اقتصاد24 - به عمل کار برآید به سخندانی نیست. اکنون صنعت خودروسازی کشور نه بر اساس برنامه ۱۴۰۴ و نه بر اساس برنامه توسعهای حرکت نمیکند. مشکلات ساختاری از یک سو و تحریمها از سوی بیشتر کشورها، آسیبهای جدی به بخشهای مختلف به ویژه صنعت خودرو کشور وارد کرده است که به تبع آن بازار این محصولات به مخاطره افتاده است. هیچ برنامهای برای روزهای تنگنای صنعت خودرو نوشته نشده و هیچ سیاستی برای رفع موانع پیشبینی نشده است و باری به هر جهت به مسیر خود ادامه میدهد. بعد از افزایش قیمت ارز و نوساناتی که اتفاق افتاد به یکباره شاهد جهش قیمتی و آشفتگی در بازار خودرو بودیم. این افزایش قیمت اتفاق افتاد، قطعهساز نتوانست به موقع قطعه را به دست خودروساز برساند و تبعاتی به وجود آمد که امروز بار سنگینی را بر دوش مردم و صنعتگر گذاشته است. اکنون خودروسازی ایران آن جایگاهی که باید داشته باشد را ندارد که به دنبال آن معضلاتی برای مصرفکننده ایجاد شد.
از سال گذشته دولت به فکر آزادسازی قیمتگذاری خودرو بود. چون خودروساز باید براساس منطق سودده بودن سرمایهگذاری عمل کند، قطعهساز نیز براساس منطق اقتصادی باید بتواند همزمان با فروش قطعه، مطالباتش را از خودروساز بگیرد و در نهایت تولید قطعه و خودرو برای قطعهساز و خودروساز به صرفه باشد. اگرچه منطق اقتصادی افزایش قیمت یا به عبارت بهتر آزادسازی قیمتگذاری خودرو را مورد تایید و تاکید قرار میدهد اما چرا همزمان با طرح این مساله کسی به حفظ قدرت خرید مشتریان شرکتهای خودروساز و تداوم چرخه تولید اهمیت نمیدهد؟ پس از آزادسازی قیمت خودرو، به منظور ساماندهی بازار و جلوگیری از روند صعودی قیمتها قرار شد خودروسازان نسبت به فروش فوری بخشی از تولیداتشان اقدام کنند. در نتیجه از بهمن سال گذشته فروش فوری برخی خودروها از سوی خودروسازان آغاز شد. با توجه به اینکه دسترسی راحت به پول و مشتری در ایران نسبت به سایر کشورها برای خودروسازان وجود دارد، اگر در بازار خودروی ایران ثبتنامی صورت گیرد هزاران میلیارد تومان به راحتی به حساب خودروسازان واریز میشود در صورتی که عطش بازار هنوز باقی است.
هزاران میلیارد تومان نقدینگی در اختیار جامعه است. این نقدینگی به هر بخش اقتصادی تمایل پیدا کند موجب تورم آن بخش میشود. مردم خودرو را از کالایی مصرفی به کالایی سرمایهای تبدیل کردند، حساب میکنند که اگر سرمایه خود را به خودرو تبدیل کنند، ارزش پولشان از دست نمیرود. متاسفانه سرازیر شدن سرمایههای مردم به سمت این بازار تبعات زیادی را بر جا گذاشت. اکنون در وضعیت آشفته بازار خودرویی، باید هدف روشن باشد. برای تلاطم، دلشوره و نگرانیهایی که در جامعه امروز ما نسبت به قیمت خودرو موج میزند باید فکری اساسی کرد.
چه کار باید کرد تا وقتی خودروساز اعلام میکند هزاران دستگاه را پیشفروش میکند بتواند به تعهداتش پایبند باشد. طبیعی است وقتی شکاف قیمت در حاشیه بازار و کارخانه چند برابر میشود، مردم شده قرض میکنند تا با خریداری کردن یک یا چند دستگاه خودرو، سود کنند. به همین دلیل به سایت خودروسازان هجوم میبرند. علاوه بر وجود قدرت خرید در جامعه، مردم نگران گران شدن خودرو و بیارزش شدن سرمایههایشان میشوند. به همین دلیل پولشان را به کالای سرمایهای تبدیل میکنند تا از سرمایههای نقدیشان کاسته نشود. این در حالی است که سقف تولید خودرو در ایران محدود است و کل خودروی تولیدی بیشتر از دو میلیون دستگاه نمیشود. حالا میبینیم که خودروساز پاسخگوی تقاضا نیست. باید واقعبینانه به موضوع نگاه شود و به دنبال ریشهیابی این ناکارآمدیها باشیم. ضرورت حفظ جایگاه امنی برای سرمایههای مردم و جلوگیری از ایجاد بازارهای سوداگری شاید بتواند مُسکنی موقت برای وضعیت فعلی اقتصاد باشد چراکه با برخوردهای پلیسی و تعزیراتی نمیتوان بازار گسترده اقتصاد را کنترل کرد.