اقتصاد۲۴-سهمیه کنکور، مترادف به حق بیعدالتی آموزشی است. میپرسید چرا؟ تصور کنید رتبه ۲۶ هزار در گروه تجربی با در نظر گرفتن سهمیه ۲۵ درصدی به رتبه ۶۰۰ تبدیل میشود! یه بیان دیگر، تراز آخرین قبولی پزشکی هر سال چیزی بین ۹ هزار و ۴۰۰ تا ۹ هزار و ۶۰۰ در نوسان است که طبق شرط این سهمیه (داشتن ۷۰ درصد تراز آخرین قبولی یعنی داشتن ترازی بالای ۶ هزار و ۷۰۰)، فردی که سطح دانش و توانایی علمی او در سرنوشتسازترین آزمون کشور به اندازه رتبه ۲۶ هزار است، میتواند صاحب یکی از صندلیهای رشته پزشکی در دانشگاهها شود! این یک سوال مهم است که سالها بیپاسخ مانده، چرا باید دانشجویی با رتبه دو رقمی کنکور (سهمیه آزاد) با دانشجوی رتبه چهار یا پنج رقمی در کنکور که با استفاده از اعمال سهمیه به رتبهاش به دانشگاه راه یافته در یک کلاس و حتی یک ردیف بنشینند؟
تجربه و منطق حکایت از آن دارد که در طول این سالهای اعمال سهمیه پژوهشی، سهمیه نقشی در پیشرفت کشور و توسعه بهتر تخصصها، مهارتها و عدالت اجتماعی ایفا نکرده است. از طرفی سهمیهها نه تنها باعث همدلی در جامعه نشدند بلکه به انشقاق و ناهمگونی و چندگونگی گروهها و طبقات اجتماعی نیز منجر شدند.
شاید بهتر باشد که به جای پایین آوردن استانداردهای علمی کشور، بنیه علمی سهمیهدارها را تقویت کرد تا آنها هم همراه همتایان خود و همرنگ جماعت از خط شروع همراه با دیگران مسابقه خود را شروع کنند. اما شوربختانه به جای زدن بال و پر این پدیده منفی و متوقف ساختن آن، گروهها و منابع قدرت هر از چندی به آن بال و پر میدهند.
حتی زمانی کار را به جایی رساندند که در دانشگاه آزاد از سهمیهای به نام «سهمیه بسیج فعال» رونمایی کردند و گروهی داوطلب را مشغول جور کردن کارت و کد بسیجی فعال کردند! با این وجود عدهای بر این باورند که موضوع نداشتن صلاحیت علمی استفادهکنندگان از سهیمهها صحت ندارد چرا که آنها باید حتماً ۷۰ درصد نمره علمی آخرین فرد پذیرفته شده در آن رشته را کسب کنند.
بیشتر بخوانید: انتخاب رشته کنکور سراسری آغاز شد
اما واقعیت اینجاست کسر ۳۰٪ از نمره علمی، عملا داوطلب استفاده کننده از سهمیه را با نفرات متوسط یا حتی نفرات ضعیف کنکور در یک تراز قرار میدهد! به طور مثال یک داوطلب عادی با نمره کل ۹۰۰۰ در رشته پزشکی بین الملل یا آزاد پذیرفته میشود ولی با کسر ۳۰ درصد نمره علمی، فرد دارای سهمیه با نمره علمی ۶۳۰۰ در همان رشته پزشکی بین الملل یا آزاد پذیرفته میشود!این در حالی است که افراد عادی با نمره علمی ۶۳۰۰ حتی مجاز به انتخاب رشته در دانشگاه فرهنگیان نیز نمی باشند ولی با داشتن سهمیه می توان با همین نمره در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد! ( قبولی در دانشگاه فرهنگیان به ترازی در حدود ۸۰۰۰ نیاز دارد و با نمره ۶۳۰۰ حتی فرد به مصاحبه هم دعوت نخواهد شد.)
اما نکته مهم و غیر قابل انکار درباره سهمیهها این است که اعمال سهمیه مناطق (یا همان سهمیه بومی) در کنکور سراسری از سالهای قبل وجود داشته اما سهمیههایی مثل ایثارگران، جانبازان، سهمیه بسیج فعال، سهمیه شاهد، سهمیه فرزاندان اساتید و..... سهمیههایی بودند که با شکلگیری نظام جمهوری اسلامی وارد نظام آموزشی شدند. پس طبعا تفاوت بین این سهمیهها قابل چشم پوشی نیست چراکه سهمیه مناطق براساس میزان دسترسی به امکانات آموزشی طراحی شده است.
این مسئله تا حدودی میتواند به منطق و عدالت نزدیک باشد چرا که همه شرکت کنندگان از امکانات یکسان برخوردار نیستند. به بیان سادهتر، شهرهای بزرگتر طبعا امکانات آموزشی بیشتری دارند و عادلانه نیست که دانشآموزی در یک روستای کمبرخوردار با دانشآموزی که در بهترین مدارس تهران تحصیل میکند وارد رقابت شود. اما سهمیههای دیگر چیزی جز یک رانت تحصیلی نیست و نتیجهای جز تخریب ساختار آموزشی کشور ندارد.
از همان ابتدا هم گفته شد که به جای اینگونه سهمیه دادن، برای آنان آموزشهای پیشرفته در دبیرستان فراهم کنید تا سطح آموزشی آنان بالا رود و از طریق کنکور و با شرایط یکسان با دیگران پذیرش شوند، نه آنکه سطح عمومی آنان پایینتر از دیگران باشد.
این سیاست از یک سو موجب تضعیف هر چه بیشتر نهاد علم و دانشگاه شد که نیازی به توضیح آن نیست، نمونهاش تقلبهای فراوان و حتی به شکل مبتذل در پایاننامههای دانشگاهی است، ولی عارضه بدتر اینگونه سیاست پذیرش دانشجو، بدبینی و ناامیدی و احساس بیعدالتی در میان جوانانی است که سالها زحمت کشیدهاند به دانشگاه بیایند تا در رشته مطلوب و مورد نظر خود پذیرفته شوند، ولی احساس میکنند که این هدف آنان براساس ملاکهایی غیر آموزشی دور از دسترس شده است. اینها گذشت تا اینکه در سالهای اخیر، به ویژه سال گذشته و امسال مساله تقلب و حتی پذیرشهای خارج از قاعده و... به ویژه در رشتههای برتر نیز رواج یافت و به قول معروف؛ گل بود به سبزه آراسته شد.
مسائل اقتصادی اما در پذیرش آزمون سراسری و نابرابریهای مشهود در آن نقشی تعیینکننده دارد. در این راستا، مدارس تیزهوشان و سمپادیها امسال هم توانستهاند گوی سبقت را از دست دیگر دانشآموزان بگیرند و بهنوعی یکهتاز رسیدن به دانشگاههای مطرح کشور شوند. این موضوع درباره برترینهای کنکور امسال شرایط عجیبتری بهخود گرفته است. بهطوریکه از بین ۴۰ داوطلب برتر کنکور امسال، تنها ۲ نفر یکی در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه نیمهدولتی درس خوانده بودند. ۲۹ داوطلب یا به بیان دیگر ۷۲ درصدی کل رتبههای برتر در مدارس استعدادهای درخشان تحصیل کردهاند.
طبق گزارش فرهیختگان، مدارس غیرانتفاعی در رتبه دوم قرار دارند و ۲۳ درصد از داوطلبان را برای ماراتن کنکور امسال آماده کردهاند، مدارسی که هزینههای سرسامآور آنها این روزها بر کسی پوشیده نیست و با شرایط اقتصادی امروز، امکان تحصیل در آنها برای بخش قابلتوجهی از خانوادههای غیرممکن است.
مقایسه این آمار با ترکیب مدارس رتبههای برتر سال ۹۹ نشان از رشد سهم سمپادیها دارد. در آن سال دانشآموزان استعدادهای درخشان ۶۷ درصد، غیرانتفاعی ۱۸، نمونه دولتی ۱۰ درصد و دولتیها ۵ درصد رتبههای برتر را در اختیار داشتند.
البته باید توجه داشت بررسی سهم مدارس نیازمند نگاه جامعتری در بین رتبههای بیشتری است، برای مثال بررسی رتبههای زیر سههزار اول در پنج گروه ریاضی، انسانی، تجربی، زبان و هنر در سال ۹۹ را که حدود ۱۲ هزار داوطلب را شامل میشد، ۳۷ درصد استعداد درخشان، ۲۲درصد نمونهدولتی، ۱۹درصد غیردولتی و ۱۲درصد دولتی بودند، در این میان سهم مدارس هیات امنایی ۵.۵ درصد و شاهد هم ۲ درصد بوده است. هرچند با این وجود هم سهم سمپادی در بین رتبههای برتر کنکور بیش از سایر مدارس است.
بر اساس اطلاعات درج شده در دفترچه آزمون سراسری ۱۴۰۱ (کنکور امسال)، ۲۵ درصد ظرفیت پذیرش دانشگاهها به داوطلبان دارای سهمیه منطقه یک، ۳۵ درصد ظرفیت به داوطلبان دارای سهمیه منطقهی دو و ۴۰ درصد باقیمانده به داوطلبان دارای سهمیه منطقه سه اختصاص دارد. این سهمیهبندی تلاشیست غیرمؤثر برای «برقراری عدالت» در آزمون سراسری تا بلکه بتواند کیفیت آموزش نه چندان مطلوب در شهرهای کمبرخوردار را کمرنگ کند.
با وجود چنین نابرابریهایی آنچه درباره تأثیرگذاری نبوغ و پشتکار در کنکور بیان میشود، موهومی است برای پنهانکردن و توجیه این نابرابریها تا خود شخص و اطرافیانش او را سرزنش کنند که چرا از نبوغ و پشتکار کافی برخوردار نبوده است تا از برگزیدگان پیشتاز کنکور با همه امتیازات طبقاتی، اجتماعی و جنسیتیشان باز نماند.
منبع: فراز