اقتصاد۲۴- دکتر محمد مصدق (۱۳۴۵-۱۲۵۸) پس از تحصیلات مقدماتی در تبریز به تهران آمد و به مستوفی گری خراسان گماشته شد. وی با وجود سن کم در کار خود مسلط بود. در اولین انتخابات مجلس در دوره مشروطیت انتخاب شد ولی اعتبارنامه او به دلیل نداشتن ۳۰ سال سن تایید نشد. در سال ۱۲۸۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه و بعد از آن به سوییس رفت و به اخذ درجه «دکترای حقوق» از دانشگاه «نوشاتل» نائل و با آغاز جنگ جهانی اول به کشور بازگشت و به خدمت در وزارت مالیه گماشته شد.
در حکومت صمصامالسلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوقالدوله عازم اروپا شد. پس از کودتای سید ضیا و رضاخان، دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و پس از استعفا از فارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری مجدد به فارس برگشت و کارنامه درخشانی از مدیریت خود نشان داد.
دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد و در اواخر سلطنت رضاشاه به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد و تحت نظر «در ملک خود در احمدآباد» مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران بهوسیله نیروهای شوروی و بریتانیا بتهران برگشت و پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد.
در انتخابات بعدی، مصدق و چند تن از بنیانگذاران جبهه ملی به مجلس شورای ملی راه یافتند و طرح پیشنهاد ملی شدن صنایع نفت را پیشنهاد داده و در ۲۵ اسفند ماه ۱۳۲۹ (۷۲ سال پیش) به تصویب مجلس رساندند. در پی استعفای حسین علاء از نخستوزیری، جمال امامی نماینده مجلس، پیشنهاد کرد مصدق خود نخستوزیری را بپذیرد. مصدق به شرط تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و آزادی در اجرای آن، نخستوزیری را پذیرفت. این پیشنهاد با کسب ۷۹ رای موافق در برابر ۱۲ رای مخالف تصویب شد و همان روز مجلس به قانون ملی کردن شرکت نفت رای مثبت داد. از همان آغاز نخستوزیری شادروان مصدق دسیسهها و تحریکات انگلستان علیه مصدق شدت گرفت.
اما بعد: در رابطه با اندیشهها و برنامههای این شخصیت ملی بهطور فهرستوار باید گفت، اعتقاد به دموکراسی و حقوق ملت به ترتیبی که در انقلاب مشروطیت تدوین شد، نمیتواند از مجموعه مکتب او تفکیک شود. در واقع نهضت ملی از نظر تاریخی دنباله نهضت مشروطیت محسوب میشود. تایید مبارزات این چهره ملی بدون توجه یا قبول این بعد از اعتقادات و منش او قضاوتی نادرست نسبت به تاریخ مبارزات نهضت ملی ایران است.
بیشتر بخوانید: ابوالحسن بنی صدر کیست؟
«مقایسهای پرسشگونه» که تا حدودی میتواند ویژگیهای چهره ماندگار وطنمان را در رابطه با نیاز نسل جوان «گرفتار سیستمی که همهچیز را وارونه جلوه میدهد» هر چند مختصر لازم به نظر میرسد: آیا مصدق بدون درآمد نفت با فروش اوراق قرضه، کشور را در دوران سخت آن روزگار و با تدبیر اداره نکرد؟ آیا کوچکترین سوءاستفاده «از قدرت و امکانات» در دوران نخستوزیری این رهبر آزاده و بنیانگذار «جنبش عدم تعهد» وجود داشت؟ آیا برگزاری یا مراجعه علنی به آرای عمومی، انتخابات و مطبوعاتی آزادتر از دوران زمامداری وی سراغ دارید؟ آیا کابینهای متخصص و تحصیلکرده، وطنخواه، نیکپندار، منزه و پاکیزهدستتر از دولت ملی او در تاریخ معاصر وطنمان وجود داشته؟
برای مصدق استقلال و آزادی دو روی یک سکه و معتقد بود هیچ ملتی بدون برخورداری از آزادی قادر به حفظ استقلال کشورش نخواهد بود و در نبودِ استقلال و ناوابستگی آزادی در کشور تحقق نمییابد. آزادی انتخابات را برای رسیدن به حاکمیت ملی عنوان میکرد و ملی کردن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست وابستگان داخلی استعمارگران عملی ساخت.
بررسی تاریخ سیاسی صد ساله اخیر کشورمان نشان میدهد: بدون اغراق اثرگذارترین چهره در زمینه آشنا ساختن مردم به حقوق خود شادروان مصدق است که با حضور فعال توده مردم و تکیه بر نظر آنان از پایهگذاران دموکراسی در منطقه به شمار میرود.
این چهره ماندگار برنامههای مناسب برای آینده این مرز و بوم را که کماکان در پی آن ماندهایم در آن زمان به صراحت مطرح ساخت:
-استقرار حکومت برمبنای قانون اساسی که دولت خود را ملزم به رعایت آن میدانست و میراث مشروطیت ایران شناخته میشد. برنامهریزی در چارچوب ضوابط مدون علمی در دسترس.
- مبارزه برای ایجاد موازنه منفی در روابط بینالمللی که در آن زمان نتیجه مطلوب را همراه میداشت.
- حرکت در جهت رشد، توسعه صنعتی و اقتصادی برای فراهمسازی بستر مناسب سرمایهگذاری ملی که توانمند شدن را همراه و طبقات اجتماعی را به همکاری، پویایی، خلاقیت و احساس مسوولیت تشویق میکند.
- بیمههای اجتماعی یعنی تامین امنیت شغلی برای نیروی کار، توسعه عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و تفاوت شدید طبقاتی
- تشویق به حضور سیاسی و اجتماعی تشکلهای مردمی و مشارکت واقعی و جدی مردم در اداره امور کشورشان و آزادی مطبوعات و رسانهها با تعریف آن زمان و... آنچه هنوز با گذشت ۷ دهه در اول وصف آن ماندهایم.
از همه مهمتر مصدق تلاش برای ملی کردن صنعت نفت را در مسیر نجات منابع کشور و در تعقیب آن استقلال واقعی را با جلوگیری از غارت منابع ملی به وسیله بیگانگان، اساس مبارزات قانونمند خود قرار داد.
این بزرگمرد، نهادینه کردن نظام پارلمانی از طریق حرکت گام به گام در مواجهه با استبداد سیاسی با برگزاری انتخاباتی سالم و بدون دخالت در بار و دول خارجی - گزینش و پیشنهاد بهترینها برای داوطلبی مجلس شورای ملی، برنامهریزی در مسیر توسعه و رشد اقتصادی کشور، رویکرد فعال در عرصه سیاستگذاری اجتماعی و... را مهمترین برنامههای دوران زمامداری خود میدانست و باور داشت در کشورهای دموکراسی و مشروطه هیچ قانونی بالاتر از اراده ملت نیست. قانون برای مملکت است، نه مملکت برای قانون، نجات وطن عالیترین و بزرگترین قانون است.
قانون اساسی الهی نیست که قابل تغییر نباشد، کار بشر است و میشود آن را تغییر داد. ما حرف حق را میزنیم. اگر صدای ما یک روز برای این «گوشنواز» و برای آن «گوشخراش» است و روز دیگر بالعکس، نباید خاموش شویم. پس از ۵۰ سال مطالعه و تجربه به این نتیجه رسیدم که جز با تامین آزادی و استقلال کامل ممکن نیست ملت ایران بر مشکلات پیروز شود، برای نیل به این منظور تا آنجا که توانستم کوشیدم.
بیشتر بخوانید: تاریخ رابطه ایران و عربستان از قاجار تا جمهوری اسلامی / رقابت بر سر رهبری جهان اسلام
مصدق در اوج فشار اقتصادی حاضر به مصالحه نشد و هنگامی که سخن از قراردادهای یکطرفه به میان آمد صریحا موضعگیری کرد و گفت: با وجود تمام مشکلات اقتصادی و مالی، ملت حاضر به قبول شرایط ناروا که به استقلال سیاسی یا اقتصادی یا حیثیت و شرافت ملت لطمه وارد سازد تن در نخواهد داد. یک اصل ثابت و تغییرناپذیر برای حکومتی که به افکار عمومی تکیه دارد، این است که هر وقت با مشکلی روبهرو میشود به منبع قدرت و سرچشمه لایزال نیروی ملت متوجه میگردد، ملت ما اکنون زبانزد شهامت و مردانگی شده و از او به عنوان مشعل دار مبارزات ملی یاد میکنند. این بزرگمرد با اتکا به افکار عمومی و بدون آنکه هیچ قدرت سازمانی در پشت سر او باشد با استفاده از شرایط سیاسی بینالمللی که بر اثر تضادهای ابرقدرتها و کشورهای بزرگ به وجود آمده بود، در برابر حیرت و تعجب ناظران سیاسی آگاه، مقام نخستوزیری را پذیرفت و به مقابله با یکی از قدرتمندترین کشورهای صنعتی جهان رفت.
مصدق شخصیتی فرهیخته، حقوقدان، روشنفکر، تحصیلکرده با سوابقی ارزنده و موثر برای خدمت در قامت نخستوزیر -، چون به عنوان فردی آگاه، میهن و مردمدوستی واقعی- به دنبال استقلال ایران و گرفتن حق ملت بود، توسط سازمان سیا با همکاری دولت انگلیس همراه با حضور فیزیکی و عدم درک درست گروهی مزدور «به دور مانده از معنای آزادیها و رعایت حقوق مردمان» با کودتایی شرمآور، سرنگون شد.
مصدق در دادگاه نظامی گفت: حیات، مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات، استقلال، عظمت و سرافرازی نسلهای متوالی این مملکت کوچکترین ارزشی ندارد. از آنچه برایم پیش آمده هیچ تاسفی ندارم، وظیفه تاریخی خود را تا سرحد امکان انجام دادهام. عمر چند صباحی دیگر به پایان میرسد، آنچه میماند سرافرازی است. به ملت ایران و بهخصوص افراد جوان که چشم و چراغ مملکت و مایه امید کشورند، میگویم از راهی که برای طرد نفوذ بیگانگان پیش گرفتهاند منحرف نشوند، از مشکلاتی که در پیش دارند هیچوقت نهراسند و از راه حق و حقیقت باز نمانند. چه زنده باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم این آتش خاموش نخواهد شد. اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند مرگ بر چنین زندگیای ترجیح دارد. هیچ مبارزهای هر چند کوچک و ناچیز باشد به آسانی به نتیجه نمیرسد، تا رنج نبریم گنج میسر نمیشود، در این راه نیز سعی ناکرده به جایی نتوان رسید.
منبع: اعتماد