از کوئیلو تا دنیای سوفی؛ حاشیههای حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب+تصاویر
رهبری در انتشارات «علمی فرهنگی» سر پرسیدند این همان انتشارات فرانکلین قبل از انقلاب است؟ وزیر گفت: بله! رهبر انقلاب پرسیدند معلوم نشد ارتباط چنین نشری با وزارت کار چیه؟ وزیر خندید و گفت هیچی فقط زیرمجموعه است.
اقتصاد24 - مهدی نوری با انتشار کزارشی در این پایگاه به حواشی و متن دیدار دیروز رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب پرداخت. او گزارش خود را اینگونه آغاز کرده است: آنچه میخوانید روایتی ادبی یا گزارشی تحلیلی نیست. نسخه مکتوب گفت و شنودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با تعدادی از ناشران است. ناشرانی که دوشنبه صبح ۹ اردیبهشت ماه ۹۸ در برشی از سالن بزرگ شبستان مصلای تهران میزبان رهبر ایران شدند.
تنها دلیل خواندنی شدن این خطوط قرار گرفتن در فضایی است که احتمالاً دوربینهای عکاسی و فیلمبرادری نتوانستند همهاش را ضبط کنند.
اسامی افراد و کتابهایی که در متن هست تماماً واقعی است ولی معنایی بیشتر از همین اشارات کوتاهی که در متن میخوانید ندارد.
ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه مصلی امام خمینی رحمهالله و سیودومین نمایشگاه بین المللی کتاب. همه چیز آماده است. سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی و قادر آشنا مدیر مؤسسه نمایشگاهها به انتظار ایستادهاند.
مسیر راهروها برای جلوگیری از زحمت بیشتر مردم بین راهروی یازده تا هجده با دیوار موقت جدا شده است. باقی نمایشگاه به شکل عادی و به روال روزهای گذشته برقرار است.
آقای وزیر اینها پای شما حساب میشود...
اولین غرفه نشر مروارید بود. یکی دو نفر از غرفهداران نشر، رهبر انقلاب را به داخل غرفه دعوت کردند. آقا کتابهای روی میز را تورق کردند و کتابی از شاملو را برمیدارند و نگاهی میاندازند. رهبر کمی جلوتر کتاب نویسنده زنی را به وزیر نشان دادند و با تمجید گفتند نویسندههای خانم هم زیاد شدهاند. کتابی را از خالد حسینی نیز دیدند و به وزیر گفتند این همان نویسنده افغانستانی است. وزیر میگوید بله «بادبادک باز» آقا میگویند چند کتاب دیگر هم دارد. کتابی از نویسنده کتاب پرفروش «ملت عشق» هم به وزیر نشان دادند و گفتند این همانی است که قبلاً دربارهاش به شما گفته بودم.
غرفهی دوم، نشر «مشق شب» بود که آیتالله خامنهای به آرامی و با تأنی نگاهش کردند و بعد به غرفهی «مسیر دانشگاه» رسیدند. خانم مسئول کتابی را معرفی کرد که در آن برای اولین بار شعرهای مثنوی مولوی اعراب گذاری شده است و آقا از چنین کاری تعریف کردند.
نشر بعدی نشر «مسجد جمکران» بود. آقا در همان اول ورود پرسیدند شما چی چاپ میکنید؟ یکی از مدیران نشر از تنوع حوزههای انتشارات مسجد جمکران گفت. از رمان و داستان تا پاسخگویی به شبهات. بعد رفت سراغ کتابها از رمان «نخل و نارنج» وحید یامین پور که رمانی بر پایه زندگی شیخ انصاری است گفت. بعد رمان «مستوری» صادق کرمیار را نشان داد. آقا پرسیدند «همان آقای کرمیار رمان نامیرا؟» که پاسخ مثبت شنیدند. رهبر انقلاب از کتابهای شبهات مهدویت سراغ گرفتند که غرفهداران کتابی را در رد و تبیین حرکتهای فرقهگرایانه مهدویت معرفی کردند.
غرفهی بعدی نشر «مژگان» بود. آقا نگاهشان به کتابی در غرفه افتاد که نام نویسندهاش دکتر جان کری بود. لبخندی زدند و گفتند: این همان جان کری که نیست؟
غرفههای «مشکی» و «مشهور» غرفههای بعدی بودن که یا خالی از فروشنده بود یا کتابهایشان به چشم نیامد. سریعتر رد شدند. غرفه بعدی نشر «معیار علم» بود. کتابهایی از جلال آل احمد چاپ کرده بود. وزیر توضیح داد که ناشر اصلی آثار جلال این نشر نیست. مقادیری کتابهای عامهپسند هم داشت. آقا به کتابی اشاره کردند و به وزیر ارشاد با لحنی عتابآلود گفتند «اینها پای شما حساب میشه...!»
تعظیم منزلت مترجم کُرد قانون ابن سینا
غرفهی بعدی نشر «معیار اندیشه» بود که مروری شد و گذشتند. چند قدم آن طرفتر غرفهی «انتشارات سروش» بود. شمشیری مدیرعامل انتشارات سروش در پیشانی غرفه ایستاده بود. آقا که نزدیک شدند با صدای بلند سلام کرد. شمشمیری اولین مدیر نشری بود که تا اینجای بازدید، خودش برای معرفی فعالیت انتشاراتش در نمایشگاه پایکار بود. او از موضوعات مختلف کتابهای سروش گفت و به کتاب «اخلاق رسانهای» اشاره کرد. ترجمه ۸ جلدی قانون ابن سینا را نشان داد و گفت که جزو پرفروشهای انتشاراتش است. رهبر انقلاب برای چندمین بار در طی این سالها از مرحوم شرفکندی مترجم کتاب با تعظیم و بزرگداشت یاد کردند و تلاشش در ارایهی ترجمهای درخور قانون را ستودند.
کتاب «دختران آفتاب» که قبلا رهبر انقلاب خواندن آن را توصیه کرده بودند، کار دیگر این انتشارات بود که حالا به چاپ بیستونهم رسیده است. شمشیری گزارش مختصری هم از برنامههای جدید سروش داد و از حمایتهای آقای میثم نیلی و سازمان صداوسیما برای تحول در این انتشارات خبر داد و گفت که در پی احیای مجلات باسابقهی سروش است.
علمی و فرهنگی چه ربطی به وزارت کار دارد!
ایستگاه بعدی بازدید رهبر انقلاب، «انجمن کتابفروشان خوشه» بود. اسماعیلی مدیرعامل این تشکیلات غیردولتی که مربوط به کتابفروشان جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی است بعد از سلام و عرض ارادت، توضیحی کوتاه دربارهی خوشه و ۱۰۰ کتابفروشی فعال در این انجمن فعال ارائه داد. او از آموزشها و آییننامههای کتابفروشی مناسب که در قالب جزواتی آماده کرده بودند سخن گفت و در آخر از حمایتهای میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی از خوشه سخن گفت. بعد از سروش این دومین بار بود که اسم نیلی برده میشد. اینجا آقا فرمودند خدا به ایشان خیر بدهد!
یازدهمین انتشارات این بازدید، غرفهی بزرگ نشر «علمی و فرهنگی» بود. از وزیر پرسیدند این انتشارات برای کیست؟ صالحی جواب داد زیرمجموعهی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی است. همان ابتدای ورود مثل مشتریهای جدی از فروشندهها پرسیدند چی چاپ کردید؟ یکی از خانمهای فروشنده، کتاب حافظنامهی بهاءالدین خرمشاهی را ارائه کرد.
تورقی کردند و پرسیدند فروشش خوبه؟ فروشنده گفت «بله، چون در جاهایی به عنوان کتاب درسی به این کتاب ارجاع داده میشود فروش خوبی دارد» رهبر انقلاب از متصدی غرفه پرسیدند «مدیر این انتشارات کیست؟» پاسخ دادند «دکتر کوثری ولی الان تشریف ندارند» در ادامه از کتابهای «تاریخ فلسفه غرب» فردریک کاپلستون، «بتهوون؛ انسان پیروز» نوشته امیل لودویک، «اسلام علم مسلمان» مظفر اقبال و کتابی از حمیدرضا آتشبرآب که ترجمه جدید جنایت و مکافات است، تورقی کردند. بعد از غرفهدار دیگری پرسیدند اوضاع فروشتان چطور است؟ پاسخ داد الحمدلله خوب است! آخر سر پرسیدند این همان انتشارات فرانکلین قبل از انقلاب است؟ وزیر گفت: بله! رهبر انقلاب پرسیدند معلوم نشد ارتباط چنین نشری با وزارت کار چیه؟ وزیر خندید و گفت هیچی فقط زیرمجموعه است.
دنیای سوفی را بچههای ما باید بخوانند
دوازدهمین غرفه انتشارات هرمس بود. در این غرفه هم سراغ کتابهای تازه رفتند. از قیمت کتابها پرسیدند. کتابی از دکتر کاکایی، نسخهای از شاهنامهای و کتاب اخلاق خسروانی اثر مهدیپور را ارائه دادند. کتابها قیمت بالایی داشت ظاهراً چون آقا فرمودند این کتابها نشان از وجود رونق در بازار کتاب است. یکی از غرفهداران کتابی به نام «عشق؛ چندرویکرد به یک مفهوم» را به رهبری معرفی کرد و رهبری گفتند «پس بالاخره عشق را معنا کردند».
وزیر اینجا آمار مختصری از رشد کمی و کیفی کتابهای جدیدالانتشار داد. بعد غرفهداران کتابی از آگاتا کریستی و کتاب دنیای سوفی را به رهبر انقلاب نشان دادند و خانم غرفهدار، اشارهای به آشنایی رهبر انقلاب با کتاب «دنیای سوفی» کرد. آقا فرمودند «بله؛ این کتاب را بچههای ما خوب است بخوانند.» قبل از خارج شدن از غرفه، یکی از غرفهدارها کتابهای دیوان ملکالشعرای بهار، حضور «خلوت انس» اثر کریمی زنجانی و «نخستین رویاروییهای اسلام و سکولاریسم» را به رهبر انقلاب هدیه داد. که آقا با لبخند پذیرفتند و به شوخی گفتند «کتابهای باب میل ما را میآورند».
دیلماج حمیدرضا شاهآبادی در افق
غرفهی نشر افق محل بعدی بازدید بود. افق انتشارات بزرگی است. آقا در این غرفه از کتاب «دیلماج» حمیدرضا شاهآبادی تمجید کردند. غرفهدار میگوید: پرفروشترین آثار ما متعلق به رضا امیرخانی است و کتابهایش را یک به یک نشان رهبر میدهد.
غرفهدارِ نشر افق کتاب «داستان دو شهر» را نشان داد و گفت که این پرتیراژترین کتاب جهان است، آقا تعجب کردند و گفتند «بله این کتاب درباره یک انگلیسی است که میرود به فرانسه و آنجا ماجراهایی دارد» غرفهدار به تفصیل از کتابها و خلاصه آثار کلاسیک برای نوجوانان سخن گفت. این کارِ تلخیص کتابهای کلاسیک هم از زمره پیشنهادها و توصیههای رهبر انقلاب به ناشران در سالهای قبل بود. آقا اینجا پرسیدند «نسخههای خلاصه را از نسخهی زبان اصلی ترجمه کردید یا تلخیص را بهطور مستقل خودتان انجام دادید؟» سوالی که برای اهل ادبیات معنای خاص خودش را دارد. گفته شد که خودمان تلخیص کردهایم. سوال بعدی آقا از غرفهی افق این بود که شما کتاب را برای ترجمه انتخاب میکنید یا از مترجم نسخهی ترجمه شده را میگیرید؟ یکی از مدیران افق توضیح داد هر دو شکل وجود دارد. ایشان کتابی از «همینگوی» را دیدند و به وزیر گفتند «آبروی این آقا را بعد از مرگش بردند.» وزیر رمان پدرخوانده را به آقا معرفی کرد و اشاره میکند به سهگانه سینمایی پدرخوانده که آقا میگویند که با آن آشنا هستند.
«فرهنگ معاصر» چهاردهمین ناشری بود که رهبر انقلاب، وزیر فرهنگ و هیأت همراه به آن سر زدند. وزیر گفت مدیر این انتشارات آقای داوود موسایی است. خود مدیر حضور نداشت. آقا از فروش «کلیدر» محمود دولتآبادی پرسیدند و غرفهدار ابراز رضایت کرد. وزیر توضیح داد که فرهنگ معاصر ناشر تخصصی فرهنگنامه است و بهتنهایی به اندازه یک فرهنگستان خصوصی کار میکند. آقا کتاب «فرهنگ آوایی فارسی» را تورقی کردند و گفتند «اینجا در متن بِلانسبت را حرکتگذاری کرده است ولی اشتباه است. بَلانسبت درست نیست، بِلانسبت باید ثبت میشد!» بعد با خندهای به غرفهدار گفتند: اشتباه کتابتان را هم گرفتیم. شانستان خوب نبود!
پائولو کوئیلیو نسبتی با معنویت ندارد
«بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه» ناشر بعدی بود. جوانهای غرفهدار به رهبر انقلاب سلام کردند. ایشان اولین کتابی که دیدند کتابی از پائولو کوئیلو بود؛ پرسیدند «این کتاب دربارهی چیست؟» فروشنده گفت «دربارهی یک سفر معنوی است» رهبر انقلاب گفتند «اما این نویسنده اصلا اهل معنویت نیست!» کتاب بعدی بازجویی از صدام بود. کتابی که گویا آقا قبلا مطالعه کرده بودند. گفتند در این اثر مجموعا از صدام تعریف می شود و چهرهی مثبتی نشان داده میشود.
کتاب دیگری که از انتشارات کتاب پارسه دیدند «قهرمانان تاریخ» ویل دورانت بود. غرفهدار گفت میخواهم این کتاب را به شما هدیه بدهم. رهبری پذیرفتند ولی گفتند اگر پولش را بگیرید ما خوشحالتر میشویم. بعد کتابِ «تاریخ اندیشههای دینی» را قیمت کردند. ۷۲ هزار تومان بود. آقا پرسیدند میخرند؟ فروشنده گفت «بله. فروش خوبی داشته است.»
یک بحث رجالی تخصصی و عاقبت دختر داعشی
قبل از رسیدن به غرفهی بعدی که غرفهی انتشارات جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم بود سراغ حجت الاسلام مهدویراد را گرفتند. آقای مهدویراد از شاگردان قدیمی رهبر انقلاب در مشهد است که در غرفه حضور داشت. او کتابی رجالی را به رهبر انقلاب معرفی کرد و گفت این دستاورد علمی درجه یکی است. رهبری پرسیدند چه دستاوردی دارد؟ و همین سوال کافی بود که با آقای مهدویراد وارد یک بحث طلبگی شوند. بحثی صریح و یکراست که زود به انجام خودش رسید.
غرفهی بعدی دفتر نشر معارف بود. آقا به دقت در غرفه قدم زدند. غرفهداران چفیه را خواستند. جلوتر کتابی از وحید یامینپور با عنوان «ماجرای فکر آوینی» به رهبر انقلاب نشان دادند، کتابهای مرحوم آیتالله حائری شیرازی را معرفی کردند و یک کتاب هم در موضوع داستان یک دختر داعشی ارائه کردند. آقا درباره شخصیت داستان پرسیدند «سرنوشتی هم دارد؟ هدایت میشود؟» غرفهدار گفت نه نابود میشود.
ما اهل کتاب هستیم
شرکت نشر البرز میزبان بعدی رهبر انقلاب بود. جوانی جلو آمد. سلام کرد و گفت من پسر آقای علمی هستم. آقا، علمیها را خوب میشناسند. پرسید پسر کدام علمی؟ جوان حسب و نسبی از خودش گفت. بعد کتابی از اسماعیل فصیح به رهبری داد. آقا پرسیدند این آقای فصیح فوت شده؟ مدیر انتشارات گفت بله. آقا گفتند یک کاری از ایشان سالها پیش خواندهام.
مدیر انتشارات رفت سراغ کتابهای شعر. گفت چون شما اهل شعر هستید این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم. رهبر انقلاب لبخندی زدند و گفتند ما اهل کتاب هستیم.
به پشت سر نگاهی انداختم. یکی از فرزندان رهبر انقلاب در غرفهی نشر معارف که قبل از شرکت نشر البرز بود دو سه جلد کتاب برداشت و دست به جیب شد که حساب کند. فروشنده قبول نمیکرد ولی فرزند آیتالله خامنهای اصرار کرد و تا فروشنده پول را نگرفت از غرفه بیرون نیامد.
یادکردی از استاد شفیعی کدکنی
آقا از انتشارات روزنه سریع عبور کردند و نشر بعدی کتابسرای تندیس بود. غرفهدار این انتشارات، رمان «دل سگ» میخائیل بولگاکف را به رهبر انقلاب داد و گفت شما این کتاب را تعریف کرده بودید. رهبر انقلاب فرمودند «بله این کار فوق العادهای است.» ماجرا این است که رهبر انقلاب چندسال پیش در دیدار جمعی از نویسندگان، قوت قلم این کتاب را تحسین کرده و بالافاصله گفته بودند: «این رمان، رمان کوچکی هم هست؛ اما بسیار هم هنرمندانه است. این رمان در ایران هم ترجمه شده و چاپ گردیده است؛ ولی شماها اسمش را هم نشنیدهاید. رمان «دل سگ»، یک رمان ضد انقلابی است که در حدود سالهای ۱۹۲۵ یا ۱۹۲۶ - یعنی همان اوایل انقلاب روسیه - نوشته شده و نویسندهاش به انقلاب و به بعضی از کارها معترض است و آنها را مسخره کرده است؛ مثل همین کارهایی که در اینجا هم نظیرش را دیده بودیم».
نشر تندیس کتابی درباره دوران کرامول و یکی از ملکههای انگلستان معرفی کرد که رهبر انقلاب در همین باره کتاب «خائن بیگناه» را هم به آنها معرفی کردند و معلوم شد تندیسیها آن را چاپ کردهاند. مدیر انتشارات از کتابهای داستانی مرتبط با تاریخ انگلستانِ نشرش گفت. آقا گفتند «چه جالب. این حوزهی داستانی را جدی گرفتهاید!» و در ادامه رهبر انقلاب دربارهی تبارهای خاندانهای سلطنتی انگلستان نکاتی را گفتند.
دفتر نشر فرهنگ اسلامی تقریبا بیگفتوشنود گذشت و به انتشارات آگه رسیدند. آقای مختارپور که دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور است در توضیح کتابها، جدیدترین کتاب دکتر شفیعی کدکنی که تصحیح تذکرةالاولیا عطار بود را به رهبر انقلاب معرفی کرد و در ادامه گفت «دکتر شفیعی کدکنی با این کتاب دورهی کتابهای عطار را طی سالیان تصحیح و تنقیح کرده و به اتمام رسانده است.» حرف بیش از ۳۰-۴۰ سال کار مداوم استاد خوشنام دانشگاه تهران در حوزه ادبیات کهن بود.
اوضاع فروش چطور است؟
انتشارات سایان ناشر بعدی بود که با اطلسهای بزرگش از موضوعات و شخصیتها شناخته می شود. غرفهدار کتاب «زندگی و زمانه شهید آیتالله بهشتی» را نشان داد و کتاب زندگی و زمانهی خود ایشان را، که نکتهای دربارهاش گفته نشد. از نویسندهی یکی از اطلسهای بزرگ خارجی که توسط سایان چاپ شده بود سراغی گرفتند و از توضیحات غرفهداران تشکر کردند.
انتشارات آسیم که رسیدند از معنای آسیم پرسیدند که کسی از غرفهداران نمیدانست. رهبر با خنده گفتند یک کتاب لغت برسانید. ایشان کتابی را تورقی کردند و سراغ اوضاع فروش را از این ناشر هم گرفتند که شنیدند فروش ضعیف شده است؛ تا اینجا از ۷-۸ ناشر پرسیدند اوضاع فروش و کاسبیتان چطور است؟ معلوم بود که یافتن یک ارزیابی میدانی از وضعیت بازار نشر برای رهبر انقلاب مسألهای جدی است.
شاید در وضع موجود از هر ناشری بپرسیم بازار فروشت چطور است از افت فروش و افزایش هزینهها اظهار ناخرسندی بکند ولی تا اینجا خیلی روشن بود که ناشرانی که کتابهایشان را با دقت و وسواس برای چاپ انتخاب کردهاند عمدتا از بازار راضی هستند.
در غرفهی نشر اطلاعات رهبر انقلاب شرحِ کریم زمانی بر مثنوی معنوی را ورق زدند و یادی از مؤسس این انتشارات حسن آقاتهرانی کردند و گفتند که «اینکاره بود و کاربلد کار کتاب».
انتشارات آموت و علیخانی موسس و مدیر این انتشارات میزبان بعدی رهبر انقلاب بودند. ایشان پرسیدند آموت به چه معناست؟ علیخانی گفت «هم به معنی لانهی عقاب است هم به معنی آموخته. در لهجهی محلی الموت که زادگاه ماست به شخص آموزش دیده میگویند آموت.» رهبر انقلاب از الموت و سابقهاش ذکر خیری کردند و گفتند من ۶۰ سال پیش کتابی خواندم به نام «آشیانه عقاب» که درباره الموت بود.
سراغی از شهید آوینی و خانوادهاش در روایت فتح
در ادامه رهبر انقلاب از انتشارات دفتر آیتالله مکارم شیرازی بازدید کردند و به غرفهی انتشارات روایت فتح رسیدند. دریالعل مدیر انتشارات سلام و خوشامد گرمی به رهبر انقلاب گفت و دست ایشان را بوسید و گفت «۲۰ سال است بچههای انتشارات روایت فتح منتظر شما هستند آقا» اینجا که رسید آقا پرسیدند «از خانوادهی شهید آوینی کسی اینجا هست ببینیمشان؟» سالها بعد از شهادت شهید سیدمرتضی آوینی پیدا بود که هنوز یاد و نامش همراه رهبر انقلاب بود. مدیر انتشارات روایت فتح گفت خانم امینی همسر شهید آوینی چند سالی است که انتشارات واحه را به صورت شخصی تأسیس کردهاند.
پسر شهید صیادشیرازی مهمان غرفهی روایت فتح بود. آمد و دست رهبر انقلاب را بوسید. دریالعل مجموعه کتابهای یادگاران و نیمه پنهان که از زمره کتابهای قدیمی و پرفروش این انتشارات بود را معرفی کرد و در میان کتابهای تازه از کتاب «کعبه بوی بهشت میدهد» که زندگینامهی داستانی خانم نازقلیچی بود سخن گفت. رهبر انقلاب شناختند. این شهیدهی فاجعهی منا همان خانم اهل بندر ترکمن بود که گفته بود به نیابت از رهبر انقلاب تمتع را به جا میآورد. کتابی از زندگی شهیدی زرتشتی و کتابی دربارهی شهید صیاد شیرازی از جمله کتابهای دیگر معرفی شده این انتشارات بود.
امیری اسفندقه و یوسفعلی میرشکاک
انتشارات «سفیر اردهال» ناشر تخصصی طب سنتی و علاقهمند به سیره و رجال ناشر بعدی بود. آقا از کتابهای جعفر مرتضی عاملی درباره سیرهی رسول خدا پرسیدند و از این کتاب یاد کردند. همچنین کتاب حاج میرزا فتاح تبریزی را به اصرار ناشر هدیه گرفتند. در ادامه، غرفهی انتشارات جامعةالمصطفیالعالمیه که حوزه علمیهی خارجیها محسوب میشود را بازدید کردند و بعد از انتشارات «علم» به غرفهی «شهرستان ادب» رفتند.
خانمی از اهالی شهرستان ادب گزارشی از فعالیتهای این انتشارات دادند و بعد کتاب قصاید مرتضی امیری اسفندقه و تازهترین عنوان از کتابهای استاد یوسفعلی میرشکاک را به رهبر انقلاب دادند. آقا کتاب میرشکاک را برای لحظاتی مطالعه کردند. غرفهدار کتاب «قاف» به قلم یاسین حجازی را به رهبر انقلاب هدیه میدهد.
کتابهای مضر بی تابلو؛ شما سرباز اسلام و انقلاب بمانید
پس از این بازدید و چند قدم آنسوتر رهبر انقلاب و مدیران فرهنگی حوزهی نشر در سالن کوچکی مستقر شدند. چای در استکانهای کوچک؛ خداقوتی گفتند و حرفهایی زدند. مضمون سخنانی که در این جلسه میشد یادداشت کرد بدین شرح بود:
«از صورت وضعیت اینطور پیداست که مردم کتاب میخرند و برای خواندن هم میخرند. قدیمها عدهای کتاب را برای زیبایی کتابخانه میخریدند. حتی رنگ جلدش را مشخص میکردند که باید اینگونه باشد. حالا هم هستند اینطور آدمهایی.
دنیای کتاب دنیای پیچیدهای است. نکتهای که آقای صالحی در وزارت فرهنگ و ارشاد باید به آن توجه کنند این است. بعضی کتابها مضرند و پیداست که مضرند. برخی کتابها، مضر بیتابلو هستند. یعنی معلوم نیست از ظاهرش که اینها چقدر مخربند. برخی کتابهایی که امروز دیدم از این دست بود. به آقای صالحی هم گفتم. اینها را باید مراقبت کرد.»
ایشان در ادامه استفادهی ابزاری از تصویر زنان روی جلد بعضی کتابها را جزو مواردی یاد کردند که وزارت ارشاد باید درباره آن مراقبت کند و گفتند: «تحت تاثیر برخی جوها نباید قرار گرفت. شما مأمور اسلام و جمهوری اسلامی هستید. رودربایستی نکنید. اگر کتابی به خواننده و مخاطبش زیان میرساند باید جلویش را گرفت. در همین کشورهای غربی که با وقاحت دم از آزادی بیان میزنند محدودیتهایی در چاپ و انتشارات هست که اگر بیشتر از ما نباشد کمتر نیست. عمده این است که بلدند چه کار بکنند. شما هم همین طور عمل کنید.»
بعد از بیانات کوتاه رهبر انقلاب، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه قدردانی کرد و گزارشی کوتاه داد و گفت به دلیل نزدیکی ماه رمضان، رخداد سیل و گرانی کاغذ و تولید کتاب، گمان میکردیم که نمایشگاه خلوت و کم رونقی باشد ولی به لطف خدا اینطور نشد و ما در آمار پنج روز اول نمایشگاه شاهد ۱۵ درصد رشد بودیم.
آقا خسته نباشیدی گفتند و جملهی آخرشان این بود که: «از این فرصتها و ظرفیتها به نفع انقلاب و اسلام استفاده کنید!»
باید مساله کاغذ را حل کنید، اینطوری نمیشود!
پس از این نشست کوتاه که حکم استراحت برای همهی تیم پرتکاپوی این بازدید را داشت، رهبر انقلاب به غرفهی «ملک اعظم» رفتند. کتابها را تورقی کردند بعد به غرفهی مجمع ناشران رفتند. میثم نیلی که چند باری ذکر خیرش از دیگران در این بازدید رفته بود کنار آقا نشست. اول از حضورشان تشکر کرد. بعد خبرهای خوبی از افزایش قابل توجه تیراژ کتابها داد.
مسئلهی کاغذ را بزرگترین مشکل ناشران دانست و گفت متأسفانه در کاغذ خودکفا نیستیم. بعد گفت راههای خودکفایی جلوی رویمان باز است. بحث به اینجا که رسید آقا گفتند «وزیر صنعت شخص اجرایی و پیگیری است.» بعد رو به وزیر فرهنگ کردند و گفتند «جلسه بگذارید و این مسأله را حل کنید. باید مسألهی کاغذ را حل کنید، اینطوری نمیشود.»
مدیرعامل مجمع ناشران از جایزه ادبی فلسطین و مشارکت با ناشران و انجمنهای ادبی کشورهای عربی در این موضوع سخن گفت و بعد هم از کارهای ایجابی که برای مقابله با جریان تطهیر پهلوی در حوزه کتاب انجام داده بودند در قالب جایزه شهید اندرزگو گفت. رهبر انقلاب در همین رابطه فرمودند «پهلویها مظهر وابستگی بودند. رضاخان را انگلیسیها آوردند و محمدرضا را آمریکاییها. پهلویها از رژیم قاجار تا جایی که توانستند چهرهسازی زشت کردند. هرچند دروغ هم نیست. قاجار هیچ عقبه و محبوبیتی ندارد.» رهبر انقلاب ادامه دادند: «ما اگر میخواستیم مفاسد پهلوی را بیان کنیم باید ۱۰ برابر این که تولید شده تولید میکردیم. ناشران ما باید نویسندهها را پیدا کنند و در اینباره تولید بکنند.»
خدا زیادش میکند
رهبر انقلاب از مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی پرسیدند نسبت شما با انجمن خوشه چیست؟ میثم نیلی گفت نسبت ما همجبههای است. دوستان در انجمن کتابفروشان خوشه مستقل از مجمع فعالیت میکنند. البته با هم تعاملاتی داریم ولی حیف که کمیم! آقا با لبخند گفتند خدا زیادش میکند.
مرتضی آخوندی مدیر انتشارات دارالکتب اسلامیه که از پیشکسوتان نشر است و نشرش قدمتی ۸۰ ساله دارد بعد از این سخنان با رهبری گفتگو کرد. آقا از مغازه قدیمیشان در ناصرخسرو پرسیدند و از کتابها و موسوعههایی مثل بحارالانوار پرسیدند. آقای آخوندی توضیحاتی دادند و گفتند همچنان فعالیم و از آقا دعایی برای توفیق شنیدند.
غرفهی آخری هم انتشارات انقلاب اسلامی بود. آقای مختارپور معاون نشر مؤسسه انقلاب اسلامی گزارشی از کتابهای تازه منتشر شدهی این انتشارات دادند. از جمله کتاب «خون دلی که لعل شد»؛ همان زندگینامهی خودگفتهی رهبر انقلاب که بههمت استاد آذرشب ابتدا به عربی و بعد به فارسی منتشر شده است. مسئول غرفه از ترجمهی این کتاب به زبان انگلیسی و اسپانیولی خبر میدهد که رهبر تذکر میدهند «کدام مترجم؟ این مهم است که مترجم خودش اهل آن زبان باشد». مختارپور و مدیر داخلی انتشارات انقلاب اسلامی از کتابهای در دست چاپ از جمله درس خارج غنا و دروس نهج البلاغه گزارشی دادند و آقا از زحماتشان تشکر کردند.
امضا بر کتاب عماد مغنیه
چندقدم مانده بود رهبر انقلاب از نمایشگاه خارج شوند که از داخل یکی از غرفهها، چند غرفهدار ایشان را صدا کردند و خواستند به غرفهشان بیایند. آقا هم به سمتشان رفتند. یکی از خانمهای داخل غرفه از آقا خواست که در نماز شب به اسم دعایشان کنند و گفت که نامش سیده فاطمه است. خانم دیگری که در غرفه بود، کتاب زندگینامهی شهید حاج عماد مغنیه را به آقا داد و گفت که میخواهیم برای سیدحسن نصرالله هم بفرستیم و خواست که آقا آن را امضا کنند تا آقای نصرالله بر آن متنی بنویسند. آقا هم کتاب را امضا کردند.