اقتصاد۲۴- از چند روز گذشته و پس از درگذشت مهسا امینی ایرانیان مقیم کشورهای خارجی تجمعاتی علیه جمهوری اسلامی برگزار کردهاند که در آن تندترین شعارها را علیه حاکمیت ایران سر میدهند و تلاش دارند نهادهای بینالمللی را با خود همراه کنند. شاید تصور کنید وقتی این تجمعات برگزار میشد، کسانی در ایران بیش از همه نگران باشند، اما باور کنید این گزاره غلط است؛ چه اینکه آنها اطمینان داشتند بالاخره در اینهمه تجمع یک اتفاق رخ خواهد داد که بتوانند از آن استفاده کنند؛ که چنین هم شد. اتفاق این بود که در میان تجمعات مختلفی که در شهرهای گوناگون برگزار میشد، در دو مورد زنان لباس خود را کاملا در آورده بودند و به شکل عریان در میان جمعیت شعار «زن زندگی آزادی» سر میدادند.
همین اتفاق برای جماعت منتظر در ایران کافی بود؛ چه اینکه یک سوژه برای استفاده به دست آمده بود که از طریق آن میشد هر کس شعار «زن زندگی آزادی» بدهد را زیر سوال برد و اینگونه تفسیر کرد که این شعار برابر با برهنگی است.
همانطور که پیشبینی میشد صداوسیمای جمهوری اسلامی در بخش در بخش خبری ۲۰:۳۰ شبکه دوم سیما به این موضوع پرداخت و در اتفاقی عجیب و بیسابقه تصویر زنانی که عریان شده بودند را بدون هیچگونه رودربایستی پخش کرد تا به زعم خودش مخاطب را کاملا «حالی» کند که منظورش چیست و معترضانی که چنین شعاری سر میدهند، چه در سر دارند. اما از پخش چنین فیلمی چه نتیجهای باید گرفت؟
۱) قبل از هر چیز تصور کنید که یک رسانه به جز رسانه غیرخودی حاکمیت، چنین فیلمی منتشر کرده بود! فکر میکنید با آن رسانه چه برخوردی میشد؟ یادمان باشد که این فیلم در حالی پخش شده که همین الان بسیاری از تذکرهایی که به رسانههای «غیرخودی» داده میشود، فقط مربوط به معلوم بودن موی سر زنان در تصاویر منتشر شده است. بنابراین ابتدا میتوان این سوال را طرح کرد که «قانون» در این کشور چگونه رعایت میشود؟ این چه قانونی است که زیر پا گذاشتنش برای یکی مجاز است و برای دیگری سختترین تبعات را دارد؟
۲) یکی از بخشهای صداوسیما که بودجه بیتالمال در آن هزینه میشود، بخش «ارزیابی پخش» است که در حقیقت هر فیلمی را قبل از انتشار بررسی میکند تا مبادا نکتهای خارج از عرف روی آنتن برود. برای آنکه بدانید بهتر است بگوییم که تمرکز این بخش، علاوه بر ارزیابی دینی محتوا، عمدتا روی حجاب و پوشش در تصاویری است که قرار است منتشر شود. همین حساسیت باعث شد در مواردی مثلا جلوی حضور «گوستاو پویول» به بهانه بلند بودن موهایش در صداوسیما گرفته شد یا در نمونه دیگری، سینه گرگ «باشگاه آس.رم» سانسور شد! به طور کلی معمولا پوشش بازیگران زن فیلم و سریالهای خارجی؛ مخصوصا در ناحیه گردن و سینه مات یا به اصطلاح «فلو» میشود تا فرآیند سانسور انجام شده باشد یا از ایده «آباژور» استفاده میشود.
برای انجام این فرآیند نیز نرمافزارهای خاصی طراحی شده که زمانی عزت الله ضرغامی درباره آن نیز صحبت کرده است. وقتی صداوسیما پخش تصاویر و فیلمهایی که زنان پوشش در پوشش کامل ندارند را عملی نادرست و ضد دین میداند، چگونه است که برای «توجیه» یک اتفاق از تصویری استفاده میکند که دهها برابر بدتر است؟ آیا هر کجا که لازم باشد، میتوان سیاستهای نظام را نادیده گرفت؟
نکته دردناک ماجرا آنجاست که در صداوسیمای این کشور نشان دادن ساز و آلات موسیقی ممنوع است، اما زمانی که نیاز باشد، پخش پستان برهنه زنان ایرادی ندارد!
ببینید: فیلم/ اقدام جنجالی صداوسیما؛ پخش تصویر زن برهنه در بخش خبری ۲۰:۳۰
۳) صداوسیما در فیلم پخش شده، اینگونه نتیجه گرفته که هر کس شعار «زن زندگی آزادی» سر میدهد، به دنبال برهنگی است؛ یعنی از «استقرای جزء به کل» استفاده کرده است. اول اینکه چگونه میتوان چنین نتیجهای گرفت؟ چه کسی گفته هر کس چنین شعاری میدهد، در پی لخت شدن است؟
فرض کنید بشود چنین قیاسی کرد و میتوان از جزء به کل رسید. آیا در این صورت، همین قیاس را برای خود نظام نمیتوان انجام داد؟ اگر این فرض درست باشد، پس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگر یک مسئول اختلاس میکند، کل نظام اختلاسگر است! یا اگر یک قاضی رشوه گرفت، میتوان نتیجه گرفت که کل قوه قضاییه رشوهبگیر است! همچنین اگر فیلمی از یک مامور نیروی انتظامی دید که در حال کتک زدن یک متهم است، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که کل نیروی انتظامی بدون توجه به قانون، مردم را کتک میزند!! آیا چنین قیاسهایی درست است؟
۴) اگرچه دو سه هفتهای است که ونهای گشت ارشاد در خیابان دیده نمیشوند، اما تا زمانی که در خیابان حضور داشتند، کارشان این بود که اگر فردی به زعم آنها پوشش نامناسب دارد را بازداشت کنند یا به او تذکر دهند. آیا پذیرفتنی است نظامی که چنین دیدگاهی دارد و دختران را به خاطر معلوم بودن موی سر بازداشت میکند، خودش فیلم عریان زن دیگری را از تلویزیون پخش کند تا به خودش وجاهت دهد؟
۵) درست همان روزی که فیلم زن برهنه برای نخستین بار در توییتر رادیو زمانه منتشر شد، تقریبا تمام فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی در پیامهای جداگانه لخت شدن آن را تقبیح کردند و آن را عملی نالازم خواندند و به نوعی صف خود را از آنها جدا کردند. البته برخی نیز چنین حرکتی را عملی حساب شده و برنامهریزی شده توصیف کردند که برای سرکوب جنبش درون ایران طراحی شده بود. اگر این اقدام حساب شده هم نبود، مسئله مهم این بود که افکار عمومی در ایران حمایتی از آن نداشتند. وقتی چنین رویکردی وجود داشت، چه لزومی داشت که آن حرکت به پای کل معترضان گذاشته شود و اینگونه گفته شود که هر کس شعار «زن زندگی آزادی»، رویکرد بیحیایی و بیآبرویی دارد؟ آیا در بحبوبه اعتراضات مردم، لازم بود اینگونه به آنها دهنکجی شود؟
۶) پیش از این یکبار دیگر هم صداوسیما از چنین تصاویری استفاده کرده بود؛ آنهم زمانی که میخواست حاضران در کنفرانس برلین را توبیخ کند. تصاویری که از آن کنفرانس نشان داده شد، بحثهای مطرح شده و استدلالهای حاضران و پرسش و پاسخهای آن نشست نبود، بلکه حاشیه آن برای صداوسیما جذاب بود. در آن کنفرانس، مردی ناگهان عریان شد و یک زن هم ناگاه به میان آمد و رقصید و در نهایت یکی هم فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی سر داد و صداوسیما هم همین صحنهها را نشان داد! مشابه همین اتفاقی که در هلند افتاد؛ وقتی صداوسیما هزاران بحث و شعار و مطالبه را نمیبیند و صرفا آن چیزی را میبیند که خودش میخواهد. بدتر اینکه از همان اتفاق، یک نتیجهگیری کلی میکند و آن را به دیگران نیز تعمیم میدهد.
۷) پخش زن برهنه در صداوسیما تلاشی بود برای تحریک کردن احساسات مذهبی مردم تا از این طریق فضا تغییر کند و قشر مذهبی پای کار بیاید. حقیقت آن است که در طول تاریخ هیچ زمانی همچون چهار دهه گذشته نگاه به دین تغییر نکرده است بنابراین این تصور که با پخش کردن فیلم، احساسات مذهبی تحریک خواهد شد، بیش از اینها دور از دنیای واقعی است؛ چنانکه در این مورد، دغدغه نه حفظ شریعت، که حفظ قدرت بود.
۷) معمولا در شرایط بحرانی هر کشور نیاز به عقلایی دارد که بتوانند فکر کنند. شاید باور نکنید اما اندیشیدن سختترین کاری است که بشر میتواند بکند؛ مخصوصا برای گروهی که در شرایط غیررقابتی و رانتی نیازی به اندیشیدن نداشتهاند، کار دو چندان دشوارتر میشود. وقتی جای اندیشه و خرد خالی است و کسی نیست که بیندیشد، طبیعتا اولویتها هم جابجا میشود؛ از جمله آنکه صداوسیما با خانواده مهسا امینی گفتوگو نمیکند و نمیگذارد پدری که دخترش را از دست داده، در تریبون رسمی نظام جایی داشته باشد و کار را به بیبیسی و ایران اینترنشال میسپرد و خود به دنبال مچگیری از دیگران است. باور کنید هیچ خرد و عقلانیتی در کار نیست.