اقتصاد۲۴- شاید شاهبیت نشستهای اقتصادی پیاپی ایران و روسیه این جمله باشد: «روابط ایران و روسیه در دوران طلایی قرار دارد». جواد اوجی، وزیر نفت در جمعبندی شانزدهمین کمیسیون مشترک ایران و روسیه این جمله را به خبرنگاران گفته است؛ نشستی که هفته گذشته در مسکو برگزار شد و درجریان آن بخشی از تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری تبدیل به قرارداد شد. حالا ایران با این قراردادها تبدیل به بخشی از نقشه جدید روسیه در بازار انرژی دنیا میشود.
هرچند آنچه از مذاکرات بیرون آمده و مقامات دولت سیزدهم اعلام کردهاند، بیشتر کلیات است، با این حال همین کلیات هم نشان میدهد که روسها در تلاش هستند تا از کارت ایران برای بازارهای جدید استفاده کنند. روسیه، اما جز ایران، طرحهای دیگری هم برای فروش نفت و گاز خود دارد. به ترکیه وعده داده که این کشور را تبدیل به هاب انرژی کند. در واقع روسیه در تدارک است که به سرعت دو مسیر را جایگزین خط لوله گاز خود به اروپا کند؛ ترکیه و ایران.
خبرهای پراکندهای که از حاشیه نشست مشترک شانزدهم منتشرشده، از انتقال سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز و پنج میلیون تن نفت حکایت دارد که در قالب سوآپ برنامهریزی شده است. یعنی ایران قرار است گاز و نفت روسیه را از طریق بندر نکا و انزلی دریافت کند و در جنوب کشور به فروش برساند. علاوه بر آن، روسیه با احداث خط لولهای که از خاک ایران میگذرد، به پاکستان گاز صادر کند. فروش گاز به عمان از طریق خط لوله هم بخش دیگری از این تفاهمنامه است. روسیه وعده داده که زیرساختهای حمل و نقلی از جمله خطوط ریلی ایران را برای تسهیل در پروژه سوآپ تکمیل کند.
عزم کرملین برای اجرای این پروژه مشترک با ایران جزم است. همه نشانهها بیانگر آن است که این تصمیم یکشبه اتفاق نیفتاده و در نقشه روسیه جدید، همه چیز برای تغییر نقشه انرژی جهان براساس منافع روسیه چیده شده است. ولی برای ایران شاید این تفاهمنامه برخلاف آنچه برخیها آن را بازی برد-برد مینامند، تنها گزینه روی میز باشد. چراکه احیای برجام به بنبست خورده و آمریکا و اروپا هم درصدد تنگتر کردن حلقه تحریمها علیه ایران هستند.
روسیه تا قبل از حمله به اوکراین در حوزه نفت و گاز خود را رقیب ایران میدانست و همواره تلاش کرده به نوعی از حضور بیشتر ایران در پروژههای انرژی بهخصوص گاز جلوگیری کند. هنوز هم تحلیلگران بسیاری هستند که معتقدند روسیه با چنین نگاهی تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری را با ایران امضا کرده است. هرچند نباید شرایط روسیه بعد از حمله نظامی به اوکراین که منجر به تحریم شدن این کشور توسط کشورهای غربی شده را نادیده گرفت؛ شرایطی که باعث شده روسیه برای فروش نفت و گاز خود از کارت ایران هم استفاده کند تا جای پای خود را در بازارهای جدید محکمتر کند.
بیشتر بخوانید: آغازی تازه برای امنیتی شدن پرونده ایران
این بازارها از کشورهای حاشیه خلیجفارس گرفته تا هند و چین وسعت دارند. بازاری پرمشتری برای روسیهای که روزانه ۱۱ میلیون بشکه نفت تولید میکند و سالی بیش از ۷۵۰ میلیارد متر مکعب گاز. تا پیش از حمله نظامی به اوکراین، به دلیل موقعیت جغرافیایی حمل و نقل نفت و گاز روسیه به شرق آسیا گران تمام میشد، در نتیجه اروپا بازار در دسترس و مطمئنی بود. از زمانی که روسیه جنگ را شروع کرده و پذیرای تحریم کشورهای غربی شده، این کشور به سرعت به دنبال جایگزین کردن بازار اروپا است. ایران یکی از این مسیرهاست که هم ارزان است و هم مطمئن.
در مقابل، ایران برای صادرات گاز به کشورهای همسایه به خطوط لوله گاز جدید نیاز دارد، مسیرهای موجود به ترکیه و عراق هم فقط میتوانند حجم کمی را انتقال بدهند. در سال گذشته، مجموع صادرات گاز ایران ۱۷ میلیارد مترمکعب بوده است.
مشکل صادرات گاز ایران فقط خط لوله نیست، در سالهای گذشته به دلیل عدم تامین مالی، طرحهای توسعهای و برداشت گاز از میادین گازی سرعت چندانی نداشته است و نتیجه این شده که مصرف از تولید پیشی گرفته است. گزارش اخیر کمیسیون انرژی مجلس نشان میدهد که برای زمستان پیش رو با ۲۵۰ میلیون مترمکعب ناترازی گاز مواجه هستیم. مشکل دیگر گاز نداشتن تکنولوژی مناسب برای تولید گاز مایع (LNG) است. قطر در همسایگی ایران و با سهیم بودن در میدان مشترک گازی با ایران در تدارک است که تبدیل به بزرگترین تولیدکننده (LNG) در جهان شود، در شرایطی که ایران به دلیل تحریمها از چنین امکانی برخوردار نیست و قادر به برداشت همه سهم خود از میدان مشترک گازی پارس جنوبی نیست.
در مورد نفت هم شرایط ایران چندان خوشایند نیست. تحریمها باعث شده که تولید نفت ایران کاهش یابد و امروز تعداد زیادی از چاههای نفت، نیاز به احیا داشته باشند. پروژههای توسعهای در میادین مشترک نفتی به دلیل کمبود منابع به کندی پیش میرود و در برخی از آنها، کار یا شروع نشده یا متوقف شده است.
روسیه در چنین شرایطی، یک تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری را با ایران پیش میبرد. هم مطمئن است که تحریمهای ایران به این زودیها قابل برگشت نیست و هم میداند که ایران گزینه دیگری جز روسیه در شرایط تحریمی برای توسعه صنعت نفت و گاز خود ندارد.
برای کشوری که سال گذشته ۲۴۱ میلیارد مترمکعب صادرات داشته، برای روسیه، پیدا کردن مشتری مطمئن کار آسانی نیست. باید همه جوانب را در کشورهای همسایه بسنجد و چه راهی بهتر از تحقق آرزوی همسایهها. ترکیه هم مثل ایران از دیرباز تمایل داشته نقشی واسطهای در داد و ستد انرژی داشته باشد. موقعیت جغرافیایی این کشور در نزدیکی به اروپا و دسترسی به دریا، این شرایط را مهیا کرده است. دو خط لوله ترکاستریم و بلواستریم مسیرهای جدید فروش گاز روسیه از طریق ترکیه هستند. هرچند خط لوله بلواستریم نزدیک به دو دهه است که راهاندازی شده، اما ترکیه از آن برای واردات و تامین نیاز داخل خود استفاده کرده است. ترکیه از طریق خط لوله بلواستریم در پایان سال ۲۰۲۱ سالانه حدود ۱۶ میلیارد مترمکعب گاز از روسیه وارد میکند؛ خط لولهای که به طول ۱۲۱۳کیلومتر از دریای سیاه عبور کرده و با سرمایهگذاری ۲/۳ میلیارد دلاری عمیقترین خطوط لوله زیر آب در جهان شناخته میشود.
در استراتژی جدید روسیه در بازار گاز، ظرفیت انتقال این خط میتواند افزایش یابد. خط لوله جدید که ترک استریم نام دارد، یک خط لوله دوشاخه با ظرفیت ۵/۳۱ میلیارد مترمکعب گاز در سال است. این خط لوله قرار است گاز روسیه را از دریای سیاه به ترکیه انتقال دهد و از آنجا به کشورهای جنوب و جنوب شرق اروپا صادر کند. گزارشها نشان میدهد که کار ساخت این خط لوله در مراحل پایانی قرار دارد.
پوتین در دیداری که یک ماه پیش با اردوغان داشت، گفته بود: «ما میتوانیم حجم گازی که سابق بر این با استفاده از خطوط لوله نورداستریم از طریق دریای بالتیک ترانزیت میشد را به دریای سیاه منتقل کنیم. خطوط لوله گازی دریای سیاه به ترکیه میتواند به مسیر صادرات گاز اصلی روسیه برای اروپا تبدیل شود.»
روسها در تلاشاند که از طریق تهران و آنکارا بازار از دست رفته اروپا را جبران کنند؛ ایران گاز روسیه را به پاکستان و افغانستان بفروشد و ترکیه به اروپا و شمال آفریقا. این قراردادها به نفع گازپروم خواهد بود، زیرا خطر عدم پرداخت را متحمل نخواهد شد. به جای آنکه نگران پول گاز خود از طرف کابل یا اسلامآباد باشد، خریدار مطمئنی مثل تهران خواهد داشت.
مطمئناً ایران به عنوان مشتری بازار گاز روسیه، جایگزین اروپا نخواهد شد. حتی اگر اهداف روزانه مورد انتظار برآورده شود، گازپروم فقط ۵/۵ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی در سال را به ایران صادر خواهد کرد که فقط ۱۰ درصد از صادرات از طریق خط لوله نورداستریم به اروپا است. اکنون که نورداستریم و نورداستریم ۲ پس از انفجارهای اخیر از مدار خارج شدهاند، گازپروم احتمالا به دنبال افزایش حجم صادرات به ترکیه است.
اگر در مذاکرات کرملین و آنکارا حجم صادرات گاز روسیه به ترکیه افزایش یابد، خیال پوتین از جهت بازارهایی که ترکیه میتواند ایجاد کند، راحتتر میشود. از سمت ایران هم به تدریج بازار باثباتی ایجاد خواهد شد. با این حال به نظر میرسد به دلیل آنکه مسیرهای انتقال گاز از سمت ترکیه آسانتر است و ترکیه مثل ایران تحریم نیست، اولویت روسیه، ترکیه باشد.
تنها مرز مشترک ایران و روسیه، مرز آبی در دریای خزر است. خط لوله گازی که گفته میشود قرار است از طریق آن گاز روسیه به ایران انتقال پیدا کند، از سه مسیر قابل اجراست. مسیر اول، ورود گاز روسیه به بازار خاورمیانه و جنوب غرب آسیا، از طریق دو زیرساخت موجود یعنی مسیرهای ترکمنستان- ایران و
آذربایجان-ایران است. از آنجا که از سمت ترکمنستان به ایران دو خط لوله به مجموع تقریبی ۲۰ میلیارد مترمکعب وجود دارد - که اکنون حداکثر ۲۰ درصد از ظرفیت آن استفاده میشود- اتصال ترکمنستان به روسیه از طریق خط لوله آسیای مرکزی CAC (بال شرقی و غربی) با ظرفیت اولیه ۹۰ میلیارد مترمکعب امکانپذیر است. البته این خط لوله به دلیل فرسوده شدن نزدیک به ۴۵ میلیارد مترمکعب آن قابل استفاده است و نیاز به بازسازی دارد.
مسیر دوم در غرب دریای خزر قرار دارد. مسیر خط لوله تاریخی صادرات ایران به شوروی (قاضی محمد – آستارا) محل اتصال ایران به روسیه از طریق آذربایجان است. این خط با ظرفیت اولیه ۱۰ میلیارد مترمکعب از سالها قبل احداث شده و اکنون کمتر از ۲۰ درصد ظرفیت آن قابل استفاده است.
روسیه فقط سوآپ گاز را پیگیری نمیکند. نفت هم در تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری قرار دارد. هرچند بخشی از این تفاهمنامه مشارکت در توسعه شش میدان نفتی و گاز است، اما در مذاکرات انجامشده، سوآپ پنج میلیون تن نفت هم قرار دارد. برای انتقال نفت روسیه هم دو مسیر مطرح است.
مسیر اول، ترانزیت نفت روسیه از طریق خط لوله نکا-جاسک که در صورت ساخت، نفت خام کشورهای قزاقستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و روسیه را از طریق بندر نکا در ساحل دریای خزر به بندر جاسک در دریای عمان منتقل میکند. ظرفیت برنامهریزیشده این خط لوله ۶/۱ هزار کیلومتری، یک میلیون بشکه نفت در روز است. هزینه این خط لوله سه تا پنج میلیارد دلار برآورد میشود. بعد از حمله نظامی روسیه به اوکراین، گفته میشود که روسیه روزانه دو میلیون بشکه نفت مازاد دارد که در صورت احداث خط لوله نکا-جاسک این نفت مازاد از این مسیر میتواند جابهجا شود. در این مسیر، هزینه ترانزیت روسیه کاهش مییابد، همچنین ایران نیز با دریافت حق سوآپ و کاهش هزینه ترانزیت نفت خود از جنوب به شمال سود میبرد.
بیشتر بخوانید: امیرعبداللهیان: پهپادهای ایرانی ماهها قبل از جنگ اوکراین به روسیه صادر شد
مسیر دوم خرید نفت از روسیه برای پالایشگاههای تهران و تبریز و تهاتر آن با نفت در جنوب کشور است. این مسیر در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹ از طریق قزاقستان برقرار بود. در این قرارداد، شرکت ویتول روزانه ۳۵ تا ۷۰ هزار بشکه نفت قزاقستان را خریداری کرده و در شمال به ایران تحویل میداد و سپس نفت ایران را از جنوب برای صادرات تحویل میگرفت. مابهازای این سوآپ، ایران بشکهای ۵/۱ دلار به عنوان حق سوآپ دریافت میکرد. این قرارداد در دولت احمدینژاد از طرف ایران فسخ شد و در نهایت ایران محکوم به پرداخت خسارت هم شد. حالا ایران اعلام کرده که با احیای این مسیر زیرساخت سوآپ ۱۰میلیون تن نفت را دارد.
کارشناسان انرژی میگویند، هر دو ایدهای که برای تجارت نفت و گاز روسیه از مسیر ایران مطرح شده در کنار منافعی که برای ایران دارد، چالشهایی هم به همراه دارد. این مسیرها اگر اجرایی شوند، احتمال تصاحب بازار نفت و گاز ایران توسط روسیه وجود دارد و ایران صرفا تبدیل به تجارتکننده منابع نفت و گاز روسیه خواهد شد. البته این چالش هم برای روسیه وجود دارد که قرارداد سوآپ میتواند کوتاهمدت باشد و ایران هر زمان بخواهد آن را لغو کند.
فریدون برکشلی، مدیر گروه مرکز مطالعات بینالملل انرژی وین بر این باور است که در نقشه جدید جغرافیای نفتی جهان به سمتی حرکت میکنیم که میزان نفت و گاز تحتتحریم آمریکا و غرب، از میزان نفت غیرتحریمی بیشتر میشود. به نحوی که دنیای انرژی به بلوک تحریمی و غیرتحریمی در حال دگردیسی است. در واقع نگرانی اصلی این نیست که حالا شرکتهای نفتی روسیه تحت تحریم قرار دارند، نگرانی زمانی است که از تحریم خارج شوند. در دوران تحریمهای حداکثری ترامپ علیه ایران، درجه پایبندی بانکهای روسی در خصوص رعایت تحریم ایران، از اروپاییها هم بیشتر بود.
در مقابل غلامحسین حسنتاش کارشناس انرژی هم میگوید: «روابط اقتصادی و تجاری ایران و روسیه خصوصاً درزمینهٔ انرژی سابقه خوبی ندارد. در گذشته نیز توافقنامههای زیادی منعقد شده که کمتر تبدیل به قرارداد شده و روسیه به تعهدات خود پایبند نبوده است. در مورد تکنولوژی، روسیه چندان نمیتواند تأمینکننده فناوریهای موردنیاز ما باشد و در این زمینه هم تجربیات گذشته موفق نیست.»
تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری ایران و روسیه یکی از اخبار مهم ماههای اخیر است. تفاهمنامهای که قرار است محور سرمایهگذاری و مشارکت در پروژههای اقتصادی بین دو کشور باشد. هرچند عدد آن با توجه به وضعیت تحریمها در ایران نسبتا قابل توجه است، اما دولت هنوز جزئیات قراردادهایی که بر مبنای این عدد تفاهم شده را اعلام نکرده و از سویی مشخص نیست چه میزان از این رقم قابل اجرا باشد. با توجه به اینکه بخشی از این سرمایهگذاریها در حوزه انرژی است، غلامحسین حسنتاش در این رابطه به سوالات هممیهن پاسخ داده است:
موضوع سوآپ گاز، نفت و فرآوردهها در تفاهمنامه ۴۰میلیارد دلاری بین ایران و روسیه گنجانده شده. این در حالی است که برخی کارشناسان بر این باورند که سوآپ این سه بخش از انرژی بیشتر منافع روسیه را تامین میکند و در بلندمدت به نفع ایران نیست، نظر شما چیست؟
در ابتدا توجه داشته باشید که قبلا هم از اینگونه تفاهمنامهها بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجهای نرسیده است. مثلا در سال ۹۲ یا ۹۳ وزیر وقت نفت اعلام کرد با روسیه تفاهم شده که روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت از ایران برداشت کند و بخشی از وجه آن را به صورت نقد و بخشی را بهصورت تهاتر کالا به ایران بدهد و همان وزیر در ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ در بازگشت از اجلاس اوپک در مصاحبهای اعلام کرد از یک هفته دیگر صادرات ۵۰۰ هزار بشکه نفت به روسیه آغاز خواهد شد، ولی عملا هیچ اتفاقی نیفتاد. همین مسئله در اوایل کار دولت جدید و قبل از حمله روسیه به اوکراین و قبل از تحریمهای غرب علیه روسیه مطرح شد و بعد از یک میلیون بشکه در روز که ابتدا مطرح شده بود به ۵۰۰ هزار بشکه و بعدا به ۱۰۰ هزار بشکه تقلیل پیدا کرد که ظاهرا قرار بود از مهرماه ۱۴۰۰ عملیاتی شود، ولی بازهم اتفاقی نیفتاد. درتیرماه ۱۳۹۷ آقای دکتر ولایتی، مشاور عالی رهبری پس از سفر به روسیه در مصاحبهای اعلام کرد که روسیه آمادگی سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری در حوزه نفت و گاز ایران را دارد. در دیماه سال گذشته (۱۴۰۰) جواد اوجی، وزیر نفت بهدنبال سفر به روسیه با اشاره به اینکه در زمینه مشارکت در توسعه میدانهای نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاه، انتقال فناوری و تجهیزات فناورانه که بهشدت موردنیاز صنعت نفت است، توافقهای بسیار خوبی انجام شد و اسناد مهمی به امضا رسید، تصریح کرد مردم ایران بهزودی اثرات این توافقها را در حوزه انرژی خواهند دید. اما ما تا حالا کمتر شاهد تبدیل این تفاهمنامهها به قرارداد و تحقق این وعدهها بودهایم. البته چند شرکت کمترشناختهشده روسی تاکنون برای توسعه چند میدان نفتی کوچک قراردادهایی منعقد کردهاند که عملکرد چندان مطلوبی نداشتهاند.
با این مقدمه بر میگردم به پاسخ سوال شما. در سوال شما فرض گرفته شده که این سوآپ نفت و گاز و فرآورده در سطح ۴۰ میلیارد دلار که اخیرا مورد توافق دوکشور قرار گرفته است، تحقق خواهد یافت و بعد اشاره شده که بعضی معتقدند این بیشتر به نفع روسیه است. اما من با این فرض موافق نیستم و فکر میکنم این هم مانند موارد قبلی محقق نخواهد شد. استناد من اول به سوابق مورد اشاره است و دوم نگاه به واقعیات. صرفنظر از اینکه ایران و روسیه در دو عرصه نفت و گاز رقیب هستند و هر دو در شرایط تحریم هستند و نیازمند بازار و این وضعیت رقابت را شدت داده است، توجه کنید که ایران و روسیه مرز مشترک ندارند. در سمت شرق دریای خزر دو کشور قزاقستان و ترکمنستان در میان روسیه و ایران قراردارند و در غرب دریای خزر کشور آذربایجان در میان دو کشور قرار دارد و ظرفیتهای حمل و نقل در دریای خزر هم بسیار محدود است. سوآپ یعنی اینکه ایران بتواند گاز و نفتی را از نقطهای تحویل بگیرد و معادل آن را در نقطه دیگری به روسیه یا مشتریهای روسیه تحویل بدهد یا بالعکس. مثلا فرض کنید روسیه با عراق یا ترکیه یا پاکستان قرارداد صادرات گاز منعقد کند و بتواند در شمال یا با توافق آذربایجان یا با توافق قزاقستان و ترکمنستان گازی را از این کشورها عبور دهد و به ایران تحویل دهد و ایران این گاز را در شمال کشور مصرف کند و معادل آن را از جنوب یا غرب به یکی از کشورهای مذکور تحویل دهد. این میشود سوآپ، حالا سوال این است که آیا کشورهای آذربایجان یا قزاقستان و ترکمستان همکاری خواهند کرد یا امکانات لجستیکی و خطوط لوله لازم با ظرفیت کافی را دارند یا مثلا عراق حاضر به خرید گاز از روسیه خواهد بود. در مورد ترکیه هم روسیه قراردادهای مستقیم و مسیرهای نزدیکتر دارد؛ بنابراین مسئله به نظر من غیرقابل تحقق است. در مورد نفت خام هم مسئله همین است. در مورد فرآوردههای نفتی ممکن است روسیه بتواند مقادیری جزئی از بعضی فرآوردهها را به ایران بدهد که مثلا با کشتی از دریای خزر به بنادر ایران در دریای خزر حمل و تحویل شود یا به صورت زمینی با عبور از کشورهای میانه به ایران برسد و معادل آن را از جنوب از ایران تحویل بگیرد، ولی به فرض تحقق، حجم آن قابل توجه نخواهد بود و صرفه اقتصادی بودن آن نیز مورد تردید است؛ لذا با توجه به نکاتی که ذکر کردم، این تفاهمنامه را اصولا قابل تحقق نمیدانم. اما اینکه به نفع ایران است یا روسیه یا هردو، اول باید صبر کنیم ببینیم که در چارچوب این تفاهمنامه که معمولا تفاهمنامهها کلیگویی است، چه قراردادهایی مذاکره میشود تا آنها را بررسی کنیم.
براساس اظهارات مقامات وزارت نفت روسیه در ازای این سوآپ قرار است زیرساختهای حمل و نقل کشورمان را تکمیل کند، آیا با وجود چنین امتیازی-آنهم در شرایط تحریمی- میتوان امیدوار بود که منافعی برای ایران در بلندمدت اینجا میشود؟
با توجه به تفصیلی که در پاسخ سوال اول عرض کردم، این مسئله هم منتفی به نظر میرسد، ضمن اینکه توجه داشته باشید که در سوآپ در واقع پولی رد و بدل نمیشود، خاصیت سوآپ این است که اگر شدنی و منطقی و اقتصادی باشد، یک صرفهجویی برای کشورها ایجاد میکند، مثلا فرض کنید ما گاز ترکمنستان را که مستقیم میتوانیم از آن کشور بگیرم، سوآپ کنیم. فایده اش چیست؟ ما لازم نیست این گاز را هزینه و حمل کنیم، چون ما در شرق کشور هم نیاز به گاز داریم و این گاز را در استانهای خراسان و گلستان مصرف میکنیم و معادل آن را در غرب به ترکیه تحویل میدهیم که در هزینه حمل برای ما صرفهجویی ایجاد میکند البته در این موردی که مثال زدم منطقیتر است که ما تجارت کنیم. چون به دلیل اینکه ترکمنستان راه به آبهای آزاد ندارد یا بازارش محدود است. ما میتوانیم گاز را ارزانتر از او بخریم و مثلا به ترکیه که نیازمند است گرانتر بفروشیم. از این مابهالتفاوت یک درآمد برای ما ایجاد میشود. حالا سوال این است که به فرض تحقق سوآپ با روسیه، روسیه از چه محلی میخواهد زیرساختهای حمل و نقل ایران را توسعه دهد. ببینید وقتی وارد جزئیات میشویم و اجرایی فکر میکنیم ابهامات فراوانی وجود دارد.
ظاهرا روسیه قصد دارد با انتقال خط لوله گاز از مسیر ایران به پاکستان اقدام کند. این پروژه شبیه طرح خط لوله صلح که دو دهه پیش ایران دنبال میکرد، نیست؟
انتقال گاز روسیه به پاکستان با توجه به محل قرارگیری ذخایر گازی روسیه که عمدتا در سیبری شرقی است، باید از چند کشور عبور کند. به فرض اینکه مسیر بهینه آن از ایران باشد. تجربه نشان داده است که توافق چند کشور روی احداث یک خط لوله بسیار دشوار است، خصوصا که ترکمنستان به عنوان یک کشور مسیر خودش سالهاست بهدنبال خط لوله موسوم به تاپی برای صادرات گاز به پاکستان است که باید از افغانستان عبور کند که به جایی نرسیده است. ولی ترکمنستان به هر حال کشور رقیب است. ضمنا خود ایران قرارداد صادرات گاز به پاکستان دارد که پاکستان سالهاست حاضر به انجام تعهداتش برای دریافت گاز نشده است. ضمنا پاکستان درسالهای اخیر با سرمایهگذاری چینیها روی بنادرش برنامه تامین گاز خود را بر مبنای دریافت گاز به صورت الانجی تنظیم کرده است که میتواند از روسیه هم که صادرات الانجی دارد تامین کند که این دیگر ارتباطی با ایران پیدا نمیکند.
منبع: هم میهن