اقتصاد۲۴- تورم سبک زندگی مردم را تغییر داده است. کاهش هزینههای زندگی ابتدا از تفریح و آموزش شروع شد، اما درآمد همچنان کافی نبود و مردم به اجبار کمیت و کیفیت سبد غذایی خود را هر روز بیش از دیروز کم کردند. این روزها قشر وسیعی از جامعه به سختی میتوانند نیازهای اولیه زندگی را حتی با کیفیت پایین تامین کنند.
افرادی که برنج ایرانی میخرند کم شدهاند و قشر وسیعی از جامعه به برنج پاکستانی و حتی هندی اکتفا میکنند. سرانه مصرف گوشت برای هر فرد به چهار کیلوگرم در سال رسیده و این درحالیست که این سرانه در کویت به ازای هر فرد ۶۷ کیلوگرم در سال است. حتی سرانه سالانه مصرف گوشت در جیبوتی ۱۵کیلوگرم به ازای هر فرد است. این یعنی هر شهروند کویت، سالانه بیش از ۱۶ برابر و هر شهروند جیبوتی بیش از ۳.۵ برابر هر ایرانی، گوشت مصرف میکند.
روزگاری که خیلی دور نیست، همین ۶ سال قبل، درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی ۹ هزار و ۳۲۱ دلار بود، اما در سال ۱۴۰۰ این مقدار به چهار هزار و ۴۹۶ دلار کاهش یافت. یعنی در این سالها درآمد سرانه ایرانیان نزدیک به ۵ هزار دلار سقوط کرد. وقتی درآمدها را به ریال محاسبه کنیم، در این سالها رشد اتفاق افتاده، اما وقتی به دلار محاسبه کنیم متوجه آب رفتن شدید درآمدها میشویم.
در سال ۹۵ میانگین قیمت دلار سه هزار و ۴۰۰ تومان بود، اما این مبلغ در سال ۱۴۰۰ به ۲۵هزار تومان رسید. جالب اینجاست که درآمد سالانه هر خانوار در سال ۱۴۰۰ بیش از ۸۰ میلیون تومان نسبت به سال ۹۵ رشد کرده است، اما این رشد باز هم جوابگوی رشد دلار نبود و درآمد سالانه خانوار ایرانی در طول این پنج سال، تقریبا نصف شد.
بیشتر بخوانید: سبقت خط فقر از حداقل حقوق ۱۴۰۲؟
درآمد سرانه چهار هزار و ۴۹۶ دلاری خانوار ایرانی در سال ۱۴۰۰ درحالیست که حقوق ماهانه یک کارگر آمریکایی در ماه آوریل سال ۲۰۲۲ حدود چهار هزار و ۴۰۰ دلار بود. این یعنی یک کارگر آمریکایی سالانه ۱۱.۵ برابر یک خانواده ایرانی درآمد دارد. صفحه اجتماعی روزنامه هممیهن در شماره ۱۶۳ خود گزارشی در رابطه با تاثیر چشمگیر تورم و افزایش معنادار سوءتغذیه در خانوار ایرانی نوشت. در تکمیل این گزارش، این بار بررسی هزینه درآمد خانوارها انجام شد که روند ۱۰ ساله آن نشان از سقوط درآمد سرانه ایرانیان دارد.
براساس گزارشهای مرکز آمار ایران، هزینه سالانه خانوار شهری کشور در سال ۹۰ حدود ۱۳میلیون و ۲۷۱ هزار تومان، اما درآمد خانوار در همین سال ۱۳میلیون و ۳۰ هزار تومان بود. این یعنی هزینه خانوار ایرانی در این سال حدود ۲۴۰ هزار تومان از درآمدهایش بیشتر بود.
میانگین قیمت دلار در این سال ۱۶۰۰ تومان بود و درآمد سرانه دلاری هر ایرانی با احتساب دلار ۱۶۰۰ تومانی بیش از ۸ هزار و ۱۰۰ دلار در سال بود. سال ۹۱ درآمد خانوار از هزینهها بیشتر شد، اما اختلاف درآمد و هزینه بسیار اندک بود. درآمد خانوار در این سال به ۱۶ میلیون و ۷۲۴ هزار تومان و هزینهها به ۱۶ میلیون و ۴۲۸ هزار تومان رسید.
میانگین قیمت دلار در سال ۹۱ حدود دو هزار و ۶۰۰ تومان بود و این یعنی در این سال اگرچه درآمد خانوار نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرده است، اما درآمد دلاری هر خانوار به دلیل رشد قیمت دلار، به ۶ هزار و ۴۲۳ دلار کاهش یافت. سال ۹۲ درآمد دوباره کمتر از هزینهها شد. درآمد سالانه خانوار در این سال به ۲۰ میلیون و ۴۵۴ هزار تومان، اما هزینهها به ۲۰ میلیون و ۵۹۸ هزار تومان رسید.
میانگین قیمت دلار در این سال سه هزار و ۴۵۰ تومان افزایش یافت و درآمد سالانه خانوار برحسب دلار، به پنج هزار و ۹۲۸ دلار کاهش پیدا کرد. در سال ۹۳ قیمت دلار تغییری نکرد و میانگین قیمت همان سه هزار و ۴۰۰ تومان بود، اما درآمد سالانه خانوار ایرانی به ۲۴ میلیون و ۱۳۱ هزار تومان رسید. ثابت ماندن قیمت دلار باعث شد تا درآمد سالانه ایرانیها براساس قیمت دلار، به شش هزار و ۹۹۴ دلار افزایش پیدا کند.
میانگین قیمت دلار در سالهای ۹۴ و ۹۵ تغییر چندانی نکرد، اما درآمد سرانه خانوار ایرانی افزایش یافت و همین موضوع منجر به افزایش درآمد دلاری خانوار ایرانی در سال شد. سال ۹۴ درآمد سالانه خانوار به ۲۷ میلیون و ۸۸۷ هزار تومان و هزینهها به ۲۶ میلیون و ۲۳۹ هزار تومان رسید. افزایش درآمد و هزینهها در سال ۹۵ ادامه داشت. در این سال درآمد به ۳۱ میلیون و ۷۲۱ هزار تومان و هزینهها به ۲۸ میلیون و ۴۸۲ هزار تومان رسید. با توجه به میانگین قیمت ۳۴۰۰ تومانی دلار در این سالها، سرانه دلاری خانوار ایرانی در سال ۹۴ به هشت هزار و ۲۰۲ دلار و در سال ۹۵ به ۹ هزار و ۳۲۱ دلار رسید.
از سال ۹۶ روند نزولی درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی شروع شد. اگرچه درآمد سرانه خانوار ایرانی در این سال به ۳۶ میلیون و ۶۸۴ هزار تومان افزایش پیدا کرد، اما رشد قمیت دلار باعث کاهش سرانه دلاری خانوار شد. میانگین قیمت دلار در این سال ۶۰۰ تومان نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرد و به چهار هزار تومان رسید. درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی در این سال ۱۵۰ دلار نسبت به سال قبل کاهش پیدا کرد و به ۹ هزار و ۱۷۱ دلار رسید.
درآمد سالانه خانوار ایرانی در سال ۹۷ بیش از ۱۸ درصد نسبت به سال قبل رشد کرد و به ۴۳ میلیون و ۴۹۰ هزار تومان رسید، اما رشد دلار هم در این سال شدت گرفت. میانگین قیمت دلار در این سال ۹ هزار و ۹۰۰ تومان بود. رشد بیش از دوبرابری میانگین قیمت دلار در سال ۹۷ درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی را نصف کرد. درآمد سرانه دلاری خانوار در این سال به چهار هزار و ۳۹۲ دلار سقوط کرد.
درآمد سالانه خانوار ایرانی در سال ۹۸ به ۵۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان رسید. روند صعودی میانگین قیمت دلار هم که از سال ۹۶ شروع شده بود، در سالهای بعد شدت گرفت و در سال ۹۸ به ۱۳ هزار تومان رسید. رشد سه هزار و ۱۰۰ تومانی میانگین قیمت دلار در سال ۹۸ نسبت به سال قبل باعث شد تا درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی به چهار هزار و ۱۶۱ دلار نزول کند.
سال ۹۹ میانگین قیمت دلار نسبت به سال ۹۸ حدود ۱۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد و به ۲۳ هزار تومان رسید. درآمد سالانه خانوار ایرانی در این سال به ۷۴ میلیون و ۶۷۶ هزار تومان رسید، اما رشد افسارگسیخته دلار باعث آب رفتن درآمد سرانه دلاری خانوار ایرانی شد.
درآمد سرانه دلاری خانوار در سال ۹۹ به سه هزار و ۲۴۶ دلار سقوط کرد. روند صعودی دلار در سال ۱۴۰۰ ادامه داشت و میانگین قیمت این ارز به ۲۵ هزار تومان رسید، اما درآمد سرانه خانوار ایرانی در این سال بیش از ۳۷ میلیون تومان نسبت به سال گذشته رشد کرد و به ۱۱۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسید. درآمد سرانه دلاری خانوار در این سال هزار و ۲۴۷ دلار نسبت به سال گذشته رشد کرد و به چهارهزار و ۴۹۶ دلار رسید.
جالب اینجاست که براساس گزارشهای مرکز آمار ایران، فقط در سالهای ۹۰ و ۹۲ هزینه سالانه خانوار ایرانی بیشتر از درآمد آنها بود و در بقیه سالها درآمد بیش از هزینهها برآورده شده است. این درحالیست که اقتصاد کشور در سالهای اخیر آب رفته و آمارها حکایت از کاهش سرانه مصرف مواد غذایی از جمله گوشت در کشور دارند.
اعداد و ارقام مرکز آمار نشان میدهد که مردم در سال ۹۵ حدود ۱۰ درصد از هزینههای غیرخوراکی خود را صرف تفریح و پوشاک کردند، اما این میزان در سال ۹۹ نصف شده و به ۵درصد کاهش یافته است. همچنین خرج مسکن برای خانوار ایرانی در سال ۹۵ حدود ۴۴درصد از هزینه غیرخوراکی بود، اما در سال ۹۹ این میزان به ۴۸ درصد افزایش پیدا کرده است.
با وجود آنکه درآمدها و هزینهها در گزارشهای مرکز آمار نزدیک به هم گزارش میشود، اما یک نکته مهم را در این آمار نباید از نظر دور داشت. تحلیلگران میگویند در بررسی هزینه و درآمد خانوار باید جنس آمارها را در نظر گرفت. جنس آمارها در بخش درآمدها با جنس آمار در بخش هزینهها متفاوت است. درآمدها سه ویژگی بارز دارند، نسیه هستند، احتمالی بوده و دارای بیشبرآوردند.
یعنی درآمدهایی که برای خانوارها در نظر میگیریم بخشی از آن نسیه است و اغلب کاسبها درآمدهایی که روی کاغذ نوشتهاند در آینده دریافت میکنند. بخشی از درآمد آنها هم احتمالی است و قطعیتی در کسب آن وجود ندارد، ضمن آنکه زمان محاسبه درآمد خانوارها بیشبرآورد میشود و دست محاسبهگر به سمت بالا درآمدها را گرد میکند.
اما ویژگیهای بارز هزینهها نقد بودن، قطعی بودن و کمبرآورد شدن آن است. اغلب هزینههای خانوارها بهصورت نقد باید پرداخت شود. هزینهها همچنین قطعی است و اغلب در محاسبه آن کمبرآوردی صورت میگیرد.