اقتصاد۲۴ - با کمکِ دانشِ زلزلهشناسی و زمینشناسی، مناطقِ مستعدِ کرۀ زمین برای وقوعِ زلزلههای شدید و خطرناک قابل شناسایی است؛ ولی روزِ وقوع زلزله بهدلیل ماهیت احتمالاتی شرطی آن [ فعلاً]قابل پیشبینی نیست. پس زلزله، رخدادی است که هر لحظه میتوان با آن مواجه شد. ولی با کمک دانشِ بشر میتوان این مواجهه را با کمترین تلفات جانی و حتّی مالی از سرگذراند و زلزله صرفاً یک لرزشِ ساده برایمان باشد. «پس باید برای زندگی با زلزله آماده بود.»
به گزارش هم میهن، در زندگی شهری و روستایی، امنترین محل در زلزله، «یک ساختمان ایمن در برابر زلزله» است؛ ساختمان ایمن از منظر سازهای و عناصر غیرسازهای. برای ایمن بودن یک ساختمان، باید آئیننامۀ ساختمانیِ استاندارد مبتنی با آخرین دستاوردهای دانشیِ بشر، اجرای کامل و دقیق و نظارتشدۀ آن آئیننامهها در تمام مراحلِ طراحی و ساختِ سازه، ساختِ باکیفیّتِ سازه توسط کارگرانِ ماهر و آموزشدیده (بهویژه دیپلم و کاردانِ فنّی باتجربه) و با کمک مصالح باکیفیّت و دارای استانداردِ روز و استفاده از فنآوریهای نو مثل انواع میراگرها و... و توجه به ایمن و کمخطر بودن عناصر غیرسازهای، یک نیازِ ضروری است.
هر کوتاهی در این موارد از سوی هر فرد (اعم از مسئولانِ حکومتی، مالک و سازندگانِ ساختمان، مهندسان محاسب، مجری و ناظر، کارشناسانِ نظام مهندسی، کارشناسانِ شهرداری، و ...) یک خیانتِ بزرگ و حتی بازی با جانِ هزاران انسان است و باید قاطعانه و دقیق بر روندِ طراحی و ساخت ساختمانها نظارت شود و با کوچکترین تخلّفی، طبق قانون، قاطعانه و محکم برخورد گردد.
همچنین بایستی، تمام ساختمانهای موجود (بهویژه ساختمانهای قدیمی) در محیطهای شهری و روستایی، بهویژه در بافتهای فرسودۀ شهری و در حاشیۀ شهرها، از منظر ایمن بودن بررسی شود و در صورت نیاز، طبق نشریۀ ۳۶۰ – دستورالعمل بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود - برای ایمنسازی و بهسازی آن ساختمانها اقدام گردد. التزامِ شهرداریها و حمایتِ شرکتهای بیمه میتواند این مهم را بهویژه در مورد ساختمانهای با مالک خصوصی، سرعت ببخشد. طبق یک منطقِ اقتصادی اگر هزینۀ بهسازی، بیش از ۳۰ تا ۳۵ درصد هزینۀ تخریب و نوسازی یک ساختمان باشد و چنانچه آن ساختمان ارزش تاریخی خاصّی نداشته باشد، عموماٌ بهجای بهسازی، توصیه به تخریب و نوسازی نیز میشود.
در حوادثی، چون زلزله، کوچهها و معابر تنگ که امکان تردّدِ خودروهای امدادی و آواربرداری در آنها وجود ندارد، یکی از موانع بزرگِ تأخیر در امدادرسانی است، پس حتماٌ باید مسئولان مربوطه بهویژه در شهرداریها به فکرِ مسیرگشایی در این معابر باشند.
نکتهی مهم دیگر این است که یک کشور هرچهقدر نیروهای آموزشدیدۀ حرفهای و رسمیِ امداد و کمک و امکاناتِ مالی و تجهیزات داشته باشد، وقتی زلزلۀ شدید یک منطقۀ وسیع و پرجمعیت را تخریب کرده و خسارات زیادِ جانی و مالی وارد نماید (مثلاً در زلزلۀ اخیرِ تُرکیه باید به ۱۰ استان آن کشور با بیش از ۱۵ میلیون انسان و هزاران خانۀ خراب شده، امدادرسانی شود.) باز امدادرسانی بهویژه در ۲۴ ساعت اولیه بسیار دشوار است. اینجاست که وجودِ نیروهای آموزشدیدۀ داوطلب با سطوحِ مختلف مهارتی بسیار مهم و حیاتی است. اگر بخش قابل توجه نوجوانان و جوانان، آموزشِ امداد و نجات و کمکهای اولیه دیده باشند و داشتن کارتِ مهارتِ امداد یک امتیاز بزرگ و مهم شهروندی محسوب شود، در صورت وقوعِ فجایع اینچنینی بهویژه در ساعتهای طلایی اولیه، جوانان هر کوچه و محله میتوانند تا رسیدن نیروهای امداد و نجات، دستکم بخشی از کمکهای اولیه را انجام دهند و در نتیجه خسارتِ انسانی را کاهش دهند.
بیشتر بخوانید: میراث جهانی و آثار باستانی ترکیه و سوریه زیر آوار زلزله
پس در پاسخ به پرسشِ دوم، تا مادامیکه به ساختِ ساختمانهای ایمن در برابر زلزله و بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود (متناسب با اهمیت ساختمانها) که محل سکونت انسانها و محل دریافت خدماتِ انسانی (مثل فرودگاه، بیمارستان، فضای آموزشی و ...) است و دیگر موارد توصیه شده، قانونمندی، توجه، التزام، جدیّت و نظارتِ کافی در مسئولان و حتی آحاد مردم نباشد، همچنان زلزله، انسانها را خواهد کُشت و مصیبت وارد خواهد کرد. پس در نتیجه خود زلزله، فاجعه نیست، بیتدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری است که فاجعه خلق میکُند؛ و در پاسخ به پرسش یکم هم میتوان گفت: «امیدواریم» زنگِ هوشیارباشِ زلزله، نزدِ مسئولانِ ایرانی به صدا درآمده باشد و حتماً مردم و رسانهها وظیفه دارند این هوشیاری و جدیّت را مطالبه نمایند و خواهانِ پاسخگویی مسئولان باشند.