اقتصاد۲۴- اولین حضورعمومی محمدجوادظریف و اظهارنظرهای او درباره برجام و حواشی آن پس از پایان دوره وزارت خارجه اش به کل گستردهای خبرسازی شده است. او در این حضور کلاب هاوسی که به دعوت مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ و سیاست برگزار شد نکات متعددی درباره گذشته، حال و آینده احتمالی پرونده هستهای ایران مطرح کرد. از جمله نکات مورد اشاره ظریف سخنان کوتاه او درباره علیرضا اکبری، جاسوس بریتانیا بود که در ماههای اخیر اعدام شد.
به گزارش فراز ، ظریف در جملاتی کوتاه، اما مهم درباره او اینگونه گفت:
اختلاف من و اکبری از CTBT شروع شد؛ او به شدت در وزارت دفاع آن زمان علیه CTBT صحبت و فضاسازی کرد. اکبری در اعترافاتش گفت من سردمدار مخالفت با CTBT بودم؛ پایهریزی دعوای هستهای از همین موضوع شروع شد.
علیرضا اکبری در دوران وزارت دفاع علی شمخانی معاون وی بوده. او سپس در سالهای دبیری شمخانی در شورای عالی امنیت ملی به جایگاه مشاور وی نیز دست پیدا میکند.
به روایت گزارشی که «ایسنا» منتشر کرده او یکبار سال ۱۳۸۷ به اتهام جاسوسی دستگیر میشود، اما «تعهد» میدهد که دیگر با «سرویسهای اطلاعاتی ارتباط نگیرد» و بنا بر قولی که داده، حکمش تعلیقی میشود. این در حالی است که همان زمان او در قامت معاون و مشاور وزیر دفاع اسبق با رسانههای دولتی گفتگو میکرد.
او سال ۱۳۸۸ به دلیل آنچه بیماری عنوان شده، از کشور خارج و راهی لندن میشود و به روایت «ایسنا» «بار دیگر با افسران اطلاعاتی انگلیس ارتباط میگیرد». به عبارت دیگر او که دو سال پیشش به اتهام جاسوسی دستگیر و با قول و تعهد که دیگر جاسوسی نکند آزاد شد، دوباره «ارتباط» میگیرد.
گزارشهایی که در رسانههای رسمی داخلی آمده روایت میکنند که سال ۱۳۹۱ او به ایران میآید، اما مشخص نیست که اکبری خودش با برنامه خودش به ایران «بازمیگردد» یا «دوست و آشنای معتمدی او را ترغیب به بازگشت میکند».
مجموع مواضع علیرضا اکبری از او چهرهای ساخته بود که در مسایل دیپلماتیک و خصوصا پرونده هستهای ایران نه تنها نزدیک به طیف تندرو اصولگرایان بود که حتی در مقاطعی پیشرو طرح برخی مسایل در این زمینهها میشد. نمونههای این دست موضعگیریها کم نیست.
او در مردادماه ۱۳۸۲ در سخنانی که «ایسنا» آن را منعکس کرده، دستیابی به سلاح هستهای را «بازدارنده» توصیف میکند. در همان مقطع نیز مخالفتش با زمزمههای امضاء پروتکل الحاقی را آغاز میکند.
او سال ۱۳۸۴ با پایان دولت محمد خاتمی و روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد، در انتقاد به سیاستهای دولت خاتمی گفته بود: «انتخاب امروز ما در مساله هستهای درحد و اندازه استراتژی امنیت ملی ایران نیست.» در مرداد ماه همان سال هم خواستار قطع یک طرفه مذاکره با اروپاییها و راه اندازی سریع تاسیسات اصفهان میشود.
مهر ۱۳۸۴ در حالی که زمزمههای ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل شنیده میشد، او در رسانهها این موضوع را کوچک میشمرد و حتی آن را به نفع مردم ایران میدانست.
این همان مقطعی است که به گواه اطلاعات مورد تائید دستگاه قضایی، علیرضا اکبری با سرویسهای جاسوسی بیگانه ارتباط داشته.
پس از اینکه پرونده ایران به شورای امنیت میرود، او اقدام به ایجاد خوشبینی میکند: «اینگونه نیست که در شورای امنیت با وضعیت کاملا یکپارچه و قطعی مواجه باشیم؛ میتوان از وزن برخی اعضای دایم به شکلی سلبی برای رسیدن به شرایط مطلوب استفاده کنیم.»
همه اینها در زمانهای است که پرونده ایران در مسیر شورای امنیت ملل متحد بود و نهایتا اسفند ۱۳۸۴ نخستین قطعنامه این شورا علیه ایران صادر شد.
حمایت از نامه احمدینژاد به جورج بوش در اردیبهشت سال ۱۳۸۵ و همچنین حمایت از تحریمها به عنوان عامل شکوفایی ایران در خرداد همان سال از دیگر مواضع قابل بحث اکبری بوده.
او در آستانه صدور دومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، این قطعنامه را بی اهمیت دانسته بود و در سال ۱۳۸۶ هم در گفتگو با فارس خواستار در پیش گرفتن سیاست خارجی تهاجمی شده بود.
علیرضا اکبری همچنین اسفند ماه ۱۳۸۷ و چند ماه به انتخابات ۱۳۸۸، درباره احتمال صدور قطعنامهای دیگر درباره ایران گفته بود: «شاید در آمریکا کسانی باشند که فکر کنند صدور قطعنامه میتواند اعتماد ملت را به یک جناح، کم و به جناح دیگری زیادتر کند.»
با این سوابق کاملا روشن است که علیرضا اکبری با ادبیات و منطق چه نگاه سیاسی، اهداف خود را در ایران پیگیری میکرده و خواهان تقویت چه رویکردی در پرونده هستهای و سیاست خارجی کشور بوده.
اما درباره آنچه که محمد جواد ظریف از علیرضا اکبری درباره مخفت او با CTBT در دهه ۱۳۸۰ عنوان کرد، موضع رسمی در رسانهها که مربوط به آن مقطع باشد پیدا نمیشود. هر چند بقیه مواضع علیرضا اکبری درباره زوایای مخلف پرونده هستهای نشان از آن دارد که مخالفت او با CTBT در دهه ۱۳۸۰ کاملا محتمل است. اما علیرضا اکبری در موضع گیریهای دهه ۱۳۹۰ خود به بعد و خصوصا در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی در مقاطعی نکاتی را درباره CTBT مطرح میکند که با اتکا به آنها میتوان اطمینان یافت که مخالفت یک دهه قبل او با این موضوع کاملا محرز است.
CTBT یا پیمان منع جامع آزمایشهای هستهای در ۲۰ شهریور ۱۳۷۵ به عنوان یک معاهده چندجانبه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و از اواخر سپتامبر همان سال برای امضا در دسترس قرار گرفت. این پیمان کشورهای عضو را از هرگونه انفجار هستهای در هر مکانی تحت قلمرو یا کنترل کشور عضو منع میکند.
تاکنون بیش از ۱۸۵ کشور این معاهده را امضا و ۱۷۰ کشور آن را به تایید و تصویب مجالس خود رساندهاند. اما برای اجرایی شدن آن لازم است که ۴۴ کشور نام برده در پیوست ۲ این پیمان، آن را تصویب کنند که از این تعداد، هنوز ۸ کشور شامل ایران، آمریکا، هند، مصر، چین، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل این اقدام را عملی نکردهاند. معاهده ۱۸۰ روز پس از امضا و تصویب آن از سوی این ۸ کشور وارد مرحله اجرایی خواهد شد.
بیشتر بخوانید: آتش زیر خاکستر حرفهای ظریف؛ از گاندو و نایاک تا خیانت روسیه و «تعلیق»
علیرضا اکبری در ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ در مصاحبهای با «فارس» هدف اصلی CTBT را ایران خواند و گفت: تصور میکنم بحثی که سازمان اجرایی مطرح کرده که دستگاههایی برای نصب در چارچوب اجرای تمهیدات فنی CTBT از طریق آمریکا به ایران منتقل شود، حرکتی است که بیشتر جنبه عملیات روانی دارد و مکمل حرکت آمریکاییهاست در موضوع کنترل توان موشکی ما در کنار بازنگری بر بخشهای فنی برجام و فشارهای منطقهای که به ما وارد میکنند.
این سخنان مربوط به مقطعی بود که خبر صدور مجوز به شرکتی در مریلند برای فروش دستگاههای پایش به منظور استقرار در ایران توسط آمریکاییها مطرح شده بود. در همان مقطع البته وزارت خارجه این خبر را تکذیب کرده بود.
علیرضا اکبری در همین مصاحبه گفته بود: در بطن مذاکرات برجام همواره فشار طرفهای غربی این بوده که ایران تضمین دهد که معاهده را تصویب و امکانات فنی نظارتی را فراهم میکند. در همین راستا بخشهای زیادی از نظام پادمانی CTBT عملا در توافق پادمانی بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی زیر بخش فنی توافقات برجامی اعمال شده و ایران عملا بخش بسیار زیادی از نظام پادمانی CTBT را بعد از برجام پذیرفته و به مورد اجرا گذاشته است؛ ولی تنها یک بخش است که مورد نظر است و غربیها فشار میآورند و ایران هنوز اجازه آن را صادر نکرده و آن هم نصب همین دستگاههاست.
او روز ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ هم در یادداشتی با عنوان «اما و اگرهای معاهدهای که ایران و آمریکا آن را تصویب نکردند» به موضوع معاهده CTBT پرداخته و ضمن بیان مخالفت با پذیرش آن، معاهده یاد شده را سازوکاری در اختیار اسرائیل عنوان کرده بود.
اکبری همچنین در مطلبی که روز ۴ بهمن ۱۳۹۵ به بهانه یادبود مرحوم آیت الله هاشمی رفسجانی نوشته بود، CTBT را یک سازوکار مداخلهگر دانست که مورد مخالفت دستگاههای نظامی و امنیتی قرار داشت.
تمام مواضع اکبری درباره این معاهده بینالمللی منطبق با نظر گروهها و افراد مخالف برجام بود. رسانههای مخالف برجام بارها از مواضع او درباره موضوعات مختلف و از جمله CTBT به عنوان استدلالها و مستندات مطالب و گزارشهای خود سود میجستند. چه اینکه اکثر مواضع او در این موارد نیز در گفتگو با همین رسانهها و خبرگزاریها مطرح میشد.
اما مهم تر از همه اینها نکتهای است که ظریف گفته. آن هم اینکه همین مخالفت با CTBT بود که در اوایل دهه ۱۳۸۰ نقطه آغاز پرونده هستهای ایران و ادامه آن به مدت بیش از ۲ دهه شد. ۲ دههای که صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران آسیب وارد کرد.