اقتصاد۲۴- با انتشار آمار تازهای از وضعیت درآمد و هزینه خانوارهای ایران در سال گذشته، حالا تصویر گویایی از اختلاف طبقاتی و ناکارآمدی در توزیع درآمد میان استانها ارایه شده است.
آمار تازه نشان میدهد در استانهای ایران، درآمدهای روستاییان و شهرنشینان، بنا به موقعیت جغرافیایی تفاوتهای عجیبی داشته است. بهطور مثال، اختلاف درآمد شهری در استان تهران با استان سیستان و بلوچستان طی سال گذشته به نزدیک ۱۲۳ میلیون تومان (در سال) رسیده است. عددی که از نصف استانهای کشور هم بالاتر است. البته باید توجه کنید که در سال ۹۹ یعنی دو سال پیش از آن، این اختلاف درآمدی ۶۶ میلیون تومان بوده و ظرف دو سال، دوبرابر شده است.
بخش بزرگی از این اختلاف طبقاتی و نظام ناکارآمد توزیع منابع، به دلیل هزینههای بالاتر در استانهای مختلف رخ داده است. هزینه خانوار هم البته در استانها یکسان نیست؛ اما زمانی «تراز بودجهای» خانوارها از بین میرود که تعادل درآمد و هزینه پاسخگوی نیاز افراد نباشد. در سال گذشته هزینه متوسط خانوارها در استانها ماهانه از ۶ تا ۱۶ میلیون تومان متغیر بوده است.
اما مثلا در استان تهران، هزینه خانوار در یک ماه ۱۶.۴ میلیون تومان و در خراسان رضوی ۹.۷۳ میلیون تومان بوده یا در خوزستان هزینه خانوار ۸.۵۴ میلیون تومان بوده، اما در کرمان به زیر ۷ میلیون تومان رسیده. بخش عمدهای از این نظام ناکارآمد توزیع درآمد را میتوان در مناطق روستایی به عینه مشاهده کرد، چراکه در این مناطق، اختلاف میان درآمد و هزینه چشمگیر بوده است. بهطور مثال، درآمد متوسط یک خانوار روستایی در سیستان و بلوچستان ۴.۴۰ میلیون تومان در ماه بوده. در حالی که برای استان مازندران این رقم بیش از ۱۶ میلیون تومان و برای استان تهران بیش از ۱۴ میلیون تومان بوده است. در واقع فاصلهای ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومانی میان درآمد خانوارهای روستایی در سال گذشته میتوان دید.
موقعیت جغرافیایی استانهای مختلف موجب شده که شاخص دیگری مانند «تراز بودجه» خانوار، نشانگر قدرت پایینتر برخی استانها در پسانداز باشد. بهطور مثال در حالی که تراز خانوار شهری در استان یزد ماهانه به حدود ۶ میلیون تومان رسیده؛ این شاخص برای خانوار سیستان و بلوچستان کمتر از یک میلیون تومان است یا در استان مازندران تراز بودجه ۴.۸ میلیون تومان بوده، اما در استان همجوار آن یعنی گیلان، این عدد به ۳.۶ میلیون تومان رسیده است. ضمن اینکه این مازاد درآمد در کل کشور عددی برای خانوارهای شهری عددی نزدیک ۳ میلیون تومان در هر ماه و برای خانوارهای روستایی عددی کمتر از دو میلیون تومان در هر ماه اعلام شده که البته، چون به صورت «متوسط» و «میانگین» بیان شده، نمیتواند نمای کاملا واقعی از قدرت پسانداز خانوارها به تصویر بکشد.
با اینکه خانوارهای شهرنشین هیچ یک از استانهای ایران در سال گذشته تراز منفی یا کسری بودجه نداشتند، اما اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد خانوارهای روستایی سه استان ایران در پایان سال گذشته با کسری بودجه و تراز منفی روبهرو شدهاند.
بیشتر بخوانید:همه فقیرتر شدهایم؟
منفیترین تراز بودجه سال گذشته در میان خانوارهای روستایی مربوط به روستانشینان استان هرمزگان بود که در پایان پارسال کسری بودجهای معادل منفی ۵ میلیون و ۳۱۳ هزار و ۲۰۰ تومان داشتند. پس از روستاییان هرمزگان، خانوارهای روستایی استان مرکزی بهطور متوسط با کسری بودجه ۴ میلیون و ۲۲۶ هزار و ۴۰۰ تومان روبهرو بودند و بالاخره خانوارهای روستایی استان کردستان در پایان سال گذشته تراز بودجه آنها یک میلیون و ۹۰۴ هزار تومان منفی بود.
نکته جالب توجه اینکه، در سال گذشته هزینه زندگی ثروتمندترین خانوارهای شهری ۱۱ برابر هزینه زندگی فقرا بوده است. اما دلیل اینکه چنین اتفاقی رخ داده را باید به «جراحی اقتصادی» سال گذشته مرتبط دانست که عملا سفره مردم را هدف قرار داد و قیمت اقلام خوراکی را چند برابر کرد. دهکهای پایین درآمدی نیز که هزینه خوراکیها در سبد خرید آنها بیشتر است؛ مجبور شدند بخش بزرگی از درآمد خود را صرف پر کردن این سبد کنند.
دهک اول فقیرترین خانوارهای جامعه است. هر چه به دهکهای بالاتر برویم، سطح درآمد و هزینه هم بالا میرود. در واقع دهک دهم ثروتمندترین خانوارهای کشور هستند. آمار تازه نشان میدهد که اختلاف هزینه کل فقیرترین و ثروتمندترین دهک شهری در سال گذشته ۳۳۰ میلیون تومان (در سال) بوده است. اتفاقی که افتاده این است: هزینه کل تمام دهکهای شهری در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ افزایش یافته، اما این افزایش در دهکهای فقیر شدیدتر از دهکهای ثروتمند بوده است. بررسیها نشان میدهد که هزینه پنج دهک اول شهری در سال ۱۴۰۱ بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است. به عبارت دیگر خانوارهای پنج دهک اول مناطق شهری در سال ۱۴۰۱ به میزان ۱.۵ برابر بیشتر از سال ۱۴۰۰ هزینه کردهاند. هزینه دهک اول از ۲۱ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ به ۳۲.۵ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ رسیده است که نشانگر رشد ۵۴.۸ درصدی است. همچنین هزینه دهک پنجم از ۶۹ میلیون تومان به ۱۰۴ میلیون تومان رسیده که به معنای رشد ۵۰.۹ درصدی است.
وضعیت دهکهای پایین درآمدی را دیدیم که رشد هزینه بالای ۵۰ درصد را در سال ۱۴۰۱ تجربه کردهاند. اما در دهکهای بالایی درآمدی چه اتفاقی افتاده؟ رشد هزینه پنج دهک ثروتمند زیر ۵۰ درصد بوده است. به عبارت دیگر، در مناطق شهری شدت رشد هزینهها در دهکهای فقیر بیشتر از دهکهای غنی بوده است.
هزینه دهک هفتم از ۹۴.۹ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱۴۱ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ رسیده که به معنای رشد ۴۸.۸ درصدی است. همچنین رشد هزینه دهک نهم نیز معادل ۴۷.۱ درصد ثبت شده است. بیشترین هزینه مربوط به دهک دهم شهری است که از ۲۵۲.۶ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ به ۳۶۲.۴ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ رسیده که معادل ۴۳.۵ درصد رشد است.
با توجه به هزینه ۳۶۲ میلیونی دهک دهمیها و هزینه ۳۲.۵ میلیونی فقرا در دهک اول در مناطق شهری، اختلاف هزینه فقرا با ثروتمندان در سال ۱۴۰۱ به ۳۲۹.۹ میلیون تومان رسیده است. در واقع هر چه از دهکهای فقیر به سمت دهکهای ثروتمند حرکت کنیم رشد هزینهها هم کمتر شده است، چون وزن اقلام خوراکی در سبد مصرفی دهکهای فقیر بیشتر از وزن این اقلام در دهکهای ثروتمند است.
اقلام خوراکی در سال گذشته نسبت به اقلام غیرخوراکی تورم بالاتری را تجربه کرده است. از همین رو تورم برای دهکهای فقیر در سال گذشته بالاتر از تورم اقشار پردرآمد بوده است، چراکه اقلام خوراکی نسبت به اقلام غیرخوراکی در سبد مصرفی دهکهای فقیر وزن بیشتری دارد و بالطبع بر تورم این دهکها اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.