ترامپ نه قصد جنگ با ایران را دارد نه میتواند مذاکره کند!
عربستان و امارات ضعیفتر از آن هستند که به کمک یکدیگر، و یا به تنهایی، بخواهند هر گونه اقدام نظامی یا امنیتی علیه ایران ترتیب دهند.
اقتصاد24 - المیادین نوشت: عربستان و امارات ضعیفتر از ان هستند که به کمک یکدیگر، و یا به تنهایی، بخواهند هر گونه اقدام نظامی یا امنیتی علیه ایران ترتیب دهند. این دو به همراه اسرائیل، مثلث جبهه جنگ را تشکیل میدهند که منتظر تصمیم واشنگتن هستند. نقش جبهه جنگ تنها تشویق و تامین مالی آن است و از این حیث، به نظر میرسد جبهه جنگ این روزها در یک بحران جدی قرار دارد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: این جبهه در زمان حاضر چه شرایطی دارد؟ تنها در طول چند روز، عربده کشیهای سیاسی و مطبوعاتی تبدیل به اعلامیههای آتش بس شد! اما چرا؟ قطعا این جبهه ابعاد مواضع کاخ سفید و ترامپ را در نظر دارد.
ترامپ با تهدیدات و تحریمهای شدید امیدوار بود ایران به سرعت فروپاشیده و تسلیم شود، وی سعی داشت تهران را در یک عزلت بین المللی قرار دهد، تا در نهایت مجبور به پذیرش شروط آمریکا شود.
بااین حال، ترامپ خیلی منتظر اثربخشی اقداماتش نماند و به سرعت درخواست مذاکره کرد. در ادامه، رسانههای آمریکایی از احساس شکست ترامپ صحبت کردند. در واقع، رئیس جمهور ایالات متحده چارهای جز دعوت به مذاکره نداشت و در اقدامی شبیه به یک فیلم سینمایی، در برابر دوربینها اعلام کرد که شماره مستقیم خود را در اختیار سفارت سوئیس در تهران گذاشته است.
تهران مخالف مذاکره است یا حداقل در شرایط تحریم و تهدید آن را نمیپذیرد. اما تنها این نیست؛ جنگ آمریکا علیه ایران موجب هدف گرفته شدن تمام نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه میشود. از این رو، واشنگتن به سرعت وزیر خارجه خود را به عراق فرستاد تا در مورد حمله به نیروهای آمریکایی و پایگاههای انها، به مسئولان عراقی هشدار دهد. گویا ژنرالهای پنتاگون متوجه خطر جدی در عراق شده اند و علت اصلی این دریافت، حادثه الفجیره است؛ چرا که از لحاظ امنیتی، شکاف بزرگی ایجاد شده است و یک بندر استراتژیک محافظت شده، در معرض چنین انفجاری قرار گرفته است؛ در حالی که نیروهای آمریکایی و فرانسوی نیز در آن حضور داشتند و کاملا متوجه این مساله شدند که انفجارها حامل پیامی بود، مبنی بر اینکه طرفی که در پشت پرده این اقدام است، میتوانست ضررهای بزرگتر و جدیتری وارد کند.
اهمیت نظامی این حادثه آن است که طرفی که موفق به انجام عملیات نظامی در بندر الفجیره شد، میتواند در عمق بیشتری نیز نفوذ کرده و ضربات بیشتری به هر نقطه از امارات وارد کند. طبعا این اقدام انعکاسهای اقتصادی مستقیمی داشته است
تحلیلگران اقتصادی و مالی میگویند در صورت وقوع جنگ، امارات تمام دستاوردهای مالی خود و سرمایه گذاری شرکتهای خارجی را از دست داده و استقرار آن از میان میرود.
مساله جالب توجه در صحنه بین المللی و منطقهای آن است که اروپا در بیان مخالفتش با تنش نظامی و تاکید بر حفظ برجام، جسارت بیشتری به خرج داد و پمپئو نتوانست در بروکسل موضع اروپا را تغییر داده و ائتلافی متشکل از آمریکا و اروپا، برای مقابله با ایران تشکیل دهد.
علاوه بر این، چین و روسیه علنا ضد عزلت ایران و تحریمهای آن بوده و هدف گرفتن نظامی تهران را رد میکنند.
بنابراین، تا کنون بازهای دولت ترامپ در عزلت به نظر میبرند و جان بولتون سکوت اختیار کرده است. در حقیقت، باید گفت: بولتون و دیگر بازهای کاخ سفید در دوره سکون و بی حرکتی به سر میبرند. شاید به این دلیل که استراتژی آنها شکست خورده است و همزمان در مورد ونزوئلا و ایران ناموفق بودند. دیپلماسی ایرانی برخلاف دیپلماسی آمریکایی، به نظر فعالتر است.
شخص ترامپ، با زمان مسابقه میدهد، قصد جنگ با ایران ندارد و نمیتواند دریچهای برای مذاکره بگشاید. نه موفق به ایجاد ائتلاف بین المللی یا اروپایی علیه ایران شده و نه تلفنش مخاطبی از تهران داشته است.
جبهه جنگ ضعف و آشفتگی زیادی دارد و بیم آن دارد که تهران بتواند زمام امور را از آن بگیرد. اسرائیل، عضو محوری جبهه جنگ، نمیتواند به سمت هر گونه مقابله نظامی رود؛ با اینکه رژیم صهیونیستی ابزار خوبی برای برنامه ریزی و تحریک دیگران است، اما نمیتواند ابزار مناسبی برای حمله به ایران یا هم پیمانان اصلی آن باشد.
اسرائیل میخواهد خود آمریکا وارد عمل شود و به نظر میرسد که ترامپ هنوز چنین قصدی ندارد و حداقل در زمان حاضر آماده آن نیست.