اقتصاد۲۴- ایرانِ سالخورده، ترکیب غریبی است. مثل این میماند که ناخداگاه سر از مشغله و روزمره بیرون بکشی، چند قدم عقبتر بروی و از چیزی که پیش چشمت بود و ندیدی، به خود بلرزی؛ که این مادر، چقدر تکیده شده است!
براساس گزارشات جهانی، تعداد ۷۶۴ میلیون نفر از افراد با سن بالای ۶۵ سال در سرتاسر جهان به زندگی خود ادامه میدهند. این جمعیت بسیار زیاد، با تمرکز بیشترین نفرات در منطقه شرق و جنوب شرقی آسیا که به ۲۶۱ میلیون نفر میرسد، نشاندهنده چالشها و تحولات در ساختار سنی جوامع جهان است.
در مناطقی همچون اروپا و آمریکای شمالی، حدود ۲۰۰ میلیون نفر از افراد سالمند زندگی میکنند. این جمعیت رو به افزایش باعث مواجهه با چالشهای اقتصادی میشود. در آینده، این کشورها با کاهش نیروی کار به دلیل افزایش درصد جمعیت سالمند روبرو خواهند شد. تنها در برخی از کشورها، تعداد افراد در رده سنی ۶۰ تا ۶۴ سال بیشتر از جوانان ۱۵ تا ۱۹ سال خواهد بود که این امر منجر به افزایش هزینهها و کاهش نیروی فعال در اقتصاد میشود. این شرایط ممکن است باعث کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی شود.
در سالهای اخیر، نرخ افزایش جمعیت در ایران به مراتب بیشتر از متوسط جهان بوده است، این امر منجر به تبدیل ایران از یکی از جوانترین کشورها به یکی از پیرترین کشورها شده است. این موضوع به معنای این است که ایران در مدت زمان کوتاهی، مسیری را طی میکند که کشورهای اروپایی در طول ۳۰۰ سال و با شیب ملایم با آن مواجه بودند. این تغییرات با چالشهای اقتصادی و اجتماعی همراه خواهد بود. در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰، جمعیت افراد بالای ۶۵ سال در ایران به ترتیب ۵.۱۹ و ۵.۷۸ درصد از کل جمعیت را تشکیل میداد، و برخی از تحلیلگران اقتصادی پیشبینی میکنند که این رشد تا سال ۱۴۱۰ ادامه خواهد داشت. این تغییرات به یک نگرانی از کاهش نیروی کار و افزایش هزینهها، همچنین کاهش توانایی سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در کشور منجر خواهد شد.
سال ۱۳۹۵ بود که آخرین سرشماری جنعیت در کشور انجام شد. تحقیقی که نشان میداد، درصد سالمندان در کشور به ۲.۹ درصد افزایش یافته و تعداد آنان به هفت میلیون و پانصد هزار نفر رسیده است. پیشبینیها نیز نشان میدهد که این رقم در سال ۱۴۳۰ به ۳۳ درصد از جمعیت برسد. به این معنا که یک نفر از هر سه نفر در کشور به عنوان سالمند شناخته خواهد شد. نکته جالب دیگر این است که از این تعداد سالمندان، تنها ۸۵ درصد زنان و ۵ درصد مردان هستند. این آمار نشاندهنده افزایش نسبت سالمندان زن در کشور است و پیشبینی میشود که تعداد زنان سالمند مجرد و مطلقه طی سه دهه آینده، دست کم سه برابر شود.
بیان مسئله: در حال حاضر بیش از ۶۰۰ هزار نفر از سالمندان ایران به تنهایی یا به دلیل طلاق، فوت همسر یا هیچگاه ازدواج نکردند و تنها یا مجرد زندگی میکنند. از این تعداد، حدود ۸۰ هزار نفر هرگز ازدواج نکردهاند و این آمار با پیشبینی بیش از ۱۰ برابر شدن در یک دهه آینده رو به افزایش است.
۱. تنهایی و انزوا:
- روانی و اجتماعی: سالمندان تنها ممکن است با مشکلات روانی مواجه شوند. افزایش تعداد افراد تنها میتواند احساس انزوای اجتماعی را تشدید کند و تأثیر منفی بر روانی آنان بگذارد.
۲. کاهش سطح سلامت:
-عدم حضور فیزیکی: تنهایی ممکن است باعث کاهش فعالیتهای فیزیکی شود که در نهایت به کاهش سطح سلامت جسمی و روحی افراد سالمند منجر میشود.
-ضرورت خدمات بهداشتی: نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی بیشتری برای افراد سالمند ایجاد شده و این میتواند به افزایش هزینههای سلامت منجر گردد.
۱. فشار بر سیستم بهداشت:
-نیاز به خدمات درمانی:افزایش تعداد سالمندان نیاز به خدمات درمانی و بهداشتی بیشتری را ایجاد میکند و ممکن است سیستم بهداشت به فشار قابل توجهی دچار شود.
-افزایش هزینههای سلامت:هزینههای سلامت با افزایش نیازها و درخواستهای سالمندان افزایش مییابد که میتواند به بحران مالی در سیستم بهداشت منجر شود.
بیشتر بخوانید: معمای افزایش سن بازنشستهها؛ آیا ناترازی صندوقهای بازنشستگی برطرف میشود؟
۲. کاهش نیروی کار:
-فاقد مهارتهای جدید: سالمندان با کاهش مشارکت در بازار کار ممکن است از امکانات آموزشی و بهروز بودن در مهارتهای جدید محروم شوند که موجب افت توانمندی اقتصادی جامعه شود.
- نقصان حوزههای شغلی: نقصان نیروی کار جوان میتواند به نقصان حوزههای شغلی و ایجاد بیکاری منجر شود.
۱. تغییر در ساختار خانواده:
-کاهش سایز خانواده: افزایش تعداد سالمندان ممکن است منجر به کاهش ابعاد خانواده شود و این تغییر در ساختار خانواده تأثیرات اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت.
-نیاز به سیاستهای پشتیبانی: تغییرات در ساختار خانواده نیاز به سیاستهای پشتیبانی اجتماعی بیشتری دارد تا افراد سالمند در زندگی روزمره خود مورد حمایت قرار گیرند.
۲. تأثیر بر ارثهای فرهنگی:
-تغییر در نقشهای اجتماعی:افزایش تعداد سالمندان ممکن است تغییراتی در نقشها و مسئولیتهای اجتماعی ایجاد کند و بر ارثهای فرهنگی تأثیر بگذارد.
-نیاز به سازوکارهای فرهنگی: نیاز به تدوین سازوکارهای فرهنگی است تا تغییرات در ساختار سنی جمعیت بهطور مثبت دریافت شود.
تاکنون، فقر، ناامیدی و ترس بهعنوان یک سهگانه در شکلگیری آمار کاهش نرخ موالید در ایران نقش بستهاند. اقدامات تشویقی مسئولان، از جمله اعطای وامها، نوبت خودرو، معافیتهای خدمتی، به کارگیریهای دولتی و نیز درمان کامل ناباروری در مراکز دولتی تحت پوشش و رایگانسازی زایمان طبیعی در مراکز دولتی و همچنین بیراهههایی، چون ممانعت از غربالگری، ممنوعیت فروش کالاها و داروهای ضدبارداری کماکان کاهش نرخ موالید به عنوان یک معضل جدی به قوت خود باقی مانده است.
بر اساس آمارهای بودجه خانوار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، سطح زندگی در سالهای اخیر کاهش یافته است. متوسط میزان خوراک ماهانه یک ایرانی از ۴۸ کیلوگرم در سال ۱۳۸۵ به ۳۶ کیلوگرم در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است، که نشاندهنده افت ۲۴٪ در سفرههای ایرانیان در طول پانزده سال گذشته میباشد. این افت سطح زندگی از نظر اقتصادی، به عنوان یکی از اصلیترین عوامل کاهش نرخ موالید در نظر گرفته میشود.
اگر اقتصاد را به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی در رشد جمعیت در نظر بگیریم، آمارها نشاندهنده این است که نرخ رشد جمعیت از ۱/۶۲ درصد در سال ۸۵ به ۰/۶ درصد در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است. همچنین نسبت موالید در سال ۸۵، ۱۷/۷۹ بوده و در سال ۱۴۰۰ به ۱۳/۲۴ کاهش یافته است. این نسبت میتواند به عنوان نمونهای از تأثیر عوامل اقتصادی بر نرخ موالید در نظر گرفته شود.
دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که تعداد دانشآموزان ایرانی در ۲۰ سال گذشته به بیش از دو میلیون نفر کاهش یافته و به حدود ۱۵.۶ میلیون نفر رسیده است. این کاهش میزان آموزش و فرصتهای ارتقاء دانشگاهی جوانان را تحت تأثیر قرار داده و تبعات آن در آینده قابل مشاهده خواهد بود.
گزارشها حاکی از آن است که جمعیت ایران در پایان چشمانداز ۲۰ ساله خود، به ۱۰۷ میلیون نفر خواهد رسید و بیش از ۱۵ میلیون و پانصد هزار نفر (۱۴/۷ درصد) از این تعداد سالمندان خواهند بود. این تغییرات میتواند به یک تراژدی تبدیل شود که نیمی از جمعیت سالمند باشند. این امر ممکن است باعث شوکهای اقتصادی و اجتماعی شدید شود، از جمله مشاهده تصاویر تلخِ مدارس خالی از کودکان، صندلیهای خالی از دانشجویان، و نیروی کار کمتر شود.
متاسفانه سیاستهای کلان و به ویژه تئوریهای عقلکلهایی که ایران را به این روزگار درآوردهاند نه مانعی بر سر مسیری پیری جمعیت ایران قرار داده، نه برای احیای جمعیت جوان قدم برداشته و نه تفکری برای بالا بردن کیفیت دوران سالمندی در ذهن دارد. گویی وقتی جمعیت ییش از هرچیز، به یکی از موئلفههای قدرت بدل میشود مسئولان برای بقای خود هم که شده و برای حفظ و افزایش آن چنگ به هر ریسمان پارهای میبرند. با این سیستم معیوب مدیریتی، که نه محیط زیست دغدغه است، نه تاریخ و تمدن چند هزارساله این مرز و بوم، نه ناامنی اقتصادی و اجتماعی، نه فقر فرهنگی و نه این جمعیت مایوس از همه جا رانده و مانده، امید به فرزندآوری برای رهایی ایران از چنگال سالخوردگی، محال است. همان امید محالی که تصویر آینده این مادرِ تکیده را غمانگیز میکند، راستی سی سال بعد، ایران چگونه است؟
منبع: امتداد