اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: خاندان قاجار خود را وارث مملکتی میدانستند که اقتصاد آن از گذشته بر اساس زمینداری و زراعت به شیوه سنتی، تولیدات صنایع دستی و قالیبافی، بازرگانی و تجارت محدود خارجی و تولیدات دامی بود. این فعالیتهای اقتصادی اگرچه به صورت مقطعی میتوانستند منابع مالی دولتهای گذشته را تامین کنند، اما در این زمان به علت تغییرات اقتصادی جهان و رشد اقتصادی تجاری و سرمایهداری غرب و ظهور انعکاس آن در ایران به شکل کالا و سرمایه، دیگر کارآیی سابق را نداشتند و به موازات تحول اقتصاد جهانی دچار نزول و افول یا رشد و ترقی کاذب میشدند.
به عبارت دیگر به دلیل عدم گسترش تشکیلات دولتی، شغل در اقتصاد آن روز ایران محدود بود، اغلب کارگران روزمزد زندگی میگذراندند و از این زاویه میتوان ایران را کشوری با ساختار اقتصادی کوتاه مدت و فاقد برنامهریزی بلند مدت نامید. قاجاریه نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی بر ایران به مدت ۱۳۰ سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری تاج گذاری کرد و سپس تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد. آمار ارائه شده این دوره زمانی یعنی در حدود ۲۲۴ سال پیش را دربر میگیرد.
واحد پول ایران در دوران قاجاری «قِران» نام داشت که از نقره ضرب میشد. هر قران، بیست شاهی و هر شاهی، پنجاه دینار ارزش داشت؛ یعنی هر قران برابر با هزار دینار بود. دو شاهی را صد دینار (صنار) و چهار شاهی را عباسی میگفتند. هر تومان نیز ده قران یا ده هزار دینار ارزش داشت. اصطلاح ریال در بعضی نقاط کشور رایج بود و به یک قران و پنج شاهی (۱٫۲۵ قران) گفته میشد. سکههای سیاه کمارزشی هم با نام پول و قاز رایج بودند. هر دو پول یک شاهی و هر پنج قاز یک شاهی ارزش داشت.
بیشتر بخوانید: وزرا و شاهزادگان در زمان محمدعلی شاه چقدر حقوق میگرفتند؟
در این دوره یک خروار گندم یعنی یک من یا ۳۰۰ کیلوگرم حداکثر ۲.۵ قران یا ۲۵۰۰ دینار قیمت داشته است. یک خروار نخود و لوبیا به ترتیب حداکثر ۳ تا ۴ قران قیمت داشت. قیمت یک خروار برنج نیز به ۷.۵ قران میرسید و هر چند قیمتها در سراسر ایران یکی نبود و در هر شهری به فراخور تولیدات کشاورزی آن شهر، قیمتها تغییر میکرد، اما بررسی نشان میدهد برنج جزو اقلام گرانقیمت سفره ایرانی بوده است چرا که حمل و نقل برنج به دیگر شهرهای ایران از شمال سخت بود و شاید از این رو بود که کشت برنج در استانهایی مانند اصفهان و خوزستان و ... نیز صورت میگرفت.
قیمت یک من یا سه کیلوگرم انگور درجه یک حداکثر ۷۵ دینار، خربزه درجه یک ۲۵ دینار و هندوانه ۲۰ دینار بوده است. واحد فروش گردو، اما با دیگر اقلام فرق میکرد. هر هزار گردو ۲۰۰ دینار قیمت داشت. قیمت ۳ کیلوگرم بادام نیز ۱۵۰ دینار بود. در عین حال بهای یک من گیلاس و آلبالو نیز به ترتیب ۵۰ و ۲۵ دینار بود.
ایران در دوره قاجار شاهد دو قحطی بزرگ بود.
۱- قحطی بزرگ ۱۲۵۰–۱۲۴۹ هجری شمسی (۱۲۸۸–۱۲۸۷ هجری قمری) (۱۸۷۰ تا ۱۸۷۱ میلادی) باعث تلفات جانی فراوانی در ایران شد. برطبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سالها از گرسنگی مردند.
۲- قحطی بزرگ ۱۲۹۸–۱۲۹۶ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در این قحطی علاوه بر بیکفایتی شاهان قاجار، دولت انگلیس متهم به نسلکشی است. از دیدگاه مجد در این قحطی حدود ۴۰ درصد (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران بهدلیل گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن جان باختند.
تغییرات و آشفتگیهای اقتصادی و اجتماعی در ایران قرن نوزدهم، که سلطه رو به رشد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای غربی، به ویژه روسیه و انگلستان، تا حدی سبب آن بود، با سیاستهای حکومت کوچکترین تطابقی نداشت و باعث آغاز دشمنی فزاینده نسبت به حکومت و نسبت به خارجیانی که نفوذ و سلطه خود را بر ایران گسترش میدادند، شد.
در واقع عصر قاجار را باید عصر امتیازات نامید. صدها قرارداد زیان بار در این دوران توسط بیگانگان بر ایران تحمیل شد و دولت خودکامه قاجار برای رفع کاستیهای خود همواره خویش را وام دار کشورهای سلطه جو میکرد و بدین سان راه به سوی زوال میپیمود.
آشفتگیهای اقتصادی موارد زیر را شامل میشد: جایگزین کالاهای صنعتی وارداتی به جای بسیاری از محصولات دست ساز داخلی و در نتیجه گسترش بیکاری، تبدیل کارکنان صنعت قالی بافی، که در غرب بازار پر رونقی داشت، به کارگران مزدیگیری که اغلب با شرایط بد و دستمزد پایین مجبور به کار بودند، سقوط قیمت محصولات صادراتی ایران در مقایسه با واردات کالاهای اروپایی، سقوط فاجعه انگیز قیمت بین المللی نقره که پشتوانه پول رایج ایران بود و آشفتگیها و بی ثباتیهایی که جایگزین کشت محصولات صادراتی به جای محصولات مصرفی مردم به بار آورده بود. در اسفند ۱۲۶۸ به عنوان بخشی از موج واگذاری امتیازات، انحصار تولید، فروش و صدور تنباکو و توتون ایران به تشویق ولف و یک تبعهی انگلیس واگذار شد.
تاریخ شروع نهضتی را که بعدها انقلاب مشروطه نام گرفت در آذر ۱۲۸۴ میدانند و آن زمانی بود که حکمران تهران چند تاجر قند و شکر را به خاطر کاهش ندادن قیمت قند و شکر فلک کرد. آنها میگفتند به خاطر شرایط زمان جنگ قیمتها را افزایش دادهاند. تجار که از سیاستهای حکومت دل خوشی نداشتند، به همراه کسبه و روحانیان به عنوان اعتراض در مسجد شاه تهران بست نشستند. گماشتگان صدر اعظم به کمک امام جمعه تهران، که یک روحانی طرفدار حکومت بود، بست نشینان را متفرق ساختند. گروهی از علما تحت تأثیر روحانی برجسته آزادی خواه سید محمد طباطبایی، به حرم حضرت عبدالعظیم رفتند و در آنجا بست نشستند.
طباطبایی با انجمنهای سری اصلاح طلب تماس داشت و نسبت به همراه اصلی خود در نهضت مشروطه، سید عبدالله بهبهانی، مجتهد پر نفوذ، در آزادی خواهی راسختر بود. به هر حال هر دو در نهضت مشارکت داشتند. حدود دو هزار طلبه، روحانی، تاجر و مردم عادی به این دو و دیگر علما پیوستند. بست نشینی بیست و پنج روز به طول انجامید. تجار و رقبای صدر اعظم امین الدوله، از جمله طرفداران اتابک، هزینه بست نشینان را تأمین میکردند.
معترضان، علاوه بر شکایتهای خاص خود، خواستار تأسیس یک عدالتخانه شدند، بدون آنکه معنای دقیق آن را بدانند. برخی از مشروطه خواهان، حکومت انتخابی مورد نظرشان بود، در حالی که برخی دیگر به چیزی کمتر از آن میاندیشیدند. شاه حکمران منفور تهران را، بنا بر خواسته بست نشینان، برکنار و در ۱۹ دی ۱۲۸۴ با تأسیس عدالتخانه موافقت کرد.
در دوره قاجاریه ایران بیش از پیش در باتلاق فقر فرو رفت و جامعه ایرانی بهطور وحشتناکی فقیر شد. فقر سراسری دامان مردم را گرفته بود. کشاورزان سرمایه لازم برای سرمایهگذاری و بهبود بازدهی را در اختیار نداشتند و این سبب رها شدن زمین و ترک کار آنان میشد. در مورد اغلب حرفهها نظیر صنایع دستی هم این اتفاق پیوسته رخ میداد. «سائل و گدا کوچهها را پرکرده، تعلیم و تربیت نیست».
پروردگارا خودت راهی بنما،از دست اینا به کجا پناه ببریم!
شمام لطف کنید وقتی اسم از قحطی میاری اسم فقط همون شاه رو بیار
چون قاجارها سلسله شاهان بودن و ۷ پادشاه داشتن،کدومش بی کفایت بوده؟!
اسم همونو بیار نه کلا سلسلشون
بی کفایت ترین حکومت تا اون دوره زندیه های فارص(دری)تبار بودن که ایرانو به فنا دادن
آغامحمدخان رو فاکتور بگیری جز کثافت و بدبختی از این سلسله ننگین در تاریخ ایران چیزی بیشتر نمیبینی .
تو زمان زندیه به مدت ۵۰ سال ایران هم روابط دیپلماسی خوبی با کشور های خارجی داشت هم وضعیت معیشت مردم خوب بود . اینو من نمیگم مورخان میگن
مگه شاهان قاجار نبودند که حاصلخیز ترین سرزمین های ایران رو بخشیدن؟
یک سوم ایران در زمان قاجار از ایران جدا شد .
نذار اسم کشورهایی که به دست قاجار از ایران جدا شد رو نام ببرم که الان دارن برامون شاخ و شونه میکشن.
مظفرالدین شاه که علیل و بیمار و بی اراده بود . محمد علی شاه ... مجلس رو به توپ بست مردم مثل ... پرتش کردن بیرون . احمد شاه بی عرضه و بی لیاقت که از ترسش فرار کرد و برنگشت به ایران تا خلعش کردن . کدومشون مرد بودن ؟ کدومشون انسان بودن ؟ ... پپستی بودن که ایران رو غصب کرده بودن علی آقا که از روی نا اگاهی دهنت رو باز می کنی و هر چیزی می گی تاریخ رو تحریف نکن . یک مرد در تاریخ پادشاهی ایران مثل کریم خان زند پیدا نمی کنی که خودش رو وکیل الرعایا نامید نه ضل السلطان و .... دوران زندیه دوران آرامش و شادی و خوشی مردم . لطفعلی خان زند هم که به مردانگی و شجاعت زبانزد هست . برو خودت رو اصلاح کن . لعنت به قاجار
ملتو به تنگ آوردید
کمی تا مرگ و میر قاجار فاصله مونده
البته اون زمان نیست سرشون بزارن و بمیرم
ملت آگاه شدن
هر بخواد بمیره همرو باخودش قرق میکنه
اول از دولت شروع میکنه
ملت دارن آخرین نفسارو میکشن و دولتیان هروز گردنشون کلفتر میشه
یک پانصد هزارم شده . یعنی ارزش پولمون در برابر دلار ،
یک میلیون بار سقوط کرده .
به قران دوماه برو تو کشورهای دیگه خودت زندگی کن بعد اگر نگفتیم قربون کشور خودم من مرد نیستم بابا افغانی اون ور رفته میگه بخدا شما ایرانی ها خیلی قدر نشناسیم بهشت واقعا ایرانه از کشور سویس هلند آلمان از این کشورها تا خودت مری اون ور متوجه نمی شی به خدا اگرهم گرونی هست برای اینکه خودمون به خودمون رحم نمی کنیم چرا چون گذشت کردن متاسفانه چندسالی هست تکی مردم ما ته کشیده وووو کجا اقای ریسی گفته باید گوشت بشه کیلویی ۶۰۰ چرا چون چهارتا ازگل گوسفند و میبرم به کشورهای غربی اونم قاچاقی بعد گوسفنگوسفند کم میشه گوشت اینجا کروم میشه ماشینم به یه نحو دیگه و متاسفانه من فهمیدم این ملت ما اگر ... خودشون برسه روزی چندبار نون خودشون میدارن اونقدر امتیاز مثبت کشور ما و الان مخصوصا تواین ده ساله گذشته اقتدار این کشور به خدا قوه الهی پرچمش بالاست وبه نظر من اگر دارم رسانه ای اون ور ابی کشور مارو بد نشون میدن بخدا از حسادتشون والا غیر به خدا نه سپاه هی هست نه حقوق بگیر این دولت یه کاسبی کوچیک دارم پوشاک ولی چون قیمتهای وبا انصاف تو باز میفرو.شم خدارو شکر الباقی میخوان دوبرابر بکشن رو جنسشون هنوزم میگم واز چقدر وضع خرابه اجازه مغازه من از همشون بیشتره حداقل ۸تومن از بقیه بیشتری تازه من تو ماه سه چهار روزم دل بخواهی نمیرم بله چرا چون رحم میکنم به قول قدیمی یه سوزن به خودت بزن کوک اگر به این قضیه رسیدیم مطمئنا این اوضاع درس میشه چون خدا نه حسود نه بخیل به همه مخلوقات روزی میده اون حرص و طمع ولی گذشت بودن ما این شرایط آدرس کرده و اونقدر میتونم با حرف سند دار بگم که کشور ما بهترین کشورها خداروشکر برای همه ایرانی ها آرزوی اول سلامت دوم هرچی که خودشون آرزو دارم رو از خدا طلب بکنم ببخشید اونقدر نوشتم فحشم ندیم چو باعث کم شدن روزی انسان میشه قانع باشیم شکر گذار باشیم بلاخره خدا جای حقه انشالا اون کسایی که تو این مملکت به مردم خدمت میکنم با دل ومون که کم هم نیستن خدا توفیق بده اونهایی که خیانت به خون شهدا و مردم میکنم خدا رسواشون کنه وعزیزترینهاشونه به گرداب بدبختی بندازه
روی سکه های ده شاهی پنجاه دینار نوشته بود.
یک، "خروار" صد "من" و هر من سه کیلو است
تا حالا تاریخ رو اینجور که دوستان روایت میکنن نشنیده بودم
خیلی جالبه و تازگی داره