اقتصاد۲۴- چهارشنبه شب گذشته شبکه «من و تو» پس از ۱۴ سال رسما به فعالیت خود پایان داد، اقدامی که بازتاب گستردهای داشت. اما حالا روزنامه فرهیختگان در مطلبی تحت عنوان «چرخه بازتولید من و تو دست کیست؟» به بررسی علت تعطیلی این شبکه پرداخته و برترینها صرفا آن را بازنشر کرده است.
شبکه تلویزیونی منوتو پیش از تعطیلی بهصورت رسمی نزدیک به ۲۰۰ کارمند داشت و به لحاظ امکانات رسانهای مثل استودیوها و تجهیزات تصویربرداری نیز نسبتا مجهز بود. تا آنجا که حسن اعتمادی یکی از بنیانگذاران منوتو معتقد است، استودیوی منوتو یکی از بزرگترین استودیوهای رسانهای در لندن به شمار میرود. امری که این گزاره را تقویت میکند تامین هزینههای مالی این شبکه توسط یک فرد امکانپذیر نیست. اعتمادی در روایت خود به این موضوع اشاره میکند که نخستین گفتگوها برای تامین مالی منوتو، توسط کیوان عباسی با آمریکاییها صورت گرفته است. اعتمادی در روایت خود به این موضوع اشاره کرد که بودجه منوتو دولتی بوده و توسط پنتاگون تامین میشده است.
با این حال، اما اطلاعات دقیق و شفافی درمورد اینکه بودجه منوتو مشخصا توسط چه کسانی تامین شد ارائه نشده است و این موضوع در قالب روایتهای برخی افراد و اپوزیسیون خارجنشین مطرح شده است. بر مبنای آمار و اطلاعاتی که برخی از چهرههای اپوزیسیون منتشر کردند، بودجه منوتو در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به تفکیک هرسال، حدود ۲۲ میلیون پوند (۳۰ میلیون دلار بوده) بوده است، فارغ از اینکه منبع تامین این بودجهها شفاف نیستند، سوالی که مورد توجه قرار دارد این است که چرا با وجود اینکه بودجه این شبکه هرسال به مبلغ مشخص تامین شده است، اما به یکباره عوامل این شبکه از مواجه شدن با مشکل مالی صحبت به میان آوردند. امری که میبایست پاسخ آن را در عدم تحقق اهدافی که پس از راهاندازی این شبکه مورد توجه قرار داشت، جستوجو کرد.
منوتو از زمان تاسیس در سال ۲۰۰۷، کارویژه اصلی خود را روی ایجاد برنامههایی با هدف سرگرمی متمرکز کرده بود. در واقع مبنا بر این گذاشته شده بود که شبکهای به دور از سیاست و تنها با هدف ساخت برنامههایی طنز و شاد با قالب و فرمی که مدنظر این شبکه و عوامل آن بود، فعالیت خود را شروع کرد و اگرچه این برنامهها صرفا ظاهر کار بودند، اما با همین فرم به جذب مخاطب خود پرداختند و مخاطب تنها با تصور اینکه قرار است ساعاتی سرگرم شود برنامههای این شبکه را دنبال میکرد.
بیشتر بخوانید: جمشید جم خواننده «یار دبستانی من» درگذشت
در میانه این برنامههای سرگرمکننده، اما به مرور برنامههایی پخش شدند که رنگ و بوی سیاسی داشتند. مستندهایی درباره دوران پهلوی، محمدرضا شاه و رویدادهای آن زمان که به ارائه روایتی از تاریخ دوران پهلوی میپرداخت و در آن محمدرضا و پدرش عموما قهرمانهایی بودند که ایران را به سمت توسعه هل دادند. مشخصه اصلی این مستندها سفیدشویی و ریبرندینگ پهلوی و ارائه روایت مثبت از زمان پهلوی بود. امری که بعد از جذب مخاطب و جلب اعتماد او در این شبکه مورد توجه قرار میگرفت و با اتکا به آرشیو فیلمهایی که از طریق خانواده پهلوی در آن اختیار آنها قرار میگرفت، عملا اقدامات و فعالیتهای پهلویها را سفیدشویی میکردند.
تا اینجای کار این شبکه این امر بهوضوح مشخص شده بود که منوتو یک شبکه حامی سلطنت است، اما بهنوعی این ادعا را مطرح میکرد که انگار تنها روایتهایی که از زمان پهلوی بهصورت ناگفته باقی مانده را منتشر و بازگو میکند. نقطه اوج حمایت آنها از رضا پهلوی در جریان انتشار منشور همبستگی بود.
اتفاقات پاییز سال گذشته نقطه عطفی در فعالیتهای رسانههای فارسیزبان به شمار میرفت؛ چراکه بخش قابلتوجهی از ناآرامی که در خیابانهای ایران به راه افتاده بود در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی این رسانهها واقعی تلقی میشد. بعد از وقوع ناآرامیهای سال گذشته اینترنشنال که پیش از این کارویژه خود را بر حمایت تجزیهطلبان و تجزیه ایران متمرکز کرده بود در خط مقدم ادامه این ناآرامیها و انتشار جعلی اخبار قرار گرفت، امری که منجر شد دیگر شبکههای فارسیزبان نیز در رقابت با این شبکه تلویزیونی در همین مسیر قدم بردارند شبکه تلویزیونی منوتو نیز تلاش کرد تا از رقابت جا نماند، بر همین مبنا بود که از پاییز ۱۴۰۱ شبکهای که نزدیک به ۱۴ سال تلاش کرد تا اقدامات و اهداف خود را در ظاهر سرگرمی دنبال کند حالا مشخصا تمام تمرکز خود را روی فعالیتهای سیاسی و همراه شدن با اتفاقات و ناآرامیهای پاییز متمرکز کرده بود.
منوتو نیز از این ماجرا مستثنی نبود، شبکهای که قرار بود با سرگرمی چهره خود را سفید نگه دارد حالا دیگر مشخصا شبکهای سیاسی بود که در کنار اینترنشنال و بیبیسی به فعالیت سیاسی میپرداخت. در واقع منوتو دیگر یک شبکه اصطلاحا سفید نبود و نمیتوانست اهداف کارفرمایان خود را محقق کند. میتوان بخشی از علت تعطیلی این شبکه را در این موضوع جستوجو کرد که برند منوتو دیگر همانند ۱۴ سال گذشته یا حتی یکی دوسال گذشته خود سفید نبود و تاریخ مصرف آن به انتها رسیده بود، براین اساس علیرغم آخرین تلاشهای منوتو برای تکیه روی نقاط قوت این شبکه مثل مستندها و برنامههای سرگرمی و با هدف جذب مخاطب و پیدا کردن سرمایهگذار تازه نهایتا شبکه تلویزیونی منوتو پایان فعالیت خود را اعلام کرد.
در تحلیل این تعطیلی نباید دچار این اشتباه شد که فعالیت این تیمرسانهای نیز به پایان رسیده و ایدهها و اهدافی که در منوتو دنبال میشد دیگر کاملا به پایان رسیدهاند. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد این است که منوتو نه در رقابت با شبکههای تلویزیونی بلکه به این علت که دیگر یک شبکه اصطلاحا سفید نبود تعطیل شد که در این چهارچوب عدم تحقق اهداف مدنظر این شبکه نیز مورد توجه قرار دارد. این امر به این معنی است که در شرایط فعلی دنبال کردن هدف بنیانگذاران منوتو و کارفرمایانش دیگر با شبکه «منوتو» امکانپذیر نیست و این گزاره مورد توجه قرار دارد که کیوان عباسی با شبکه و فرم دیگر و برند سفید دیگری به دنبال جذب مخاطب بگردد و ممکن است این فعالیت دوباره هرزمانی و با پیداشدن اسپانسر تازهای محقق شود.
در نگاه دیگر، اما میتوان این امر را مورد توجه قرار داد که شاید چگونگی آغاز یا پایان این شبکه تلویزیونی، در درجه دوم اهمیت باشد. موضوعی که بیش از تعطیلی این شبکه اهمیت دارد این است که چه اقدامات و فعالیتهایی در راستای جلوگیری از پاگرفتن و پیدا کردن مخاطب توسط این شبکهها در داخل کشور صورت میگیرد. واقعیت آن است که منوتو اساسا بهخاطر شکست خوردن در رقابت با شبکههای تلویزیونی تعطیل نشد، در این راستا حتی برخی معتقدند که منوتو در پیگیری اهداف خود در ساخت برنامههای سرگرمکننده نیز شکست نخورد بلکه در ادامه عدم اقبالی که به دلیل اتفاقات سال گذشته و حمایت از پهلوی داشته تعطیل شده است.
امری که همواره انتظار میرود که در شکلگیری و جذب مخاطب این شبکهها مورد توجه قرار گیرد انجام اقداماتی است که اساسا این شبکهها شکل نگیرند و مخاطب جذب نکنند. واقعیت این است که مسیری که منوتو طی کرد و اصل قرار دادن سرگرمی، اتفاق عجیبی نبود، اما منوتو در همین چهارچوب تلاش میکرد با جذب مخاطب با هدف سرگرمی حرف خود را به مخاطبش بخوراند، امری که فقدان آن در شرایط فعلی در برنامههای صداوسیما احساس میشود و به نظر میرسد فارغ از اینکه این شبکه چه زمانی فعالیت خود را آغاز و تمام کرد، جای خالی برنامهریزی و اتخاذ سیاستهایی برای جذب مخاطب در داخل کشور و در ادامه جلوگیری از شکل گرفتن و جذب مخاطب توسط این شبکههای خارجی احساس میشود.