سخنان دونالد ترامپ در باب اینکه او تنها 10 دقیقه قبل از صدور دستور حمله به ایران، به دلیل جلوگیری از تلفات 150 نفری این حمله از آن منصرف شده بیش از آنچه نیاز به تفسیر داشته باشد، یک بلوف و مانور سیاسی به نظر میرسد.
اقتصاد24 - چه اینکه بعد از اعلام این خبر هم رسانههای امریکایی روایتی را مطرح کردند مبنی بر تأثیر یک تحلیلگر سیاسی در شبکه «فاکس نیوز» بر تصمیم ترامپ. این روایت به روشنی ناقض روایت مطرح شده توسط خود رئیس جمهوری امریکاست. اما اگر از زاویهای واقعبینانهتر و روشنتر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، باید سؤالی پیش کشیده شود که کل این موضوع را مورد تشکیک قرار میدهد؛ آیا اساساً ادعای ترامپ و کاخ سفید مبنی بر داشتن تصمیمی برای حمله محدود به ایران میتواند صحت داشته باشد یا خیر؟در یک نگاه محاسبهگرانه پاسخ منطقی به این سؤال منفی است. خصوصاً اینکه هر چند ترامپ خود در قامت رئیس جمهوری با رفتارها و تصمیمات عجیب در سطح جهان مطرح است اما شاید از مهمترین خصوصیات او داشتن وجهی کاسبکارانه و محاسبهگرانه در تصمیماتش میباشد. آرایش نیروهای نظامی در منطقه و همینطور موقعیت خلیج فارس از منظر اهمیت اقتصادی و خصوصاً در حوزه انرژی برای دنیا بروز یک درگیری نظامی را در اینجا بسیار زیانبار و پرمخاطره میکند، خصوصاً برای کشورهای غربی و صنعتی که به انرژی این منطقه و همینطور مسیر تجاری آن وابسته هستند.
اما فاکتور دیگر در این خصوص جایگاه و توانمندی نظامی و همین طور پتانسیلهای ژئوپولتیک ایران در یک نبرد احتمالی در این منطقه است. درست است که شاید مجموع بودجه نظامی امریکا و متحدانش در منطقه حتی بسیار بیشتر از بودجه کل کشور ما در یک سال باشد اما صرف کردن چنین بودجهای الزاماً به معنای داشتن توانمندی در یک نبرد نظامی نیست. نشانه اخیر و روشن آن ماجرای انهدام پهپاد 220 میلیون دلاری امریکا به وسیله سامانه موشکی است که شاید چند 10 برابر کمتر از این پهپاد قیمت داشته باشد. این یعنی آنکه محاسبه قدرت ایران در یک اقدام نظامی نباید صرفاً مبتنی بر مقایسه بودجههای نظامی باشد.
یک مقایسه در این میان موضوع را بهتر روشن میکند؛ بودجه نظامی عربستان در سال 2017 معادل 87 میلیارد دلار یعنی 7 برابر بیشتر از بودجه 12 میلیارد دلاری نظامی ایران در همان سال بوده. در عین حال عربستان یکی از 3 بودجه نظامی بزرگ دنیا نسبت به کل بودجه کشورش را دارد. در حالی که ایران در این فهرست حتی جزو 25 کشور اول دنیا هم نیست اما با همه این شرایط ایران توان انهدام پیشرفته ترین پهپاد جاسوسی جهان را تنها بعد از چند کیلومتر تجاوز به خاک کشور دارد، اما در مقابل عربستان حتی نمیتواند پهپادهای به مراتب سادهتر حوثیهای یمن را کنترل کند و این پهپادها تا عمق چند 10 کیلومتری این کشور میروند و حتی تأسیسات نفتی آنها را هم با موفقیت بمباران میکنند.
به این توازن خاص در توانمندی نظامی ایران در قیاس با دیگر کشورها باید موارد دیگری را هم افزود و مهمترین آنها در دسترس بودن بنادر استراتژیک و مهم تجاری حاشیه جنوبی خلیج فارس، نیروگاههای این منطقه و همینطور تأسیسات نفتی و انرژی است. امریکا به طور رسمی در پایگاههایی در خاک این کشورها حضور دارد و احتمالاً بخشی از حملات محدود امریکا به ایران هم از همین پایگاهها خواهد بود. در آن صورت است که هم امریکا و هم این کشورها بخوبی میدانند که جمهوری اسلامی ایران آنها را هم در تجاوز امریکاییها شریک خواهد دانست و از مقابله به مثل با آنها چشم نخواهد پوشید. اتفاقی که میتواند حداقل باعث انفجار قیمت انرژی و اختلال جدی در فرآیند تجارت در سطح بینالمللی باشد. به اینها باید اضافه کرد آگاهی کامل امریکا و متحدانش از این واقعیت که به زانو درآوردن ایران حتی به بهای پذیرش آسیبهای بزرگ به منطقه نیز کار سادهای نیست و مضافاً اینکه افکار عمومی امریکا و غرب هم دیگر ظرفیت پذیرش شروع یک جنگ دیگر در خاورمیانه را ندارند.در این چارچوب است که باید گفت کلیت روایت ترامپ از تصمیمش برای حمله به ایران و لغو کردن آن تنها 10 دقیقه قبل از اقدام صرفاً یک بلوف و مانور سیاسی است.
ترامپ هر چقدر هم آدم عجیب و غیرقابل پیشبینی باشد اما اینقدر عقل دارد که بداند شروع جنگ با ایران هم طومار او را در کاخ سفید در هم خواهد پیچید و هم امریکا و متحدانش را وارد باتلاقی به مراتب کشندهتر و مهلکتر از ویتنام و عراق خواهد کرد.