اقتصاد۲۴-کارزار درخواست وزیران و مدیران زن در کابینه دولت جدید با گذشت حدود دو هفته از انتشار در کارزار نت، توسط بیش از دو هزار و دویست نفر امضا شده است؛ کارزاری که در آن انتظار حضور ۴ وزیر زن در کابینه و تحقق سهم ۳۰درصدی زنان مطرح شده است. این کارزار در شرایطی به عنوان یک مطالبه از دولت چهاردهم مطرح شده است که تاریخ جمهوری اسلامی از ابتدای سال ۵۷ تاکنون، تنها یک وزیر زن را در کارنامه خود داشته است؛ نه اینکه چنین مطالبهای وجود نداشته، اما در برابر پررنگ بودن کشمکشها و رقابتهای سیاسی و نگاه بازدارنده سنتی، شانسی برای تحقق در لایههای قدرت نداشته است. ماجرای حضور زنان در پستهای مدیریتی اما، سالهاست در جهان پذیرفته شده است و در کشورهای هممذهب و در جغرافیایی نزدیک به ایران نیز، نمونههای آن دیده میشود از جمله در کشور افغانستان که همواره قبیلهگرایی در آن، جزیی از ساختار قدرت بوده و تعصبات قومی بیشتری را تجربه کرده است و در حال حاضر طالبان را بر سر کار دارد.
این کشور تاکنون ۱۰ وزیر زن داشته است. نکته تلخ و همزمان شیرین ماجرا اینکه، همین اواخر یک زن بلوچ ایرانیتبار به عنوان وزیر آموزش و پرورش امارات متحده عربی منصوب شده است. در ایران، اما ماجرای حضور زنان در وزارتخانهها در سیکلی معیوب، داستان مرغ و تخممرغ است. هر بار جامعه زنان برای وزارت خیز برداشته، این جمله را شنیده که؛ تجربه حضور در ردههای بالای مدیریتی را ندارید. از دیگر سو، به واسطه مردانه بودن دنیای رقابت سیاسی، زنان همواره سهم کمی در ردههای مدیریتی داشتهاند؛ چرا که پستها اغلب در گعدههای سیاسی تقسیم شده و زنان غایب این گعدهها، فرصت چندانی برای کسب تجربه نیافتهاند.
در کارزاری که ۱۸ تیرماه امسال برای بهرهگیری دولت جدید از زنان توانا و مدیر و مدبر خطاب به رییسجمهور راهاندازی شد، دو درخواست مطرح است؛ یکی حضور در ردههای مدیریتی و تحقق سهم ۳۰ درصدی مطابق با برنامه ششم توسعه و دیگری بهرهگیری از زنان مدیر و توانمند در چهار وزارتخانه آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
«زهرا اردکانی فرد»، پژوهشگر رسانه و زن به عنوان نویسنده این کارزار درباره روند شکلگیری کارزار به «اعتماد» میگوید که پیش از انتخابات در هماندیشی با فعالان حوزه زنان، بیانیهای با همین مطالبه داشتهاند و در راستای آن نیز با بخش امور زنان کاندیداهای مختلف صحبت کردهاند و حالا همان مطالبه به کارزار تبدیل شده است: «درباره بحث مدیران زن، سهم ۳۰درصد در برنامه ششم تحقق پیدا نکرده و آن را مطالبه کردیم. درباره وزارتخانه نیز چهار وزارتخانه را پیشنهاد کردیم که به نظر میرسید حضور زنان بتواند به پیشبرد آن کمک کند.» او معتقد است که حضور زن در مناسبات دولتی سه ضرورت دارد.
مهمترین آن، وجود جمعیت زیادی از زنان توانمند، شایسته و کارآمد به ویژه در میان زنان دهه شصت و پنجاه است که دارای تخصص و تجربههای زیادی هستند و به نقطه کارآمدی رسیدهاند. بنابراین نیاز است که امکان رشد در سلسله مراتب مدیریتی در سطح کلان را داشته باشند، چون ما در ایران، این پتانسیل را داریم. دومین دلیل از نظر او، پایین بودن میزان مشارکت زنان و انگیزه آنان در انتخابات اخیر است که نشاندهنده نوعی یأس سیاسی در میان زنان است: «انگار خود را در سرنوشت خود تاثیرگذار نمیدانند و احساس میکنند که در اتمسفر سیاسی جایگاه مناسبی ندارند و نمیتوانند با انتخابهایشان تغییری در سرنوشت خود ایجاد کنند. مشارکت پایین، ما را به این فکر وا میدارد که زنان برای پیدا کردن انگیزه بیشتر، نیازمند دیدن خود در موقعیت تاثیرگذار و تصمیمگیر هستند و این موضوع میتواند انگیزه آنها را برای مشارکت و هر نوع کنشی بالا ببرد.
سومین موضوع ارزش نمادین و الگودهی حضور زنان در ردههای بالای مدیریتی، برای دختران جوان است. دختران جوان ما میتوانند از این شرایط الگو بپذیرند و افقهای بلندی برای رشد، تعالی و پیشرفت آنها ساخته شود. زمانی که هیچ وزیر زنی نداریم و مدیران کلانمان همگی مرد هستند، دختران ما هم افق بلندی در زندگی خود ندارند که به خاطر آن حرکت، تلاش و رشد کنند، بنابراین گرفتار جریانهای سطحیتر میشوند.
بیشتر بخوانید:داوود محمدی: گفتن اینکه دولت سیزدهم اسب زینکرده تحویل میدهد، حقیقت ندارد
از سوی دیگر فرصتی در فضای مجازی فراهم شده که دختران جوان ما میتوانند آنچه در کشورهای دیگر برای زنان در سطوح کلان اتفاق میافتد را با آنچه در کشور خود به وقوع میپیوندد، مقایسه کنند. وقتی ما هیچ زنی را در مناصب عالی نداریم، مقایسه شرایط با سایر کشورها ایجاد سرخوردگی خواهد کرد درحالی که اگر بتوانیم این مساله را رقم بزنیم، میتوانیم الگوهای بومی و ملی برای آنها بسازیم.»
این دکتر علوم ارتباطات و مدرس دانشگاه میگوید که استقبال از این کارزار نسبتا خوب بوده و رو به افزایش است و هر چه بیشتر دیده میشود، سرعت رشد آن هم بیشتر میشود: «البته مطالبه، مقداری نو است و زیاد مطرح نمیشود شاید حتی توسط کنشگران کمتر مورد توجه قرار بگیرد، اما بهطور کلی روند صعودی است. آقایان زیادی هم کارزار را امضا و در بعضی از موارد آن را منتشر و تبلیغ کردند ولی میزان آن زیاد نبوده است و بیشتر توسط زنان و فعالان این حوزه مورد توجه قرار گرفته است. این مطالبه دو وجه دارد؛ جامعه و ساختارهای سیاسی در حاکمیت که هر دو وجه هم باید مطالبه داشته باشند، اما تا به حال این مطالبه برای جامعه و حتی در مطالبات زنان پر رنگ نبوده است. یکی از دلایل تمرکز ما هم همین است و سعی کردیم آن را به خودآگاه و نقطه توجه زنان و جامعه بیاوریم تا آن را طلب کنند. این مطالبه تا حد زیادی غایب بوده و یکی از دلایل عدم تحقق آن، این بوده که از سوی جامعه زنان و کنشگران مطالبه نشده است.
وجه دیگر مطالبه، در ساختارهای سیاسی حاکمیت است؛ اگر آن ساختارها را بخشی از جامعه و بازتاب جامعه در نظر بگیریم که افراد تصمیمساز و تصمیمگیر عموما مردان هستند، وقتی جامعه به این ضرورت نرسید، آنها هم به این درک و ضرورت نمیرسند. از سوی دیگر قانون نوشته شدهای که بر اساس آن، زنان نتوانند وزارت را برعهده بگیرند، نداریم، اما انگار فضایی حاکم شده است که زنان را در این حد نمیداند و این دو وجه باعث شده است که وزیران زن کمتری داشته باشیم.»
او معتقد است که نداشتن سابقه مدیریتی نسبت به مردان و نگاه سنتی بازدارنده، هر دو مانع حضور زنان در مقام وزارت است، اما نه به یک اندازه: «علت اصلی، وجود نگاههای سنتی است که در واقع علت اول را هم تولید میکند. نگاههای سنتی، زن را دارای توانمندی کافی برای مدیریت نمیداند و برای سپردن مدیریت به او اعتماد نمیکند لذا زنان ما در عرصه مدیریتی، تجربههای کمی خواهند داشت. مثلا وقتی در یک مجموعه، آقا و خانمی با شرایط و توانمندی یکسان، برای موقعیت مدیریت قرار میگیرند، فضا به جهت نگاه سنتی به سمت انتخاب مدیر مرد میرود؛ لذا سابقه و تجربههای مدیریتی مرد افزایش پیدا میکند و مدیر زن از آن دور میماند و این موضوع به صورت سیکل دایرهوار تکرار میشود.»
«توران ولی مراد»، فعال و جامعهشناس حوزه زنان جزو زنان و کنشگرانی است که از سالها پیش حضور زنان در عرصه سیاست را مطالبه کرده؛ سال ۸۸ این مطالبه را به همراه دیگر زنان نزد کاندیداهای ریاستجمهوری برده و سال ۹۲ به همراه برخی زنان فعال در این حوزه، نزد محمدجواد ظریف و همچنین وزیر کشور وقت رفته است تا درباره حضور زنان به عنوان سفیر و در ردههای بالای مدیریتی گفتگو کند، اما حالا پس از سالها حضور در این عرصه، تقریبا نگاه دیگری به ماجرا دارد و مطالبه وزیر زن را اولویت اول مسائل زنان نمیداند.
«سال ۹۲ از آقای ظریف سوال کردم که دختران و زنان ما شبیه چه کسی شوند؟ چرا هیچ الگویی برای آنها مطرح نیست؟ عین همین سوال را از وزیر کشور هم پرسیدم. او گفت؛ مردها و پسرها قرار است شبیه چه کسی شوند؟ گفتم؛ شما ۵ هزار مرد را آن بالا در ریاستجمهوری، وزارتخانهها و ائمه جمعه دارید، اما آسمان سیاسی ایران در حوزه زنان خالی از ستاره است و این روی هویت دختران تاثیر منفی میگذارد.» سال ۸۸ هم همراه گروهی تحت عنوان ائتلاف اسلامی زنان متشکل از ۲۰ فعال اصولگرا و ۲۰ فعال اصلاحطلب به دیدن کاندیداها رفته است؛ گروهی که اولین مطالبهشان حضور وزیر زن در کابینهها بود و حتی همان زمان قولهایی هم گرفتند؛ مثلا مهدی کروبی به آنها گفت که وزیر زن معرفی میکند یا محسن رضایی که حضور یک زن در راس وزارت امور خارجه را طرح کرد و در نهایت هم که محمود احمدینژاد برای کابینهاش وزیر زن معرفی کرد. ولی مراد سال ۹۲ به حسن روحانی نامه نوشته و از او خواسته است تا دستکم وزرایی انتخاب کند که نگاه فرودستی به زنان نداشته باشند.
حالا پس از گذشت سالها به این نتیجه رسیده است که نمیگذارند چنین اتفاقی رخ دهد و معتقد است که برای گرفتن پستها، قمهکشی سیاسی اتفاق میافتد: «مردان در رقابت سنگین سیاسی هستند، برای پستها لابی میکنند و تصمیمات در استخر و زمین ورزش گرفته میشود. از سوی دیگر آن نگاه سنتی جامعه منجر به انتخاب نشدن زنها میشود و در واقع زنان، رقبای مردان میشوند و طبق نگاه سنتی آنها را کنار میگذارند و حتی اجازه نمیدهند معاون وزیر شوند. اگر هم پستی به زنان بدهند، برای نمایش است.»
بیشتر بخوانید:عکس/ تصویری از خندههای مسعود پزشکیان در مجلس
او به «اعتماد» میگوید؛ صحبت اول من همان است که در ابتدا به آن اشاره کردم، اما به صورت کلی معتقدم که تبعیض در حوزه زنان در همه ابعاد وجود دارد و تلاش برای رفع تبعیض همهجانبه مهم است و باید عمومی به این موضوع نگاه کنیم: «مطالبه اول زنان، وزیر زن نیست. ۳۲ سال است که در نهاد ریاستجمهوری جایی درست شده و حالا تبدیل به معاونت امور زنان و خانواده شده است. این معاونت صوری است یعنی پست معاونت زنان و کسی که در پست مینشیند را داریم، اما رییسجمهور، معاون زنان ندارد؛ کسانی که تاکنون این پست را گرفتهاند یا ماموریت خود را نمیدانند یا نمیخواهند براساس آن عمل کنند.
ماموریت این معاونت، فعال کردن دستگاهها جهت رفع مشکلات و تبعیضها است و تا فردی نداند ماموریتش در این پست چیست، این معاونت صوری است. قوانین خانواده مربوط به ۹۰ سال پیش است که زن را به عنوان انسان با کرامت نمیشناسد، بنابراین آسیبها از طلاق، کشمکشهای خانواده و فرار جوانها از ازدواج سرازیر میشود و در این زمینه برنامهریزی همهجانبهای وجود ندارد. بنابراین مشکل اصلی ما وزیر زن نیست، کمااینکه هنوز زنی در ردههای بالای مدیریتی وارد نشده است در حالی که ابتدا باید در حوزه مدیریت ارشد، معاونت و ... باشند تا بعد وزیر شوند. اصل موضوع در حوزه زنان، معاونت زنان است و اصلیترین شاخصه این است که کسی که انتخاب میشود، ماموریت خود را بشناسد و این کار هم از کارگروهی که در این باره تشکیل شده، بر نمیآید. مهم نیست که طرف شناخته شده باشد یا نباشد باید تفهیم شود که ماموریت ارایه برنامه اقدام و عمل به دستگاهها و نظارت بر انجام آن در جهت رفع آسیبها و موانع رفع تبعیض علیه زنان در همه ابعاد و در سطح ملی را دارد و باید در جهت آن حرکت کند.» او میگوید؛ آقایان وقتی پست میگیرند زیر ذرهبین نمیروند، اما وقتی خانمی پست بگیرد همه اقدامات او زیر ذرهبین میرود تا اشکالاتش را ببینند و این در واقع به ضرر زنان است.
«زنان به عنوان انسان، توانمندی مدیریتی دارند و نباید راهشان بسته باشد. اشکال اصلی اینجاست که راهمان بسته است و این یعنی تبعیض، منتها رفع تبعیضهای حوزه زنان در نگاه عامه یعنی رفع مشکلات زنان در خانواده که اولویت اول است و آن هم وظیفه معاونت زنان است. این معاونت ۳۲ سال این کار را نکرده و به جای آن کارهای سیاسی انجام دادند. آسیب حوزه زنان، بازی سیاسی و سیاسی کردن امور زنان است و حالا هم مساله وزیر شدن زنان بازی سیاسی با حوزه زنان است.»
او معتقد است که طرح این مطالبه در حال حاضر خیانت به زنان است، چراکه در حال حاضر زنانی که کار اجرایی درست کرده باشند، وجود ندارند؛ «مگر اینکه بگوییم وزیر قرار نیست کاری کند. آقای جلیلی دولت سایه بود و ظریف با شورای راهبردی، دولت در دولت ایجاد کرده است. مگر اینکه قرار باشد اینطور باشد و قرار نباشد کسی پاسخگو باشد. این مطالبه بخشی است که بلندگو دارند و تبعیض سیاسی را به شکل گرفتن پستها مطرح میکنند وگرنه حوزه زنان در همه ابعاد با تبعیض مواجه است و این آدرس غلط دادن است.»
«نیره توکلی»، جامعهشناس دیگری بود که «اعتماد» باب گفتگو در این باره را با او باز کرد. کسی که سابقه زیادی در حوزه مطالعات زنان دارد و حالا میگوید که اینگونه کارزارها باید وجود داشته باشند و تا مطالبهای نباشد، خواستهها تحقق پیدا نمیکند: «هیچ کس غذای حاضر و آماده را جلوی کسی نمیگذارد به ویژه در کشورهایی که دموکراسی نوپاست و جا نیفتاده است و نهادهای مدنی و مستقل از دولت در آن شکل نگرفته است. هر حرکت مدنی به شکلگیری بیشتر نهادهای مدنی کمک میکند و برخی از این حرکتها در مقاطع خاص تبدیل به نهاد میشود. وجود چنین کارزارهایی نشاندهنده امید است و من معتقدم این مطالبات حتما باید باشد.
بارها درباره تبعیض مثبت گفتهام که برای توانمند کردن زنان تبعیض مثبت نمیخواهیم، ما فقط میخواهیم تبعیض قایل نشوند. اگر ما تقاضای چند وزیر زن داشته باشیم، این کار تبعیض مثبت نیست بلکه مطالبه برای جامعهای است که زنانش از لحاظ کمی و کیفی رشد کردند و این رشد به هیچوجه کمتر از مردها نبوده است. در سالهای اخیر بیشتر زنها ستون اصلی حرکتهای مدنی بودهاند. انتخاب وزیر زن حتی رفع تبعیض هم نیست، بلکه مقداری تعدیل وضعیت نابرابرای است که در ایران وجود دارد.»
او معتقد است که در حال حاضر شاید اهمیت نداشته باشد کدام زن به عنوان وزیر انتخاب میشود، چراکه حضور وزیر زن نهادساز است: «در جامعهای که این همه زن فعال اجتماعی، نویسنده، تحلیلگر، سیاستمدار، تحصیلکرده و برجسته داریم چرا اینها به راس هرم قدرت راهی ندارند؟ این مطالبات باید صورت بگیرد و روی آن پافشاری شود. البته اینکه بگویند وزیر آموزش و پرورش یا در بخش بهداشت و در واقع شغلهایی که زنان به شکل سنتی آن را برعهده میگیرند باشد باز هم همان رنگ سنت را دارد ولی برای شروع خوب است. البته که بهطور کلی اهمیت دارد که چه کسی وزیر باشد و حتما اگر زنی اشتباه انتخاب شود و به بازتولید جامعه مردسالار کمک کند به جامعه آسیب میزند و پیامدهایی هم دارد، اما وزیر زن میتواند راه را باز کند تا زنان بیشتری برای وزارت انتخاب شوند و از این همه مردی که در این جایگاه اشتباه میکنند زنهایی هم فرصت حضور داشته باشند و در کنار کسانی که اشتباه میکنند، برخی هم اشتباه نکنند.
ما در این سالها هم دیدیم حتی وقتی از رسانه ملی -که از هر لحاظ تمامیتخواهانه است و کمتر رنگ و بوی این را دارد که برای مردم باشد- با نهادهای صنعتی و مخترعان یا افرادی در بالاترین سطوح تکنولوژی صحبت میکنند، زنان هم در میان مصاحبهشوندگان حضور دارند و این نشان میدهد که گریزی از آن نبوده است و در آن زمینه زنان مطلعترین یا دستاندرکار آن اختراع یا صنعت بودهاند. در حال حاضر هم در ردههای مدیریت میانی بخشهایی که چارهای نبوده و ضرورت داشته، پیش آمده که به زنان اطمینان شده است، به عنوان مثال بارها با مدیران زن در بانکها مواجه میشوید، چون اصولا این تصور وجود دارد که زنان سلامتتر هستند و کمتر وارد زد و بند میشوند. بنابراین در جایی که ضرورت بوده زنان در ردههای مدیریتی هم قرار گرفتهاند. از سوی دیگر میبینیم که این همه روی خانواده تاکید میشود آن هم در شرایطی که مدیریت خانواده با زن است، بنابراین چطور مهمترین نهادی که خودشان ادعا دارند که مهم است و واقعا هم مهم است توسط زنان و تدبیر اداره و مدیریت میشود، اما معتقدند زن نمیتواند در ردههای بالای مدیریتی قرار بگیرد؟
بنابراین معتقدم تمام این حرفها بهانه است و اینطور نیست که فقط به این دلیل از حضور زنها ممانعت کنند که تجربه مدیریتی ندارند، ضمن اینکه میبینیم در بسیاری از مواقع مردهایی هم تجربه مدیریت ندارند و در سنین جوانی، بدون تجربه وارد مدیریت ادارات، دانشگاهها و موسسات صنعتی و خودروسازیها شدند و حالا هم هستند و پرقدرتتر شدهاند. بسیاری از کسانی که در جامعه پر تبعیض وارد نهادهای مدیریتی میشوند، تجربه مدیریتی کسب نمیکنند بلکه به نوعی تجربه فساد کسب میکنند.» او معتقد است که باید خون تازهای به جامعه ایران دمیده شود مخصوصا در شرایط حال حاضر: «امروز هم اتفاق نیفتد حتما فردا اتفاق میافتد و من امیدوارم که این حرکت حمایت و هم پیگیری شود و سیاستهای تمامیتخواهانه طوری نباشد که دوباره مردم را ناامید و سکوت را حاکم کند.»
«شهلا کاظمیپور»، عضو هیات علمی دانشگاه تهران هم جامعهشناسی است که به قول خودش از همان اوایل انقلاب منتقد عدم حضور زنان در عرصههای مدیریتی در رده بالا بوده است و این انتقاد او تا همین حالا و در گفتگو با «اعتماد» هم ادامه دارد. کاظمیپور معتقد است که تاکنون زنها در ایران پستهای مدیریتی در ردههای بالا را نگرفتهاند اگرهم گرفتهاند با واسطه اطرافیان؛ پدر، دایی یا همسر بوده است: «من حتی به پستهایی هم که با واسطه گرفته شده است هم نقد دارم، چون نسبت به توانمندی زنان نبوده است، البته تا به حال درباره آقایان هم همینطور بوده است.
اردیبهشتماه امسال مقالهای درباره شایستهسالاری ارایه کردم و در آن تاکید شد که اگر قرار باشد کشور رشد کند باید دو نکته مهم رعایت شود؛ اول اینکه باید بحث شایستهسالاری صرفنظر از جنسیت و قومیت و ... درنظر گرفته شود و افراد براساس توانمندی انتخاب شوند و در کنار آن همه اقدامات مبتنی بر برنامه باشد. متاسفانه هیچ کدام از برنامههای توسعه در کشور بهطور صد در صد اجرا نشده است به عنوان مثال در صفحات نخست دفترچه برنامه هفتم نوشته شده است که تنها ۲۰درصد از برنامه ششم محقق شده است.» او هم معتقد است که وقتی برای زنان سقف شیشهای درنظر گرفتهاند واضح است که نمیتوانند رشد کنند و جز نگاه سنتی که از حضور زنان در ردههای بالا جلوگیری میکند نگاه مردانهای هم وجود دارد که آن را تقویت میکند: «مردان، زنان را رقیب خود میدانند، چون میدانند که اگر زنها برای هر پستی جلو بیایند آنها را کنار میزنند.
دلواپسی آقایان این است؛ بنابراین زن نباید بیاید رشد کند، چون در هر جایی که خانمها جلو رفتند بهتر رشد کردند. من استاد دانشگاه هستم و سالهاست که تدریس میکنم. در تمام کلاسهای من، زنان زرنگتر، منضبطتر و متعهدتر هستند و دانشجویان پسر هم این را میدانند ولی وقتی میخواهند وارد بازار کار شوند، میگویند ما نانآور خانواده هستیم، باید استخدام شویم و زنها نباید استخدام شوند. نکته مهم دیگر اینکه؛ ما اصلا بحث زنان را نداریم، بحث ما رشد و توسعه جامعه است و رشد و توسعه هم میطلبد که جمعیت فعال، بازدهی داشته باشد. چطور میتوانیم این ایده را داشته باشیم، اما بگوییم نصف جمعیت کشور بروند در خانه بنشینند؟ سلسله مراتب این مشارکت هم باید حفظ شود درحالی که این گفته با آنچه اتفاق میافتد، مغایر است، چون زنها باید در فعالیتهای اقتصادی مشارکت داشته باشند. چطور خانمها در تمام فروشگاهها و بانکها در بخش صف حضور دارند پس حتما میتوانند بهتر و دقیقتر باشند.» دانشیار گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران درباره اینکه آیا میتوان به زنان مدیریت و وزارت بخشهای خاصی، چون آموزش و پرورش را پیشنهاد کرد هم میگوید: «به هر حال ممکن است در آموزش و پرورش و آموزش عالی که سهم زنان در آن بیشتر است امکان پیدا کردن مدیر شایسته زن هم بیشتر باشد اگر چه من هنوز شک دارم که در انتخابها براساس شایستگی عمل شود. اگر همچنان هم بر اساس واسطه جلو بیایند که واقعا مایه شرم است.
بیشتر بخوانید:توضیحات مسعود پزشکیان درباره روند انتخاب کابینه
از طرفی همچنین مطمئن هستم حتی اگر دولت هم وزیر زن معرفی کند در مجلس با همان نگاه سنتی جلوی آن گرفته میشود، چون مردسالاری همچنان در جامعه حاکم است. طبق مصوبات سالهای اخیر قرار بود سهم زنان یکسوم باشد، اما این اتفاق نیفتاد حالا بماند که زنان باید از فیلترهای صدچندان گذر کنند و متاسفانه همان رویه اجازه نمیدهد زنان شایسته جلو بیایند.» شهلا کاظمیپور برخلاف توران ولیمراد مخالف معاونت زنان و مشاوران زن در وزارتخانههاست و معتقد است که وقتی ۵۰درصد جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند چرا باید فقط بخش کوچکی از وزارتخانهها برای زنان کار کند: «تمام وزارتخانهها باید برای هر دو جنس کار کند نه اینکه بخش کوچکی از وزارتخانه را به آنها اختصاص دهد، این کار غلط و دو گانگی است. چرا در این سالها هنوز نتوانستهاند کاری برای زنان انجام دهند؟ چون جامعه مردانه است و همه مدیران مرد هستند. من برای جلسهای درباره باروری دعوت شده بودم که تنها زن آن جلسه بودم یعنی درباره باروری که تقریبا امری زنانه است ۵۰ نفر آقا تصمیم میگیرند. چرا؟ برای اینکه همه مدیران سازمانها دعوت شدند و همه آنها مرد هستند.
وزیر زن هم داشته باشیم باید زنان در همه سلسله مراتب وزارتخانهها مشارکت داشته باشند و اگر وزیر مرد بود دست کم همه معاونان و مدیرانش زن باشند، بنابراین از رییسجمهور انتظار میرود که وزیر مردی را انتخاب کند که به توانمندی توجه داشته باشد و امیدواریم رابطهای که تاکنون در کارها حکمفرما بوده است را کنار بگذارند.»
شورای راهبردی و کارگروههای تعیین شده برای انتخاب کاندیداهای وزارتخانهها این روزها در حال بررسی گزینههای مناسب هستند و از گوشه و کنار هم نامها و لیستهایی به بیرون درز میکند، اما هنوز هم زنان در لیستها و گمانهزنیها، حضوری کمرنگ دارند. تا به حال حضور فرزانه صادق مالواجرد، معاون شهرسازی و معماری دولت دوازدهم در لیست کاندیداهای وزارت قطعی شده است؛ زنی که گفته میشود به واسطه نامههایش درباره تخلفات گسترده زاکانی، شهردار تهران در کمیسیون ماده ۵ از این سمت کنار رفت.
مرضیه شاهدایی، مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی زن دیگری است که نامش در میان کاندیداهای وزارت نفت دیده میشود. او سال ۹۳ نخستین زنی بود که به عنوان نخستین مدیر زن رده بالای صنعت نفت در پست سرپرستی مدیریت طرحهای شرکت ملی صنایع پتروشیمی انتخاب شد. نام زهرا احمدیپور که بین سالهای ۹۵ تا ۹۶ ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را برعهده داشت در میان گمانه زنیها برای وزارت میراث فرهنگی دیده میشود.
همچنین نام الهام امینزاده دستیار سابق رییسجمهور در امور شهروندی هم از جمله گزینههایی است که نامش هر ازگاهی برای تصدی وزارت علوم شنیده میشود. پس از انتشار گزینههای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشخص شد که از نظر این کارگروه، هیچ زنی برای حضور در این لیست مناسب نیست.
در میان کاندیداهای پست وزارت بهداشت هم نامی از زنان نیست و همچنین در لیست وزارت آموزش و پرورش که از سوی کمیته تعیین نامزد به شورای راهبردی ارایه شده است هم هیچ اثری از زنان نیست و احتمالا زنان همچنان پشت سر مردان موفق قرار دارند! درحالی که نگاهی به آمار حضور زنان در نهادهای سرنوشتساز سایر نقاط جهان از فاصله بسیار زیاد ما حتی با همسایگانمان حکایت دارد. در کشورهای ترکیه و روسیه تا به حال جمعا هشت زن توانستند به صندلی وزارت برسند. بینظیر بوتو در دو دوره و دستکم ۵ سال در پست نخستوزیری پاکستان قرار داشت. مریم نواز، حنا ربانیفر و نیلوفر بختیار از زنانی بودند که در پاکستان به مقام وزارت دست یافتهاند. ۹سال پیش شیخ محمد بن راشد نخستوزیر و حاکم دوبی در لیست کابینه خود، نام ۹زن را درنظر گرفت و ۵ سال پیش نیز کابینه کویت با حضور ۳ وزیر زن تشکیل شد.