اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: اقتصاد دستوری، وقتی ایجاد میشود که دولت متمرکز کنترل بر وسایل تولید را در دست داشته باشد. این نوع اقتصاد نسبت به اقتصاد بازار آزاد، که تأمین و تقاضا، مواردی همچون تولید و قیمتگذاری را تعیین میکنند، مزایا و معایبی دارد. اقتصاد دستوری اغلب با کشورهای سوسیالیستی شناخته میشود.
در واقع، هیچ اقتصادی به طور کامل اقتصاد بازار آزاد نیست و یا به طور کامل تحت کنترل دولت قرار ندارد. اقتصادهای مدرن بسیار متنوع هستند؛ مثلاً در کشورهای اروپایی که به کشورهایی با اقتصاد بازار آزاد مشهورند، برخی از صنایع حیاتی متعلق به دولت هستند. در عین حال چین، به عنوان یک دولت کمونیستی اجازه داده که در برخی مناطق و شهرهای خاص تجارت آزاد گسترش یابد. حتی در ایالات متحده، به عنوان نماد سرمایهداری، هر دو نهادهای خصوصی و دولتی نقشهای مهمی ایفا میکنند.
بیشتر بخوانید: منظور از دوره رونق اقتصادی چیست؟/ مشهورترین دورهها در جهان کدامند؟
اصولاً اقتصاد دستوری دارای مزایا و معایبی است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد. معایب اقتصاد دستوری شامل عدم رقابت است که میتواند منجر به عدم نوآوری و کارایی در اقتصاد شود. همچنین مزایای اقتصاد دستوری کاهش نابرابری و بیکاری است.
در اقتصاد دستوری، به دلیل اینکه دولت کنترل وسایل تولید را در دست دارد، تعیین میکند که چه کسی کجا کار کند و چقدر دستمزد دریافت کند. این ساختار قدرت به شدت با اقتصاد بازار آزاد تفاوت دارد، در اقتصاد بازار آزاد، این شرکتهای خصوصی هستند که کنترل وسایل تولید را در دست دارند و بر اساس نیازهای تجاری کارکنان را استخدام میکنند و دستمزد آنها را با توجه به نیروهای بازار تعیین میکنند.
در اقتصاد بازار آزاد، قانون عرضه و تقاضا حکم میکند که کارکنانی که دارای مهارتهای منحصر به فرد در زمینههای پرتقاضا هستند، دستمزدهای بالایی برای خدماتشان دریافت کنند، در حالی که افراد کممهارت در حوزههایی که اشباع شدهاند، باید تنها به دستمزدهای ناچیز قانع شوند. البته اگر بتوانند کاری پیدا کنند.
برخلاف نظریه دست نامرئی بازار که حکم میکند بازار باید تعیین کننده دستمزدها و فرصتهای شغلی باشد، دولت در اقتصاد دستوری میتواند دستمزدها و فرصتهای شغلی را برای دستیابی به نرخ بیکاری و توزیع دستمزدی که مناسب میداند، تنظیم کند.
در اقتصاد بازار آزاد، انگیزه کسب سود، اکثر تصمیمات تجاری را هدایت میکند. اما در اقتصاد دستوری، خیر عمومی جایگزین سودآوری میشود.
دولت در اقتصاد دستوری میتواند بدون توجه به سود و زیان محصولات و خدمات را به نحوی تنظیم کند که برای خیر عمومی سودمند باشند. برای مثال، کشورهایی مانند کوبا پوشش بهداشتی رایگان و همگانی را به شهروندان خود ارائه میدهند.
منتقدان معتقدند که عدم وجود رقابت در اقتصادهای دستوری، نوآوری را محدود کرده و از رسیدن قیمتها به سطح بهینه برای مصرفکنندگان جلوگیری میکند.
اگرچه کسانی که به کنترل دولتی اعتقاد دارند، به شرکتهای خصوصی که سود را بر همه چیز ترجیح میدهند انتقاد میکنند، اما نمیتوان انکار کرد که سود به عنوان یک محرک، نوآوری را پیش میبرد.
دستکم به طور جزئی به همین دلیل، بسیاری از پیشرفتهای پزشکی و تکنولوژیکی از کشورهای دارای اقتصاد بازار آزاد مانند ایالات متحده و ژاپن به دست آمده است.
زمانی که دولت به عنوان یک واحد عمل میکند و همه جنبههای اقتصاد یک کشور را کنترل میکند، کارایی به خطر میافتد. این شاید بزرگترین ایراد اقتصادهای دستوری باشد. اقتصادهای دستوری عمدتاً فاقد کارایی هستند. از این رو کشورهایی مانند چین نیز مسیرهایی برای تجارت آزاد با جهان و قواعد اقتصاد بازار آزاد ایجاد میکنند.
اقتصاد دستوری به شهروندان خود سود میرساند زیرا دولت به شهروندان اطمینان میدهد که همه مشغول به کار شوند و رفاه کارگران کشور بر سود اولویت داشته باشد.
در عینحال این سیستم مضر است زیرا در بسیاری از موارد نیازها و خواستههای شهروندان ممکن است برآورده نشود.
علاوه بر این، نبود پاداش برای دستاوردهای فردی به کمبود نوآوری و اغلب به تولیدات با کیفیت پایین منجر میشود از معضلات این اقتصاد است.
ماهیت رقابت در اقتصاد بازار آزاد شرکتهای خصوصی را مجبور میکند که از کاغذبازی پرهیز کرده و هزینههای عملیاتی و اداری را به حداقل برسانند. اگر آنها بیش از حد با هزینهها درگیر شوند، سود کمتری کسب کرده یا نیاز به افزایش قیمتها برای پوشش هزینهها دارند. در نهایت، آنها توسط رقبایی که قادر به عملکرد مؤثرتر هستند، از بازار کنار گذاشته میشوند.
تولید در اقتصادهای دستوری به طور مشهودی ناکارآمد است زیرا دولت تحت فشار رقبا یا مصرفکنندگان تلاشی برای کاهش هزینهها یا بهینهسازی عملیات نمیکند.
ضمناً دلت در اقتصادهای دستوری به طور روز افزونی ایجاد رانت میکند. عاملی که باعث میشود اقتصاد به شدت ناکارآمد باشد.
اقتصادهای بازار آزاد نوآوری، تخصیص کارآمد منابع و رقابت را تشویق میکنند. کسبوکارها باید نیازهای مصرفکنندگان را برآورده یا جایگزین کنند. معایب اقتصاد بازار آزاد شامل اولویت دادن به سود بر همه چیز، از جمله رفاه کارگران است.
هرچه هست اقتصادهای دستوری به نظر میرسد مزایای زیادی داشته باشند، از جمله بیکاری پایین، برابری میان شهروندان و تمرکز بر رفاه کارگران به جای سود. با وجود این مزایا، اقتصادهای دستوری ثابت کردهاند که ناکارآمد هستند. این ناکارآمدی در نهایت زندگی کارگران و اقتصاد را متاثر خواهد کرد. عدم وجود انگیزهها باعث کمبود نوآوری میشود، در حالی که نیازها و خواستههای مصرفکنندگان کشور برآورده نمیشود.