اقتصاد۲۴- رئیس جمهور: «اتاق من از اینجا سردتر و تاریکتر است، نمایشگاهها نباید اینقدر گرم باشند؛ چطور انتظار دارید مردم برای مصرف انرژی پول بپردازند در حالی که این شرایط حاکم است؟ بعد میگویید گاز بدهید به من، میخواهم کتم را دربیاورم.»
وزیر صمت: «مثلا آمدیم نمایشگاه هر چیزی میشود شما یه چیزی به من میگویید.»
رئیس جمهور: «خداوکیلی این همه برق در اینجا روشن کردند، برق میخواست؟ برق نداریم.»
وزیر صمت در این مرحله با اشاره به شخصی که میخواست برنامهای را به پزشکیان توضیح دهد، گفت: «الان برق نداریم، صحبت کنند، ببینیم چه میخواهند؟»
رئیس جمهور: «اینجوری مصرف میشود، سیستم هنگ میکند.»
این بخشی از دیالوگهای جنجالی میان مسعود پزشکیان و وزیر صمت در روز بازدید از نمایشگاه توانمندیهای بخش صنعت و معدن است وقتی که در بازدید مشترک از نمایشگاهی به همراه وزیر صمت، پزشکیان از گرمای سالن و نور زیاد انتقاد میکند، اما وزیر صمت به جای پذیرش و عذرخواهی نه تنها که مقاومت کرده و حتی جایی به گلایه میگوید «یک بازدید با شما آمدهایم هرچه میشود به من یک چیز میگویید!» البته که قطعا این مدل رفتار وزیر نسبت به رییسجمهور آن هم در این موضوعی که حقالناس است درست نیست، اما شاید بهتر است رئیس جمهور و کل هیات دولت درباره مساله بحران انرژی در ایران جایی دیگر به دنبال علتهای رسیدن کشور به این نقطه بحران بگردند.
البته مساله تذکر رئیس جمهور به همین جا ختم نشد و این روند با پیام ویدیویی او ادامه یافت.
پزشکیان همچنین در همین نمایشگاه گفت: سه برابر میانگین دنیا، گاز و برق مصرف میکنیم این در حالی است که برای صنایع، کمبود گاز و برق داریم.
رئیس جمهوری ایران بعدتر نیز در پیامی ویدئویی از مردم خواست تا با کاهش ٢ درجهای دمای محیط، زمینه سوخت رسانی به همه مردم را فراهم کنند. رئیسجمهور در این پیام ویدئویی خطاب به مردم ایران با اشاره به آلودگی هوا و تأثیرات منفی آن بر سلامت جامعه اظهار کرد: با توجه به این که سوخت نامناسبی داریم، ضرورت دارد که روند گرمایش خانه و محل کار را کنترل کنیم.
وی افزود: از مردم عزیز کشورمان میخواهیم که درجه گرمایش را حداقل دو درجه کاهش دهند تا بتوانیم ذخیره سوخت داشته باشیم و به همه مردم سوخترسانی کنیم.
در همین حال محمد گلزاری دبیر شورای اطلاع رسانی دولت نیز در پیامی با اشاره به درخواست پزشکیان از مردم برای صرفهجویی در مصرف انرژی، تاکید کرد که این صرفه جویی خیری عمومی برای همه مردم ایران است. گلزاری در این پیام خود در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق)، نوشت: مسئولیت اجتماعی همه ما فراتر از سمت و سوی سیاسی این است که برای جلوگیری از قطع برق و افت فشار گاز، دمای خانه و محل کارمان را حداقل دو درجه کمتر کنیم این خیری عمومی برای همه مردم ایران است.
فارغ از مساله بحث کلامی میان رئیس جمهور و وزیر صمت که بسیاری معتقد هستند پاسخهای وزیر بوی تقابل و بی توجهی میداد و از همه مهمتر مساله فرهنگ سازی در میان شهروندان برای کاهش مصرف انرژی اکنون بسیار لازم است، اما شاید باید به شخص رئیس جمهوری نیز توجه و تذکر داده شود که مشکل اصلی بحران انرژی در ایران جای دیگر است.
البته که در همه جای جهان با توجه به بحران انرژی باید روشهای مصرف درست و همچنین کاهش مصرف به شهروندان آموزش داده شود و حتما تذکر رئیس جمهور به وزیر صمت با واکنش درستتر او میتوانست منجر به نگرش درستتر در بین همه شهروندان شود و کاش اتفاقا همه وزرا بیشتر از قبل به مساله صرفه جویی در سوخت و انرژی توجه کنند، اما ...، اما بحران انرژی در ایران ریشههای جدی دیگری دارد که با بهانه مصرف شهروندان نباید از روی آن پرید و عبور کرد و گذشت.
مسعود پزشکیان در میان صحبت هایش به مصرف سه برابری انرژی بین ایرانیان در جهان اشاره کرد، اشارهای که از رئیس یک دولت بعید است؛ چرا که اساسا این رقم و آمارسازیهای مشابه آن هیچ رنگی از واقعیت ندارد و ایرانیان نیز در حال مصرف انرژی بیش از حد جهانی نیستند. کافی است نگاهی به آمار و ارقام جهانی بیاندازیم تا متوجه شویم این مدل تبلیغات درباره مصرف بالای انرژی توسط ایرانیان ابدا صحت ندارد.
براساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی، سرانه تولید برق ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی ۳.۴ مگاوات ساعت بوده است. براساس همین گزارش میانگین جهانی سرانه مصرف برق جهان در سال ۲۰۱۹ حدود ۳.۳ مگاوات بوده است؛ این یعنی سرانه مصرف برق در ایران همتراز میانگین جهانی است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، همچنین باید توجه داشت که در حوزه مصرف بخش خانگی نیز سه کشور ایران، ترکیه و آلمان به لحاظ جمعیتی حدودا مشابه هم هستند. براساس گزارش سالانه آژانس بینالمللی انرژی مصرف برق خانگی ایران ۴۰ درصد کمتر از آلمان و ۳۶ درصد بیشتر از ترکیه است. براساس آمار جهانی میتوان نتیجه گرفت مصرف خانگی برق در ایران متناسب با میانگین جهانی بوده و مردم ایران جزء پرمصرفهای برق جهان محسوب نمیشوند.
از سوی دیگر بر اساس بررسیهای انجام شده، مصرف برق توسط مردم ایران مشابه میانگین جهانی و حتی کمتر از حدود ۸۰ کشور دیگر است. مساله برق در ایران بنابر نظرات کارشناسان، نیازمند به سرمایهگذاری بیشتر در حوزه نیروگاهها و زیرساختها جهت تولید بهتر است.
اما در مورد مصرف گاز آمارها حتی جالبتر و عجیبتر میشود وقتی بدانید ایرانیها ابدا مردمان پرمصرفی نیستند و هر چند که میزان مصرف گاز در ایران، نسبت به بسیاری از کشورها بالاست؛ اما این لزوماً به معنای مصرفگرایی ایرانیان نیست.
البته که بهتر است تشویق کنندگان به کاهش مصرف از خود بپرسند که چطور ایرانی که از لحاظ دارا بودن ذخایر گازی، در رتبه دوم جهان قرار دارد ناگهان در چندین سال گذشته، با تشدید ناترازی گاز یعنی عقب ماندن تولید از مصرف، آن هم به این صورت مواجه شده است.
۷ آذر سال جاری بود که سعید توکلی، مدیرعامل شرکت ملی گاز، در حاشیه همایش رویداد تکمیل چرخه تولید لوله در صنعت گاز در جمع خبرنگاران اعلام کرد کشور روزانه با ناترازی ۲۶۰ میلیون مترمکعبی گاز روبهروست.
نکته، اما این جا است که مسئولان و مدیران کشور در مواجهه با ناترازی ۲۶۰ میلیون مترمکعبی، به سرعت و فوری مردم را مقصر میدانند؛ آن هم در شرایطی که بخش بزرگی از گاز کشور، صرف نیروگاهها میشود. نیروگاههای حرارتی، بخش قابل توجهی از گاز کشور را به برق تبدیل میکنند و تقریباً ۹۰ درصد برق تولیدی کشور، از طریق نیروگاههای حرارتی تامین میشود.
در این بین باید توجه داشت که هر چند ایران رتبه چهارم در جهان برای مصرف گاز را از آن خود کرده، اما رتبه دهم در سرانه مصرف گاز را دارد. دلیل کسب این جایگاه نیز با توجه به جمعیت و متنوع نبودن سبد انرژی در ایران و وابستگی به گاز طبیعی، منطقی به نظر میرسد. سهم ۷۰ درصدی گاز طبیعی در سبد انرژی ایران باعث افزایش مصرف آن در کشور میشود و این وضعیت با توجه به عدم تنوع در سبد انرژی کشور کاملا طبیعی است. هم چنین باید تاکید کرد که میزان سهم گاز از کل انرژی مصرفی، نشان از متنوع نبودن سبد انرژی دارد. ایران به دنبال وابستگی به گاز طبیعی، بخش عمده صنایع و شبکه خانگی را به گاز وابسته کرده و انرژی جایگزین در کشور به اندازه کافی توسعه داده نشده است.
در چنین شرایطی مسئولان کشور، مصرف گاز در ایران را با وابستگی ۷۰ درصد انرژی کشور به گاز با کشورهایی مقایسه میکنند که سبد انرژی آنان بسیار متنوعتر از ایران است.
در واقع اساس مقایسه یعنی وابستگی ۷۰ درصدی سبد انرژی کشور را نادیده میگیرند و تنها بر بخش مصرف تکیه میکنند.
نتیجه این که به دنبال وابستگی ایران به گاز طبیعی و وابسته بودن برخی صنایعی مانند پتروشیمی به خوراک گاز، شدت مصرف گاز در ایران هم بالاست و این خود شاخصهای مصرف را بالا میبرد و اتفاقا از این شاخص، برداشتهای متفاوتی میتوان کرد. اما به نظر میرسد هم پایین بودن تولید ناخالص داخلی و هم وابستگی صنایع به گاز، هر دو به بالابودن این شاخص دامن زدهاند.
با توجه به همین آمار میتوان گفت که مسئولان کشور اکنون اگر قصد کاهش مصرف گاز را دارند، به جای دادن آدرس غلط مصرف انرژی توسط شهروندان و مقصر دانستن مردم بی دفاع و مدام اصرار به صرفهجویی، به سراغ ریشههای اصلی بحران بروند چرا که نمیتوانند با این مدل جوسازی و خبرسازی در نهایت مصرف گاز را کاهش دهند.
البته که صرفه جویی و استفاده درست از انرژی به خصوص در ایران با منابع آبی به شدت محدود حتما مهم و لازم است، اما ریشههای این مشکل از آن جایی نشات میگیرد که اساسا زیربنای مصرف انرژی در شبکه خانگی و صنایع، مستقیماً به دلیل سیاستگذاری کلان آن، به گاز وابسته است و راهکار نیز جذب فورس سرمایه گذار خارجی و متنوعسازی سبد انرژی در کشور است.
صرفه جویی خوب است، اما نه شهروندان ایرانی سه برابر میانگین جهانی انرژی مصرف میکنند و نه با دو درجه کاهش دما بحران بزرگ ناترازی در ایران حل میشود. کما اینکه در دو دهه گذشته با فشار به هر نوع سرمایه گذار خارجی، عملا زیرساختهای انرژی و به خصوص میادین گازی، وضعیت ناپایداری پیدا کردهاند و این وضعیت ناپایدار، عمدتاً به دلیل نبود سرمایهگذاری مورد نیاز برای توسعه این میادین رخ داده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، سه سال پیش یعنی در سال ۱۴۰۰، جواد اوجی، وزیر نفت وقت از نیاز ایران به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز خبر داده و گفته بود که «اگر برای توسعه هزینه نشود، ایران در آینده به واردکننده نفت و گاز تبدیل میشود».
نکته این جاست که این میزان سرمایه نزدیک به دو برابر کل درآمدهای نفتی ایران پیش از خروج آمریکا از توافق هستهای برجام و اعمال تحریمهای اقتصادی علیه تهران است؛ یعنی دو برابر کل در آمد نفتی کشور در دوران اوج فروش نفت پسابرجام باید برای توسعه میادین نفت و گاز کشور هزینه شود تا شاید راه نجاتی برای این بحران باشد.
اوجی هم چنین در سال ۱۴۰۰ در جلسهای با رئیس سازمان برنامه و بودجه ایران از این نیاز خبر داده گفته بود که «در سالهای گذشته سرمایهگذاری لازم در صنعت نفت و گاز انجام نشده است» و کاش البته به عنوان یکی از مسئولان همیشگی در وزارت نفت کشور توضیح میداد که چرا و چطور راه سرمایه گذاری در کشور بسته شد.
صنایع نفت و گاز ایران با تحریمهای ایالات متحده رو به رو است. به دلیل اعمال تحریمهایی آمریکا که برخی از آنها از دهه ۱۳۷۰ شمسی آغاز شده، امکان سرمایه گذاری کلان بینالمللی برای توسعه صنایع ایران وجود نداشته است.
نکته نگران کننده دیگر این است که آمارهای شرکت ملی گاز ایران نشان میدهد رشد سالانه تولید گاز ایران در سه سال گذشته به طور متوسط دو درصد بوده است.
از سوی دیگر کاهش متوسط ضریب بازیافت مخازن کشور هم از پیامدهای جدی است. بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در تابستان سال ۱۴۰۱، بی توجهی دهههای اخیر به تولید صیانتی و علم مهندسی مخزن در سالهایی که از شروع استخراج نفت میگذرد، باعث شده که ضریب بازیافت مخازن هیدروکربوری کشور افت کند و در نتیجه حجم زیادی از نفت و گاز در مخازن زیر زمینی به دام افتاده که برای برداشت از آنها هزینه زیادی باید متحمل شد.
همین گزارش میگوید که ۶۱ درصد از میادین نفتی کشور در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، لذا افت فشار مخزن و کاهش تولید امری طبیعی در این مخازن است که هم باید با تزریق گاز در همین منابع و هم با بهرهبرداری از میادین تازه جبران شود؛ امری که تهیبودن خزانه مملکت آن را تقریبا ناممکن کرده است.
این گزارش میگوید که با ادامه افت فشار در پارس جنوبی (بزرگترین میدان گازی ایران در شراکت با قطر) روند افت تولید از این میدان از سال ۱۴۰۴ به میزان سالانه معادل ۱ فاز آغاز خواهد شد و پارس جنوبی نیز اکنون دارای ۲۴ فاز است.
همچنین باید توجه داشت که بنا بر این گزارش نسبت مجموع سرمایهگذاری به مجموع درآمدهای نفت و گاز در ایران از ۴۰ درصد در ابتدای دهه ۹۰ شمسی به حدود ۵ درصد در پنج سال انتهای این دهه رسیده که نشاندهنده تهدیدی جدی برای عرضه نفت و گاز در آینده نزدیک خواهد بود.
نکته مهمتر و ناگوارتر، اما این است که ایران ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با کشورهای همسایه دارد که تقریبا در همه آنها از بقیه همسایهها عقب مانده است.
مشکل اصلی ایران اکنون عقبماندگی در برداشت نفت و گاز از میادین مشترک، سرمایهگذاری و نبود تکنولوژی مدرن است. کما اینکه مهمترین میادین مشترک ایران با عراق، قطر و عربستان است؛ کشورهایی که با کمک شرکتهای بینالمللی، خصوصا غربی، تولید نفت و گاز خود را به شدت بالا برده و کماکان بر رشد استخراج از این میادین تلاش میکنند.
در نقطه مقابل، وزارت نفت ایران در غیاب سرمایههای خارجی و ناتوانی بخش خصوصی، متکی به سهم ۱۴.۵ درصدی از درآمدهای نفتی برای سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای فسیلی است؛ بطوری که بر اساس آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، سرمایهگذاری سالانه در کل میادین نفت و گاز کشور از حدود ۱۸ میلیارد دلار در دهه ۱۳۸۰ به حدود ۷ میلیارد دلار در نیمه ابتدایی دهه گذشته رسیده و از سال ۱۳۹۸ این رقم به ۳ میلیارد دلار سقوط کرده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، همچنین میادین مشترک نفتی سهمی ۲۰ درصدی در ذخایر نفتی و ۳۰ درصدی در ذخایر گازی قابل برداشت ایران دارد. ایران با ۳۳ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی و ۱۵۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، جایگاه دوم و چهارم را در جهان از لحاظ ذخایر هیدروکربوری دارد.
در واقع میتوان گفت که بنا بر همین روند اگر هر چه سریعتر در عرصه داخلی تحولی بزرگ در مسیر استفاده بهینه از انرژی صورت نگیرد و وضعیت زیرساختها و شبکه توزیع کشور بهبود نیابد و همچنین در مقابل سیاست خارجی کشور بنا بر وعدههای انتخاباتی مسعود پزشکیان به سرعت دچار تحول و تعامل با جهان نشود، ایران با بحرانهای بزرگتر و جدیتر در حوزه انرژی و به خصوص گاز مواجه میشود و شاید پیش بینی اینکه ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز جهان به وارد کننده آن تبدیل خواهد شد دیگر دور از نظر نیست و شاید بسیار زودتر کشور را گرفتار کند.
این مساله که البته مستقیم متوجه مسئولان و تمامیت خواهان و اقتدارگرایان و کاسبان تحریمی است که تحریمها را نعمت دانسته بودند و در برابر هر نوع سرمایه گذاری خارجی با انگ جاسوس و نفوذی ایستادند و حالا وضعیت کشور را به چنین جایی در حوزه انرژی کشاندهاند که درباره مصرف شهروندان خبرسازی میشود، اما این بار دیگر مشخصاً با مقصر شمردن مردم، کاری از پیش نخواهد رفت و ادامه این وضعیت، ناترازی یا همان عقب ماندن تولید از مصرف را تشدید خواهد شد.
مساله ایران با ذخایر سرشار نفت و گاز امروز شاید با همان روش دو درجه کم کردن دما تا حدی بهبود یابد و از زمستان سخت عبور کنیم، اما اگر تحریمخواهان هر چه سریعتر از ارکان قدرت اخراج نشوند و تعامل و گفتوگو با جهان در راستای منافع ملی در دستور کار قرار نگیرد، دیگر کم کردن دمای خانهها تا هر میزانی نیز برای کشور راهگشا نخواهد بود.