اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: بهرام شاپور یکی از شخصیتهای کمتر شناختهشده در تاریخ سلسله ساسانی است. با این حال، اطلاعات تاریخی محدودی درباره وی در دسترس است و بیشتر موارد به کتیبهها یا منابع غیرمستقیم برمیگردد. در ادامه، نگاهی کلی به این شخصیت و جایگاه احتمالی او در تاریخ ساسانی خواهیم داشت.
بهرام یکم بزرگترین پسر شاپور یکم، چهارمین شاهنشاه امپراتوری ساسانی بود. بهرام سه برادر کوچکتر به نامهای هرمز، نرسه و شاپور داشت، اما شاپور یکم پسر چهارم خود هرمز شاپور را به ولیعهدی انتخاب کرد. دلیل این امر احتمالاً تبار سطح پایین مادر بهرام بوده است. در دوران سلطنت شاپور یکم، بهرام بهعنوان فرماندار منطقه تازه فتح شده گیلان، واقع در کرانه جنوبغربی دریای خزر منصوب شد و لقب «گیلانشاه» (شاه گیلان) را گرفت. نام او در ضلع شرقی سنگنبشته شاپور یکم در کعبه زرتشت در نقش رستم نیز ذکر شده است. بهرام یکم علاقمند به شکار، برگزاری ضیافتهای شاهانه و بزمهای درباری بود. در منابع زرتشتی بهرام به دلیل نیکوکاری و دادگریاش ستایش شده است.
شاپور یکم در سال ۲۷۰ میلادی درگذشت و هرمز یکم جانشین او شد. هرمز یکم از مه ۲۷۰ تا زمان مرگش در ژوئن ۲۷۱ سلطنت کرد. بهرام که در دوران پدرش هرگز یک گزینه جدی برای نشستن بر تخت به حساب نمیآمد، پس از مرگ برادرش، شاهنشاه ایران شد. بهرام با نرسه به توافق رسید تا او عنوان «بزرگ ارمنشاه» (شاه بزرگ ارمنستان) را نگه دارد و در عوض از ادعایش بر تاج و تخت ایران چشم پوشی کند. اگرچه نرسه اقدامی علیه بهرام نکرد و به ارمنستان بازگشت، اما هرگز بهرام را یک شاهنشاه قانونی نمیدانست و به او به چشم یک غاصب نگاه میکرد.
در دوران بهرام شاپور، «کرتیر» روحانیت زرشتی را شکل داد و خود او در پی تثبیت مجموعهای از قوانین، به محوریت اوستا و نیز خلق یک آیین مشترک و وحدت بخش و سرانجام در پی تثبیت یک نظام طبقاتی زرتشتی وابسته به حکومت بود. همزمان مانی از میانرودان ظهور کرد و مبشر دینی شد که از همه نظر «جهانی» شمرده میشد. در زمان بهرام یکم و با به قدرت رسیدن کرتیر، اوضاع مانی نیز شروع به تغییر کرد.
در سال ۲۷۴ میلادی، مانی از شرق به پیشگاه بهرام یکم فراخوانده شد، متنی مانوی نیز از برخورد شدید شاه با پیامبر مزبور در دست است، در دربار او را به شدت نکوهش کردند که نه پزشک خوبی است و نه بهرهاش به کسی میرسد. سرانجام هم بهرام فرمان دستگیری و زندانی کردن مانی را صادر کرد. سپس کرتیر و دیگر موبدان، بهرام را متقاعد کردند که مانی را به اعدام محکوم کند و بدین ترتیب مانی کشته شد. در پی مرگ مانی، پیروانش توسط کرتیر و روحانیون زرتشتی تحت تعقیب، شکنجه و آزار قرار گرفتند. روحانیون زرتشتی، مانی را فیلسوفی ناهمگون و بتپرست میدانستند که برداشتهای مبهمی از دین زرتشت ارائه میکرد که به اندیشههای مسیحی، یهودی و بودایی آلوده بود.
در دوره بهرام یکم عنوانهای کرتیر زرق و برقدارتر شدهاند، بهرام نه تنها ابتدا او را به یکی از نخبگان تبدیل کرد، بلکه عنوان دادور کل قلمرو شاهنشاهی را نیز به او اهدا کرد. کرتیر با حمایت بهرام یکم پایههای آتشکده دولتی زرتشتی را بنا نهاد که مانند کلیسای کاتولیک رم بود و این امر باعث شد که بهرام در منابع ساسانی بهعنوان «پادشاهی نیکوکار و شایسته» مورد تشویق قرار گیرد. با این حال، بهرام یکم مانند پیشینیانش یک زرتشتی میانهرو بود.
در زمان بهرام یکم، پشت سکهها برخلاف سکههای ضرب شده در زمان شاپور اول دو خدمتکار به جای اینکه روبروی محراب آتشکده باشند، پشت به آن هستند. روی سکههای بهرام یکم نشان میدهند که تاج بر سر او مخالف میترا است. تاجی که تزئین آن با میخهای پرتوی شکل انجام شده بود. سکهای از بهرام ظاهراً در بلخ در باختر ضرب شده است که آن را اولین سکه شاهنشاهی ساسانی میدانند که در قلمروهای سابق امپراتوری کوشان ضرب شده و فرمانروایی مستقیم ساسانیان را در منطقه تحت رهبری بهرام یکم تأیید میکند.
بهرام یکم در سپتامبر ۲۷۴ به مرگ طبیعی درگذشت و پسرش بهرام دوم به جای او برتخت نشست. یکی دیگر از فرزندان بهرام، هرمز یکم کوشانشاه بود که بهعنوان فرمانروای دولت ساسانیان هند در قسمت شرقی شاهنشاهی ساسانی برگزیده شده بود، اما پس از به قدرت رسیدن برادرش، بر او حمله کرد و خودش را در بلخ شاهنشاه اعلام کرد. با این حال بهرام دوم با موفقیت این شورش را سرکوب کرد. بهرام سوم نوه بهرام یکم آخرین شاه از خانواده وی بود که بر ایران حکومت کرد. در سال ۲۹۳ نرسه با حمایت بزرگان و اشراف، به سمت تیسفون به راه افتاد و با برکناری نوه بهرام یکم، یعنی بهرام سوم، خود را شاهنشاه اعلام کرد. پس از برکناری بهرام سوم از سلطنت، خط جانشینی ساسانیان از بهرام یکم به نرسه و فرزندانش منتقل شد و تا زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی در ۶۵۱ میلادی ادامه داشت.