اقتصاد۲۴- ابوبکر بغدادی، نامی که برای سالها با افراطگرایی، خشونت و تروریسم گره خورده بود، یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ معاصر خاورمیانه به شمار میرود. او از یک طلبه دینی ساده در سامرا، به رهبری گروه تروریستی داعش رسید و با اعلام خلافت خودخواندهاش، چالشی بیسابقه برای امنیت منطقهای و جهانی بهوجود آورد. زندگی بغدادی نهتنها نشاندهنده تغییرات ریشهای در هویت او، بلکه بازتابی از شرایط پیچیده عراق پس از سقوط صدام حسین و ظهور گروههای افراطی است. در این گزارش، تلاش میکنیم ابعاد مختلف زندگی او را بررسی کنیم؛ از کودکی و تحصیلاتش تا اختلافات با القاعده، اعلام خلافت در مسجد موصل، و سرانجام مرگ او که نقطه پایان حکومتی کوتاه، اما مرگبار بود.
ابراهیم عواد ابراهیم البدری، که بعدها با نام ابوبکر بغدادی شناخته شد، در سال ۱۹۷۱ در شهر تاریخی سامرا در عراق به دنیا آمد. خانواده او پیشینهای مذهبی داشتند و نقش مهمی در شکلگیری علاقهمندیهای او ایفا کردند. ابراهیم از همان دوران کودکی به متون دینی علاقه داشت و ساعات زیادی را صرف خواندن قرآن و دیگر منابع اسلامی میکرد. تحصیلات ابتدایی او در سامرا، شهری که به تاریخ و فرهنگ اسلامی شهرت دارد، آغاز شد. محیط خانواده و جامعه مذهبی اطراف او، زمینهساز ورودش به مسیر علوم اسلامی بود، مسیری که بعدها بهطور کامل زندگی او را تحت تأثیر قرار داد و حتی پای او را به گروههای تروریستی کشاند.
در دهه ۱۹۹۰، ابوبکر بغدادی برای ادامه تحصیلات خود راهی بغداد شد و در دانشگاه اسلامی این شهر به تحصیل پرداخت. او رشته شریعت اسلامی را انتخاب کرد. سرانجام، او موفق شد مدرک دکترای خود را در این رشته دریافت کند و در زمره افراد متخصص در علوم اسلامی قرار گیرد.
سقوط رژیم صدام حسین در سال ۲۰۰۳ و آشفتگی ناشی از اشغال عراق توسط نیروهای خارجی، زمینهای مناسب برای شکلگیری گروههای افراطی فراهم کرد. در همین دوره، ابوبکر بغدادی با پیوستن به القاعده عراق، اولین گامهای خود را در مسیر افراطگرایی برداشت. او در ابتدا بهعنوان یک نظریهپرداز مذهبی فعالیت میکرد و دانش عمیق او از متون دینی و مسائل فقهی، جایگاه ویژهای برایش در این گروه ایجاد کرد.
تواناییهای مدیریتی و تسلط او بر مسائل ایدئولوژیک باعث شد که بغدادی بهسرعت در میان رهبران القاعده مطرح شود.با این حال، نگاه بغدادی به چگونگی اجرای قوانین شریعت و مدیریت مناطق تحت کنترل، تفاوتهایی اساسی با رهبری القاعده داشت. او براین باور بود که برای پیشبرد اهداف افراطگرایانه، نیاز به استقلال عمل و شدت بیشتری در اجرای ایدئولوژی است. این اختلافات به مرور زمان جدیتر شد و در نهایت زمینهساز جدایی او از القاعده و تأسیس گروهی مستقل با دیدگاههای خاص خود شد. این دوره، نقطه عطفی در زندگی بغدادی بود که مسیر او را بهطور کامل تغییر داد و به شکلگیری گروه داعش انجامید.
یکی از نقاط عطف زندگی ابوبکر بغدادی، تنشها و اختلافات او با ایمن الظواهری، رهبر القاعده، بود. بغدادی باور داشت که گروه تحت فرمان او، یعنی داعش، باید بهعنوان یک سازمان مستقل و خودمختار عمل کند و دیگر از دستورات رهبری القاعده پیروی نکند. او معتقد بود که این استقلال میتواند به ایجاد یک خلافت اسلامی جهانی کمک کند، در حالی که القاعده بیشتر بر تاکتیکهای چریکی و اهداف منطقهای متمرکز بود.
اختلافات بغدادی با الظواهری به تدریج عمیقتر شد و در نهایت در سال ۲۰۱۳ به قطع کامل روابط میان این دو گروه انجامید. بغدادی با جدایی از القاعده، عملاً مسیر خود را مشخص کرد و کنترل کامل داعش را به دست گرفت. این تصمیم، آغازگر دورانی تازه در فعالیتهای افراطی او بود. پس از این جدایی، داعش با رویکردی بسیار خشنتر و افراطیتر نسبت به القاعده، وارد عمل شد و بهسرعت به یکی از بیرحمترین و نیرومندترین سازمانهای تروریستی دنیا تبدیل شد.
از جمله تفاوتهای مهم میان داعش و القاعده تحت رهبری بغدادی، تمرکز داعش بر تصرف مناطق جغرافیایی و ایجاد یک حکومت اسلامی رسمی بود. بغدادی بر این باور بود که تنها با ایجاد یک خلافت اسلامی فیزیکی و ملموس میتوان ایدئولوژی افراطگرایانه را بهطور گسترده گسترش داد. در مقابل، القاعده همچنان به فعالیتهای چریکی پراکنده و حملات تروریستی در نقاط مختلف جهان ادامه میداد.
این جدایی، هرچند باعث تقویت استقلال داعش شد، اما در عین حال، دشمنیهای جدیدی را میان این دو گروه به وجود آورد. القاعده بارها اقدامات داعش را محکوم کرد و بغدادی را متهم به خیانت به اصول اولیه جهاد کرد. با این وجود، بغدادی توانست با استفاده از تبلیغات گسترده و خشونت بیسابقه، داعش را به یکی از مخوفترین گروههای تروریستی جهان تبدیل کند و توجه رسانهها و جامعه جهانی را به خود جلب کند.
ابوبکر بغدادی نه تنها بهعنوان رهبر گروه تروریستی داعش شناخته میشد، بلکه زندگی شخصی او نیز در حین حاکمیت بر این گروه مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود که بغدادی چندین بار ازدواج کرده است. هرچند جزئیات دقیق و اطلاعات رسمی در این زمینه بهدلیل محدودیتهای امنیتی و شرایط خاص زندگی او بهطور کامل در دسترس نیست، اما برخی منابع گزارش دادهاند که بغدادی دستکم سه همسر داشته است.
یکی از همسران معروف او، زن جوانی از شهر موصل بود که در دوران خلافت داعش با او ازدواج کرد. برخی از گزارشها حاکی از آن است که بغدادی برای تسهیل پیادهسازی ایدئولوژی خود و تحکیم قدرت، بهویژه در داخل گروه، این ازدواجها را انجام داده است. برخی از همسران او، که اغلب از شهرهای تحت تسلط داعش بودند، نقشهای مختلفی در تبلیغات گروه و مدیریت مناطق اشغالی ایفا میکردند.
همچنین برخی منابع به ازدواج بغدادی با زنانی از کشورهای مختلف اشاره کردهاند که بهطور معمول به عنوان بخشی از برنامههای جذب نیرو و تشکیل پیوندهای اجتماعی و سیاسی در میان گروههای افراطی انجام میگرفت. این ازدواجها بهطور غیرمستقیم نشاندهنده استفاده استراتژیک از روابط خانوادگی و اجتماعی در راستای گسترش نفوذ داعش در سطح محلی و بینالمللی بود.
در ژوئن ۲۰۱۴، ابوبکر بغدادی، رهبر داعش، در مسجد جامع موصل حاضر شد و در یک خطبه جنجالی خود را بهعنوان «خلیفه مسلمین» معرفی کرد. این اعلامیه که در یک ویدئو منتشر شد، شروع دورهای جدید برای داعش بود. پس از این رویداد، گروه تروریستی داعش توانست بخشهای وسیعی از عراق و سوریه را به تصرف خود درآورد و از مسلمانان در سراسر جهان خواست تا به خلافت او بپیوندند. این اعلام خلافت، نقطه اوج قدرت بغدادی و آغاز دورهای از خشونت و بیثباتی در منطقه بود.
بیشتر بخوانید: ابومحمد جولانی کیست؟/ از گمنامی تا نقشآفرینی در سقوط سوریه
تحت رهبری ابوبکر بغدادی، داعش به سرعت تبدیل به یکی از خطرناکترین و تاثیرگذارترین گروههای تروریستی در تاریخ معاصر شد. این گروه توانست با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی مدرن، بهویژه شبکههای اجتماعی، نه تنها در میان گروههای افراطی بلکه در سطح جهانی به سرعت نفوذ پیدا کند. داعش با بهکارگیری تکنیکهای رسانهای، خود را بهعنوان نیرویی قدرتمند و بیرحم معرفی کرد که میتواند به راحتی جوامع مختلف را تحت تسلط خود درآورد. این گروه با فریب جوانان و افرادی از سراسر جهان، آنها را به جنگ با نیروهای دولتی و ارتشهای منطقهای دعوت کرد و بسیاری از آنها را به صفوف خود کشاند.
داعش برای تحکیم قدرت خود در مناطق تحت تصرف، قوانین بسیار سختگیرانهای را به اجرا گذاشت که شامل مجازاتهای شدید و بیرحمانه برای کوچکترین تخلفات بود. این قوانین شامل شریعت اسلامی بهطور افراطی و تحمیل رفتارهای خاص به ساکنان مناطق تحت اشغال میشد. در عین حال، اعمال خشونتهای گسترده از قبیل اعدامهای جمعی، شکنجه و تجاوزهای وحشیانه، به ابزاری برای ایجاد ترس و تسلط بر مناطق مختلف تبدیل شد.
گروه تروریستی داعش نه تنها مردم را با استفاده از ترس و تهدید تحت فشار قرار میداد، بلکه به نابودی آثار تاریخی و فرهنگی نیز پرداخت. تخریب معابد، مساجد و آثار باستانی که نشانههای هویت فرهنگی و تاریخی مردم منطقه بودند، یکی دیگر از جنایتهای برجسته داعش بود. این تخریبها نه تنها درد و رنج فراوانی برای مردم منطقه به همراه داشت، بلکه ضربهای غیرقابل جبران به میراث بشری وارد کرد.
علاوه بر این، داعش به ایجاد بحرانهای انسانی در مناطق تحت کنترل خود پرداخت. میلیونها نفر از مردم مجبور به ترک خانهها و شهرهای خود شدند و در شرایطی وحشتناک و غیرقابل تحمل زندگی کردند. فقر، گرسنگی و کمبود خدمات بهداشتی به بحرانهای انساندوستانه بزرگی تبدیل شدند که نتایج آن همچنان در مناطق مختلف به چشم میخورد. گروه داعش با استفاده از این بحرانها، بر قدرت خود افزوده و مقاومتهای محلی را در هم شکست.
این اقدامات داعش نه تنها برای منطقه خاورمیانه، بلکه برای جهان بهطور کلی تهدیدی جدی بهشمار میرفت. قدرت داعش بهسرعت در حال رشد بود و ترس و ناامنی را به هر جایی که به آن وارد میشد، گسترش میداد.
در اواخر دوران خلافت داعش و در پی یکی از حملات هوایی علیه مواضع این گروه، ابوبکر بغدادی دچار آسیبدیدگی شدید در ناحیه نخاع شد. این حادثه تأثیر عمیقی بر وضعیت جسمی او گذاشت و تواناییهای حرکتی و فیزیکی او را بهشدت محدود کرد. از آن زمان به بعد، بغدادی از صحنه عمومی کنار کشید و بیشتر وقت خود را در مخفیگاهها سپری کرد.
این محدودیتها سبب شد تا او نقش کمتری در هدایت و رهبری گروه داشته باشد و بسیاری از تصمیمات مهم به دست معاونان و فرماندهان ارشد داعش انجام شود.با کاهش حضور فیزیکی بغدادی، ساختار رهبری داعش دستخوش تغییراتی شد و برخی از فرماندهان که پیشتر زیر سایه بغدادی عمل میکردند، قدرت بیشتری پیدا کردند.
این وضعیت نهتنها تأثیر زیادی بر فعالیتهای روزانه داعش گذاشت بلکه باعث شد تا گروه از نظر سازمانی و عملیاتی به مشکلاتی جدی دچار شود. با این حال، بغدادی همچنان بهعنوان نماد معنوی و مذهبی گروه باقی ماند و اعلامیههایش از راه رسانهها به گروههای مختلف در داخل و خارج از مناطق تحت کنترل داعش ارسال میشد.
این تغییرات در رهبری و محدودیتهای جسمی بغدادی در نهایت به کاهش توان عملیاتی داعش کمک کرد، هرچند که گروه همچنان بهطور پراکنده در برخی از مناطق فعال بود. اما روند کاهش قدرت رهبری بغدادی و فرسایش ساختار داعش بهطور مداوم در حال پیشرفت بود.
در سال ۲۰۱۷، دولت روسیه ادعا کرد که ابوبکر بغدادی در پی یک حمله هوایی کشته شده است. این خبر بهسرعت باعث گمانهزنیها و شایعات فراوانی در سطح جهانی شد. با این حال، چندی بعد، ویدئویی از بغدادی منتشر شد که زنده بودن او را به وضوح تأیید میکرد. در این ویدئو، بغدادی خطاب به حامیان داعش روحیه داد و بر ادامه مبارزه تأکید کرد. این ویدئو نشان داد که او بهطور غیرعلنی و پشت پرده همچنان در حال هدایت گروه است، اگرچه دیگر بهندرت در معرض دید عموم قرار میگرفت.
در اکتبر ۲۰۱۹، نیروهای ویژه آمریکایی عملیاتی را در استان ادلب سوریه ترتیب دادند که به کشته شدن بغدادی منجر شد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، در توییتی اعلام کرد که بغدادی پس از محاصره شدن در یک تونل، جلیقه انتحاری خود را منفجر کرده است. این رویداد بهعنوان پایانی بر زندگی یکی از معروفترین و مخربترین چهرههای تروریستی قرن بیست و یکم تلقی شد و بهطور گستردهای در رسانهها پوشش داده شد.
مرگ ابوبکر بغدادی هرچند به معنای پایان رسمی داعش نبود، اما این گروه دیگر نتوانست به قدرت و نفوذ گذشته خود بازگردد. با این حال، ایدئولوژی افراطی و ساختارهای پراکنده این گروه هنوز تهدیدی جدی برای امنیت جهانی به شمار میرود. بغدادی با ایجاد خلافت خودخوانده و گسترش تروریسم در مناطق وسیعی از عراق و سوریه، تأثیرات عمیقی بر خاورمیانه و فراتر از آن گذاشت. داستان بغدادی نمونهای است از چگونگی ظهور فردی در دل بحرانهای سیاسی و اجتماعی و تبدیل شدن به نماد افراطگرایی و تروریسم در سطح جهانی.