اقتصاد۲۴- در روزگاری نهچندان دور، سینمای ایران رنگارنگ بود؛ هر ژانری برای خود جایی داشت و هر مخاطبی سهمی از این جشن هنر میبرد. فیلمهای اجتماعی، تاریخی، درام و حتی ترسناک در کنار کمدی میدرخشیدند و به مخاطبان امکان میدادند از زوایای مختلف با هنر هفتم مواجه شوند. اما این روزها گویی تنها یک ژانر، توان نفس کشیدن را از دیگر ژانرها گرفته است. همین حال حتی نمیتوان ۳ فیلم اجتماعی که از ابتدای سال اکران شدند را به خاطر آورد و برشمرد!
کمدیای که این روزها بر پردههای سینما خودنمایی میکند، دیگر صرفاً یک ژانر نیست، بلکه ابزاری برای تبدیل سینمای ایران به یک قلک است. قلکی که برای بقای اقتصادی و به بهای حذف سایر ژانرها، تنوع را از سینما گرفتهاند. اگر به آمار فروش سینماهای ایران از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲ نگاه کنیم، میبینیم که کمدی بهآرامی و با بیرحمی سایر ژانرها را از میدان خارج کرده است. تنها در سال ۱۴۰۲، این ژانر توانسته ۷۵ درصد فروش سینما را به خود اختصاص دهد و باقی ژانرها را به سهم ناچیز ۲۵ درصدی برساند. همین حالا بیش از ۸۰ درصد گیشه سینمای ایران در محاصره آثار کمدی است. انگار سینمای ایران، برای بقا، تنها به یک نوع مخاطب وفادار شده است: کسی که میخندد و چیزی نمیپرسد. این تغییر ذائقه، زنگ خطری برای صنعتی است که روزگاری به تنوع، خلاقیت و جهانبینیاش شناخته میشد.
سینمای ایران پس از پشتسر گذاشتن چالشهای سیاسی و اجتماعی اخیر، به ژانر کمدی بهعنوان پناهگاهی مطمئن روی آورده است. اکنون بیش از ۷۰ درصد فروش گیشه در اختیار آثار کمدی است و بهنظر میرسد سایر ژانرها از گردونه رقابت کنار گذاشته شدهاند. بررسی آمارها نشان میدهد که بدون وجود ۱۰ فیلم کمدی پرفروش، مجموع درآمد سینمای ایران که تاکنون به بیش از هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان رسیده، بهطور چشمگیری کاهش یافته و تنها ۲۹۶ میلیون تومان از آن باقی خواهد ماند! صدرنشینی فیلمهای کمدی در گیشه سینمای ایران، اتفاق تازهای نیست؛ طنز همیشه یکی از ستونهای پرفروشترین آثار بوده است. اما اینبار، شرایط فرق میکند؛ کمتر دورهای را میتوان به یاد آورد که سینمای اجتماعی ایران، اینچنین به حاشیه رانده شده باشد. یادمان نرود، روزگاری فیلمهای اصغر فرهادی، فریدون جیرانی، سعید روستایی، مرحوم داریوش مهرجویی و ابراهیم حاتمیکیا نهتنها مخاطب را مجذوب میکرد، بلکه کمدیهای گیشهپسند را نیز پشت سر میگذاشت.
اما امروز، حذف فیلمهای کمدی از معادله سینمای ایران، بهمعنای سقوط آزاد فروش گیشه است. سینمایی که در ظاهر پرهیاهو و شلوغ بهنظر میرسد، اما در واقع، تنها به طنزهای تجاری تکیه زده تا از ورشکستگی کامل بگریزد. سینمایی که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، نهتنها از هویت هنری خود فاصله میگیرد، بلکه در تراز مالی نیز گرفتار بحرانی خواهد شد که ممکن است پایانی برای آن متصور نباشد.
ژانر اجتماعی در سینمای ایران به دلیل محدودیتهای مختلف و سیاستهای نادرست در مسیر افول قرار گرفته است. یکی از مشکلات عمده، چالشهای مربوط به دریافت مجوز است. فیلمهای اجتماعی که اغلب به موضوعات حساس و انتقادی از جامعه میپردازند، به دلیل نگرانیهای سیاسی و فرهنگی، در مراحل صدور مجوز با موانع جدی مواجه میشوند. این امر منجر به کاهش تولیدات کیفی در این ژانر شده و فیلمسازان را به سمت ژانرهای کمخطرتر و تجاریتر سوق داده است.
تبعیض در اکران نیز ضربهای دیگر به ژانر اجتماعی وارد کرده است. سیاستگذاریهای گیشه و اکران به نحوی تنظیم شدهاند که سهم عمدهای از نمایش و تبلیغات به فیلمهای کمدی و تجاری اختصاص مییابد. آمارها نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد فروش سینماها متعلق به آثار کمدی است، در حالی که فیلمهای اجتماعی، حتی در صورت موفقیت کیفی، معمولاً در حاشیه قرار میگیرند. این تغییر مسیر عمدتاً برای جذب مخاطب و رفع مشکلات اقتصادی صنعت سینما صورت گرفته، اما به قیمت حذف ژانرهای عمیق و انتقادی تمام شده است. افزون بر این، نبود حمایت مالی از فیلمسازان مستقل و اجتماعی، شرایط را دشوارتر کرده است. تولید چنین فیلمهایی که اغلب به بودجهای قابلتوجه نیاز دارند، به دلیل عدم سرمایهگذاری و کاهش حمایتهای دولتی، محدود شده است.
همچنین، فضای عمومی جامعه که تحت تأثیر بحرانهای اقتصادی به دنبال سرگرمیهای سبکتر است، بازاریابی و موفقیت فیلمهای اجتماعی را چالشبرانگیز کرده است. این مسائل، همراه با کاهش آزادی بیان هنری، باعث شده ژانر اجتماعی که زمانی هویت سینمای ایران را شکل میداد، به حاشیه رانده شود.
جدا از به حاشیه راندن تمام ژانرها برای خودنمایی کمدیها، گویی قرنها از روزهای درخشان کمدیهای ناب ایرانی، چون «اجارهنشینها»، «آدمبرفی»، «مارمولک»، «مهمان مامان»، «دایره زنگی» و «ورود آقایان ممنوع» نیز گذشته است؛ دورانی که کمدی هنوز شمایل یک هنر بود، نه نمایشگاهی از شوخیهای سطحی. آن روزها، کمدی در سینمای ایران نهتنها خنده میآورد، بلکه تلخیهای اجتماعی را چنان هنرمندانه در داستانهایش میتنید که تماشاگر را به تفکر وامیداشت. درست مانند مکتب بزرگان کمدی جهان؛ چاپلین، کیتون، لوید یا لورل و هاردی که خنده را ابزاری برای تأمل میدیدند.
بیشتر بخوانید: عکس/ آلودگی هوا مسبب افت گیشه سینما
اما اکنون، مرزهای باریک میان کمدی و هجو در سینمای ایران محو شده است؛ کمدیهای امروز نه برای اندیشیدن، که برای فرار از واقعیت ساخته میشوند. گویی هدف اصلی، نه نمایش دغدغهها، که دفن آنها زیر لایهای از شوخیهای بیپایه است. روندی که ظاهراً طراحانش آگاهانه در پیش گرفتهاند، تنها برای پر کردن جیب و دستیابی به مقاصد تجاری و گاه سیاسی.
از ابتدای سال جاری تاکنون، سینماهای کشور بیش از ۱۳۰۰ میلیارد تومان فروش داشتهاند؛ عددی که شاید در ظاهر قابل توجه باشد، اما زیر پوست آن چالشهای عمیقی نهفته است. در این مدت، ۴۴ فیلم در ۶۰۸ هزار و ۹۹۸ سانس اکران شدهاند و ۲۴ میلیون و ۸۱ هزار مخاطب پای پردههای سینما نشستهاند. اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، این آمار چیزی جز یک ظاهر فریبنده نیست. در حال حاضر، ۲۶ فیلم در حدود ۹۰۰ سالن سینمای کشور اکران میشوند. اگر عدالت در اکران رعایت شود، سهم هر فیلم باید حدود ۳۴ سالن باشد. اما حقیقت این است که بسیاری از سالنها تکسالنه یا دوسالنهاند و نمیتوانند این تعداد فیلم را نمایش دهند. نتیجه؟ چند فیلم خاص به پرده میرسند و مابقی فیلمها در همان ابتدای راه به ورطه فراموشی سقوط میکنند؛ فیلمسوزی به معنای واقعی. افزایش تعداد فیلمهای اکران هفتگی نیز تنها سینمای سرگروه را بیارزشتر کرده است. سینماداران هیچ الزامی نمیبینند که به نمایش فیلمهای سرگروه بپردازند و در نهایت بسیاری از آثار، قربانی کمبود سالنهای نمایش میشوند. برای نمونه، کمدی «تگزاس۳» با ۷۱۳ سالن در حال اکران است؛ اما باقی ۱۸۷ سالن چگونه میتوانند بار نمایش ۲۵ فیلم دیگر را به دوش بکشند؟ پاسخ ساده است: نمیتوانند، و همین یعنی مرگ خاموش فیلمها، یعنی فیلمسوزی. فیلمها در حال حاضر برای نجات گیشه، اکران نمیشوند بلکه با هدف پوشاندن خواب تولیدات سینمایی به صورت قطرهچکانی اکران میشوند.
سینمای ایران در شرایط فعلی با رکود تولیدات روبهرو است. از یک سو، سینماگران مستقل برای تأمین بودجه دچار مشکل شدهاند و از سوی دیگر، سختگیریهای دولتی و تحریمهای داخلی، عرصه را برای فیلمسازان تنگتر کرده است. کاهش قابلتوجه صدور پروانه ساخت فیلم نیز بر شدت این بحران افزوده است. حال سینمای ایران که بخشی از هویت فرهنگی این مرز و بوم است، اکنون با بحرانی جدی در ژانرهای مختلف، بهویژه ژانر اجتماعی و مستقل، دستوپنجه نرم میکند. درحالیکه ژانر کمدی با تکیه بر اهداف تجاری گیشه را تسخیر کرده، تولیدات مستقل و اجتماعی در حال انزوا هستند. با ادامه این روند، سینمای ایران نهتنها هویت خود را از دست میدهد، بلکه ممکن است با ورشکستگی کامل مواجه شود. این زنگ خطر باید توسط مدیران فرهنگی جدی گرفته شود تا سینما بتواند بار دیگر به مأمن دغدغههای اجتماعی و فرهنگی مردم تبدیل شود.
منبع: امتداد