اقتصاد۲۴- غزاله نوریان - نوستالژی، تنها کلافی در هم تنیده از غمها و دلتنگیهای ناشناخته نیست؛ این مفهوم در ساحت هنر به مثابهی محمل برای مفاهیمی است که از تضارب نورها و رنگها پدید میآیند و قابهای ساده و آشنایی میسازند که گاه میتواند تبلور مفاهیم مهمی در فرهنگ باشد. تصاویر سادهای، چون نور زرد بعدازظهر بر دیوار آجری یک خانهی قدیمی در حاشیهی کویر؛ این جوهرهی اصلی آثار طاهر پورحیدری است.
طاهر پورحیدری متولد سال ۱۳۶۳ رفسنجان، کارشناس ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران، در روزهای پایانی آذرماه ۱۴۰۳ مجموعهی آثارش را با نام «کویر» در گالری هما به نمایش گذاشت. این مجموعه شامل قابهایی از بناهای مختلف در شهرهای کویری و اشاراتی مبتنی بر این سبک معماری است که از لحاظ فرم و محتوا میتوان آن را به مثابهی هوایی تازه در فضای هنر امروز ایران دانست.
قابهای مجموعهی کویر در نگاه اول مناظر ساده از طبیعت انسانی شدهی کویر هستند؛ اما استحکام فرمها و چیرهدستی نقاش و ایضا جزئیاتی که در آن وجود دارد، نشان میدهد که این سادگیِ پس از گذار از پیچیدگی پدید آمده است؛ درست مثل معماری شهرهای کویری: خالی از پرگویی و تزیین، اما کارآمد و دقیق. خانههای کویری عموماً ظاهری ساده دارند. تزیین در آنها در حد اعتدال و در تناسب با طبیعت بیپیرایهی کویر است؛ همچنان که کاربرد رنگ در این مجموعه بسیار مینیمال است و هنرمند آگاهانه به جای بهره بردن از نور غروب برای رنگینتر کردن فضا (چنانکه در عکاسی مناظر کویری مرسوم است) در تلاش است سادگی و زیبایی ذاتی این سازهها را نشان دهد.
به شکلی استعاری، در پس ظاهر مینیمال خانههای کویری، کارکردی بسیار ویژه و متناسب با تاریخ اجتماعی ایران نهفته است. دیدن این فضاهای پر رمز و راز بیننده را به این فکر مشغول میکند که آیا طبیعت وحشی کویر و لزوم زیستن و تاب آوردن در آن، این میزان از هوشمندی را میطلبیده است یا این ساختار پیچیده، حاصل مکانیسمهای دفاعی فرهنگی است که میبایست در برابر مهاجمان، همچنان که باید از بیرون ساده به نظر رسید و نگاهی را به خود جلب نکرد، از درون پیچیده بود و هرچه مجهزتر؟
طراحی کلی فضای شهری در گدشته نشان میدهد که معماری مدوّر شهرها، کارکردی امنیتی و دفاعی داشته است و این طراحی پیش از هر چیز بر اساس موقعیت خطیر جغرافیای ایران شکل گرفته است. ارگ که مرکز فرماندهی و محل سکونت حاکم شهر است در مرکزیترین نقطهی شهر قرار دارد؛ چرا که باید غیرقابل دسترسترین نقطه باشد و در صورت حملهی احتمالی دشمن، از هجوم بیگانگان در امان بماند؛ زیرا در صورت غلبه این خطر وجود داشته است که شهر به دست دشمن بیفتد.
بعد از ارگ با فاصلهی کمی دورتر، «شارستان» و به اصطلاح منطقهی اعیاننشین شهر قرار داشته است و بعد «ربض» که نسبت به آن در حاشیه بوده است و بعد «سواد» که آخرین نقطهی اتصال شهر به بیابان است (سیاهیای از شهر که از دور دیده میشود). این چینش از لحاظ ارتفاع نیز دارای یک طیف است؛ به نحوی که از ارتفاع ارگ، تمام شهر قابل دیدن است.
در بزرگترین تابلوی مجموعهی کویر که از بلندای یک ارگ ثبت شده است، این ویژگی قابل مشاهده است و به نحوی گزارش این زاویهی دید توسط نقاش، به مثابهی قرار دادن بیننده در مرکزیترین نقطهی این حرکت است. هنرمند، بیینده را در جایگاه راوی قرار میدهد و بدین شکل، مخاطب را جانشین خود میکند تا در دیدن تمام این سرگذشت با او شریک باشد و ایضاً این نکته مهم را به ما یادآور میکند که وقتی از ابداعات، تخیلات و انتزاعات بیرویه -که ذات پاک هنر را میآلاید- فاصله بگیریم، حقیقت به تنهایی، خود را با روشنگرانهترین وجه آشکار میکند.
منبع: امتداد