اقتصاد ۲۴- رهبران جدید سوریه به دنبال دریافت کمک برای بازسازی آن کشور پس از جنگ داخلی طولانی مدت هستند. عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی در تلاش برای نفوذ در دولت اسلامگرای تازه سوریه هستند و امیدوارند که علیرغم تردیدها در مورد وابستگی رهبران تحریرالشام به القاعده در گذشته، مزیتی بر رقبای خود در این کشور دارای موقعیت استراتژیک به دست آورند. پادشاهی سعودی همراه با اردن و قطر، کمکهای بشردوستانه و کمکهای حوزه انرژی را برای جمعیت خسته از جنگ سوریه ارسال میکنند.
روزنامه "وال استریت ژورنال" در گزارشی با اشاره به رقابت میان کشورهای عربی و ترکیه برای افزایش نفوذ در سوریه پسا اسد مینویسد: "واقعیت آن است که دولتهای عربی منطقه درباره پیشینه حاکمان جدید سوریه و تعلق خاطر آنان نسبت به برداشتهای تندروانه از اسلامگرایی نگران هستند. با این وجود، آنان همزمان از احتمال تاثیرپذیری افکار رهبران جدید سوریه در بین جمعیت کشورهای شان نیز نگران هستند. آنان هم چنین میخواهند در سوریه پسا اسد صاحب کرسی و نفوذ باشند".
این روزنامه با اشاره به انگیزههای احتمالی کشورهای عربی از تلاش برای نزدیکی به حکومت تازه به قدرت رسیده سوریه مینویسد: "اتحادیه عرب پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، عضویت سوریه در آن نهاد را به حالت تعلیق درآورد، اما عربستان سعودی در سالیان اخیر تلاشهایی را برای تجدید روابط به دمشق انجام داده بود. در خلاء ایجاد شده در سوریه پس از اسد، کشورهای عربی برای کمک به بازسازی و کاهش کمبود مواد غذایی و حوزه انرژی در سوریه پیشنهاداتی را مطرح کردهاند اقداماتی که به گفته تحلیلگران انگیزه آن چیزی فراتر از نوعدوستی است. عربستان سعودی در روزهای اخیر یک پل هوایی بشردوستانه را به سوی سوریه باز کرد که مواد غذایی، سرپناه و تجهیزات پزشکی را تحویل میداد. پادشاهی سعودی هم چنین پیشنهاد آموزش و تجهیز پلیس غیرنظامی سوریه و جایگزینی نفت تحریم شده ایران را برای کمک به کاهش بحران انرژی دمشق داده است، پیشنهادهایی که هنوز در حال بحث هستند".
بیشتر بخوانید: برندگان و بازندگان اقتصادی تحولات سوریه کدام کشورها هستند؟/ اقتصاد سوریه به کدام سو خواهد رفت؛ اقتصاد بازار آزاد یا اقتصاد مختلط؟
روزنامه "وال استریت ژورنال" در ادامه با اشاره نگرانی دولتهای عربی از گسترش اسلام گرایی در منطقه پس از سقوط اسد مینویسد:"هیئت تحریر الشام، یک گروه اسلامگرا که رهبری اقدام برای سرنگونی رژیم اسد را بر عهده داشت، در ابتدا به عنوان شاخهای از القاعده تشکیل شد که به دنبال سرنگونی خاندان حاکم سعودی بود و حمله مستقیم به پادشاهی سعودی را در سال ۲۰۰۳ میلادی آغاز کرد. آن گروه اکنون میگوید دیگر ارتباطی با القاعده ندارد. بسیاری از کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، از ظهور مجدد گروههای اسلام گرا مانند القاعده، اخوان المسلمین و دولت اسلامی در خاورمیانه میترسند. رهبران آن کشورها از زمانی که قیامهای بهار عربی در سال ۲۰۱۱ منجر به برکناری رهبران قدیمی تونس، مصر و لیبی شدند، به دنبال جلوگیری از گسترش اسلام گرایی در منطقه بودهاند.
این خلأ در برخی موارد توسط گروههای اسلامگرا پر شد، از جمله توسط یک جناح اخوانالمسلمین در مصر، که متعاقباً در جریان یک کودتای نظامی سرنگون شد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی از آن زمان تاکنون میلیاردها دلار به مصر برای حمایت از ژنرال "عبدالفتاح السیسی" رئیس جمهور آن کشور کمک کردهاند. پیش از این، "محمد الجولانی" رهبر هیئت تحریرالشام، یک ستیزه جوی ضد آمریکایی در عراق بود. او اکنون افراط گرایی سالها پیش خود را رد کرده و متعهد شده که به تنوع قومیتی و مذهبی سوریه احترام بگذارد، زیرا گروهش به دنبال به رسمیت شناخته شدن از سوی جوامع بینالمللی و همچنین دریافت بودجه برای بازسازی سوریه، راهاندازی مجدد اقتصاد آن کشور و اسکان مجدد میلیونها پناهجوی سوری است. وزیر خارجه جدید سوریه هفته گذشته عربستان سعودی را برای اولین سفر خارجی خود انتخاب کرد، پیش از آن که بخواهد به دیگر کشورهای عربی از جمله قطر، امارات متحده عربی و اردن سفر کند".
"وال استریت ژورنال" در ادامه با اشاره به رقابت ریاض و آنکارا بر سر نفوذ در سوریه مینویسد:"با این وجود، ترکیه با تحریرالشام و دیگر گروههای معارض سوری مخالف اسد پیوندهایی داشته و دارد و در رقابت با عربستان سعودی رقیب دیرینه اش برای برقراری ارتباط با دولت تازه سوریه پیشقدم بوده است. بر اساس بیانیههای دولت جدید سوریه و وزارت انرژی ترکیه، چند روز پس از فرار اسد از سوریه، ترکیه مقامهای دولتی و بازرگانانی را به دمشق فرستاد و برای کمک به بازسازی بخش انرژی این کشور ابراز علاقه کرد. ترکیه اکنون در موقعیت قویتری برای اعمال فشار بر شبهنظامیان کردی قرار دارد که در سوریه با آنان مخالف است و برنامه گستردهتری برای قدرت نمایی در منطقه دارد. به گفته تحلیلگران، ریاض که در رقابت برای اعمال نفوذ در عراق پس از صدام حسین در برابر تهران متحمل شکست شد، اینک به دنبال استفاده از ارائه کمک به سوریه به عنوان راهی برای مقابله با تحرکات آنکارا در سوریه است. رقابت پادشاهی سعودی با ترکیه به زمان خلافت عثمانی و پس از آن در طول تلاش برای نفوذ در خاورمیانه در نتیجه بهار عربی در تاریخ معاصر باز میگردد. "فواز جرجس" استاد روابط بین الملل در دانشکده اقتصاد لندن میگوید:"هدف عربستان سعودی متوازن کردن نقش مهم ترکیه در سوریه جدید است. هم چنین، ریاض میخواهد اطمینان حاصل کند که سوریه دوباره گرفتار خشونت و آشوب اجتماعی که ثبات منطقه را تهدید میکند نخواهد شد".
این روزنامه با اشاره به نقش قطر در سوریه مینویسد:"در این میان، قطر که مدتهای طولانی از گروههای معارض سوری ضد اسد حمایت میکرد زمانی که عربستان سعودی و سایر دولتهای عربی به دنبال عادی سازی روابط با اسد برآمدند به آن کشورها نپیوست. مقامهای خاورمیانه میگویند که دوحه در حال مذاکره با دولت جدید سوریه برای ارائه کمکها در حوزههای انرژی و مالی به آن کشور است. قطر ایرویز، شرکت هواپیمایی ملی این کشور حاشیه خلیج فارس، روز سهشنبه اولین شرکت هواپیمایی بینالمللی بود که پروازهای تجاری خود به دمشق را پس از ۱۳ سال وقفه از سر گرفت. هم چنین، اردن، علیرغم مشکلات اقتصادی خود، پیشنهاد تامین برق به سوریه را میدهد و در حال مذاکره برای گسترش روابط با دولت جدید آن کشور است. شورای همکاری خلیج فارس، بلوک تحت سلطه عربستان سعودی متشکل از کشورهای غنی از منابع انرژی در خلیج فارس، در نظر دارد برای بازسازی نهادهای دولتی و کمک به بازسازی جاده ها، برق، مدارس، بیمارستانها و خانهها در سوریه کمک فنی ارائه دهد".
"وال استریت ژورنال" با اشاره به موضع منحصر بفرد و متفاوت ابوظبی در قبال حاکمان تازه سوریه مینویسد:"با این وجود، تمام کشورهای عربی برای پذیرش دولت تحت رهبری تحریرالشام در سوریه عجله ندارند. امارات متحده عربی در هفته جاری از هیئت سوری استقبال کرد، اما به طور علنی هیچ گونه کمک اقتصادی ارائه نکرد. "انور قرقاش" مشاور دیپلماتیک دولت امارات، در کنفرانسی در ابوظبی در اواسط دسامبر گفته بود که ریشههای اسلامگرایانه حاکمان جدید سوریه و پیوندهای گذشته آنان با گروههای افراطی "بسیار نگرانکننده است". او گفته بود اگر عناصر تندرو در درون حکومت تازه سوریه در نهایت تسلط پیدا کنند این وضعیت همه ما را به سوی بحران دیگری در منطقه میکشاند". همسو با امارات، قدرتهای غربی نیز نسبت به رهبران اسلامگرای جدید سوریه با دیده احتیاط و تردید مینگردند و از لغو تحریمها علیه این کشور یا حذف نام تروریستی رهبران تازه آن از فهرستهای سیاه خود خودداری میکنند. با این وجود، دولت بایدن اخیرا اعلام کرد که محدودیتها مرتبط با کمکهای بشردوستانه به سوریه را به مدت شش ماه کاهش میدهد. هم چنین، ایالات متحده جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای تحویل جولانی را پس از آن که او متعهد شد که تهدیدی برای آمریکا و متحدان آن کشور نخواهد بود لغو کرد".
نشریه "العربی الجدید" نیز در گزارشی به نقش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در سوریه پسا اسد پرداخته است. این نشریه مینویسد: "سه کشور از اولین کشورهایی بودند که وزیر امور خارجه جدید سوریه از آنها بازدید کرد، همگی اعضای شورای همکاری خلیج فارس بودند که از اهمیت خلیج فارس برای آینده سوریه خبر میدهد. با سفر وزیر خارجه جدید سوریه به عربستان سعودی پیش از هر کشور دیگری، دولت تحت رهبری تحریرالشام پیامی را با صدای بلند و واضح در مورد اینکه دمشق تا چه اندازه عربستان سعودی را در آینده سوریه پس از حکومت بعثی صاحب نقش کلیدی میبیند، ارسال کرد. "شیبانی" وزیر خارجه سوریه چهار روز بعد در دوحه با شیخ "محمد بن عبدالرحمن آل ثانی" نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر دیدار کرد. آن دیپلمات ارشد سوریه در پایتخت قطر از آمریکا خواست تحریمهای وضع شده علیه سوریه را لغو کند درخواستی که کشورهای عربی خلیج فارس و ترکیه پس از سقوط اسد در ۸ دسامبر مطرح کردند".
بیشتر بخوانید: اعراب چه تصمیمی برای سوریه گرفتند؟
این نشریه در ادامه مینویسد: "آن چه رهبری جدید در دمشق در حال حاضر بیش از هر چیز دیگری میخواهد، سرمایهگذاری مستقیم خارجی در اقتصاد متلاشیشده سوریه و کسب حداکثر مشروعیت بینالمللی دولت تحت رهبری تحریرالشام در آن کشور است. موانع اصلی در این مسیر، تحریمهای اقتصادی غرب علیه سوریه پس از اسد و این واقعیت است که سازمان ملل، ایالات متحده و سایر دولتهای غربی کماکان تحریرالشام را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی میکنند. شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه سه کشوری که شیبانی در ماه جاری از آنها بازدید بعمل آورده نقش مهمی در کمک به حاکمان جدید سوریه در تلاش برای دستیابی به این اهداف ایفا خواهند کرد.
پادشاهیهای عرب حاشیه خلیج فارس با روابط نزدیک خود با غرب و شبکههای موجود در سوریه بهطور منحصربفردی در موقعیتی قرار دارند که نقش پل ارتباطی بین دمشق، از یک سو، و واشنگتن، لندن، و اعضای اتحادیه اروپا از سوی دیگر را ایفا کنند. با نگاهی به آینده، اگر دولت کنونی سوریه بتواند ریاض و ابوظبی را متقاعد کند که دولت تحت رهبری تحریرالشام به نفع آن کشورها خواهد بود، منطقی است که باور کنیم سعودی ها، اماراتیها و لابیهای آنان در واشنگتن میتوانند فشار وارد کنند تا ترامپ دست کم با لغو بخشی از تحریمهای آمریکا علیه سوریه موافقت کند. عربستان سعودی، امارات و ترکیه نقش مهمی در سیاست خارجی دولت دوم ترامپ در قبال حکومت جدید سوریه ایفا خواهند کرد. دولت تحت رهبری تحریرالشام در دمشق این موضوع را به خوبی درک میکنند".
"العربی الجدید" درباره امکان همکاری کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر درباره سوریه و علل آن مینویسد:" از نقطه نظر ایدئولوژی و نفوذ قدرت نرم، به نظر میرسد قطر از بیشترین ظرفیت بالقوه برای ایفای نقش معنادار در سوریه پس از اسد برخوردار است. سوابق دوحه در سوریه به توضیح دلیل این امر کمک میکند. در اوایل بحران سوریه، قطر از گروههای مختلف معارض سوری که با رژیم اسد میجنگیدند حمایت گستردهای بعمل آورد. دوحه در اتحادیه عرب به دلیل خودداری از پیوستن به روند عادی سازی سوریه در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ میلادی نقش متمایزی ایفا کرد. هم چنین، از سال ۲۰۱۱ میلادی به این سو شبکه رسانهای "الجزیره" مستقر در قطر به معارضان سوری برای رساندن صدای شان تریبون داده بود.
با این وجود، به نظر میرسد که قطر تصمیم دارد به عربستان سعودی اجازه دهد تا تعامل کشورهای عربی خلیج فارس با دولت سوریه تحت رهبری تحریرالشام را هدایت کند. این رویکرد به نگرانی دوحه در مورد این خطر مربوط میشود که نمیخواهد مسئول مشکلاتی شناخته شود که ممکن است در دوره پس از اسد در سوریه رخ میدهد. مقامهای دولت موقت دمشق احتمالا با دیدگاه قطریها در مورد چشم انداز سوریه به طور کلی همسو هستند، اما قطر برای ایفای نقش پیشتاز در سوریه کاملا مردد است. از این رو، قطریها از این که سعودیها رهبری خلیج فارس را در این دوره گذار برعهده میگیرند بسیار خوشحال هستند، زیرا نمیخواهند تمام بار مسئولیت فرآیند گذار را برعهده گیرند، زیرا پیش از این مشاهده کرده بودند که با برعهده گرفتن مسئولیتهای دیگر در نهایت از سوی ایالت متحده رها شده بودند".
این نشریه با اشاره به این که از میان شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، امارات متحده عربی احتمالا پیچیدهترین و بالقوه مشکل سازترین رابطه را با دولت تحت رهبری تحریرالشام سوریه خواهد داشت مینویسد:"با توجه به رویکرد سرسختانه ابوظبی علیه سازمانهای اسلام گرا و هم چنین میزان سرمایه گذاری اماراتیها در بازسازی رژیم اسد، به راحتی میتوان فهمید که چرا امارات در مقایسه با سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس بیشترین ضرر را از سقوط اسد متحمل شده است. یک ترس اساسی در ابوظبی این است که یک انقلاب اسلامی موفق در جهان عرب میتواند سابقهای ایجاد کند که الهام بخش دیگر جنبشهای اسلام گرا در خاورمیانه و شمال آفریقا باشد و چشم انداز وحشتناکی از دیدگاه رهبری امارات متحده عربی است که اسلام گرایی را یک "تهدید وجودی" قلمداد میکند.
در نتیجه، ابوظبی محتاطتر از سایر پایتختهای عربی در قبال مقامهای جدید سوریه موضع اتخاذ کرده است. علیرغم عدم اعتماد بین تحریرالشام و ابوظبی، دو طرف به اهمیت تعامل با یکدیگر پی بردهاند. دولت دوفاکتوی سوریه در موقعیتی قرار ندارد که سرمایهگذاری امارات و سایر اشکال حمایتی را که ممکن است بعدا انجام شود، رد کند. بنابراین، دولت تحت رهبری تحریرالشام در دمشق احتمالاً به طور عملی به ابوظبی نزدیک خواهد شد و سعی خواهد کرد سرمایه گذاری اماراتیها را جذب کند و در عین حال تلاش کند اماراتیها را حداقل به طور منفعلانه در چارچوب روند گذار سوریه به دوره تازه قرار دهد تا امارات نقش مخرب و ویرانگری مشابه کاری که در لیبی با حمایت از "خلیفه حفتر" و یا در سودان و یمن با حمایت از طرفین درگیر انجام داده را در سوریه تکرار نکند".
"علی باکیر" استادیار پژوهشی مرکز علوم انسانی و اجتماعی ابن خلدون در دانشگاه قطر در مقاله تازهای درباره چرایی تمایل قطر به تمرکز بر ایفای نقش بشردوستانه و مشارکت در توسعه و سازندگی سوریه مینویسد: "قطر مایل است در این حوزهها در سوریه تمرکز کند و نه بر روی مسائل سیاسی و امنیتی. قطر با ایجاد یک پل هوایی، ۱۹۵ تن کمک برای جلوگیری از هرگونه بحران فوری که میتواند روند گذار سوریه به دوره پسا اسد را مختل کند ارسال کرده است. علاوه بر این، دوحه علاقه خود را برای مشارکت در مدیریت و بازسازی بخشهای استراتژیک در سوریه مانند انرژی، برق، مخابرات، آب، فرودگاهها و بنادر و موارد دیگر نشان داد. چندین دلیل کلیدی برای این تمرکز بر روی حوزههای غیرسیاسی از سوی دوحه وجود دارد. نخست آن که قطر معتقد است که میتواند در این حوزهها به بهترین نحو مشارکت کند و از تجربه و نفوذ مالی برای انجام آن برخوردار است. دوم آن که مقامهای قطری فکر میکنند که پس از تثبیت وضعیت، رقابت منطقهای و اعمال نفوذ در سوریه جدید دست کم در این مرحله، ماهیت اقتصادی خواهد داشت. سوم آن که قطر قصد دارد از هرگونه قطبی شدن احتمالی وضعیت در سوریه دوری کند، به ویژه برای جلوگیری از حمایت از گروههای اسلام گرای سنی به ویژه با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ. این موضوع با توجه به تجربه قبلی و گاه بحث برانگیز قطر در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ و هم چنین تجربیات مربوط به جنگ غزه با دولت جو بایدن تصمیمی بسیار حساس است. چهارم آن که برخلاف جایگاه دوحه در مناقشه غزه جایی که نقش اصلی را ایفا میکند به نظر میرسد ترکیه به جای قطر نقش اصلی را در سوریه ایفا کرده و آنکارا بیشتر بر روی مسائل امنیتی و هم چنین سیاسی و اقتصادی و ابعاد دفاعی و بازسازی تمرکز دارد".
در میانه رقابت منطقهای برای نفوذ در سوریه، روزنامه عربی – آمریکایی "وطن" چاپ آمریکا با اشاره به احتمال رقابت اسرائیل و ترکیه بر سر آینده سوریه مینویسد: "اسرائیل به دنبال ایجاد اتحاد با کردهای سوریه است و آنان را متحد طبیعی خود میداند. این رویکرد باعث ایجاد نگرانیهایی در ترکیه شده است، زیرا آنکارا چنین اقداماتی را حمایت مستقیم از یک پروژه جداییطلبانه میداند که میتواند تمامیت ارضی آن کشور را تهدید کند. در مقابل، هرگونه گسترش حضور نظامی اسرائیل در شمال سوریه، آن رژیم را به مرزهای ترکیه نزدیکتر میکند و تهدیدی مستقیم برای آنکارا و عاملی برای دامن زدن به تنشهای منطقهای است. در میان این معادله پیچیده، دولت جولانی با یک آزمون واقعی در مدیریت چشم انداز ژئوپلیتیک سوریه مواجه است. این کشور به کانونی برای قدرتهای منطقهای و بین المللی تبدیل شده که برای دستیابی به مهمترین دستاوردها در مرحله پس از اسد با یکدیگر رقابت میکنند. سوال مبرم این است: آیا دولت جدید دمشق میتواند به تعادل استراتژیک بین قدرتهای رقیب دست یابد، یا مجبور خواهد شد که زمین خود را به سایر بازیگران منطقهای اجاره دهد؟ در این سناریوی بحرانی، گزینهها محدود به نظر میرسند: یا سوریه جدید حاکمیت کامل خود را اعلام میکند، یا به عرصهای باز برای درگیریهای منطقهای و بین المللی تبدیل میشود و به طور بالقوه کشور را به چرخه نفوذ و مداخلات خارجی باز میگرداند".
بیشتر بخوانید: سفر قریبالوقوع جولانی به ترکیه
اندیشکده "مطالعات امنیت ملی اسرائیل" در گزارشی درباره فرصتها و تهدیدات احتمالی متوجه اسرائیل در سوریه پسا اسد مینویسد:"اظهارات خویشتندارانه جولانی در مورد اسرائیل، حضور عناصر میانهرو و کاهش نقش ایران و روسیه در سوریه امروز میتوانند فرصتهایی برای تعامل دیپلماتیک ایجاد کند. اسرائیل باید برای دو سناریوی احتمالی آماده شود: یک سوریه با ثبات به رهبری یک رژیم میانه رو و موثر یا سوریهای که به عنوان بستری برای بازیگران افراطی عمل میکند که میتوانند امنیت اسرائیل را تهدید کنند. برای پرداختن به هر دو احتمال، اسرائیل باید سیاستی را اتخاذ کند که تحولات مثبت را تشویق کند. این رویکرد باید عزم نظامی را با تلاشهای دیپلماتیک و بشردوستانه سنجیده ترکیب کند که اسرائیل را قادر میسازد تا از مرزهای خود محافظت کند، در تلاشها برای ایجاد ثبات در منطقه مشارکت کند، و جایگاه خود را در هر دو عرصه منطقهای و بینالمللی به طور قابل توجهی بهبود بخشد".
این اندیشکده در ادامه مینویسد:"ترکیه در طول جنگ داخلی از معارضان سوری علیه رژیم اسد حمایت کرد و اکنون از مزایای آن مداخله بهره میبرد. انتظار میرود که آن کشور نقشی محوری در شکلدهی به آینده سوریه داشته باشد و به طور بالقوه حتی مهمتر از نقشی که پیشتر ایران و روسیه در سوریه ایفا کرده بودند را برعهده داشته باشد. سیاست آنکارا در قبال سوریه در سالیان گذشته با انگیزه دو هدف اصلی بوده است: کاهش قدرت منطقه خودمختار کردنشین در شمال سوریه و دور کردن تهدید آن از خاک ترکیه و همچنین تسهیل بازگشت بخشی از ۳.۵ میلیون آواره سوری به کشورشان که در حال حاضر در ترکیه به سر میبرند و باری اقتصادی و سیاسی برای آنکارا تبدیل شدهاند.
علاوه بر این، وضعیت کنونی در سوریه با آرمانهای ملی گرایانه "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه برای قرار دادن ترکیه در جایگاه یک قدرت منطقهای از طریق اهرمهای نفوذ مختلف همخوانی دارد. انتظار میرود ترکیه در کوتاه مدت از این فرصت برای تضعیف کردها از طریق گروههای نیابتی مسلح خود مانند ارتش ملی سوریه استفاده کند. ترکیه احتمالاً با حمایت از فرآیندهای سیاسی، ایجاد ارتش و کمک به احیای اقتصادی مورد انتظار سوریه نفوذ خود را در آن کشور تقویت خواهد کرد. آنکارا همچنین ممکن است به تامین کننده اصلی تجهیزات نظامی مختلف ساخت ترکیه برای سوریه تبدیل شود. علاوه بر این، ترکیه میتواند برای ایجاد یک اتحاد نظامی و راهبردی بر دولت جدید سوریه فشار آورد اتحادی که نفوذ ترکیه را در تصمیمات نظامی و سیاسی سوریه تضمین کند و شاید حتی به ترکیه اجازه دهد نیروهای خود را در سوریه حفظ کند".
این اندیشکده اسرائیلی درباره گزینههای پیش روی اسرائیل در مورد تحولات سوریه مینویسد:" روند تحولات در سوریه سه گزینه اصلی را پیش روی اسرائیل قرار میدهد: نخست تسلط بر بلندیهای جولان سوریه و تأثیر مستقیم بر غیرنظامی شدن آن ناحیه از جمله پیشروی تا خط مقدم سوریه، دوم کنترل منطقه حائل و کوه حرمون، سوم عقب نشینی نظامی مشروط براساس ایجاد چارچوبی پایدار از تفاهم با حکومت جدید سوریه تحت حمایت ایالات متحده و هماهنگی با ترکیه. اسرائیل تا لحظه نگارش این مطلب گزینه دوم را انتخاب کرده است. با این وجود، تجزیه و تحلیل پیامدها نشان میدهد که گزینه سوم بهتر با اهداف بلندمدت نظامی و استراتژیک اسرائیل همسو میشود. در حال حاضر، اکثر گروههای معارض سوری در نزدیکی مرز با اسرائیل به تحریرالشام تعلق خاطر ندارند. آن گروهها شامل بقایای ارتش آزاد سوریه و نیروهای دروزی هستند که نگرش مثبتی نسبت به اسرائیل از خود نشان دادهاند و پیشتر با اسرائیل همکاری کرده بودند. دوران پسا اسد در بلند مدت میتواند فرصتهایی برای تجدید مذاکرات دیپلماتیک بین سوریه و اسرائیل، بسته به ظهور یک دولت مرکزی باثبات و میانهرو در سوریه ایجاد کند. تا آن زمان، اسرائیل فرصتی برای بهبود جایگاه و نفوذ خود در منطقه با تقویت روابط خود با ایالات متحده، اردن و کشورهای پیوسته به پیمان ابراهیم ادامه خواهد داشت".
منبع: وال استریت ژورنال، العربی الجدید، اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل