
اقتصاد۲۴- نفس حاجی، دختر ۱۴ سالهای است که مرداد ماه تصاویری از ضربوشتمش توسط گشت ارشاد منتشر و گفته شد در این کشمکش انگشت یکی از ضابطان آسیب دیده، به گفته مادرش به «امتداد» دادگاه رسیدگی به آسیب انگشت آن مأمور بعد از سه جلسه تمام شد ولی هنوز حتی یک جلسه دادگاه هم برای رسیدگی به پرونده نفس برگزار نشده است.
مادر نفس حاجی از شروع ماجرا میگوید. از روزی که صحنههای کوتاه فیلم برخورد گشت ارشاد با دخترش در رسانهها منتشر شد. خلاصه آن روز را یادآوری میکند که «یکم تیر ماه امسال دختر ۱۴ ساله من با دوستش به کافیشاپی در قیطریه رفته بودند که دیر کردند و من تا ساعت ششونیم عصر صبر کردم که گوشیهای هر دو خاموش شده بود. من تا ساعت هشت شب دنبال هر دو میگشتم که ساعت هشتونیم با من تماس گرفتند که گشت ارشاد ما را گرفته و باید به پلیس امنیت بیایی، همان موقع هر چه تلاش کردم تا برای مأموران توضیحی بدهم هیچکدام گوشی را نگرفتند و من خودم را به پلیس امنیت رساندم.
وقتی رسیدم لباسهای دخترم پاره شده بود و صورتش هم زخمی بود. برخی از مأموران هم حرفهای ناپسندی میزدند که در آن فضا حتی مراعات همکاران خودشان را هم نمیکردند، چه برسد به بقیه. این صحنه از دخترم را که دیدم قصد کردم شکایت کنم، همان جا گفتند با دادسرای اطفال هماهنگ کردیم و اصل کارت ملی من و دخترم را گرفتند که بعد متوجه شدم به عمد این کار را کرده بودند تا ما نتوانیم به سرعت برای پزشکی قانونی اقدام کنیم؛ بنابراین ما عملا تا یک هفته نتوانستیم به پزشکی قانونی برویم».
این مادر جوان از ادامه پیگیریهای خود میگوید که تاکنون نتیجه خاصی حاصل نشده. «در دادسرای اطفال تلاش کردند تا از ما رضایت بگیرند و گفتند مأمور ما هم دو تا از انگشتانش در رفته، او را راضی میکنیم تا رضایت دهد، شما هم رضایت دهید. تمام بدن دختر من جای جنگ و کبودی بود، لباسهایش آنقدر پاره شده بود که مأمورها در تنش گره زده بودند تا از تنش نیفتد. در داخل ون یکی از مأمورها زانویش را روی گردن دختر من میگذارد. هنوز وقتی ماجرای آن روز را تعریف میکنم قلبم به درد میآید، برای آنکه دختر من جیغ نزند، مأمور زانویش را روی گردن بچه من میگذارد که حتی بعد از یک ماه هنوز جای کبودیها مانده بود. شاهدی در محل هم دیده بود که وقتی دخترم از ترس جیغ میزده، یکی از مأمورها دستش را روی دهان و بینی دختر من گذاشته بود و فشار میداده تا صدایش درنیاید. تا حدی که دخترم شروع به دست و پا زدن میکند که این شاهد اعتراض میکند و دخترم را سوار ون میکنند. بعد هم وسط راه دختر من را از ون پیاده میکنند و داخل ون دیگری میبرند که به نظر از ترس آنکه شاید احتمال دادند اگر مجبور شدند فیلم ون را ارائه دهند، فیلم ون دوم باشد».
ایشان درمورد ماجرای شکایت مأمور به دلیل آسیب به انگشتش در هنگام ضربوشتم میگوید: «خلاصه آنکه یکی از مأمورهای خانم شکایت کرده بود که انگشتم در رفته و از دخترم شکایت کرده بود. به ما در دادسرای اطفال گفتند شما رضایت دهید و این خانم مأمور هم رضایت دهد. گفتند اگر شکایت کنیم پرونده امنیتی میشود. این مأمور حتی یک دلجویی هم از ما نکرد و اصلا قبول هم نداشت که کار اشتباهی کرده است. من در تمام مراحل پیگیری با ۱۹۷ تماس میگرفتم و گزارش کامل میدادم که الان گزارشهای کامل من را دارند.
بیشتر بخوانید: رقابت تندروها و شورای عالی امنیت ملی برای اجرای قانون حجاب؛ همدستی دوگانه برای فلج کردن دولت پزشکیان!
در نهایت ما از ۱۹۷، دادسرای نظامی، بازرسی ناجا، فراجا، حفاظت اطلاعات ناجا و هر کجا که میتوانستیم شکایت ثبت کردیم که حدود هفت نهاد مربوطه شد. به غیر از دادسرای انتظامی، فیلم ماجرا را من خودم در دادسرا ارائه میکردم. یک روز بعد از این ماجرا من این فیلم برخورد گشت ارشاد با دخترم را از ساختمانی در همان مکان گرفتم؛ بنابراین زاویه فیلمی که من دارم و دادسرا دارد با یکدیگر متفاوت است. حتی از طریق دوستانم توانستم این فیلم را برای چند مسئول ارسال کنم.».
در ادامه به شکایت مأمور آسیبدیده از دخترش اشاره میکند که «همان شبی که ما این ماجرا را رسانهای کردیم، پرونده از دادسرای انتظامی خارج میشود، دادسرای اطفال هم بعد از ماهها، یک ماه قبل که برای شکایت از دخترم برای انگشتان آن مأمور رفته بودیم، باز پرونده را به دادسرای انتظامی برگرداند و گفت اشتباه به ما ارجاع شده بوده. اصلا امکانپذیر نیست که انگشتان مأمور گشت ارشاد در برود مگر آنکه خودش ضربوشتم کرده باشد که دستش در رفته باشد، پرونده الان در دادسرای الهیه است که هفته قبل تماس گرفتند که ما تازه ادله ببریم در حالی که قوه قضائیه قبلتر اعلام کرده بود ادله جمعآوری شده و از مأموران بازجویی شده. بعد از هشت ماه تماس گرفتند که ما تازه ادله ببریم؟ تا الان حتی یک جلسه دادگاه برای ماجرای ما برگزار نشده ولی سه جلسه دادگاه برای انگشت این مأموران تشکیل شده و نتیجه پرونده مشخص و تمام شد. به ما هم گفتند به هیچ وجه اجازه نداریم درمورد نتیجه پرونده در رسانه صحبت کنیم که ما هم صحبتی نکردیم».
مادر نفس حاجی به بینتیجهماندن پرونده اشاره میکند و میگوید: «ما گرفتار یک بازی زمانبر شدیم که اصلا معلوم نیست چه نتیجه خواهد داشت، دختر من در کشور خودش در روز روشن مورد ضربوشتم قرار گرفته. در فیلم هم مشخص است که مأمور موهای دخترم را میگیرد و سرش را به پست برق میکوبند، یا وقتی داخل ون دستشان را روی بینی و گلوی او گرفتند تا جیغ نزند، اگر نفسهای دخترم قطع میشد چه اتفاقی میافتاد؟ دنیا دنیا از من عذرخواهی میکردند آیا برای من بچه میشد؟ من به هیچ کجایی وابسته نیستم و دختر من اصلا ایران زندگی نمیکند، بنابراین اصلا حتی به اقامت و پناهندگی هم ندارد. دخترم تازه شش ماه بود که به ایران آمده بود، من هیچ چیز نمیخواهم جز آنچه قانون برای مأمور متخلف تعریف کرده است. حتی ضابط قضائی هم نبودند که اقدام به ضربوشتم و بازداشت غیرقانونی دختر من کردند. حتی یک کارت شناسایی ضابط قضائی نشان ندادند، فقط یک مدرکی دارند که دورهای گذراندهاند که تاریخ آن هم برای بعد از شکایت ما است».
در پایان این مادر جوان به ادامه پیگیریهای خود اشاره میکند «از هشت نفر مأموری که در آن ون بودند یک نفر نباید میگفت رفتارشان غیرقانونی است و این دو دختر، بچه هستند؟ به دلیل رفتارشان دخترم تا سر حد مرگ ترسیده بود و من اصلا هم دنبال جریانسازی رسانه نیستم که اگر بودم همان اول یک ماه و نیم صبر نمیکردم، چون شکایتم به جایی نرسید، موضوع را رسانهای کردم. خیلی از رسانههای خارجی خواستند با آنها صحبت کنم ولی من این کار را نکردم، خودم یک پست اینستاگرام یا توییت در این رابطه ننوشتم، چون فقط میخواهم موضوع رسیدگی شود. برای انگشت آن مأمور سریع سه جلسه دادگاه تشکیل شد ولی برای دختر من با وجود این همه واکنشهای اجتماعی حتی یک جلسه هم تشکیل نشد. الان دخترم بعد از آن ماجرا اصلا از خانه بیرون نرفته و شرایط روحی او هنوز آسیبدیده است».
نفس حاجی، دختر ۱۴ سالهای است که مرداد ماه تصاویری از ضربوشتمش توسط گشت ارشاد منتشر و گفته شد در این کشمکش انگشت یکی از ضابطان آسیب دیده، به گفته مادرش به «امتداد» دادگاه رسیدگی به آسیب انگشت آن مأمور بعد از سه جلسه تمام شد ولی هنوز حتی یک جلسه دادگاه هم برای رسیدگی به پرونده نفس برگزار نشده است.
مادر نفس حاجی از شروع ماجرا میگوید. از روزی که صحنههای کوتاه فیلم برخورد گشت ارشاد با دخترش در رسانهها منتشر شد. خلاصه آن روز را یادآوری میکند که «یکم تیر ماه امسال دختر ۱۴ ساله من با دوستش به کافیشاپی در قیطریه رفته بودند که دیر کردند و من تا ساعت ششونیم عصر صبر کردم که گوشیهای هر دو خاموش شده بود. من تا ساعت هشت شب دنبال هر دو میگشتم که ساعت هشتونیم با من تماس گرفتند که گشت ارشاد ما را گرفته و باید به پلیس امنیت بیایی، همان موقع هر چه تلاش کردم تا برای مأموران توضیحی بدهم هیچکدام گوشی را نگرفتند و من خودم را به پلیس امنیت رساندم.
بیشتر بخوانید: فیلم/ پای طومار اجرای قانون عفاف و حجاب به مجلس باز شد
وقتی رسیدم لباسهای دخترم پاره شده بود و صورتش هم زخمی بود. برخی از مأموران هم حرفهای ناپسندی میزدند که در آن فضا حتی مراعات همکاران خودشان را هم نمیکردند، چه برسد به بقیه. این صحنه از دخترم را که دیدم قصد کردم شکایت کنم، همان جا گفتند با دادسرای اطفال هماهنگ کردیم و اصل کارت ملی من و دخترم را گرفتند که بعد متوجه شدم به عمد این کار را کرده بودند تا ما نتوانیم به سرعت برای پزشکی قانونی اقدام کنیم؛ بنابراین ما عملا تا یک هفته نتوانستیم به پزشکی قانونی برویم».
این مادر جوان از ادامه پیگیریهای خود میگوید که تاکنون نتیجه خاصی حاصل نشده. «در دادسرای اطفال تلاش کردند تا از ما رضایت بگیرند و گفتند مأمور ما هم دو تا از انگشتانش در رفته، او را راضی میکنیم تا رضایت دهد، شما هم رضایت دهید. تمام بدن دختر من جای جنگ و کبودی بود، لباسهایش آنقدر پاره شده بود که مأمورها در تنش گره زده بودند تا از تنش نیفتد. در داخل ون یکی از مأمورها زانویش را روی گردن دختر من میگذارد. هنوز وقتی ماجرای آن روز را تعریف میکنم قلبم به درد میآید، برای آنکه دختر من جیغ نزند، مأمور زانویش را روی گردن بچه من میگذارد که حتی بعد از یک ماه هنوز جای کبودیها مانده بود. شاهدی در محل هم دیده بود که وقتی دخترم از ترس جیغ میزده، یکی از مأمورها دستش را روی دهان و بینی دختر من گذاشته بود و فشار میداده تا صدایش درنیاید. تا حدی که دخترم شروع به دست و پا زدن میکند که این شاهد اعتراض میکند و دخترم را سوار ون میکنند. بعد هم وسط راه دختر من را از ون پیاده میکنند و داخل ون دیگری میبرند که به نظر از ترس آنکه شاید احتمال دادند اگر مجبور شدند فیلم ون را ارائه دهند، فیلم ون دوم باشد».
ایشان درمورد ماجرای شکایت مأمور به دلیل آسیب به انگشتش در هنگام ضربوشتم میگوید: «خلاصه آنکه یکی از مأمورهای خانم شکایت کرده بود که انگشتم در رفته و از دخترم شکایت کرده بود. به ما در دادسرای اطفال گفتند شما رضایت دهید و این خانم مأمور هم رضایت دهد. گفتند اگر شکایت کنیم پرونده امنیتی میشود. این مأمور حتی یک دلجویی هم از ما نکرد و اصلا قبول هم نداشت که کار اشتباهی کرده است. من در تمام مراحل پیگیری با ۱۹۷ تماس میگرفتم و گزارش کامل میدادم که الان گزارشهای کامل من را دارند. در نهایت ما از ۱۹۷، دادسرای نظامی، بازرسی ناجا، فراجا، حفاظت اطلاعات ناجا و هر کجا که میتوانستیم شکایت ثبت کردیم که حدود هفت نهاد مربوطه شد. به غیر از دادسرای انتظامی، فیلم ماجرا را من خودم در دادسرا ارائه میکردم. یک روز بعد از این ماجرا من این فیلم برخورد گشت ارشاد با دخترم را از ساختمانی در همان مکان گرفتم؛ بنابراین زاویه فیلمی که من دارم و دادسرا دارد با یکدیگر متفاوت است. حتی از طریق دوستانم توانستم این فیلم را برای چند مسئول ارسال کنم.».
در ادامه به شکایت مأمور آسیبدیده از دخترش اشاره میکند که «همان شبی که ما این ماجرا را رسانهای کردیم، پرونده از دادسرای انتظامی خارج میشود، دادسرای اطفال هم بعد از ماهها، یک ماه قبل که برای شکایت از دخترم برای انگشتان آن مأمور رفته بودیم، باز پرونده را به دادسرای انتظامی برگرداند و گفت اشتباه به ما ارجاع شده بوده. اصلا امکانپذیر نیست که انگشتان مأمور گشت ارشاد در برود مگر آنکه خودش ضربوشتم کرده باشد که دستش در رفته باشد، پرونده الان در دادسرای الهیه است که هفته قبل تماس گرفتند که ما تازه ادله ببریم در حالی که قوه قضائیه قبلتر اعلام کرده بود ادله جمعآوری شده و از مأموران بازجویی شده. بعد از هشت ماه تماس گرفتند که ما تازه ادله ببریم؟ تا الان حتی یک جلسه دادگاه برای ماجرای ما برگزار نشده ولی سه جلسه دادگاه برای انگشت این مأموران تشکیل شده و نتیجه پرونده مشخص و تمام شد. به ما هم گفتند به هیچ وجه اجازه نداریم درمورد نتیجه پرونده در رسانه صحبت کنیم که ما هم صحبتی نکردیم».
مادر نفس حاجی به بینتیجهماندن پرونده اشاره میکند و میگوید: «ما گرفتار یک بازی زمانبر شدیم که اصلا معلوم نیست چه نتیجه خواهد داشت، دختر من در کشور خودش در روز روشن مورد ضربوشتم قرار گرفته. در فیلم هم مشخص است که مأمور موهای دخترم را میگیرد و سرش را به پست برق میکوبند، یا وقتی داخل ون دستشان را روی بینی و گلوی او گرفتند تا جیغ نزند، اگر نفسهای دخترم قطع میشد چه اتفاقی میافتاد؟ دنیا دنیا از من عذرخواهی میکردند آیا برای من بچه میشد؟ من به هیچ کجایی وابسته نیستم و دختر من اصلا ایران زندگی نمیکند، بنابراین اصلا حتی به اقامت و پناهندگی هم ندارد. دخترم تازه شش ماه بود که به ایران آمده بود، من هیچ چیز نمیخواهم جز آنچه قانون برای مأمور متخلف تعریف کرده است. حتی ضابط قضائی هم نبودند که اقدام به ضربوشتم و بازداشت غیرقانونی دختر من کردند. حتی یک کارت شناسایی ضابط قضائی نشان ندادند، فقط یک مدرکی دارند که دورهای گذراندهاند که تاریخ آن هم برای بعد از شکایت ما است».
در پایان این مادر جوان به ادامه پیگیریهای خود اشاره میکند «از هشت نفر مأموری که در آن ون بودند یک نفر نباید میگفت رفتارشان غیرقانونی است و این دو دختر، بچه هستند؟ به دلیل رفتارشان دخترم تا سر حد مرگ ترسیده بود و من اصلا هم دنبال جریانسازی رسانه نیستم که اگر بودم همان اول یک ماه و نیم صبر نمیکردم، چون شکایتم به جایی نرسید، موضوع را رسانهای کردم. خیلی از رسانههای خارجی خواستند با آنها صحبت کنم ولی من این کار را نکردم، خودم یک پست اینستاگرام یا توییت در این رابطه ننوشتم، چون فقط میخواهم موضوع رسیدگی شود. برای انگشت آن مأمور سریع سه جلسه دادگاه تشکیل شد ولی برای دختر من با وجود این همه واکنشهای اجتماعی حتی یک جلسه هم تشکیل نشد. الان دخترم بعد از آن ماجرا اصلا از خانه بیرون نرفته و شرایط روحی او هنوز آسیبدیده است».
منبع: امتداد