
اقتصاد۲۴- ثمینه باغچهبان یکی از چهرههای تاثیرگذار در آموزشوپرورش کودکان ناشنوا در ایران است. او با تلاشهای خود، در کنار همسرش ثمین باغچهبان، نقشی کلیدی در شکلگیری یکی از نخستین مدارس ویژه ناشنوایان در ایران داشت. ثمینه باغچهبان نامش با آموزش و هنر این کشور چنان گره خورده است که هرگز نمیتوان آن را نادیده گرفت و چنان تاثیر ژرفی بر دنیای کودکان ناشنوا و به دنبال آن خانوادههایشان گذاشت که تا همیشه شاهد این اثر خواهیم بود. او همواره در تلاش بود تا راههای نوینی برای توانمندسازی کودکان با نیازهای ویژه پیدا کند. آثار او، چه در زمینه آموزش و چه در زمینه تغییر نگرش جامعه به این کودکان، تأثیرات پایداری به جا گذاشته است و هنوز هم پس از سالها، آثار و روشهای آموزشیاش در مدارس و مراکز آموزشی مورد استفاده قرار میگیرند.
ثمینه باغچهبان، یکی از چهرههای برجسته و تاثیرگذار در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان در ایران، در ۴ فروردین ۱۳۰۶ در تبریز به دنیا آمد. او در خانوادهای فرهنگی بزرگ شد و از همان ابتدا با مدرسه و آموزش در ارتباط بود. پدرش، جبار باغچهبان، کسی بود که نخستین کودکستان ایران به نام «باغچه اطفال» را راهاندازی کرده بود و جالب اینجاست که ثمینه در همین کودکستان به دنیا آمد و همین موضوع سبب ارتباط ژرف او با فضاهای آموزشی و تربیتی شد. هدف پدر ثمینه از راهاندازی این کودکستان آموزشوپرورش کودکان در محیطی آزاد و پرورشی بود چیزی که در آن هنگام بهویژه در ایران اصلا وجود نداشت.
خانواده باغچهبان پس از به دنیا آمدن ثمینه، به شیراز رفتند. جبار باغچهبان در این شهر هم کودکستان خود را بنیاد نهاد جایی که در آن ثمینه با ارزشهایی چون صداقت، شجاعت، اعتماد به نفس، آداب معاشرت، و پرورش شخصیت آشنا شد. پدرش بر اهمیت پرورش روحیه مبارزه با ترس و خجالت تأکید میکرد و به کودکان آموزش میداد که در زندگی نباید از هیچ چالشی هراس داشته باشند.
ثمینه در کودکستان شیراز رشد کرد و این تجربیات آموزشی در شکلگیری نگرشها و مهارتهای اجتماعی او نقش مهمی داشت. او در این دوره یاد گرفت که انسان باید به خود اعتماد داشته باشد و هیچگاه از پذیرش چالشها نترسد. این آموزهها در تمامی مراحل زندگی و حرفهاش ادامه پیدا کرد و به او کمک کرد تا در مسیرهای مختلف علمی و اجتماعی موفق شود.
ثمینه به همراه خانواده در سال ۱۳۱۱ از شیراز به تهران آمدند و در محله سنگلج ساکن شدند. در همین محله هم بود که پدرش، جبار باغچهبان، دبستان کر و لالها را تأسیس کرد. این دبستان بهعنوان نخستین مدرسه ویژه کودکان ناشنوا در ایران شناخته میشود و نقش مهمی در تغییرات آموزشی برای این گروه از افراد داشت. سپس، در کنار تحصیل و فعالیتهای آموزشی، ثمینه با برادرش ثمین و خواهرش پروانه در محیطی پر از آگاهیهای تربیتی و آموزشی رشد کرد.
ثمینه در جایی درباره خود و زندگیاش گفته بود: من در سال ۱۳۰۶ در تبریز به دنیا آمدم. از آنجایی که در مدرسه به دنیا آمدم و در آن جا بزرگ شدم، ازدواج کردم و در همان مدرسه تا روز آخری که پدرم زنده بود و بعد خودم تا زمان بازنشستگی کار کردم، طبیعتا زندگی من با مدرسه به هم گره خورده است. زمانی که من به دنیا آمدم، سه سالی بود که پدرم باغچه اطفال را در تبریز پایه گذاری کرده بود. مدت کوتاهی بعد از تولد من، ما به شیراز رفتیم و پدرم در آنجا کودکستان شیراز را پایه گذاری کرد. من در کودکستان شیراز بزرگ شدم، در فضایی باز و در کودکستانی که پدرم با همه ایده آل هایش آنجا را اداره میکرد. برای من که الان هشتاد سال از عمرم میگذرد و مدرسههای بسیاری را دیدهام، کودکستان شیراز یکی از برجستهترین کودکستانهایی بود که به یاد دارم. واقعا کودکستان به تمام معنا بود. از نظر تربیت حواس، تربیت جسم، تربیت نیروی ذهنی، آداب معاشرت، پرورش شخصیت برای راستگو بودن، صمیمی بودن و دلیر بودن در موارد لازم. پدرم میگفت انسان نباید ترسو باشد. ترس بی جا سبب ضعف میشود. خجالت هم خیلی بد است. خجالت، بچهها را تا آخر عمرشان از کار و زندگی عقب میاندازد. پدرم با دقت بسیار به این مسائل توجه داشت و سعی میکرد به ما جرئت بدهد و خجالت بیهوده را از ما بگیرد. به این ترتیب اعتماد به نفس و مبارزه با خجالت بی جا را من از کودکی از پدر آموختم.
پس از گذراندن دوران ابتدایی و دبیرستان، ثمینه باغچهبان تصمیم گرفت که در رشته زبان انگلیسی تحصیلات خود را ادامه دهد. ابتدا وارد دانشسرای مقدماتی پامنار تهران شد و پس از مدت کوتاهی، در سال ۱۳۲۷ از دانشسرای عالی فارغالتحصیل شد. در این دوران، او از حضور استادانی برجسته همچون بدرالملوک بامداد و مهری آهی بهرهمند شد که تاثیرات ژرفی در سوگیریهای علمی و حرفهای او داشتند.
پس از پایان تحصیلاتش در ایران، ثمینه به تحصیل در خارج از کشور فکر کرد و برای ادامه مسیر علمی خود تصمیم به رفتن به آمریکا گرفت. او با کمک بورسیهای که دریافت کرده بود، به ایالت میسوری سفر کرد و در کالج لیندنوود در رشته آموزش و پرورش ناشنوایان تحصیل کرد.
پس از اتمام دورههای تحصیلی در آمریکا، ثمینه در سال ۱۳۳۲ موفق به گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته آموزشوپرورش ناشنوایان از دانشگاه کلمبیا شد. پس از آن، او تحصیلات خود را در رشته گفتاردرمانی ادامه داد و توانست مهارتهای خود را در این زمینه گسترش دهد. این دوران تحصیل و تجربیات علمی که به دست آورد، موجب شد تا ثمینه باغچهبان به یکی از پیشگامان آموزشوپرورش ناشنوایان در ایران تبدیل شود.
این تجربههای علمی و تحصیلی به ثمینه کمک کردند تا در ایران، آموزشهای ویژهای برای ناشنوایان طراحی کند و به عنوان یکی از چهرههای شناختهشده در این حوزه شناخته شود.
ثمینه باغچهبان در تهران و پیش از سفر به امریکا با هوشنگ پیرنظر آشنا و با او ازدواج کرد. او خود در این باره میگوید: «در دانشسرای عالی با هوشنگ پیرنظر همکلاسم آشنا و دوست شدم و ازدواج کردم. ما با هم بورسیه فولبرایت گرفتیم و در سال ۱۹۵۱ با هم به آمریکا آمدیم.» میگویم: درس خواندن در دانشگاههای آمریکایی تجربه خوبی باید بوده باشد. اگر بورس نمیگرفتید هم میآمدید؟ جواب میدهد: «نه. اگر بورس نمیدادند، نمیتوانستیم اینجا درس بخوانیم. ما پول رفتن به کرج را نداشتیم. میخواستیم بیاییم اینجا؟ پدرم و مادرم بسیار از این تصمیم حمایت کردند. پدرم البته بیشتر از مادرم. مدرک فوقلیسانسم را در سال ۱۹۵۵ در رشته آموزش ناشنوایان و سنجش شنوایی از مدرسه ناشنوایان کلارک و کالج اسمیت در شهر نورثمپتون واقع در ایالت ماساچوست گرفتم و بعد رفتم به نیویورک و در کالج بارنارد که بخشی از دانشگاه کلمبیاست، در رشته گفتاردرمانی به تحصیلاتم ادامه دادم. آن موقع جنگ کره بود و سربازهای آمریکایی از کره برمیگشتند و گرفتاریهای گفتاری زیادی داشتند و ما در دانشگاه کلمبیا با آنها کار میکردیم. در همین دوره هوشنگ هم مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه کلمبیا گرفت.»
او درباره ارتباطش با همسرش هوشنگ پیرنظر میگوید: «بگذارید همینجا اقرار کنم که همسر زنانی چون من بودن کار آسانی نیست. خیلی صبر و حوصله و گذشت میخواهد. مخصوصا برای کسانی که خودشان هم مسوولیت برنامههای سنگین فرهنگی و اجتماعی بر دوش داشته باشند.
هوشنگ عزیزم نهتنها تاب شتابزدگیها و هیجانهایم را در کارهایم میآورد، بلکه پشتیبان کارهای روزافزونم که هر روز شاخ و برگ نویی میگرفت نیز بود. هوشنگ سهم بزرگی در پیشرفت کار آموزش و پرورش و رفاه ناشنوایان دارد. او پدرم را دوست داشت و کارهایش را درست میدانست و با تمام تواناییهای مادی و معنویش پشتیبان کارهایمان بود. نهتنها همسرم، بلکه فرزندانم سهراب و مریم نیز سهمی از دشواری تحمل مادری چون من را داشتند. با وجود این، هردوشان همیشه پشتیبان فعالیتهای مختلفم بودهاند و هستند. اگر بجز این بود، نمیشد.»
ثمینه و هوشنگ پیرنظر سه فرزند به نامهای مرجان، سهراب و مریم دارند.
پس از بازگشت به ایران، ثمینه باغچهبان تصمیم گرفت که دانش و تجربیات خود را در راستای بهبود وضعیت آموزشی در کشور به کار گیرد. او در سال ۱۳۴۰ به عنوان مسئول تشکیل کلاسهای کارآموزی آموزگاران کلاس اول در سطح کشور منصوب شد و در این سمت، تأثیر زیادی بر بهبود روشهای تدریس در مدارس ابتدایی داشت. همچنین، او کتابی به نام «روش تدریس مخصوص سپاه دانش» نوشت که این کتاب به سرعت در کشورهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. افغانستان و تاجیکستان از جمله کشورهایی بودند که از این روشهای تدریس استفاده کردند.
بیشتر بخوانید: ژاله آموزگار کیست؟| سوابق استاد برجسته زبانشناسی و مردمشناسی ایران را بشناسید
یکی از دستاوردهای مهم ثمینه باغچهبان، تدوین برنامههای آموزشی برای ناشنوایان بود. او که از زمان کودکی با دنیای ناشنوایان آشنا شده بود، در دوران کاری خود بارها برای بهبود وضعیت تحصیلی و اجتماعی این گروه تلاش کرد. در سال ۱۳۵۰ او به عنوان مدیرعامل سازمان ملی رفاه ناشنوایان منصوب شد و در این سمت به ایجاد فرصتهای آموزشی و اجتماعی برای ناشنوایان پرداخت. این اقدام در آن زمان گامی مهم در راستای ارتقاء کیفیت زندگی ناشنوایان در ایران بود.
پس از فوت پدرش، ثمینه باغچهبان مسئولیتهای زیادی را در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان بر عهده گرفت. یکی از این مسئولیتها، رهبری آموزشگاه باغچهبان بود که در آن دوران در سطح کشور شناخته شده بود. سپس او ریاست آموزشگاه مدیریت فنی جمعیت کر و لالها را بر عهده گرفت و به این ترتیب تلاش کرد تا به بهبود وضعیت آموزش و پرورش ناشنوایان و کودکان کمشنوا در ایران بپردازد. علاوه بر این، او در سال ۱۳۴۵ مدیر امور بالینی و دوره تربیت متخصص شنوایی سنجی و رابط ناشنوایان در دانشگاه ملی شد و در این راستا به آموزش و تربیت متخصصان در این حوزه پرداخته است.
ثمینه باغچهبان افزونبر فعالیتهای آموزشی، در زمینه نوشتن کتب کودک و نوجوان نیز نقشی مهم بازی کرد. او آثار بسیاریدر این زمینه نوشت که از جمله آنها میتوان به کتابهای «پل چوبی» و «نوروزها و بادبادکها» اشاره کرد. این کتب نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی نیز با استقبال بیمانندی روبهرو و به عنوان کتابهای برگزیده از سوی شورای کتاب کودک معرفی شدند. این آثار، با توجه به محتوای آموزشی و تربیتی که در خود داشتند، به سرعت به منابع معتبر آموزشی تبدیل شدند و هنوز هم در برنامههای آموزشی مورد استفاده قرار میگیرند.
ثمینه باغچهبان همچنین در زمینه حفظ و معرفی فولکلور ایران فعالیتهای بسیاری انجام داد. او با هدف حفظ و گسترش فرهنگ عامه و ترانههای محلی، آثار فولکلوریک را به شیوهای نوین و قابل دسترس برای عموم مردم، بهویژه کودکان و ناشنوایان، ارائه داد. یکی از مهمترین کارهای او در این زمینه، ارائه ترانه فولکلوریک معروف «دویدم و دویدم» به زبان اشاره بود که با همکاری یونیسف انجام گرفت. این کار نه تنها به گسترش فرهنگ فولکلوریک ایران کمک کرد، بلکه به ناشنوایان این فرصت را داد تا با بخشی از فرهنگ عامه آشنا شوند.
همچنین در سال ۱۳۷۷، به درخواست یونیسف، ثمینه باغچهبان برگردان فارسی کتاب «پیمان جهانی» را انجام داد. این کتاب همراه با ویدئویی به زبان اشاره منتشر شد و توانست تأثیر زیادی در آگاهیبخشی و ترویج حقوق کودکان در ایران و سایر کشورها داشته باشد. آثار ثمینه باغچهبان همچنان در حوزه آموزشی و فرهنگی، بهویژه در زمینه ناشنوایان، تأثیرگذار و راهگشا هستند.
ثمینه باغچهبان در دوران زندگیاش توانست جوایز و افتخارات بسیاری شد. در سال ۱۹۷۷، از سوی «Clarke School Fellowship for the Middle East» در ایالات متحده، بورسیهای به نام او اختصاص یافت. این اقدام نه تنها نشاندهنده ارزشهای علمی و فرهنگی او در سطح بینالمللی بود، بلکه بیانگر جایگاه ویژهای است که ثمینه باغچهبان در میان فعالان آموزشی و فرهنگی به ویژه در حوزه ناشنوایان داشته است.
افزونبراین، زندگینامه ثمینه باغچهبان در کتابی با عنوان «ثمینه باغچهبان: خادم فرهنگ و جامعه»، نوشته رضا محمودی و محمد نوری منتشر شد. این کتاب بهعنوان اثری ارزشمند، داستان زندگی و دستاوردهای این شخصیت برجسته را برای نسلهای آینده ثبت کرده و نقشی مهم در معرفی تأثیرات او در جامعه بازی میکند. زندگینامه او بهراستی میتواند الگویی برای همگان باشد.
This is a modal window.