
اقتصاد۲۴- سال ۱۴۰۴ با هجوم بیامان گرانی مواد غذایی آغاز شد؛ صاعقهای که نه از آسمان، که از ساختارهای معیوب اقتصادی بر سر سفرههای مردم فرود آمد. سیاستهای شوکآور دولت چهاردهم، از حذف ارز مبادلهای تا آزادسازی بیقاعده تولید و صادرات، چرخه تورمی را به حراجی تبدیل کرد که هر روز بهای اقلام ضروری در آن بالاتر میرود. وزارتخانههای جهاد کشاورزی و صمت، با سهلانگاری در تنظیم زنجیره تأمین، به جای مهار آتش گرانی، هیزم به آن افزودند؛ گویی مسئولیت «سفره مردم» در اولویت نهادهای متولی نیست.
در سوی دیگر، آمارهای رسمی فریاد میزنند: افزایش ۳۰ درصدی قیمت مواد غذایی تنها در دو هفته نخست فروردین، سندی انکارناپذیر از شکست سیاستهای تنظیم بازار است.
شاخص دلاری مواد غذایی نیز ۰۰از نرخ بازار آزاد پیشی گرفته؛ این نه نشانه تحریم، که فریاد اقتصاد بیمار ایران است که از مدیریت ناکارآمد، فساد سیستماتیک و نابسامانی ارزی رنج میبرد. بازار مواد غذایی در فروردین ۱۴۰۴ به میدان جنگ تبدیل شده: قفسههای خالی روغن، سیبزمینی و حبوبات، تصویری از ناتوانی نظام توزیع است که حتی در تأمین پایهایترین کالاها عاجز مانده است.
از طرفی خروج یک برند خارجی از بازار روغن در دی ۱۴۰۳، تنها جرقهای بود که آتش کمبود این کالای اساسی را شعلهور کرد؛ آتشی که اکنون به قفسه فروشگاهها سرکشیده است. گوشت قرمز نیز به کالایی لوکس تبدیل شده به این ترتیب که قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفندی از ۹۸۰ هزار تومان در اسفند، به ۱.۱ میلیون تومان در فروردین رسید؛ افزایشی که حتی گوشت دولتی را ۴۰ درصد نسبت به سال گذشته گرانتر کرد.
مرغ، منبع پروتئین دهکهای میانی، با رشد ۱۲ درصدی قیمت به ۱۰۹ هزار تومان در هر کیلوگرم رسید؛ رقمی که برای بسیاری تنها به معنای حذف این محصول از سبد غذایی است. حبوبات، آخرین سنگر تغذیه اقشار کمدرآمد، اکنون خود به کالایی نایاب تبدیل شده: لوبیاچیتی با تورم ۱۵۳ درصدی در اسفند، نماد فروپاشی امنیت غذایی است.
This is a modal window.
دادههای مرکز آمار حکایت از فاجعه دارد: تورم ۵۲.۱ درصدی سبزیجات و حبوبات، رکوردی است که از دهه ۶۰ تاکنون بیسابقه بوده است. شیرینیجات با تورم ۳۳.۵ درصدی و میوه با ۳۲.۷ درصد، گواهی بر این واقعیت هستند که حتی کالاهای غیرضروری نیز از چرخه تورمی در امان نماندهاند. سیبزمینی، جایگزین ارزان قیمت برنج و گوشت برای فقرا، با تورم ۲۱۷.۷ درصدی، آخرین راه نجات را نیز بر میلیونها خانواده بسته است.
آمارهای تغذیهای زنگ خطر میکشند: کاهش سرانه مصرف گوشت قرمز از ۱۲ کیلوگرم در ۱۳۹۰ به ۴ کیلوگرم در ۱۴۰۱، نشانگر جایگزینی پروتئین با کربوهیدراتهای ارزان و کمکیفیت است. در دهکهای پایین، سرانه مصرف گوشت به کمتر از ۱ کیلوگرم در سال رسیده؛ گویی مصرف پروتئین حیوانی به امتیازی طبقاتی تبدیل شده است. میانگین کالری دریافتی روزانه به ۲۵۴۰ کیلوکالری کاهش یافته، اما این رقم فریبنده است: ۶۰ درصد آن از غلات تأمین میشود که تنها شکمها را پر میکند، نه نیازهای بدن را. ۵۵ درصد شهرنشینان ایرانی در معرض ناامنی غذایی هستند؛ این یعنی نیمی از جمعیت نه تنها گرسنهاند، بلکه از تغذیه سالم محروم شدهاند.
خط فقر با شتابی تصاعدی در حال افزایش است؛ چرا که مواد غذایی سهم ۳۵ درصدی از سبد هزینههای خانوار دارد و هر افزایش قیمت، میلیونها نفر را به زیر این خط پرتاب میکند. تورم افسارگسیخته مواد غذایی، در حالی ادامه دارد که رشد دستمزدها حتی به نصف نرخ تورم نیز نمیرسد؛ این نابرابری، چرخه فقر را عمیقتر میکند.
تا زمانی که امنیت غذایی در حاشیه سیاستگذاریهاست، هر روز قفسههای خالی فروشگاهها و معدههای خالی مردم، گواهی بر این شکست خواهند بود. سال ۱۴۰۴ میتواند نقطه عطفی باشد: یا آغاز اصلاحات ساختاری، یا شروعی برای تشدید فروپاشی اجتماعی.
۴۰. وقت آن است که به جای پاسکاری مسئولیتها، سفره مردم از چنگال سیاستهای نادرست نجات یابد؛ پیش از آن که دیر شود.
منبع: امتداد