
اقتصاد۲۴- دخالت مستقیم ایالات متحده در درگیریهای خاورمیانه و حمله به سایتهای نطنز، فردو و اصفهان، بسیاری از سرمایهگذاران را غافلگیر کرده است و مانند زنگ خطری برای اقتصاد جهانی موجب خواهد شد تا سرمایهگذاران که پیشتر چشم انتظار کاهش نرخ بهره و تقویت رشد اقتصادی بودند، در تصمیمات خود تجدیدنظر کرده و به سمت داراییهای امن تری همچون طلا، دلار، اوراق خزانه داری آمریکا و حتی فرانک سوئیس حرکت کنند.
تحلیلگران موسسه Oxford Economics هشدار دادهاند که اگر سناریوی شدیدتری همچون مسدودسازی تنگه هرمز یا اخلال در صادرات نفت ایران رقم بخورد، قیمتها به راحتی میتواند تا مرز ۱۳۰دلار در هر بشکه پیش برود. این سطح قیمتی نه تنها تبعات سنگینی بر هزینههای انرژی در کشورهای مصرفکننده خواهد داشت، بلکه میتواند تورم ایالات متحده را تا پایان سالجاری به سطحی فراتر از ۶درصد برساند؛ رقمی که نه تنها سیاستهای انبساطی بانک مرکزی را با چالش مواجه میکند، بلکه اساسا امید به کاهش نرخ بهره در کوتاه مدت را از میان خواهد برد. در این میان، مهمترین نگرانی اقتصاددانان نه یک موج قیمتی مقطعی، بلکه ورود اقتصاد جهانی به چرخهای از تورم پایدار، کاهش تقاضای مصرفکننده و در نهایت رکود احتمالی است؛ رکودی که برخلاف بحرانهای مالی کلاسیک، منشأ آن در میدانهای نبرد و سکوهای نفتی خاورمیانه نهفته است، نه در دفاتر وال استریت یا ساختمانهای خزانه داری. حمله آمریکا به ایران، نخستین موج جراحات اقتصادی را با افزایش قیمت نفت و پرش داراییهای امن به بازار جهانی وارد خوهد کرد.
اما آنچه نگران کنندهتر است، موج دوم جراحات است: تورم فزاینده، کاهش رشد اقتصادی و فشار بر معیشت میلیونها نفر. موج دوم جراحات اقتصادی، که این بار نه از دل انفجارها، بلکه از دل صورت حسابهای روزمره و شاخصهای اقتصادی سر برمی آورد، به مراتب عمیقتر و پیچیدهتر از پیامدهای نظامی اولیه خواهد بود. افزایش ناگهانی بهای نفت در روزهای آتی، تاثیر مستقیم و غیرقابل اجتنابی بر ساختار هزینهای اقتصادها خواهد داشت: از بالا رفتن قیمت سوختهای حمل ونقل گرفته تا افزایش هزینههای تولید صنعتی و زنجیره تامین کالاها و خدمات. در این میان، ایالات متحده که با وجود رشد تولید داخلی نفت همچنان یکی از مصرفکنندگان بزرگ جهانی انرژی محسوب میشود، با فشار دوگانهای مواجه خواهد شد؛ از یک سو، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل باعث کاهش قدرت خرید میلیونها خانوار آمریکایی میشود و از سوی دیگر، شرکتهای تولیدی و خدماتی با بالا رفتن بهای انرژی، ناچار به افزایش قیمت نهایی کالا و خدمات خواهند بود.
این روند به تدریج فشار تورمی گسترده تری را در سطح کلان ایجاد و شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) را در مسیر صعودی قرار میدهد. در چنین شرایطی، بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) با چالش بزرگی روبه رو میشود: از یکسو بازارها در انتظار کاهش نرخ بهره به منظور تقویت رشد اقتصادی هستند، اما از سوی دیگر، موج جدید تورم ناشی از گرانی انرژی، سیاستگذاران پولی را مجبور به احتیاط بیشتر میکند. اگر تورم دوباره به سطوح بالای ۶درصد بازگردد، فدرال رزرو برای حفظ اعتبار و کنترل انتظارات تورمی، نه تنها نمیتواند نرخ بهره را کاهش دهد، بلکه ممکن است برای دورهای طولانی در همان سطح بالا نگه دارد یا حتی به فکر افزایش مجدد آن بیفتد.
بیشتر بخوانید:افزایش قیمت نفت از ترس واکنش ایران به حملات آمریکا
از سوی دیگر، کشورهایی که به واردات نفت وابستهاند، به ویژه در اروپا و آسیا، با کسری تراز تجاری، افزایش قیمت ارزهای خارجی و ضعف در ارز ملی مواجه خواهند شد؛ روندی که خود بر نرخ تورم داخلی آنها دامن خواهد زد. در مقابل، کشورهای صادرکننده نفت گرچه در کوتاه مدت از افزایش درآمدهای صادراتی بهرهمند میشوند، اما این سودآوری، همراه با بی ثباتی بازار، ریسک سرمایهگذاری و تهدیدهای ژئوپلیتیک، میتواند به سرعت رنگ ببازد. در نهایت، موج دوم جراحات نه تنها رشد اقتصادی جهان را تهدید میکند، بلکه زندگی روزمره میلیونها نفر را نیز تحتتاثیر قرار میدهد؛ مردمی که فارغ از تصمیمات سیاسی و نظامی، بار اصلی این بحران چندوجهی را به دوش میکشند. پرسش کلیدی در روزهای پس از حمله، به نحوه واکنش ایران بازمیگردد؛ واکنشی که میتواند نه تنها آینده تنشهای منطقهای بلکه ثبات بازار جهانی انرژی را نیز تحتتاثیر قرار دهد.
در میان التهاب تاریکترین روزهای خاورمیانه، سناریوهای پیش روی بازار جهانی انرژی و اقتصاد جهانی را میتوان در سه مسیر محتمل دسته بندی کرد؛ مسیرهایی که از آرامش شکننده تا بحران گسترده، طیفی از آیندههای ممکن را ترسیم میکنند. در سناریوی اول، اگر ایران از واکنشی سخت و پرهزینه پرهیز کند و تصمیمگیرندگان در تهران مسیر بازگشت به دیپلماسی را ولو به شکل ضمنی در پیش گیرند، بازار نفت میتواند با اصلاح محدود قیمتی، دوباره به محدوده ۷۵دلار بازگردد. چنین وضعیتی نه تنها آرامشی نسبی در بازارها ایجاد میکند، بلکه از اوج گیری تورم در اقتصادهای بزرگ جلوگیری خواهد کرد. اما در سناریوی دوم، در صورتی که ایران به طور مشخص زیرساختهای نفتی کشورهای منطقه یا عبور و مرور نفت کشها از تنگه هرمز را هدف قرار دهد، به سرعت شاهد افزایش بهای نفت تا محدوده ۱۳۰ دلار خواهیم بود؛ افزایشی که به دنبال خود موج جدیدی از تورم جهانی، کاهش رشد اقتصادی و احتمالا آغاز رکودی تازه را رقم خواهد زد.
در سناریوی سوم و بحرانی تر، اگر مسیرهای دریایی به ویژه در هرمز به طور کامل بسته شود و تجارت انرژی منطقه دچار وقفه شود، قیمت نفت ممکن است تا سطوح ۱۵۰دلار نیز جهش کند. در این شرایط، پیامدهای اقتصادی نه تنها دامنگیر واردکنندگان اصلی انرژی خواهد شد، بلکه به ویژه برای اقتصادهای نوظهور آسیایی یا آفریقایی، به منزلۀ فاجعهای اقتصادی تلقی خواهد شد. در چنین شرایطی، تحلیلگران و تصمیم سازان اقتصادی معتقدند کشورهای بزرگ مصرفکننده نفت باید با استفاده از ذخایر استراتژیک خود، تعادل روانی و واقعی بازار را حفظ کنند و همزمان، اعضای اوپک پلاس با تصمیمات سریع و منعطف، ظرفیت تولید خود را به عنوان ابزار کنترل قیمت فعال نگه دارند. حمله آمریکا به ایران، فراتر از یک اقدام نظامی، زنگ خطر اقتصاد جهانی را به صدا درآورده است.
به احتمال زیاد بازار نفت واکنشی تند را در روزهای آینده تجربه خواهد کرد و از هم اکنون شرایط برای موج جدیدی از نوسانات و بحرانهای اقتصادی فراهم شده است. آینده رشد اقتصادی، ثبات پولی و معیشت مردم در سراسر جهان به شدت به میزان تحمل بازار مقابل تنشها و انتخاب مسیر مناسب دیپلماتیک و اقتصادی بستگی دارد. سیاستگذاران اکنون در آستانه تصمیماتی راهبردی هستند که میتواند سرنوشت ماههای آتی اقتصاد جهانی را تعیین کند.