
اقتصاد ۲۴- گزارش تازهای از شبکه خدمات حرفهای چند ملیتی "پرایس واتر هاوس کوپرز" (PwC) مستقر در لندن یکی از چهار شرکت بزرگ حسابداری جهان، سه سناریوی متمایز مبتنی بر داده را برای خاورمیانه در سال ۲۰۳۵ برجسته میکند که نشان میدهد اگر دولتها و کسبوکارهای منطقهای به طور موثر از بهبود بهرهوری مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده کنند و به اثرات اقتصادی تغییرات اقلیمی بپردازند، فرصتی ۲۳۲ میلیارد دلاری وجود خواهد داشت.
این تحقیق با عنوان "ارزش در حرکت: زمان رهبری خاورمیانه اکنون است" نشان میدهد که در طول یک دهه آینده، صنایع برای برآورده ساختن نیازهای انسانی به روشهای نوآورانه، سازماندهی مجدد خواهند شد و به ظهور حوزههای جدیدی منجر میشوند که از مرزهای سنتی بخشها فراتر میروند. این تحولات، راههایی را برای کسبوکارها و سازمانها ایجاد میکند تا خود را از نو بسازند، پایگاههای مشتری جدید را هدف قرار دهند، مشارکتهای بینبخشی ایجاد و چارچوبهای خدماتی و عملیاتی خود را نوآوری کنند.
خاورمیانه با تعهدات بلندپروازانه در زمینه آب و هوا، دسترسی به ارزانترین انرژی تجدیدپذیر جهان و قابلیتها و زیرساختهای هوش مصنوعی که به سرعت در حال تکامل هستند، از یک مزیت استراتژیک منحصر بفرد برخوردار است و در موقعیت مناسبی برای رهبری موج بعدی رشد اقتصادی پایدار و مبتنی بر فناوری قرار دارد. مدلسازی "پرایس واتر هاوس کوپرز" نشان میدهد که تحت سناریوی "کسب و کار طبق معمول"، تولید ناخالص داخلی واقعی منطقهای میتواند تا سال ۲۰۳۵ میلادی ۴۱.۸ درصد افزایش یابد.
با این وجود، با در نظر گرفتن خطرات مرتبط با آب و هوا مانند موج گرما، کمبود آب و سیل، این رشد با ۱۳.۹ درصد کاهش به افزایش خالص ۲۷.۹ درصد میرسد و تولید ناخالص داخلی را به ۴.۵۷ تریلیون دلار میرساند. این به عنوان پایهای برای ارزیابی سه سناریوی آینده متمایز در سطح جهان و پیامدهای آنها برای خاورمیانه عمل میکند.
در مطلوبترین سناریو، پذیرش گسترده هوش مصنوعی میتواند ۸.۳ درصد دیگر از طریق افزایش بهرهوری به این امر کمک کند. این همراه با اقدامات قاطع اقلیمی میتواند تولید ناخالص داخلی را تا سال ۲۰۳۵ به ۴.۶۸ تریلیون دلار افزایش دهد.
در حالی که بخش عمدهای از جهان با سطوح بالایی از عدم قطعیت ژئوپولیتیکی و اقتصاد کلان دست و پنجه نرم میکند، تابآوری و ثبات اقتصادی به مشارکتهای استراتژیک، سرمایهگذاری در فناوری و دسترسی به یک منبع انرژی پاک مقرون به صرفه وابسته خواهد بود. در چنین بستری، خاورمیانه در حال ترسیم مسیری مطمئن به جلو است: مسیری که با چشماندازی جسورانه برای آینده، نوآوری و چابکی تعریف میشود. این منطقه نه تنها در حال تقویت پایههای اقتصادی خود است، بلکه به عنوان یک رهبر جهانی در اقدامات اقلیمی، نوآوری هوش مصنوعی و تحول فناوری نیز ظهور میکند؛ و اگر به تسریع پذیرش هوش مصنوعی و رهبری گذار انرژی ادامه دهد، تولید ناخالص داخلی واقعی آن میتواند در دهه آینده به ۴.۶۸ تریلیون دلار آمریکا برسد.
مسیر رسیدن به آن آینده به این بستگی دارد که اقتصادهای منطقه در بحبوحه ژئوپولیتیک شکننده و روندهای کلان مانند تغییرات جمعیتی و بیثباتی اجتماعی چگونه به تعامل بین هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی و سایر فناوریهای نوظهور واکنش نشان میدهند.
بیشتر بخوانید: اینفوگرافی/ شاخصهای آمادگی هوش مصنوعی در کشورهای خاورمیانه
۱- یک تحول مبتنی بر اعتماد
سناریویی را نشان میدهد که در آن هوش مصنوعی و راهحلهای اقلیمی به طور هماهنگ و همسو با منافع جهانی برای رشد گسترده بهرهوری و تابآوری اقلیمی کار میکنند. در اینجا، مزایای بهرهوری هوش مصنوعی به طور قابل توجهی از هزینههای داراییهای بلااستفاده مرتبط با کربنزدایی فراتر میرود و منجر به نرخ رشدی بالاتر از انتظار اولیه ما برای رشد اقتصادی میشود.
تاثیر این سناریو بر خاورمیانه: در این سناریوی خوشبینانه، پذیرش گسترده هوش مصنوعی باعث افزایش ۸.۳ درصدی بهرهوری در تولید ناخالص داخلی میشود که به راحتی ضرر ۵.۲ درصدی ناشی از داراییهای بلااستفاده را جبران میکند و رشد تجمعی تولید ناخالص داخلی را تا سال ۲۰۳۵ به ۳۱ درصد یا ۴.۶۸ تریلیون دلار آمریکا میرساند، که افزایشی تا ۱.۱۱ تریلیون دلار آمریکا نسبت به تولید ناخالص داخلی ۳.۵۷ تریلیون دلار آمریکا در حال حاضر است.
۲- یک گذار پرتنش
این سناریو بدان معناست که تلاشهای پایداری محدود شدهاند و پذیرش فناوری پراکندهتر و کمتر مورد اعتماد است. دستاوردهای اندکی از هوش مصنوعی وجود دارد که تا حد زیادی با هزینههای اقتصادی یک گذار اقلیمی شتابیافته جبران میشود.
تاثیر این سناریو بر خاورمیانه: در این سناریوی محتاطانه، پذیرش محافظهکارانه هوش مصنوعی تنها ۳.۹ درصد به تولید ناخالص داخلی اضافه میکند، در حالی که هزینههای کربنزدایی ۲.۹ درصد کاهش مییابد و در نتیجه رشد تجمعی تولید ناخالص داخلی ۲۸.۹ درصد یا ۴.۶۱ تریلیون دلار آمریکا تا سال ۲۰۳۵ خواهد بود. این نشان دهنده بهبود خالص ۱ درصدی تولید ناخالص داخلی است.
۳- دوران آشفته
این سناریو آیندهای گسسته را در نظر میگیرد که با فناوریهای قطبیکننده و تلاشهای پایداری معلق مشخص میشود. افزایش بیثباتی ژئوپولیتیکی و اقتصادی میتواند منجر به کاهش اعتماد به فناوری، محدود کردن مزایای اقتصادی و دسترسی به آن شود. هم چنین، افزایش عدم قطعیت اقدامات پایداری را به قیمت آینده نادیده میگیرد. در این سناریو، اتوماسیون (خودکاری شدن) از ایجاد شغل پیشی میگیرد و اشتغال را کاهش میدهد، در حالی که اقدامات پایداری به قیمت آینده نادیده گرفته میشوند. با توجه به افزایش نوسانات، تنشها بر سر تجارت آزاد یا عادلانه همچنان مانع همکاری بینالمللی میشود. رشد در این سناریو میتواند به پایینتر از انتظارات اولیه برسد.
تاثیر این سناریو بر خاورمیانه: در این سناریوی چالشبرانگیز، تاخیر یا محدودیت در پذیرش هوش مصنوعی، ۰.۸ درصد از بهرهوری را کاهش میدهد، در حالی که هزینههای بالاتر کربنزدایی، رشد را ۲.۶ درصد کاهش میدهد که باعث میشود رشد کلی تولید ناخالص داخلی به ۲۴.۵ درصد یعنی ۴.۴۵ تریلیون دلار آمریکا کاهش یابد.
آن چه در آینده رخ خواهد داد، به این بستگی دارد که هوش مصنوعی تا چه اندازه به شکلی موثر به کار گرفته شود و اقتصادهای خاورمیانه تا چه اندازه به شکلی خوب گذار انرژی را هدایت و هزینههای اقتصادی کربنزدایی را مدیریت کنند. شکاف بین بهترین و بدترین سناریوها در سال ۲۰۳۵، ۲۳۲ میلیارد دلار آمریکا است که یک یادآوری قدرتمند از آن است که تا چه اندازه آینده منطقه در معرض خطر میباشد.
مدلسازی "پرایس واتر هاوس کوپرز" برای خاورمیانه پیشبینی میکند که از اکنون تا سال ۲۰۳۵، اقتصاد منطقهای قرار است ۴۱.۸ درصد در شرایط واقعی رشد کند. با این وجود، هنگامی که خطرات فیزیکی آب و هوایی مانند گرمای شدید و تنش آبی، خشکسالی و سیل در مدلسازی اقتصادی ما لحاظ میشوند، برخی از فرضیات پایه ما در مورد رشد اقتصادی را تغییر میدهند و رشد تولید ناخالص داخلی پیشبینیشده را ۱۳.۹ درصد کاهش میدهند.
بنابراین، با در نظر گرفتن آب و هوا، پیشبینی میشود اقتصاد خاورمیانه ۲۷.۹ درصد رشد کند و به تولید ناخالص داخلی ۴.۵۷ تریلیون دلار آمریکا در سال ۲۰۳۵ برسد. این به عنوان خط پایه برای ارزیابی این سه سناریوی متمایز آینده برای منطقه عمل میکند.
استیون اندرسون، مدیر ارشد استراتژی و فناوری در "پرایس واتر هاوس کوپرز" میگوید: "دهه پیش رو، تخیل و قابلیتهای منطقه را به شکلی بیسابقه به چالش خواهد کشید. با آشکار شدن پویاییها، اقتصاد خاورمیانه تغییر شکل خواهد داد. برای پیشرو ماندن، کسبوکارها و دولتها باید با سرعت، هدف و مشارکت عمل کنند و مدلهای سنتی را برای آزادسازی مزیت رقابتی که منطقه به طور منحصر بفرد در حال ارائه آن است، بازآفرینی نمایند".
این تحقیق چارچوب جدیدی را معرفی کرده که پیرامون حوزههای رشد نوظهور از جمله نحوه حرکت، سوخترسانی، ساخت، مراقبت، محاسبه و اتصال ساختار یافته است. این اکوسیستمهای میان صنعتی، آینده خلق ارزش را نشان میدهند و مدلهای سنتی هر بخش را با فرصتهای پویاتر و به هم پیوستهتر جایگزین میکنند. این گزارش هم چنین بر نقش انرژی پاک در تقویت زیرساختهای هوش مصنوعی و نوآوری در مقیاسپذیری تاکید کرده است. با افزایش سرمایهگذاریهای اَبَرمقیاسپذیرهای جهانی، مزیت انرژی تجدیدپذیر خاورمیانه میتواند ظهور آن را به عنوان یک قطب منطقهای و جهانی هوش مصنوعی تسهیل کند.
در بخشی از این گزارش آمده است: "یک عامل حیاتی این خواهد بود که منطقه چگونه به طور موثر هزینه و مقیاسپذیری هوش مصنوعی را با در دسترس بودن و مقرون به صرفه بودن انرژی پاک برای تأمین انرژی خود متعادل میکند، به ویژه آن که پذیرش هوش مصنوعی با سرعت بیسابقهای در حال افزایش است. ایجاد این تعادل برای آزادسازی ظرفیت بالقوه کامل منطقه ضروری خواهد بود".
کل تولید ناخالص داخلی پیشبینیشده خاورمیانه در سال ۲۰۳۵، به ارزش ۴.۵۷ تریلیون دلار آمریکا خواهد بود و بخشهای سنتی در حوزههای جدید رشد بازپیکربندی میشوند. همان نیروهای دگرگونکنندهای که سناریوهای پیشتر مطرح شده هدایت میکنند، مرزهای سنتی بخشها را نیز از بین میبرند و مرزهای بین فرآیندها و برنامهها، جغرافیاها و پلتفرمها و حتی بین انسانها و ماشینها را محو میکنند.
در طول یک دهه آینده، این بخشهای سنتی برای برآورده کردن نیازهای انسانی از جمله نحوه حرکت، تغذیه، ساخت، سوخترسانی و مراقبت از خود به روشهای کاملاً جدید، بازپیکربندی خواهند شد و منجر به شکلگیری حوزههای اقتصادی میشوند. این حوزهها هم چنین نحوه اتصال و محاسبه، تأمین مالی و بیمه، و حکمرانی و خدمت رسانی به جوامع ما را برای ایجاد تحول پیش رو، بازتعریف خواهند کرد. سازمانها برای مشارکت در روشهای جدید برای برآورده کردن این نیازهای انسانی، تنوعبخشی خواهند کرد و رویکردهای خود را برای هدف قرار دادن پایگاههای مشتری جدید، تشکیل اتحادهای بینبخشی و نوآوری در مدلهای خدمات و عملیاتی خود، بازتعریف خواهند کرد.
اقتصاددانان "پرایس واتر هاوس کوپرز" تخمین میزنند که تولید ناخالص داخلی واقعی خاورمیانه در سال ۲۰۳۵ حدود ۱ تریلیون دلار بیش از میزان فعلی خواهد بود که این امر برای کسانی که آماده حرکت سریع و قاطعانه و جذب موج بعدی ارزش هستند، مزیت قابل توجهی محسوب میشود.
بیشتر بخوانید: بهترین اقتصاد خاورمیانه متعلق به چه کشوری است؟/ جای خالی ایران در فهرست برترینها
ضرورت بازآفرینی در میان سازمانهای منطقه به شدت در بیست و هشتمین نظرسنجی سالانه مدیران عامل "پرایس واتر هاوس کوپرز" یافتههای خاورمیانه نشان داده شده است، به طوری که ۶۰ درصد از مدیران عامل منطقهای اظهار داشتند که بدون تطبیق، کسبوکارشان در مدت ۱۰ سال یا مدت زمانی کمتر دوام نخواهد آورد. این نگرانی فزاینده نه تنها از سطح سال گذشته فراتر رفته، بلکه از میانگین جهانی فعلی ۴۱ درصد نیز بسیار فراتر رفته است. جای تعجبی ندارد که بیش از نیمی از آنان گفتهاند که در پنج سال گذشته با محصولات و خدمات نوآوری انجام دادهاند و ۴۰ درصد برای افزایش دسترسی به بازار، رقابت در صنایع یا بخشهای جدید را آغاز کردهاند.
چندین بازیگر پیشرو منطقهای در حال حاضر این حرکت را نشان میدهند و فراتر از مرزهای سنتی خود حرکت میکنند. در امارات متحده عربی، Careem به یک "اَبَر اپلیکیشن" بدیل شده است و فعالیت آن از سرویس تاکسی اینترنتی به تحویل غذا، پرداختهای دیجیتال، حوالهها و موارد دیگر گسترش یافته است. G۴۲ Healthcare ابوظبی با Mubadala Health ادغام شد تا M۴۲ را تشکیل دهد و "ژنومیک" مبتنی بر هوش مصنوعی را با مراقبت از بیمار در سطح جهانی ترکیب کند. در عربستان سعودی، همکاری آرامکو با BYD، سازنده خودروهای برقی، تغییر به سمت حمل و نقل پاک در منطقه را تسریع میکند این اقدامات نشان میدهند که چگونه رهبران حوزه حمل و نقل، مراقبتهای بهداشتی و انرژی در حال همگرایی برای ایجاد زنجیرههای ارزش کاملا تازهای هستند.
سازمانها در سراسر جهان و خاورمیانه به سرعت در حال تکامل هستند، مرزهای صنعت را در هم میشکنند و مدلهای کسبوکار را برای گشودن دریچههای رشد جدید بازآفرینی میکنند. در این فرآیند، آنان در حال تغییر شکل نحوه برآورده ساختن نیازهای اساسی انسان هستند.
در بحبوحه اختلالات ناشی از تحول فناوری و فشار آب و هوایی، منطقه خاورمیانه دو مزیت استراتژیک قدرتمند دارد: پیشتازی در اقدامات اقلیمی با چشماندازهای ملی جسورانه که اهداف پایداری بلندپروازانهای را هدایت میکند و دوم جایگاه آن منطقه به عنوان یک نیروی جهانی نوظهور در هوش مصنوعی، با دولتهای آیندهنگر که آیندهای مقاومتر و مبتنی بر فناوری را رهبری میکنند.
این بنیان به منطقه یک مزیت میدهد: توانایی هدایت آسان نیروهای قدرتمندی که در حال تغییر شکل اقتصاد جهانی هستند و شرایط را برای یک سناریوی مبتنی بر اعتماد در آینده ایجاد میکنند، سناریویی که در آن پذیرش هوش مصنوعی تسریع میشود، اقدامات اقلیمی مقیاسپذیر میشود و نفوذ منطقهای افزایش مییابد.
اعتماد به هوش مصنوعی یک عامل تمایز کلیدی برای منطقه است. نیمی از مدیران عامل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس میگویند که به میزان "زیاد" یا "بسیار زیاد" به هوش مصنوعی اعتماد دارند که این میزان تنها یک سوم از همتایان جهانی آنان است. این اعتماد به عمل تبدیل شده است. تنها در طول سال گذشته، تقریبا ۷۰ درصد از مدیران عامل منطقهای هوش مصنوعی مولد را به کار گرفتهاند، افزایش بهرهوری زمان و بیش از نیمی از آنان سودآوری بیش تری را گزارش کردهاند که هر دو به طور قابل توجهی بالاتر از معیارهای جهانی است. با نگاهی به آینده در سه سال آینده، هوش مصنوعی از جمله هوش مصنوعی مولد قرار است به یک جزء اصلی پلتفرمهای فناوری، فرآیندهای تجاری و توسعه محصولات و خدمات جدید در منطقه تبدیل شود. این امر فرصتهای جدیدی را برای ساخت، بهبود و کسب ارزش ایجاد خواهد کرد.
ظرفیت بالقوه اقتصادی هوش مصنوعی بسیار زیاد است. "پرایس واتر هاوس کوپرز" تخمین میزند که اگر رونق بهرهوری هوش مصنوعی به ظرفیت بالقوه خود برسد، تولید ناخالص داخلی جهانی میتواند تا سال ۲۰۳۵ تقریباً ۱۵ درصد بیافزایش یابد، در حالی که خاورمیانه شاهد رونق بهرهوری هوش مصنوعی به میزان ۸.۳ درصد رشد اضافی در فاصله سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۵ خواهد بود. دولتها در منطقه به شدت بر روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند تا رشد آینده را از طریق استراتژیهای ملی مانند پروژه ۱۰۰ میلیارد دلاری عربستان سعودی برای انتقال به ابزارهای سرمایهگذاری هوش مصنوعی مانند MGX هدایت کنند. صندوقهای سرمایهگذاری مستقل منطقهای نیز در حال تعمیق مشارکتهای جهانی برای تسریع پذیرش هوش مصنوعی هستند و بخشهایی مانند حمل و نقل، مراقبتهای بهداشتی، انرژی و امور مالی را متحول میکنند.
بیشتر بخوانید: هوش مصنوعی در بازار ایران: فانوس راه سرمایهگذاران یا آرزویی دستنیافتنی؟ / آیا زیرساختهای ایران تاب این بار را دارد؟
ساختارهای دولتی را حول محور حوزهها، نه بخشها، مجددا پیکربندی کنید: این امر تغییر از بخشهای مجزا به حوزههای یکپارچه رشد را تسریع میکند. این امر دولتها را قادر میسازد تا بر اساس نیازهای اصلی انسان، مانند مراقبت یا ارتباط، به جای طبقهبندیهای قدیمی صنعت، حکمرانی کنند تا از نوآوری بهتر حمایت نمایند، به چالشهای پیچیده پاسخ دهند و خدمات عمومی یکپارچهتری ارائه دهند.
بودجههای اختصاصی برای تسریع پذیرش هوش مصنوعی ایجاد کنید: در موارد استفاده با تاثیر بالا و زیرساختهای هوش مصنوعی، به ویژه در حوزه خدمات عمومی و بخشهای حیاتی مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و حمل و نقل، سرمایهگذاری کنید.
قهرمانان ملی بسازید و رشد بخش خصوصی را حول محور آن پیش ببرید: از ظهور رهبران فناوری رقابتی منطقهای که میتوانند نوآوری را تثبیت کنند و اتحادهای دولت با دولت را در سطح جهانی تقویت نمایند حمایت کنید. قهرمانان ملی فناوری میتوانند فضای لازم را برای نوآوری، جذب استعداد، ایجاد شغل، سرمایهگذاری در مقیاس بزرگ و صادرات فراهم کنند.
با مدرنیزاسیون سیستمهای قدیمی، ناکارآمدیها را شناسایی و حذف کنید: هم چنین، از این طریق میتوانید سرمایه را برای سرمایهگذاریهای استراتژیک در آموزش، زیرساختها و مراقبتهای بهداشتی آزاد کنید. در عین حال، با ایجاد محیطهای امن نظارتی و آزمایشگاههای نوآوری باز که امکان آزمایش ایمن فناوریهای جدید را فراهم میکنند.
اتحادهای دولت با دولت را برای گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی و ایجاد فرصتهای اقتصادی جدید تقویت کنید: با ظهور کشورهای منطقه به عنوان قدرتهای ژئواکونومیک جهانی، تعمیق روابط استراتژیک با سایر اقتصادهای کلیدی میتواند سرمایهگذاریهای مشترک در بخشهای کلیدی انرژی، هوش مصنوعی و زیرساختها را تقویت کند. این اتحادها نه تنها باید برای پیشبرد منافع ملی، بلکه برای تثبیت وزن جهانی رو به رشد منطقه نیز مورد استفاده قرار گیرند. در خاورمیانه، بخشهایی مانند تولید، لجستیک و ساخت و ساز با فشار فزایندهای برای بومیسازی، دیجیتالی کردن و کربنزدایی مواجه هستند و بسیاری از سازمانها هنوز به مدلهای تجاری و عملیاتی قدیمی متکی هستند که سازگاری آنان را محدود میکند. برای حفظ رقابت، رهبران کسبوکار باید از نوآوری پیشگیرانه استقبال کنند.
بازطراحی مدلهای کسبوکار: مدلهای جدیدی را توسعه دهید که نحوه ایجاد، ارائه و کسب ارزش را متحول کنند. از هوش مصنوعی به عنوان محرک نوآوری استفاده کنید و پایداری را نه تنها برای کارایی، بلکه برای رشد بلندمدت برای مقابله با خطر واقعی داراییهای سرگردان، در آن بگنجانید
ایجاد زنجیرههای تأمین انعطافپذیر و مقاوم در برابر تعرفه: در منطقه خاورمیانه زنجیرههای تامین در حال حاضر تحت فشار قابل توجهی از افزایش عدم قطعیت ژئوپولیتیکی و نوسان قیمت نفت هستند. برای مدیریت لایههای جدید پیچیدگی و هزینه تجارت جهانی، کسبوکارها باید ارزیابی کنند که چگونه زنجیرههای تأمین، مشارکتها و استراتژیهای لجستیکی آنان با نگرانیهای امنیتی جهانی و منطقهای همسو میشود. آنان باید با تقویت شبکههای محلی خود برای هوش و تداوم، تنوع بخشیدن به تأمینکنندگان و مسیرها برای جلوگیری از اتکای بیش از حد به هر منطقه واحد و شناسایی محصولات و بازارهایی که بیشترین اهمیت را دارند، انعطافپذیری ایجاد کنند.
اتحادهای استراتژیک تشکیل دهید: برای دسترسی به بازارهای جدید و فرصتهای نوآوری، در سراسر جغرافیاها و صنایع مختلف مشارکت ایجاد کنید. به طور منظم استراتژیهای قیمتگذاری را بررسی کنید تا در چشمانداز تجاری در حال تغییر، سودآور بمانید.
سرمایهگذاری در توسعه استعدادها: بازنگری سیستمهای آموزشی برای تجهیز نسلهای آینده به مهارتهای محاسباتی، طرز فکر پایداری و تخصص در زمینههای آیندهمحور مانند مهندسی سبز، زیستشناسی مصنوعی و مواد پیشرفته، تضمین استعداد انعطافپذیر که قادر به پیشبرد نوآوری و ایجاد تحول اقتصادی بلندمدت باشد امری ضروری به نظر میرسد.
ایجاد مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای منطقهای: قرار دادن دانشگاههای محلی پیشرو به عنوان موتورهای محرکه دانش برای توسعه ملی با سرمایهگذاری در مراکز تحقیقاتی در سطح جهانی که بر اولویتهای استراتژیک مانند انرژی پاک، مهندسی زیستی و تابآوری اقلیمی متمرکز هستند.
جاسازی کارآفرینی در فرهنگ دانشگاهی: تجهیز دانشجویان و محققان به ابزارهایی برای ایجاد استارتآپها و شرکتهای اجتماعی، کمک به تنوعبخشی به اقتصادها و ایجاد راهحلها و اکتشافات فناوری بومی.
هم چنین، این گزارش از دولتها، رهبران کسبوکار و دانشگاهها میخواهد تا اقدامات جسورانه و هماهنگی را برای شکلدهی به آینده منطقه انجام دهند. این گزارش از دولتها میخواهد که نهادها را حول محور نیازهای در حال تحول انسانی بازطراحی کنند. این شامل ایجاد وزارتخانههایی با تمرکز بر مراقبت یا تحرک است. علاوه بر این، لازمه تحقق این امر ایجاد بودجههای اختصاصی برای تسریع پذیرش هوش مصنوعی در خدمات عمومی است. در آن صورت، رهبران کسبوکار تشویق میشوند تا مدلهای عملیاتی را برای یک اقتصاد محلیتر، دیجیتالتر و با آلایندگی کربنی کم تر، ضمن افزایش تابآوری زنجیره تامین و مشارکتهای بینبخشی، بازآفرینی کنند.
در همین حال، دانشگاهها باید با توسعه استعدادهای متناسب با آینده، پیشرفت ملی را تقویت کنند. هم چنین، باید تحقیقات کاربردی را در حوزههای استراتژیک پیش ببرند. علاوه بر این، "پرایس واتر هاوس کوپرز" در گزارش خود خاطرنشان میسازد که گنجاندن کارآفرینی در سراسر نظام آموزشی امری ضروری است.
با چشماندازهای بلندپروازانه و قابلیتهای پیشرو در جهان، منطقه خاورمیانه نه تنها از ظرفیت بالقوه سازگاری، بلکه از ظرفیت بالقوه رهبری نیز برخوردار است. این گزارش نتیجهگیری میکند که ارزش در حال حاضر در حال حرکت است و اکنون زمان اقدام فرارسیده است.
این گزارش نتیجه گیری میکند که اگر هوش مصنوعی بتواند در سال ۲۰۳۵، تکانی به بهرهوری وارد کند که قابل مقایسه با رونق بهرهوری ناشی از فناوریهای بنیادی مانند برق در دهههای گذشته باشد، اقتصاد جهانی میتواند تقریبا ۱۵ درصد بزرگتر از حد انتظار باشد. هم چنین، سود رشد هوش مصنوعی تا حدودی به جایگزینی وظایفی که هوش مصنوعی بر عهده میگیرد با وظایف جدیدی که افراد باید در اقتصاد جهانی انجام دهند، بستگی دارد.
منبع: اکانومی میدل ایست، پرایس واتر هاوس کوپرز