
اقتصاد۲۴- فهرست قربانیان در حال بلندتر شدن است. در حالی که حافظه عمومی دیگر فرصت و توان هضم این حجم از مرگ را ندارد. زنانی که روزگاری همسر، مادر یا دختر بودند، حالا به نامهایی در ستون حوادث تقلیل یافتهاند؛ بیصدا، بیدفاع، بیپناه. آنچه روی میدهد، فقط جنایت نیست؛ فاجعهایست ساختاری، ادامهدار و مزمن که در بافت قوانین، رویکردهای قضایی و نگاه سیاسی ریشه دوانده است. در میانه این تراژدیهای زنجیرهای، الهه حسیننژاد تنها یکی از هزاران بود. در واپسین لحظات زندگیاش، در مسیر بازگشت به خانه، سوار خودرویی شد که هر روز میشد؛ اما آن شب، جادهای که باید به خانه میرسید، به قتلگاه بدل شد.
الهه قربانی کسی شد که میتوانست متوقف شود، اگر ساختار قانونگذاری، ضابطین و دستگاه عدالت، به جای تأخیر، پیشگیری میکردند. این جنایت قابل پیشبینی بود. در پرونده آن مرد، هشدارها وجود داشت. اما برای زنانی که در ایران زندگی میکنند، هشدارها بیاثرند، چون قانون آنگونه که باید، حامی آنان نیست. نه پلیس، نه دادگاه، نه لایحهای که بتواند از پیش، خطری را مهار کند. سالیان است که قوانین مربوط به امنیت زنان، نهتنها ناکارآمد مانده، بلکه با بیمیلی سیستماتیک نیز مواجه است. لایحهی حمایت از زنان در برابر خشونت، که با هزار وعده و تعلل، به دست دولت و مجلس رسید، ناگهان بدون سر و صدا پس گرفته شد؛ آنهم فقط به این دلیل که در آن، واژه «خشونت» آمده بود. زنان ایران، در سرزمینی زندگی میکنند که خشونت نه استثنا، که قاعده شده و بدتر آنکه این قاعده، از سوی ساختار رسمی تغذیه میشود. گویی چشم سیاستگذارانی که میتوانند برای نیمی از جمعیت کشور سپر بسازند، سالهاست به عمد بر زمین دوخته شده است.
This is a modal window.
این وضعیت، تصادفی و فردی نیست. این، چهره عریان جامعهایست که با خشونت علیه زنان، همزیستی کرده، با آن معامله کرده و در نهایت، از آن سود برده است. وقتی زنی در تاکسی، خانه، محل کار و خیابان امنیت ندارد، آن جامعه هیچ ادعایی برای قانونمداری نمیتواند داشته باشد. در سال ۲۰۲۴، بهطور میانگین هر دو روز یک زن در ایران توسط اعضای خانواده خود کشته شده است.
طبق گزارش روزنامه اعتماد در سال ۱۴۰۳ دستکم ۱۳۷ زن و دختر به دست مردان نزدیک خود کشته شدند. بر اساس برخی آمار منتشرشده استانهای خوزستان، کردستان، کرمان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل بیشترین آمار قتلهای ناموسی را در ایران دارند. در بازه زمانی ۱ فروردین ۱۴۰۴ تا ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، دست کم چهل زن تحت عنوان قتلهای ناموسی کشته شدند.
بیشتر بخوانید:لایحهای در پیچوخم سیاست؛ روایت ۱۳ سال بلاتکلیفی/دو معاون رییس جمهور از بلاتکلیفی لایحه منع خشونت علیه زنان میگویند
در فاصله ۴ تا ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، یعنی حدود ۲.۵ هفته، حداقل ۱۳ زن و دختر در شهرها و روستاهای مختلف ایران قربانی قتلهای جنسیتی شدند. اغلب این قتلها توسط نزدیکترین افراد به قربانیان همسر، پدر، برادر یا دیگر اعضای خانواده رخ داده و در برخی موارد، انگیزههایی نظیر تعصبهای جنسیتی، اختلافات خانوادگی یا سوءظنهای ناموسی مطرح شدهاند. این موارد هولناک که چند نمونه عمومی شده از زنکشی طی سه ماه اخیر هستند، یک پیام دارند: کاستیهای نظاممند قانونی به مجرمان اجازه میدهد بدون مجازات به اعمال خود ادامه دهند. بهویژه، ماده ۶۱۲ قانون مجازات اغلب از مجرمان بهخصوص پدران، برادران و همسران در برابر مجازاتهای سنگین محافظت میکند و چرخهای از بیعدالتی را تداوم میبخشد.
ناتوانی مداوم در اجرای قوانین حمایتی قوی، نهتنها جان بیشمار زن را به خطر میاندازد، بلکه فرهنگی را تقویت میکند که در آن قتلهای ناموسی و زن کشی همچنان بدون کنترل باقی میمانند. این یک هشدار نیست؛ سند شکست است. سندی برای ثبت در بایگانی تاریخ معاصر، که چه تعداد زن، قربانی بیتصمیمی حاکمان، ضعف قانوننویسان، و بیتفاوتی ساختارهای قدرت شدند.
منبع: امتداد