
اقتصاد۲۴- ایران، سرزمینی که روزی با قناتهای زنده و چشمههای جوشانش شناخته میشد، امروز در هجوم بیرحم خشکسالی، لب به شکایت گشوده است. از تهران تا زابل، از سدهای خالی تا روستاهای بیآب، چشم امید مردم به آسمان دوخته شده، اما آنچه بیش از کمبارشی نگرانکننده است، کمدانشی در مصرف است.
بحران آب، تنها یک موضوع زیستمحیطی یا فنی نیست، بلکه مسئلهای عمیقاً تربیتی است. مردمی که شیوه مصرف صحیح را نیاموختهاند، ناخواسته منابع آینده را هدر میدهند. از خانهها گرفته تا مزارع، از ساختمانها تا ذهنها، نیاز به بازسازی فرهنگی و آموزشی داریم.. مدرسه؛ سکوی تغییر
مدرسه، جایی است که شخصیت شکل میگیرد و نگرش ساخته میشود. اگرچه مدرسه حمام ندارد، اما میتواند آداب استحمام را آموزش دهد. اگرچه شیرآب ظرفشویی ندارد، اما میتواند رفتار درست شستوشو را نهادینه کند. مدرسه باید آنجایی باشد که کودک یاد بگیرد “چگونه زندگی کند”؛ نه فقط “چه چیزی بداند”.
دانشآموزی که در کلاس با عددها و نمودارهای مصرف آب آشنا شود، در خانه با شیر آب رفتاری مسئولانه خواهد داشت. اگر بداند که هر دقیقه حمام اضافه، چند لیتر آب را بیدلیل میبلعد، اگر بیاموزد که هنگام مسواکزدن، شیر باید بسته باشد، خانهاش را هوشمندانهتر خواهد ساخت.

هر کلام معلم میتواند آیندهای را نجات دهد. وقتی آموزگار، از آب چونان میراثی مقدس سخن میگوید، آن سخن در جان کودک مینشیند. آموزش درباره آب، باید جزو اولویتهای معلم باشد؛ نه بهعنوان یک بخش درسی، بلکه بهمثابه وظیفهای ملی و انسانی.. آموزش زیستمحیطی، از کلیشه تا کنش
ما نیاز به آموزشهایی داریم که کودک را به رفتار وادار کنند، نه فقط به دانستن. پوسترهایی در کلاسها، برنامههای مشارکتی، مسابقههای صرفهجویی و پروژههای خانگی میتوانند تجربهای ملموس برای تغییر الگوهای مصرف باشند.
دانشآموز باید بداند که بین آنچه در خانه انجام میدهد و آنچه در مدرسه میآموزد، پیوندی هست. وقتی معلم درباره مدیریت شستوشو سخن میگوید و والدین در خانه مشارکت میکنند، آموزش اثرگذار میشود. این تعامل، کلید رفتارهای پایدار است.
در برخی استانها، پروژههایی مانند “سفیران آب” با مشارکت معلمان و شرکتهای آب منطقهای اجرا شدهاند؛ دانشآموزانی که پیامآور صرفهجویی در خانه میشوند. یا در یزد، مدرسههایی که قناتها را به کلاس بردهاند و تاریخ را با مهارت آمیختهاند. اینها نشان میدهد مدرسه میتواند، اگر بخواهد.. شکاف بزرگ در محتوای درسی
کتب درسی، هنوز با زندگی واقعی فاصله دارند. ما نیاز داریم کودکانمان را با قبض آب، روشهای صرفهجویی در دوش، ماشین لباسشویی، یا نشتیابی لولهها آشنا کنیم. اینها بخشی از “سواد زیستی” است که هنوز در برنامههای رسمی جا نیفتادهاند.
نسلی که اکنون در کلاسها نشسته، فردا مسئول اداره شهرها و سیاستگذاری منابع خواهد بود. اگر امروز آموزش ببیند که علم بر احساس اولویت دارد، و تحلیل بر شعار، فردا تصمیماتی عاقلانهتر برای طبیعت میگیرد. آموزش، سرمایهای برای حکمرانی پایدار است.
این نهاد باید مأموریت خود را بازتعریف کند. آموزش و پرورش تنها مسئول کنکور و معدل نیست؛ بلکه مسئول تربیت شهروندانی است که بتوانند در مقابل بحرانهای جهانی، از جمله کمآبی، رفتار مؤثر داشته باشند. با همکاری نهادهای زیستمحیطی، میتوان مدرسهها را به مرکز یادگیری مهارتهای حیاتی بدل کرد.
آب، همچنان جاریست، اگر ما بخواهیم. هنوز میتوان ذهنهایی ساخت که پیش از چرخاندن شیر آب، لحظهای تأمل کنند. این ذهنها، در کلاس درس ساخته میشوند؛ جایی که معلم با عشق و آگاهی، بذر مسئولیت را در جان کودک میکارد
دکتر سیده ناهید کریمی فعال فرهنگی - اجتماعی