«قالیباف بهتنهایی نمیتواند لیدر جریان اصولگرایی باشد. او توانمندیهای قابل توجهی دارد اما اگر میخواهد نقش تأثیرگذاری داشته باشد، باید دایره اطرافیانش را گسترش دهد و از افرادی استفاده کند که کارنامه درخشانی دارند. اکنون مشاهده میشود که تمام بار طرح نواصولگرایی بر دوش خود قالیباف است و فرد دوم سرشناسی در کنار او مشاهده نمیشود.»
اقتصاد24 - «هر چه به انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم، انتظار ائتلاف و وحدتی جامع در میان دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بیشتر میشود. با این حال به نظر میرسد که هنوز چنین وحدتی میسر نشده است.
مرتضی طلایی، فعال سیاسی اصولگرا، از منظر اصولگرایی درباره این موضوع گفت: «تجربه سالیان گذشته نشان داده است که اصولگرایان نمیتوانند به یک وحدت جامع دست یابند و تا به اینجای کار نیز برای انتخابات پیش رو وحدتی مشاهده نمیشود و کماکان شاهد چنددستگی هستیم و بهصراحت میگویم که به ایجاد وحدت میان اصولگرایان خوشبین نیستم؛ اگر چه آرزوی ما وحدت است.»
او علل به وحدت نرسیدن اصولگرایان را این طور عنوان کرد: «در جریان اصولگرا همه خود را بر حق میدانند و به دیگر اصولگرایان با دیده شک و تردید نگاه میکنند. از سوی دیگر در این جریان یک رهبری واحد دیده نمیشود و این خلأ بزرگی است.»
طلایی درباره نقش و جایگاه جبهه پایداری در ائتلاف احتمالی اصولگرایان تصریح کرد: «اگر نیروهای جبهه پایداری را منهای آقای احمدینژاد بدانیم، تصور نمیکنم سرمایه خاصی داشته باشند. آنها مجموعهای از نیروهای انقلابی هستند که با نگاهی بسته به مسائل مینگرند اما اگر همچنان آقای احمدینژاد را در زمره آنها بدانیم، بله باید پذیرفت که از سرمایه اجتماعی قابل توجهی برخوردارند اما معتقدم که دیگر نمیتوان جبهه پایداری و احمدینژاد را در یک ظرف گنجاند. پایداریها همیشه قواعد بازی را برهم زده و حاضر نشدهاند که برای اتحاد میان تمام اصولگرایان قدری از خودگذشتگی به خرج دهند یا از بعضی مواضعشان کوتاه بیایند. متأسفانه آنها همواره دیگر اصولگرایان را تا دقیقه۹۰ معطل میگذارند و در نهایت هم به وحدت رضا نمیدهند. اکنون هم همین است و زمزمههایی مطرح شده است که آقای جلیلی بهعنوان نماد جبهه پایداری حاضر نیست با شورای وحدت به ائتلاف برسد و این موضوع یعنی آن که همچنان باید شاهد انشقاق باشیم. همه جریانهای اصولگرایی باید بدانند که اگر قدمی برای جدایی میان نیروهای اصولگرا بردارند، به اصل انقلاب اسلامی ضربه زدهاند.»
او در پاسخ به این پرسش که نقش قالیباف در ایجاد این اتحاد چگونه است، اظهار کرد: «آقای قالیباف سرمایه اجتماعی و ظرفیتهای فردی خوبی دارد البته که با پایداریها زاویههای مهمی دارد. او در مقطع کنونی بحث نواصولگرایی را مطرح کرد. این طرح اگر به معنی آن باشد که از جوانان بااستعداد و آشنا به امور سیاسی استفاده و ذیل عنوان کلی اصولگرایی فعالیت شود امر پسندیدهای است و همه اصولگرایان باید به او کمک کنند اما اگر قرار است این طرح زمینه گسترش انشقاق میان اصولگرایان باشد، همان انتقادهایی که پایداریها وارد است به آقای قالیباف هم وارد میشود.»
مرتضی طلایی درباره توان اصولگرایان در برابر اصلاحطلبان در کارزار انتخابات گفت: «یک نگاهی در میان جریان اصولگرایی حاکم است که چون اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر عملکرد خوبی نداشتند و از سوی دیگر دولت هم چندان موفق نبود، رأی نمیآورند و با این شیوه اصولگرایان پیروز انتخابات میشوند. به نظر من چنین رأیآوری فاقد ارزش است زیرا رأی باید به برنامهها داده شود نه آن که رأی «نه» به اصلاحات باعث پیروزی اصولگرایان شود. این مهم در حالی است که اصلاحطلبان هم بازی خود را میکنند و با دوقطبیکردن جامعه سعی میکنند مردم را قانع کنند که به اصولگرایان رأی ندهند و پوست موز زیر پای اصولگرایان میاندازند. نباید حریف را دست کم گرفت زیرا اصلاحطلبان هیچ خط قرمزی ندارند و برای پیروزی دست به هر اقدامی میزنند. آنها در هر انتخابات در موضع اپوزیسیون قرار میگیرند و سعی میکنند مردم را تهییج کنند. این شیوه مرسوم آنهاست که در هر انتخابات به اشکال مختلف اجرایش میکنند. این که تصور کنیم مطلقا جبهه اصلاحات رأی نمیآورد، سادهاندیشی است.»
نائبرئیس پیشین شورای شهر تهران درباره ضرورت وجود رهبری در جبهه اصولگرایی گفت: «اصولگرایان برای رقابت اخلاقی و قانونی در انتخابات باید در وهله نخست تکلیف رهبری در جبهه اصولگرایی را معلوم کنند. فرد یا افرادی باید رهبری اصولگرایان را در دست بگیرند که خودشان در انتخابات ذینفع نباشند. نمیشود کسی راهبرد انتخابات را معلوم کند که خود نامزد نمایندگی مجلس است. دیگر آن که باید به ارائه برنامههایی منسجم اندیشید. قابل قبول نیست که اصولگرایان در اتاقی در بسته یک لیست انتخاباتی بدهند و بگویند تکلیف شرعی است که همه رأی بدهند و اگر کسی انتقاد کند به او اتهام خروج از ولایت و انقلاب بزنند. در مقطع کنونی اصولگرایان باید دچار یک پوستاندازی جدی شوند تا بتوانند در انتخابات پیروز باشند.»
مرتضی طلایی در پایان در پاسخ به این که آیا محمدباقر قالیباف میتواند نقش رهبری جبهه اصولگرایی را ایفا کند، گفت: «به نظر من قالیباف بهتنهایی نمیتواند لیدر جریان اصولگرایی باشد. او توانمندیهای قابل توجهی دارد اما اگر میخواهد نقش تأثیرگذاری داشته باشد، باید دایره اطرافیانش را گسترش دهد و از افرادی استفاده کند که کارنامه درخشانی دارند. اکنون مشاهده میشود که تمام بار طرح نواصولگرایی بر دوش خود قالیباف است و فرد دوم سرشناسی در کنار او مشاهده نمیشود.»