تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۰۱ مهر ۱۴۰۴

حمله با داس و چاقو به جنگلبان آملی/ حافظان جنگل در نبود مجازات بازدارنده همچنان قربانی مافیای چوب می‌شوند

برای «شهرام اکبری» در ۱۴سالی که قرقبان جنگل‌های آمل است، این اتفاق سخت‌ترین اتفاقی بوده که دیده. او تابه‌حال ندیده در شهر و مقابل چشم زن و بچه چنین اتفاقی بیفتد و حالا نگران آینده است. اینکه این ماجرا در آینده هم، به‌صورت طایفه‌ای، گریبان اسماعیلی و دیگر هم‌محلی‌ها و جنگلبانان را بگیرد.

حمله با داس و چاقو به جنگلبان آملی

اقتصاد۲۴- سر با داس شکافته شده و بخیه‌ها روی لایه‌های خون نشسته‌اند. چاقو پای راست «فضل‌الله اسماعیلی» را نشانه گرفته و او در روز‌های اخیر بر تخت بیمارستان آراد تهران مدام به این فکر کرده که چطور قاچاقچیان چوب، جنگلبانی را در شهر و مقابل خانواده‌اش به خاک نشانده‌اند و فقط یک نفر از آنها بازداشت شده؟ اتفاق روز هجدهم شهریور افتاد، در شهر آمل؛ یک روز بعد از آنکه اسماعیلی و همکارانش کامیون یک قاچاقچی چوب را گرفتند. فردای آن روز دو برادرزاده آن فرد مقابل همسر، زن برادر و کودکان دو و هشت ساله به اسماعیلی حمله کردند. بچه هشت‌ساله هنوز نتوانسته حمله به عمویش را هضم کند، تحت روان‌درمانی است و مدام گریه می‌کند. پای اسماعیلی بی‌حس است، عصب‌ها ناتوانند و او می‌گوید: «هیچ‌چیز به قبل برنمی‌گردد.» سال گذشته هم عده‌ای خانه او را به رگبار بستند و هنوز مشخص نیست این کار توسط چه کسانی انجام گرفته بود.

«فضل‌الله اسماعیلی» تولد ۳۷سالگی‌اش را روی تخت بیمارستان گذرانده. درد را در صورتش پنهان می‌کند و می‌گوید: «ظاهراً زنده‌ام». پای راست حسی ندارد. هفته گذشته به تهران آمده. پایش عمل شده و ضربه‌ای که به سرش وارد شده، مهلک بوده است. بخیه‌های روی سر ناشی از ضربه دسته داس، تعدادشان بالاست و او در اتاق طبقه پنجم بیمارستان آراد از روز حادثه می‌گوید: «روز ۱۸ شهریور این اتفاق افتاد. با همسرم، پسر دوساله‌ام، همسر برادر و برادرزاده‌ام به خرید رفته بودیم. دو نفر به ماشین ما حمله کردند. همسرم من را گرفت که از ماشین بیرون نروم. به ماشین حمله کردند، پیاده شدم و با داس به سرم زدند و بعد هم چاقو درآوردند.» روز قبل اسماعیلی و همکارانش ماشین حمل چوب عموی دو ضارب را گرفته بودند. همان‌جا هم درگیری پیش آمد. فرد حمل‌کننده چوب با کامیونش به‌سمت یکی از نیرو‌های جنگلبان حمله کرد و می‌خواست او را زیر بگیرد. بعد هم طی تعقیب و گریز بازداشت شد. اما همان شب فرد را آزاد کردند و حالا گلایه از آزادی او در شب حادثه بالاست و جنگلبانان می‌گویند نباید این فرد که از قاچاقچیان معروف منطقه است، آزاد می‌شد «پارسال هم به خانه ما حمله شد. خانه را به رگبار بستند. اگر همسرم یک دقیقه زودتر به بالکن رفته بود، الان کشته شده بود. حتی نفهمیدیم چه کسانی بودند. خانه‌مان خراب شد. مادرم تا روز‌ها می‌لرزید و پسران و همسرم هنوز از ترس آن روز می‌گویند.»

پدر فضل‌الله، «عباس اسماعیلی»، هم از نیرو‌های شرکتی جنگلبانی بود که به‌گفته او، «کنار گذاشته شد و به کار آزاد پرداخت». اما فضل‌الله در هفت سال گذشته با وجود همه سختی‌ها در این شغل مانده؛ با حقوق ماهی ۱۶ میلیون تومان. بعد از آمدن او و چند نیروی دیگر، منطقه تیرکلا، کپین، خوشواش و سایر مناطق کمتر رنگ قاچاقچی را به خود دیده‌اند. «قبل از آمدن ما، سالانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ درخت قطع می‌شد، اما در این سال‌ها به ۲۰ اصله رسید.»

او سال نخست کار در جنگل یک درگیری جدی را تجربه کرد، رویارویی مستقیم و تیراندازی قاچاقچیان «آن‌ها را دستگیر کردیم، اما اتفاق پارسال و این روز‌ها واقعاً وحشتناک است.» او نگران پای بی‌حس‌اش است؛ پایی که با آن ارتفاعات صعب‌العبور جنگلی را می‌پیمود و در زمین کشاورزی‌اش هم کار می‌کرد و حالا می‌گوید: «پا‌های من مثل سابق می‌شوند؟ بعید می‌دانم.» در روز‌های گذشته پیگیری سازمان منابع‌طبیعی و آبخیزداری کشور خوب بوده و آنها انتقال و درمان او را برعهده گرفته‌اند و همین هم دلگرمی خوبی برای او و خانواده‌اش است. «ما نیرو‌های شرکتی هستیم، ولی سازمان پیگیر کار‌های من بود. بااین‌حال، زندگی‌ام مختل شده و نمی‌دانم چه زمانی می‌توانم به کار برگردم. زندگی با هزینه‌های سرسام‌آور این روز‌ها سخت است.»


بیشتر بخوانید:۱۰۳ روز بلاتکلیفی درباره پرونده قتل یک محیط بان/ پرونده قتل محیط‌بان «هدایت‌الله دیده‌بان» همچنان در انتظار وکیل


در روز‌هایی که بر تخت بیمارستان است، اما مسئله‌ای بیش از دیگر مسائل آزارش داده و آن‌هم حال بد برادرزاده‌اش بعد از دیدن صحنه‌های زد و خورد است. بچه هشت‌ساله مدام گریه می‌کند و هربار که تلفنی با عمویش صحبت می‌کند، حالش بد می‌شود. «در منطقه ما رسم بر این است که مقابل زن و بچه درگیر نمی‌شوند، اما اینها رحم نداشتند. به قصد کشتن آمده بودند. آن‌هم برای چه؟ برای کاری که شغل و وظیفه من است.»

به بچه دوساله هم رحم نکردند

«داس را گرفت سمت من و با فریاد گفت جلو نیا.» «سکینه ابراهیمی»، همسر فضل‌الله، هنوز ترس از چشمانش نرفته و صدایش با یادآوری آن روز می‌لرزد.

حمله‌کنندگان بعد از آنکه فضل‌الله را زدند، با دسته داس شیشه‌های ماشین را شکاندند و شیشه‌ها به سر فرزند دوساله آنها هم آسیب رسانده. «همسر برادر آقای اسماعیلی هم خیلی آسیب دیدند. رباط پایشان پاره شد. نوک انگشتشان با داس بریده شد و الان در خانه تحت مداوا هستند. چطور وقتی دیدند بچه در ماشین است، حتی به او هم رحم نکردند؟» او می‌گوید شب حادثه یکی از ضاربان بازداشت شد و دیگری متواری است و عموی آنها هم با وجود آنکه با بار قاچاق بازداشت شده بود، اما آزاد است. «روز قبل هم که با بار چوب آنها را بازداشت کردند، رفتار خیلی بدی داشت؛ ولی خیلی زود آزاد شد.»

آنها جسم آسیب‌دیده فضل‌الله را پنج بعدازظهر هفدهم شهریور به بیمارستان شمال بردند، می‌خواستند عملش کنند، اما سکینه به عمل رضایت نداد. «بعد او را به بیمارستان شهید بهشتی بابل آوردیم و بعد از چهار روز در روز ۲۳ شهریور به تهران آمدیم.»

سکینه ۱۰سال است که عروس فضل‌الله شده و او چند سال پس از عروسی‌شان جنگلبان شد، ولی سکینه نمی‌دانست این شغل چقدر سخت است. «او نیروی رسمی نیست و شرکتی است و حقوق پایینی هم دارد، اما همه از توانایی‌هایش می‌گویند؛ اینکه تعداد قلع و قمع درختان خیلی کم شده و همین هم امیدواری من در این سال‌ها بوده.» خانواده اسماعیلی، اما هنوز هم نتوانسته‌اند حادثه سال گذشته و تیرباران شدن خانه‌شان را فراموش کنند. وقتی ساعت ۱۲:۳۰ نیمه شب افرادی ناشناس خانه را به رگبار بستند. «آن بار هم به قصد کشتن آمده بودند. من فقط بیدار بودم و می‌خواستم لباس‌ها را آویزان کنم، اگر چند ثانیه زودتر به بالکن رفته بودم، حتماً مرده بودم. هنوز از یادآوری آن شب می‌ترسم. خانه‌مان کاملاً نابود شد.»

حفاظت از جنگل یعنی جنگ

برای «شهرام اکبری» در ۱۴سالی که قرقبان جنگل‌های آمل است، این اتفاق سخت‌ترین اتفاقی بوده که دیده. او تابه‌حال ندیده در شهر و مقابل چشم زن و بچه چنین اتفاقی بیفتد و حالا نگران آینده است. اینکه این ماجرا در آینده هم، به‌صورت طایفه‌ای، گریبان اسماعیلی و دیگر هم‌محلی‌ها و جنگلبانان را بگیرد. «من روز حادثه نبودم. فردای اتفاق و بعد از حمله به فضل‌الله، به بیمارستان شمال رفتم. چند ساعت بعد خبر آمد ضارب به بیمارستان ۱۷ شهریور مراجعه کرده و گفته در درگیری آسیب دیده. اما خودزنی بوده و می‌خواست کار را برای همکار ما سخت کند؛ چراکه آنها ساعت چهار و نیم عصر به فضل‌الله حمله کردند و خودش ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رفته.»

اکبری هم‌محلی اسماعیلی است و ساکنان «بالاخیابان لیتکوه» و مانند اسماعیلی کارمند شرکتی؛ کسانی‌که کارت جنگلبانی ندارند و استفاده از سلاح هم برایشان مجاز نیست. «مادرم همیشه می‌گفت جنگل یعنی جنگ. می‌گفت اگر می‌خواهید از جنگل که خانه ما و امیدمان است حفاظت کنید، باید بجنگید و ما هم می‌جنگیم.»

به‌گفته او، جنگل‌های شمال تبدیل به پیمانکاری برای شرکت‌ها شده و سال‌هاست نیرو‌های شرکتی بیشتر از نیرو‌های رسمی برای حفاظت حضور دارند؛ با حقوق ماهی ۱۶ میلیون و کار بی‌وقفه و بی‌زمان. «جنگل‌های ساری، قا ئمشهر و آمل حوزه ۵۲ زیرنظر شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران است. سال ۷۰ تا ۷۸ شرکت سرو چمان مسئول بود. از ۷۸ تا ۸۰ وقفه افتاد و هیچ شرکتی حضور نداشت و از سال ۸۰ شرکت چوب و کاغذ مازندران جنگل‌های آمل را زیر نظر گرفت. آن زمان حفاظت هم مطرح بود، اما اصل طرح بهره‌برداری بود. نهالکاری و پاک‌تراشی هم داشتند؛ تا سال ۹۶ که طرح تنفس اجرایی و بهره‌برداری از جنگل ممنوع شد، اما طرح جایگزینی برای طرح تنفس اجرا نشد. فقط طرح حفاظتی بود و به‌نظر ما قاچاق بیشتر شد.»


بیشتر بخوانید:فیلم/ تشییع پیکر شهید محیط‌بان پارک ملی گلستان


اکبری می‌گوید در سال‌های قبل در محوطه‌های مشخص پیمانکار می‌آمد و درختان را با حضور ناظر قطع می‌کرد، اما بعد از این داستان، گروه‌های کوچک در تعداد بالا بیشتر شدند. «هرچند پیمانکاران هم تخلفاتی داشتند، اما بعد از طرح تنفس افراد بسیاری بیکار شدند و بسیاری از آنها به‌دنبال هیزم و درختان ریشه‌کن‌شده رفتند. برای حفاظت، جذب نیرو نداشتند و فقط تعدادی از افراد شرکت را وارد کار کردند.»

قاچاق چوب در فصل سرد سال بیشتر است، اما در فصول دیگر هم قاچاقچیان به دل جنگل می‌زنند و بی‌محابا و بعضاً بی‌ترس چوب‌ها را خارج می‌کنند و مشکل اصلی از نظر اکبری و دیگر نیرو‌های حفاظت از جنگل، نبود بازدارندگی قضائی است. «فردی که ۱۷ شهریور کامیون چوبش را همکارانم گرفتند، همان شب آزاد شد. این فرد مشهور به این کار است. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ متأسفانه بازدارندگی و مجازات در حد حفاظت از جنگل نیست. مجازات باید به‌شکلی باشد که قاچاقچی یا هر فرد دیگر نتواند مقابل مأمور جنگلبانی بایستد. الان سطح شرارت‌ها در آمل زیاد شده و می‌دانیم که مافیا هم وجود دارد و چنین چیزی نباید باشد.»

او به خاطره‌ای در گذشته برمی‌گردد. وقتی قرقبانان مردی را همراه با یک قاطر چوب بازداشت کردند. او می‌ترسید و می‌گفت من را به دادگاه نکشانید. «برایش پرونده تشکیل شد. بعد که به دادگاه رفت، جریمه‌اش ۵۰۰ هزار تومان شد. از هفته بعد باز هم چوب‌ها را با قاطرش از جنگل می‌برد، با این تفاوت که دیگر حتی از ما نمی‌ترسید و هر بار که از جلوی پاسگاه رد می‌شد، به ما می‌خندید.»

شش ماه، پنج حمله با سلاح گرم و سرد

یک قرقبان دیگر هم در این روز‌ها در بیمارستان پورسینای رشت است. «رضا رستمی»، حوالی ساعت ۱۴:۳۰ بعدازظهر ۲۶ شهریورماه در منطقه اسکولک شهرستان رودبار درحالی‌که با لباس رسمی جنگلبانی در حال گشت‌زنی بود، توسط قاچاقچیان چوب با سلاح سرد از ناحیه کمر مجروح شد.

«کامیار مرزبانی»، مدیرکل منابع‌طبیعی گیلان، با بیان اینکه فرد ضارب پس از این اقدام از محل متواری شد، به ایسنا گفت «با حضور سریع نیرو‌های انتظامی و اورژانس، مجروح به بیمارستان سلامت رستم‌آباد منتقل شد، اما به‌واسطه شدت جراحات و پس از اقدامات اولیه درمانی، این جنگلبان برای ادامه درمان به بیمارستان پورسینای رشت اعزام شد. خوشبختانه حال عمومی او رضایت‌بخش گزارش شده است. همچنین، براساس اعلام مقام‌های مسئول، هماهنگی لازم با دستگاه قضائی و انتظامی به‌عمل آمده و ضارب شناسایی شده و تلاش برای بازداشتش ادامه دارد.»

هرچند «مجید ذکریایی» که اخیراً فرمانده یگان حفاظت منابع‌طبیعی کشور شده است، پاسخی به «پیام ما» نداد، اما او در هفته گذشته و در نشست شورای حفاظت از عرصه‌های طبیعی مازندران در ساری درباره جرایم سال جاری گفته بود: «در پنج ماه نخست سال جاری بیش از ۱۲ هزار و ۹۵۰ پرونده قضائی در زمینه جرایم مرتبط با منابع‌طبیعی تشکیل شده است. این پرونده‌ها شامل تخریب و تصرف اراضی، قاچاق چوب، قطع غیرمجاز درختان و فعالیت غیرقانونی کوره‌های زغال می‌شود.»

او با اشاره به افزایش خشونت علیه نیرو‌های محیط‌زیست اضافه کرد: در سال جاری پنج مأمور یگان حفاظت هدف حمله با سلاح سرد و گرم قرار گرفته‌اند. بااین‌حال، «هادی شفیعی»، کارشناس روابط‌عمومی سازمان منابع‌طبیعی و آبخیزداری، به «پیام ما» می‌گوید مشکل اصلی نبود بازدارندگی است و سازمان در تلاش است این مشکل را حل کند. «ما در حال حاضر هیچ قاچاقچی چوب زندانی نداریم. آنها با جریمه آزاد می‌شوند و در حال حاضر سازمان منابع‌طبیعی پیگیر است تا جریمه از حالت تعزیری به کیفری تغییر کند و به‌این‌ترتیب، بازدارندگی برای افزایش جرم صورت گیرد؛ چراکه جریمه‌های مالی تأثیری در وضعیت نداشته.»

خانواده اسماعیلی و سایر جنگلبانان و قرقبانان نگران روز‌های آینده‌اند. نگران ادامه‌دار شدن دشمنی‌ها و خشونت و می‌خواهند این چرخه باطل بشکند، حمله به جنگلبانان به‌راحتی انجام نگیرد و قاچاقچیان چوب نتوانند به این سهولت جان و زندگی آنها را تهدید کنند.

منبع: روزنامه پیام ما
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار