
اقتصاد۲۴- نام «کاترین پرز شکدم» در سالهای اخیر بارها در رسانههای ایرانی و خارجی شنیده شده است. او زنی است که زندگی شخصی و مسیر حرفهایاش ترکیبی از جابهجاییهای فرهنگی، تغییر مواضع سیاسی و تجربههای غیرمنتظره بوده است. از تولد در یک خانواده یهودی در فرانسه تا مهاجرت به یمن، از نوشتن در رسانههای ایرانی تا تبدیل شدن به منتقدی سرسخت در مطبوعات غربی، داستان او پر از تناقضها و پیچیدگیهاست. همین فراز و فرودها باعث شده تصویر شکدم همواره مبهم باشد؛ عدهای او را روزنامهنگاری مستقل و جستوجوگر میدانند و گروهی دیگر نامش را با برچسبهایی، چون نفوذ و بازی سیاسی گره میزنند. به هرروی، زندگی و نوشتههای او بخش مهمی از بحثهای رسانهای درباره ایران و خاورمیانه را شکل داده است.
کاترین پرز شکدم در سال ۱۹۸۳ در فرانسه به دنیا آمد. خانواده او با ریشههای یهودی، فضایی کموبیش مذهبی برای پرورش او فراهم کردند و او در چنین محیطی رشد کرد. از همان سالهای نخست زندگی، شکدم کنجکاوی و علاقهای ویژه به مطالعه نشان داد و وقت زیادی را به یادگیری زبانها و آشنایی با فرهنگهای گوناگون اختصاص داد. این میل به کشف و شناخت جهان، به مرور مسیر تحصیلی و حرفهای او را شکل داد و او را به سمت مطالعات خاورمیانه و بررسی ژرف مسائل فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این منطقه هدایت کرد، جایی که بعدها نامش با تحلیلها و فعالیتهایش در این حوزه گره خورد.
در دوران جوانی، کاترین پرز شکدم مسیر تحصیلی خود را در رشتههای روانشناسی و اقتصاد دنبال کرد و تلاش داشت دیدگاهی جامع نسبت به انسان و جوامع داشته باشد. همزمان، علاقه و کنجکاوی او به تاریخ، سیاست و دین در خاورمیانه شدت گرفت و به یکی از محورهای اصلی مطالعاتش تبدیل شد. به گفته خودش، بررسی اسلام، یهودیت و مسیحیت فراتر از یک موضوع دانشگاهی بود و او این مطالعات را به مثابه دریچهای برای درک بهتر جهان و جستجوی معنا در زندگی میدید.
یکی از فصلهای مهم زندگی کاترین پرز شکدم، ازدواج با مردی یمنی و مهاجرت به این کشور بود. او چند سال در یمن زندگی کرد و فرصت پیدا کرد از نزدیک با بافت فرهنگی، اجتماعی و مذهبی جامعه یمنی آشنا شود. او در گفتوگویی که بعدها انجام داد، این سالها را «مدرسهای بزرگ» توصیف کرد و تأکید داشت که در سختترین شرایط، یاد گرفته چگونه با تفاوتها و چالشهای فرهنگی کنار بیاید و از آنها برای رشد شخصی و فکری خود بهره ببرد. این دوران تجربهای سرنوشتساز بود که نگرش او به جهان و مطالعاتش درباره خاورمیانه را عمیقتر و انسانمحورتر کرد.

پس از پایان زندگی مشترک، کاترین پرز شکدم به اروپا بازگشت و فصل تازهای از زندگی حرفهای خود را آغاز کرد. او تصمیم گرفت تجربهها و مشاهدات خود از خاورمیانه را در قالب نوشتار و تحلیلهای ژرف به اشتراک بگذارد. شکدم همکاری با اندیشکدهها و رسانههای گوناگون اروپایی را آغاز کرد و مقالات و گزارشهایی منتشر کرد که تمرکز اصلی آنها بر یمن، عربستان سعودی و سیاستهای غرب در خاورمیانه بود. تحلیلهای او نه تنها از منظر سیاسی و اقتصادی، بلکه با نگاه فرهنگی و اجتماعی نیز شکل میگرفت و نشان میداد که درک واقعی از منطقه نیازمند حضور مستقیم و تجربه زندگی در آن است. فعالیتهای مداوم و نوشتههای دقیقش سبب شد کمکم به عنوان یک تحلیلگر مستقل و صاحب نظر شناخته شود و صدایش در محافل آکادمیک و رسانهای اروپا به گوش برسد. این مرحله از زندگی شکدم، نقطه عطفی در مسیر حرفهای او بود که افقهای تازهای از پژوهش و تحلیل برایش گشود و جایگاهش را در میان کارشناسان مسائل خاورمیانه تثبیت کرد.
نام کاترین پرز شکدم در ایران هنگامی بر سر زبانها افتاد که مقالاتش در رسانههای رسمی و نیمهرسمی منتشر شد. او مدتی برای رسانههایی مانند ایرانپرس و کیهان قلم زد و در نوشتههایش سیاستهای منطقهای ایران را با نگاهی مثبت و حمایتی تحلیل میکرد. حضور یک نویسنده زن یهودیتبار فرانسوی در رسانههای ایرانی، توجه بسیاری را جلب کرد و حتا برخی کارشناسان آن را نمونهای از «قدرت نرم» ایران دانستند، چرا که دیدگاههای او توانست با مخاطبان داخلی و خارجی پیوند برقرار کند و تصویری متفاوت از ایران ارائه دهد. این بازتاب رسانهای نه تنها نام شکدم را در ایران تثبیت کرد، بلکه سبب شد که او به عنوان یک چهره تأثیرگذار در تحلیل مسائل خاورمیانه شناخته شود و نقد و تحلیلهایش در محافل مختلف مورد توجه قرار گیرد.
بیشتر بخوانید: ژیلا صادقی کیست؟ | مجری جنجالی تلویزیون با پوشش متفاوت
اما این روند پایدار نماند. کاترین پرز شکدم پس از مدتی مواضع خود را به شکلی آشکار تغییر داد. او که پیشتر تحلیلهایی همسو با سیاستهای ایران ارائه میکرد، ناگهان در رسانههای غربی با لحنی کاملاً متفاوت ظاهر شد و انتقادهایی شدید و مستقیم نسبت به تهران منتشر کرد. این تغییر سمت ناگهانی، بسیاری از مخاطبان ایرانی و حتا همکارانش در رسانهها را شگفتزده کرد و بحثهای فراوانی در محافل سیاسی و رسانهای ایران بهراه انداخت. برخی این تحول را ناشی از تجربههای شخصی، دیدگاههای تازه نسبت به سیاستهای منطقهای و یا تلاش برای جلب مخاطبان جدید دانستند، در حالی که گروهی دیگر آن را اقدامی بحثبرانگیز و حتا تحریکآمیز علیه سیاستهای تهران ارزیابی کردند. این مرحله از زندگی حرفهای شکدم، تصویر او را از یک تحلیلگر همسو با ایران به یک چهره بحثبرانگیز و چندوجهی تبدیل کرد و توجه رسانهها و محافل پژوهشی را بیش از پیش به خود جلب کرد.

انتشار مقالات تازه کاترین پرز شکدم موج گستردهای از واکنشها را در فضای رسانهای ایران به دنبال داشت. برخی رسانهها او را «مهره نفوذ» قلمداد کردند و گروهی دیگر از «جاسوسی» سخن گفتند. در مقابل، عدهای تغییر مواضع او را نتیجه تجربههای شخصی، تحولات فکری و مسیر زندگی او دانستند و معتقد بودند شکدم صرفاً با تحلیلهای تازه و نگاه انتقادی خود در حال ارائه برداشتهای جدید بود. خبر حضور او در جلسات خصوصی با برخی مسئولان ایرانی نیز به پیچیدگی ماجرا افزود و گمانهزنیها را تشدید کرد. با این حال، خود شکدم بارها تأکید کرده است که فعالیتهایش محدود به روزنامهنگاری و تحلیل مسائل منطقهای بوده و هیچگاه درگیر فعالیتهای غیررسمی یا جاسوسی نبوده است. این دوره از زندگی حرفهای او، وجهی جنجالی و بحثبرانگیز به شخصیتش افزود و توجه محافل رسانهای و پژوهشی را بیش از پیش به او جلب کرد.
ششم اسفند ماه سال ۱۴۰۰ کانال تلگرامی «ثلث» که گفته میشود افراد نزدیک به محمود احمدینژاد آن را اداره میکنند، عکسی از کاترین شکدم منتشر کرد و نوشت: «نفوذی رژیم اسراییل در رسانهها، کاترین پرز شکدم در یادداشتی برای تایمز اسراییل پرده از نفوذ خود در ایران برداشت».
شکدم در فروردین ۱۴۰۱ در برنامه به عبارت دیگر شبکه بیبیسی مجددا تاکید میکند که جاسوس نیست ولی جاسوسی برای اسراییل را افتخاری بزرگ میداند.
در سال ۱۳۹۶ زمانی که ابراهیم رییسی به عنوان تولیت آستان قدس رضوی برای انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شد، مصاحبهای در زمان تبلیغات انتخاباتی با کاترین شکدم داشته است. این مصاحبه از تلویزیون آرتی روسیه پخش شد. حدود چهار سال بعد از آن مصاحبه، خانم شکدم در یادداشتش برای تایمز اسراییل، ابراهیم رییسی را متهم به «جاهطلبی» کرد و نوشت که او اهمیت قدرت، استراتژی و نیاز به جلب نظر بینالمللی را برای رسیدن به اهدافش درک میکند و متفاوت از دیگر اهالی حوزه است.
بعد از خروج از ایران، شکدم مدعی شد که این مصاحبه با هماهنگی نادر طالبزاده انجام شد، اما آرتی روسیه از او خواست که مصاحبه را برای پخش به آنها بدهد.
نادر طالبزاده بعد از علنی شدن موضوع در این باره توضیح داد که «کاترین شکدم را من به ایران دعوت نکردم. او مهمان کنفرانس فلسطین و جزو ۶۰۰ مهمانی بود که از آنجا دعوت شده بودند و با تایید سیستم دعوتی آنها و چک و بازرسی آنجا به ایران آمد و ما پیش از این او را نمیشناختیم. خانم شکدم نامهای از شبکه روسی آرتی داشت که در آن درخواست کرده بود تا با رییسی صحبت کند. من نیز بر اساس وظیفه و از آنجایی که در تیم حمایت از رییسی بودم با مشورتی که با دوستان انجام دادم، اجازه گفتوگو برای او گرفتم. گفتوگوی او با رییسی در زمان خودش یک گفتوگوی خوب بود، چرا که بر مبنای این موضوع بود که چرا آقای رییسی بهترین کاندیدای ریاستجمهوری در آن زمان است».
در اسفند ۱۴۰۰ مطالبی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که حمیدرضا مقدمفر با شکدم دیدار کرده و از طریق او به نهادها و ارگانهایی، چون دفتر حفظ و نشر آثار رهبری و خبرگزاری تسنیم مرتبط شده است. خبرگزاری تسنیم با انتشار بیانیهای که روی وبگاه خود منتشر کرد این دیدار را تکذیب و آن را دروغپردازی برخی طرفداران محمود احمدینژاد خواند و تاکید کرد که حمیدرضا مقدمفر در دفتر رهبری مسوولیتی ندارد که بخواهد چنین ارتباطی را ایجاد کند.
مصطفی کواکبیان، سیاستمدار اصلاحطلب، درست چند روز پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، مهمان شبکه خبر شد. اما گفتوگوی تلویزیونی او با یک جمله جنجالی، همراه شد؛ اتهام جاسوسی به «کاترین شکدم» و ادعای رابطه پنهانی او با برخی مسئولان، آن هم همراه با عدد و رقمی که مثل بمب در فضای رسانهای ترکید. این حرفها پای او را به قوه قضائیه باز کرد. حالا، پس از گذشت مدتی و زیربار موج انتقادها، کواکبیان با حضور در دفتر سایت خبری «تابناک» رسماً عذرخواهی کرده و میگوید هم واژهاش خطا بوده و هم بیان چنین موضوعی در تلویزیون اشتباه بزرگی بوده است. او در این اظهارات گفته بود که کاترین شکدم که با ۱۲۰ افراد بسیار مهم مملکت همخوابگی داشت.
در ادامه اظهارات او در مورد شکدم را ببینید.