
اقتصاد۲۴- عباس جمشیدیفر، یکی از چهرههای دوستداشتنی و مردمی سینما و تلویزیون ایران است؛ بازیگری که بدون جنجال و حاشیه، با پشتکار، صداقت و بازیهای گرم و صمیمی، جای خود را در دل مخاطبان باز کرده است. او در ۱۷ شهریور ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد و از همان نوجوانی به دنیای بازیگری علاقهمند شد.
عباس جمشیدیفر از سن ۱۵ سالگی علاقه عمیقی به هنر تئاتر نشان داد و این علاقه، مسیر زندگی او را شکل داد. او در ۱۷ سالگی با حضور در کلاسهای استاد سمندریان بهطور جدی وارد دنیای تئاتر شد و مسیر حرفهای خود را با تمرکز بر بازیگری و نویسندگی آغاز کرد. سالهای نخست فعالیتش صرف تمرین، تجربه و بازی در صحنههای کوچک شد؛ صحنههایی که به گفته خودش تجربهای ارزشمند بودند و به او آموختند چگونه احساساتش را درک کند و چگونه خنده و طنز را در جای درست به مخاطب منتقل کند.
پشتکار و تلاش جمشیدیفر در عرصه تئاتر باعث شد خیلی زود مورد توجه قرار گیرد. او در جشنواره تئاتر فجر سال ۱۳۷۹ با نمایش «چنان دل کندم» به کارگردانی جواد عزتی، جایزه نخست بازیگری را کسب کرد. این موفقیت نقطه عطفی در زندگی هنری او بود و انگیزهای برای ادامه مسیر حرفهای فراهم کرد. در ادامه، نقشآفرینیهای او در نمایشهای «دختر انار»، «دن کیشوت» و «آندورا» نیز مورد تحسین قرار گرفت و جوایز دیگری را به همراه داشت.
این تجربههای تئاتری نه تنها مهارت بازیگری جمشیدیفر را تقویت کردند، بلکه پایه و اساس موفقیتهای او در تلویزیون و سینما شدند. او توانست با استفاده از تکنیکها و تمرینهای صحنه، شخصیتهایی با احساسات واقعی و باورپذیر خلق کند و این مهارت را در نقشهای طنز و جدی بهکار گیرد.
در سال ۱۳۸۶، هنگامیکه ۲۷ سال داشت، عباس جمشیدیفر وارد قاب تلویزیون شد و با سریال «روزگار خوش حبیب آقا» به کارگردانی مهدی مظلومی و نویسندگی سعید آقاخانی، نخستین حضور جدی خود در این رسانه را تجربه کرد. بازی روان و صادقانه او در این مجموعه باعث شد خیلی زود در دل مخاطبان جا باز کند و به چهرهای آشنا تبدیل شود. توانایی او در انتقال احساسات طبیعی و صمیمیت در شخصیتها، نقطه قوتی بود که توانست نگاه تماشاگران را به خود جلب کند.
پس از این تجربه موفق، جمشیدیفر در مجموعه «پیامک از دیار باقی» به کارگردانی سیروس مقدم نیز حاضر شد و توانست توجه مخاطبان و منتقدان را بیش از پیش جلب کند. هر نقش او نشاندهنده مهارتش در بازیگری و درک عمیق از شخصیتها بود و به او کمک کرد تا خود را در فضای حرفهای تلویزیون تثبیت کند.
اما نقطه عطف واقعی کارنامه او، بازی در مجموعه تلویزیونی «سه دونگ سه دونگ» بود که در ماه رمضان از شبکه تهران پخش شد. جمشیدیفر با حضور در این سریال توانست شهرت گستردهای کسب کند و خود را به عنوان یک بازیگر توانمند و همهپسند معرفی کند. از آن پس او در آثار طنز متعددی چون «خانه اجارهای»، «بیدارباش»، «باغ شیشهای» و «پنجدری» درخشید و نشان داد که میتواند با ترکیب صمیمیت، طنز و احساسات واقعی، شخصیتهایی ماندگار خلق کند. این مسیر تلویزیونی، پایه و اساس حضور موفق او در سینما و سایر پروژههای حرفهای شد.

عباس جمشیدیفر در میان بازیگران طنز ایران جایگاه ویژهای دارد و این جایگاه حاصل نگاه متفاوت او به کمدی و بازیگریست. او هرگز به اغراق یا شوخیهای سطحی متوسل نشده و طنز را در سادگی، صداقت و نزدیک بودن به زندگی واقعی جستوجو کرده است. در هر نقشی که بازی میکند، بخشی از مردم عادی و رفتارهای روزمره آنها را بازتاب میدهد. خودش در مصاحبهای گفته است: «من فقط همان چیزی را بازی میکنم که خودم هستم؛ یک آدم معمولی با احساسات واقعی.»
این دیدگاه باعث شده بازیهای او برای مخاطبان باورپذیر و صمیمی باشد. چه در نقشهای کمدی و چه در لحظات جدی، او توانسته با ظرافت، ترکیب خنده و احساس را ارائه کند. نمونه روشن این توانایی، حضور او در سریال «بچه مهندس» است. در این مجموعه، او نقش «کریم فرجام»، سرایدار پرورشگاه را بازی کرد و توانست با عبور از مرز کمدی، تصویری انسانی و عمیق از شخصیت خود بسازد. مخاطبان با او همراه شدند و رفتارها و واکنشهای او را با خود زندگی کردند.
در سالهای اخیر، جمشیدیفر حضور متفاوتی در آثار جدید داشته و سعی کرده تنوع نقشها را تجربه کند. از سریالها و مجموعههای نمایش خانگی مانند «جوکر»، «زخم کاری» و «شبهای مافیا» گرفته تا پروژههای سینمایی، او توانسته نشان دهد که تنها یک بازیگر طنز نیست و میتواند در نقشهای جدی، پیچیده و متفاوت نیز بدرخشد. این مسیر حرفهای، هم هنر و هم شخصیت او را به سطح بالاتری ارتقا داده و مخاطبانش را بیش از پیش با بازیهایش همراه کرده است.
در سالهای اخیر، جمشیدیفر با نقش متفاوت خود در سریال «زخم کاری» توجه منتقدان را هم به خود جلب کرد. او در این مجموعه، در نقش اخوان ـ حسابدار شرکت ـ حضوری جدی و متفاوت داشت که نشان داد در آستانه چهلسالگی به پختگی کامل در بازیگری رسیده است.
همچنین با شرکت در مسابقهی پرطرفدار «جوکر»، توانایی و خلاقیتش در طنز را بار دیگر به نمایش گذاشت. شوخطبعی طبیعی، رفتار صادقانه و واکنشهای خودانگیختهاش باعث شد خیلی زود به یکی از محبوبترین چهرههای این برنامه تبدیل شود.

عباس جمشیدیفر در زندگی شخصی، انسانی آرام، متواضع و خانوادهدوست است. او سالها پیش با فریبا امینیان، از بازیگران تئاتر، ازدواج کرد، اما این زندگی بدون فرزند به جدایی انجامید. مدتی بعد، او با انتشار تصاویری خبر از ازدواج دوباره خود داد.
بیشتر بخوانید: داریوش فرضیایی کیست؟ / زندگی و مسیر پرماجرای عمو پورنگ شدن
جمشیدیفر بارها از عشقش به مادرش سخن گفته و در یکی از پستهای اینستاگرامی خود نوشته است:
«هیچ چیز در دنیا زیباتر از چشمان پرمهر تو نیست مامان... نگاهت همیشه بدرقه راهم باشد.»
او در زندگی شخصیاش از هیاهوی فضای مجازی فاصله گرفته و معتقد است: «فضای مجازی برایم جذاب نیست. اگر نبود، دلم نمیخواست در آن حضور داشته باشم.»
جمشیدیفر علاوه بر بازیگری، علاقه زیادی به موسیقی دارد. از دوران دبستان به ساز سنتور علاقهمند شد و نخستین سازش را پدرش برایش خرید. او معتقد است بخش زیادی از روحیه شاد و طنزش را از پدرش به ارث برده است. در جایی گفته: «اگر دوباره به دنیا بیایم، شاید رهبر ارکستر بشوم.»
عباس جمشیدیفر همواره کمدی و طنز خود را مدیون پدرش میداند. او میگوید رفتار شوخطبعانه، مهربان و همراه با زندگیبینی مثبت پدرش همیشه الهامبخش او بوده و به او آموخته چگونه با ظرافت و صداقت در نقشهای طنز، لبخند بر لب مخاطب بیاورد. با وجود شهرت و جایگاه تثبیتشده در سینما و تلویزیون، او همچنان با فروتنی از همکارانش یاد میکند و نقش آنها در پیشرفت و یادگیریاش را نادیده نمیگیرد.
جمشیدیفر براین باور است که هنر، چه در قالب نوشتن و چه در قالب بازیگری، راهی برای درک انسانهاست. او میگوید: «هر آدمی در زندگی چالههایی دارد که باید پرشان کند؛ من هم با نوشتن و بازیگری این کار را میکنم.» این دیدگاه نشان میدهد که او به بازیگری و نویسندگی نه تنها به عنوان حرفه، بلکه به عنوان ابزاری برای فهم بهتر جهان و زندگی خود و دیگران نگاه میکند و همین رویکرد باعث شده نقشهایش با عمق و صداقت ملموس برای مخاطب ساخته شود.

جمشیدیفر در طول فعالیت خود، جوایز متعددی از جشنوارههای معتبر دریافت کرده است؛ از جمله:
جایزه نخست بازیگری برای نمایش «چنان دل کندم» در جشنواره فجر ۱۳۷۹
جایزه دوم بازیگری برای نمایش «دختر انار» در جشنواره سراسری کودک ۱۳۸۰
جایزه سوم بازیگری برای نمایش «دن کیشوت» در جشنواره فجر ۱۳۸۲
جایزه سوم بازیگری برای نمایش «آندورا» در جشنواره دانشجویی فجر ۱۳۹۴
عباس جمشیدیفر امروز یکی از معدود هنرمندانیست که مردم با دیدن چهرهاش حس آرامش میگیرند. لبخندش صادقانه است و شوخیهایش از دل زندگی میآیند. او بدون آنکه به جنجالهای معمول دنیای هنر آلوده شود، مسیر سبز و آرام خود را ادامه داده است.
او باور دارد که ماندگاری در هنر با عشق، احترام و اخلاق به دست میآید، نه با نمایش و هیاهو. شاید به همین دلیل است که با گذشت سالها، هنوز هم مخاطبانش او را همان «مرد ساده و خندان» میدانند که از دل مردم آمده و در دل آنها مانده است.