
اقتصاد۲۴- بر اساس بازدید نهم آبان ۱۴۰۴ نگارنده وضعیت دریاچه ارومیه فعلی آن نشان از "یک دشت نمکی آلوده و وسیع" و دریاچه ارومیه عملاً خشک شده است. بر اساس آخرین برآوردها ۹۹٪ از دریاچه خشک شده است. آنچه زمانی بزرگترین دریاچه خاورمیانه بود، اکنون به عنوان یک دشت نمک عظیم و سمی توصیف میشود.
در مرداد ۱۴۰۴ حجم آب دریاچه به تقریباً ۰.۵ میلیارد متر مکعب برآورد شد که حدود ۱.۵ میلیارد متر مکعب از حجم آب در زمان مشابه در سال ۱۴۰۳ کمتر بود. مساحت سطح دریاچه به ۵۸۱ کیلومتر مربع کاهش یافته که حدود ۱۰ درصد از مساحت از حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربعی آن در زمان اوج خود در نیمه دهه هفتاد شمسی بود.
نگرانی اصلی دیگر فقط خود دریاچه نیست، بلکه عواقب طوفانهای نمکی سمی برخواسته از بستر دریاچه است که پوشیده از نمک است. این طوفانها سلامت حدود ۷ میلیون نفر ساکنان پیرامون دریاچه را در استانهای آذربایجان شرقی و غربی نسبت به افزایش بیماریهای تنفسی، سرطان پوست و فشار خون بالا تهدید میکند. وضعیت دریاچه ارومیه منجر به اولین مراحل جابجایی از شهرها و روستاهای اطراف شده است.
از سال ۱۳۹۲ میلیاردها دلار در طول دهه گذشته برای طرحهای احیا هزینه شده است، اما اکنون این طرحها به طور گسترده به تغییر روند خشکی دریاچه اومیه منجر نشده است. یک پروژه کلیدی انتقال آب، که برای انتقال آب از سد کانی سیو به دریاچه است. انتقال آب از سد کانیسیب به دریاچه ارومیه از طریق یک تونل ۳۶ کیلومتری و کانال ۱۱ کیلومتری برای رها سازی آب با دبی حدود (۳۴\) متر مکعب بر ثانیه به سمت دریاچه برنامه ریزی شده و در نیمه بهمن ۱۴۰۳ با دبی ۲۰ متر مکعب بر ثانیه بخشی از آب به صورت موقت رها سازی شد. ظرفیت سالانه انتقال ۴۸۰ میلیون متر مکعب آب در سال است.
بیشتر بخوانید:آیا خشکشدن دریاچه ارومیه پدیده جدیدی است؟
البته مساله اصلی در سالهای آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ و سال آبی جاری ۱۴۰۴-۱۴۰۵ که چهل روز از آغاز آن میگذرد آن است که اساسا با کمبود بارندگی مواجهیم و در کل آبی وجود نداشته تا منتقل شود!.
راه دیگر انتقال پساب تصفیه شده از شهرهای پیرامونی به دریاچه است. دهم آبان ۱۴۰۴ شرکت آب و فاضلاب آذربایجان غربی اعلام کرد "در هفت ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۴ میزان ۴۰ میلیون مترمکعب پساب تصفیه خانه ارومیه برای احیای دریاچه رهاسازی شده است. در سال ۱۴۰۳ میزان پساب تصفیهشده منتقلشده به دریاچه ارومیه ۶۸ میلیون مترمکعب در سال بوده است. پیشبینی میشود تا پایان سال ۱۴۰۴ این میزان به ۷۰ میلیون مترمکعب در سال برسد. در شهر ارومیه، در سال ۱۴۰۳ به میزان ۲۹ میلیون مترمکعب و در هفتماهه سال جاری ۱۸ میلیون مترمکعب پساب تصفیهشده از طریق خطوط انتقال به دریاچه ارومیه هدایت شده است. برآورد میشود تا پایان سال ۱۴۰۴ این مقدار به حدود ۳۲ میلیون مترمکعب در سال افزایش یابد". در هفته اول آبان ۱۴۰۴ دریاچه ارومیه عملاً از دست رفته تلقی میشود. اولویت فعلی کاهش آثار فاجعهبار مشکلات محیط زیستی ناشی از خشک شدن دریاچه برای میلیونها نفر است.
بزرگراه شهید کلانتری هنوز هم به عنوان یکی از عوامل اصلی تسریع و تشدید خشک شدن دریاچه ارومیه در نظر گرفته میشود. علل اصلی از دست رفتن کلی آب دریاچه، ساخت سد، کشاورزی ناپایدار و تغییرات اقلیمی –در اثر مداخلات انسانی- است، نقش این بزرگراه ایجاد اختلال اساسی در هیدرولوژی طبیعی دریاچه بوده و هست که فروپاشی سریعتر و شدیدتر محیط دریاچه را موجب میشود. این بزرگراه که یک گذرگاه ۱۵ کیلومتری است، مستقیماً از عرض دریاچه عبور میکند و آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکند. این تقسیمبندی گردش طبیعی آب را مسدود میکند. یک دریاچه سالم با گردش آب و متعادل شدن شوری زندگی میکند. گذرگاه میانگذر به عنوان یک سد عظیم عمل میکند و این جریان ضروری را مسدود میکند. قسمت جنوبی دریاچه تقریباً ۹۰٪ از کل جریان آب شیرین ورودی از رودخانههای اصلی شاخه آن را دریافت میکند. تبادل آب مسدود شده و این گذرگاه تنها یک دهانه کوچک با یک پل به طول ۱.۲۵ کیلومتر دارد تا آب بین دو نیمه آن عبور کند. این دهانه برای تبادل طبیعی آب بسیار کوچک است.
بیشتر بخوانید:عکس/ تصویر تلخ ناسا از کویر نمک ارومیه
آب شیرین ورودی به جنوب دریاچه نمیتواند به راحتی به شمال برسد. بخش شمالی، که اکنون جدا شده از دریاچه است، به "تله نمک و تبخیر" تبدیل شد. با نرسیدن آب جدید، شوری آن به شدت افزایش یافت و خیلی سریعتر خشک میشود. بدین ترتیب دو "دریاچه" متفاوت و دو اکوسیستم جداگانه و در حال مرگ ایجاد شده است. بیشتر آب رو به کاهش از رودخانههای جنوبی دریافت میشود و آن را برای مدتی به یک تالاب فصلی کم ژرفاتر و کمشورتر تبدیل میکند.
بدین ترتیب شمال دریاچه از آب محروم شده و به یک توده بسیار شور، سمی تبدیل میشود. در حالی که سدها و کشاورزی مسئول کمبود آب کل دریاچه هستند، بزرگراه شهید کلانتری مسئول مرگ دریاچه است. این بزرگراه «سیستم گردش آب» آن را مختل کرد و باعث شد آب باقیمانده به درستی توزیع نشود، که این امر خشک شدن دریاچه را تسریع کرده است، غلظت نمک را افزایش داده و هرگونه تلاش برای احیای دریاچه را به طور قابل توجهی دشوارتر کرده است.
احیای دریاچه ارومیه بر هر دو حوضه شمالی و جنوبی متمرکز بوده، اما یک طرح پایدار، اولویت را به احیای ارتباط حوضه جنوبی با حوضه شمالی از طریق یک گذرگاه یا زیرساختهای دیگر میدهد تا گردش آب بهتر و تعادل اکولوژیکی سالمتری برقرار شود. حوضه جنوبی ژرفا و حجم آب بیشتری دارد که آن را برای احیای بلندمدت دریاچه حیاتیتر میکند. احیای ارتباط بین حوضههای شمالی و جنوبی یک اولویت برای تضمین سلامت بلندمدت دریاچه است.
به دلیل تبخیر گسترده، رسوبات عمدتاً نمایانشده در بستر دریاچه سابق دریاچه ارومیه، کانیهای تبخیری هستند که یک کویر نمک وسیع، ضخیم و سمی را تشکیل دادهاند. کانسار نمک – هالیت - کلرید سدیم - NaCl یا نمک طعام معمولی، از آب فوق شور رسوب کرده و پوستهای ضخیم و سفید را در مناطق وسیعی از بستر دریاچه تشکیل داده است. این پوسته نمکی میتواند تا ۹۷٪ کلرید سدیم خالص داشته باشد. این ماده، جزء اصلی "طوفانهای نمکی" است.
کانیهای کربناتی آراگونیت و کلسیت - CaCO ۳ که هر دو از کربنات کلسیم هستند، اجزای اصلی رسوب نیز هستند آراگونیت، تا حد زیادی به صورت بیولوژیکی تشکیل شده است و به دلیل فعالیت جلبکها و میگوی آب شور معروف دریاچه (آرتمیا) از آب رسوب میکند. گچ ریزدانه و سایر مواد معدنی سولفات نیز با نمک و گل مخلوط شدهاند.
قرار گرفتن انسانها در معرض این رسوبات یک بحران زیستمحیطی فاجعهبار ایجاد کرده است. باد این ذرات ریز را بلند میکند و "طوفانهای نمکی" سمی ایجاد میکند. آلایندههای ناشی از دههها رواناب کشاورزی و فعالیتهای صنعتی مانند فلزات سمی سنگین که در گل دریاچه به دام افتاده بودند، اکنون در معرض گرد و غبار قرار گرفته و با آن جابجا میشوند.
این گرد و غبار سمی و مملو از نمک، خطر جدی برای سلامتی میلیونها نفر در منطقه ایجاد میکند و تهدیدی برای بیماریهای تنفسی و آلوده کردن زمینهای کشاورزی اطراف است. نکته تاسف بار آن است که نمک جامد همچنان به عنوان محصول طبیعی در کنار جاده میانگذر دریاچه ارمیه به شهروندان فروخته میشود!. عملا این نمکهایی که بدین ترتیب به صورت مستقیم به گروهی از شهروندان فروخته میشود با انواع آلودگیهای محیطی و صنعتی آمیخته است و هر نوع استفاده خوراکی و غذایی از آن به گسترش انواع بیماریها میانجامد.