
اقتصاد۲۴- خط روند یا ترند لاین (Trendline) یکی از پایهایترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال است؛ ابزاری که تقریبا تمام تریدرها برای تشخیص روند بازار، پیشبینی رفتار قیمت و تعیین نقاط ورود و خروج از آن استفاده میکنند. اگرچه اندیکاتورها و الگوهای قیمتی فراوانی وجود دارد، اما در نهایت همه آنها برای یک هدف طراحی شدهاند: شناسایی روند قیمت. به همین دلیل است که در بازار دائما میشنوید «با روند معامله کن» یا «هرگز با روند نجنگ». در این مطلب، از پایهترین مفاهیم روند تا نحوه رسم خط روند صعودی و نزولی و تشخیص شکست آن را آموزش میدهیم.
تحلیل فاندامنتال به شما کمک میکند ارزش واقعی یک ارز دیجیتال را بسنجید، اما این تحلیل تکنیکال است که نقطه مناسب ورود یا خروج از معامله را مشخص میکند. «روند» مهمترین اصل تحلیل تکنیکال است. جان مورفی در کتاب مشهور تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی روند را حاصل حرکت زیگزاگی بازار میداند؛ یعنی قیمت هیچوقت مستقیم بالا یا پایین نمیرود، بلکه در قالب موجها حرکت میکند. برآیند این موجها همان روندی است که تریدر باید آن را تشخیص دهد.
روندها معمولاً به سه دسته تقسیم میشوند: صعودی، نزولی و خنثی. شناخت این سه حالت اولین گام برای رسم ترندلاین دقیق است.
روند صعودی زمانی شکل میگیرد که هر موج جدید قیمت، بالاتر از موج قبلی باشد. در این حالت کفها و سقفهای جدید همگی در نقاط بالاتری تشکیل میشوند. چارلز داو روند صعودی را هنگامی تعریف میکند که قیمت در موجهای صعودی و نزولی، بالاتر از نقاط قبلی قرار گیرد. این دقیقاً همان چیزی است که به آن بازار گاوی گفته میشود؛ بازاری که خریداران کنترل آن را در دست دارند.
بیشتر بخوانید: آلت سیزن چیست و چگونه زمان آلت سیزن را پیشبینی کنیم؟
روند نزولی عکس روند صعودی است. قیمت در موجهای جدید، پایینتر از موجهای قبل قرار میگیرد و نوسانات روبهپایین شکل میگیرند. بازار نزولی یا Bear Run زمانی رخ میدهد که فروشندگان دست بالا را دارند و عرضه از تقاضا پیشی گرفته است.
در روند خنثی یا سایدوی، قیمت نه به سقف بالاتر میرسد و نه کف پایینتر ثبت میکند. نوسان محدود است و قدرت عرضه و تقاضا نسبی برابر است. در چنین شرایطی تریدرها معمولا منتظر میمانند تا قیمت از این محدوده خارج شود و روند جدید شکل بگیرد.
شناخت روند کافی نیست؛ باید بتوانید آن را تأیید کنید. حجم معاملات یکی از مهمترین ابزارهای تأیید روند است. داو معتقد بود حجم همیشه باید همجهت با روند اصلی حرکت کند.
بسیاری از اشتباهات تحلیلگران مبتدی به دلیل تفاوت قائل نشدن میان «موج» و «روند» رخ میدهد؛ بنابراین حتما دقت کنید حجم را در راستای موجها بسنجید.
ترند لاین خطی است که از اتصال نقاط مهم قیمت روی نمودار به دست میآید. این خط در جهت روند رسم میشود و میتواند سطوح حمایت و مقاومت را مشخص کند:
نکته مهم این است که حمایت میتواند بعد از شکست تبدیل به مقاومت شود و بالعکس.
ترندلاین یک خط ساده است؛ اما کانال قیمت از دو خط موازی تشکیل میشود. خط بالایی سقفهای قیمت و خط پایینی کفها را به هم متصل میکند. کانالها علاوه بر روند، بازه نوسان قیمت را نیز نشان میدهند؛ بنابراین در تحلیل رفتار قیمت، کانال ابزار کاملتری است، اما ترندلاین همچنان برای تشخیص لحظهای روند ضروری است.
برای رسم خط روند صعودی:
در روند نزولی هم باید دو یا سه سقف پایینتر را پیدا کنید. با اتصال این سقفها، خط روند نزولی شکل میگیرد. همانند روند صعودی، باید خط از سایه کندل عبور کند. هرچه تعداد برخوردها بیشتر و فاصله زمانی بین برخوردها طولانیتر باشد، اعتبار خط روند بیشتر خواهد بود.
بریکاوت یا شکست زمانی است که قیمت از خط روند عبور میکند:
اما نکته مهم این است که باید کندل بعدی بالای خط بسته شود تا شکست معتبر باشد. صرف برخورد یا عبور لحظهای، شکست محسوب نمیشود؛ به چنین مواردی فیکاوت میگویند.
برای اعتبارسنجی شکستها، حجم معاملات نقش کلیدی دارد. شکستهایی که با افزایش حجم همراه شوند، معمولا معتبرتر هستند.
تحقیقات بولکوفسکی روی ۲۱۰ خط روند نشان داد چند عامل اعتبار خط روند را افزایش میدهند:
خطوطی که فاصله کمتری میان برخوردها دارند، در شکست بازدهی بهتری نشان میدهند.
خط روند با بیش از ۴ برخورد معتبرتر است.
خطوط بلندمدت (بیش از ۶ ماه) عملکرد بهتری دارند.
اگر حجم در مدت روند نزولی کاهش یابد، پس از شکست احتمال رشد قیمت بیشتر است.
ترندلاین شاید ساده به نظر برسد، اما نقش آن در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است. شناسایی صحیح روند، تشخیص نقاط حمایت و مقاومت، شناسایی شکستها و حتی تعیین نقاط ورود و خروج برای تریدرهای حرفهای بر همین خط ساده استوار است. رسم دقیق ترندلاین نیازمند تمرین است؛ هرچه چشم شما به نمودار عادت کند، تفسیر رفتار قیمت سادهتر میشود.