
اقتصاد۲۴- جمال خاشقچی یکی از شناختهشدهترین روزنامهنگاران عرب بود که نامش فراتر از مرزهای عربستان سعودی مطرح شد و به نمادی از آزادی بیان در جهان عرب بدل گشت. مسیری که او طی کرد، از حضور در دل ساختار قدرت سعودی آغاز شد و به نقد همین ساختار و سرانجام به سرنوشت تراژیکی ختم شد که جهان را برای هفتهها و ماهها درگیر خود کرد. داستان زندگی او، از خانوادهای بانفوذ گرفته تا ورودش به دنیای رسانه، مهاجرت، فعالیتهای حرفهای و روند پرتنش احضارش به کنسولگری استانبول، همچنان موضوع تحلیل و توجه رسانههاست و بارها به عنوان نمونهای واقعیست از برخورد حکومتها با منتقدان خود یاد میشود.
جمال خاشقچی در سال ۱۹۵۸ در مدینه زاده شد؛ شهری که فضای مذهبی و فرهنگی آن نقشی جدی در شکلگیری شخصیت و نگاه او داشت. خانواده خاشقچی در عربستان جایگاهی شناختهشده داشتند و نام آنها در عرصههای پزشکی، سیاست و تجارت بارها شنیده میشد. پدربزرگ جمال، پزشک مورد اعتماد ملک عبدالعزیز بود و عمویش، عدنان خاشقچی، از چهرههای جنجالی و تأثیرگذار در معاملات سیاسی و اقتصادی خاورمیانه بهشمار میرفت؛ شخصیتی که نامش با گفتوگوهای پشتپرده، قراردادهای پرسود و ارتباط با بازیگران قدرت گره خورده بود.
چنین پیشینهای سبب شد جمال از همان سالهای نوجوانی، با فضای پیچیده قدرت در عربستان روبهرو شود و از نزدیک ببیند سازوکار تصمیمگیری در لایههای درونی حکومت چگونه شکل میگیرد. او در محیطی رشد کرد که فهم مناسبات سیاسی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی روزمره بود. همین آشنایی زودهنگام با ساختار حکومت، بعدها در شکلدهی به مسیر حرفهای او بهعنوان روزنامهنگاری منتقد و تحلیلگری که براین باور است حقیقت، هرچند پرهزینه، باید روایت شود، نقشی اساسی داشت.
جمال در گفتوگوهایش بارها اشاره کرده بود که ریشههای خانوادگیاش از او فردی مطیع نساخت، بلکه ذهنش را نسبت به ماهیت قدرت کنجکاوتر کرد. آنچه از بیرون گاه نشانه ثروت و نفوذ دانسته میشد، برای او به فرصتی بدل شد تا لایههای پنهان سیاست در عربستان را با دقت بیشتر بشناسد و بعدها، هنگامیکه وارد حرفه روزنامهنگاری شد، بتواند تصویری روشنتر و واقعیتراز آنچه در کشورش جریان داشت ارائه دهد. او برخلاف بسیاری از همنسلانش، کوشش کرد روایتگر باشد نه تکرارکننده، و همین مسیر بود که زندگی او را به یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای رسانهای جهان عرب تبدیل کرد.

علاقه جمال خاشقچی به نوشتن و پیگیری اخبار، از دوران جوانی در او شکل گرفت و او از همان زمان به مطالعه و تحلیل رویدادها میپرداخت. مسیر حرفهای او با خبرنگاری در چند روزنامه سعودی آغاز شد و بهتدریج، با تجربه و شناخت بیشتر از ساختار رسانهای کشور، توانست جایگاه خود را در عرصه روزنامهنگاری تثبیت کند. خاشقچی در روزنامه الوطن مدتی را به عنوان سردبیر گذراند؛ موقعیتی که به او امکان داد درباره موضوعهای حساس و چالشبرانگیز قلم بزند و نگاه انتقادی خود را نسبت به سیاستهای داخلی و اجتماعی کشور ارائه کند. فعالیت او در رسانههای مختلف، سبب شد بسیاری او را یکی از چهرههای اصلاحطلب و تاثیرگذار رسانهای در عربستان بشناسند.
جمال مدتی نیز به عنوان مشاور رسانهای شاهزاده ترکی الفیصل فعالیت کرد؛ شاهزادهای که سالها سفیر عربستان در آمریکا و بریتانیا بود و جایگاه ویژهای در تصمیمگیریهای سیاسی و دیپلماتیک داشت. این همکاری نشان میداد که خاشقچی در آن دوره نه تنها از محافل قدرت دور نبود، بلکه توانسته بود ارتباطی مستقیم با بازیگران اصلی سیاست و رسانه برقرار کند و دیدگاههای خود را با آنها در میان بگذارد.
بیشتر بخوانید: «بن سلمان» چگونه دستور قتل خاشقجی را صادر کرد؟
افزونبر این، مشارکت او در پروژه تلویزیونی «العرب» همراه با شاهزاده ولید بن طلال باعث شد حضور او در رسانهها پررنگتر شود. این شبکه ماهوارهای، هرچند تنها یک روز روی آنتن ماند، اما برای خاشقچی فرصتی فراهم کرد تا تواناییهای مدیریتی و تحلیلی خود را نشان دهد و نامش بیشتر بر سر زبانها بیفتد. همین تجربهها بعدها به او کمک کرد تا در عرصه بینالمللی، جایگاه خود را به عنوان روزنامهنگاری شجاع و منتقد تثبیت کند و مسیر حرفهای او را به سطح جهانی ارتقا دهد.
با روی کار آمدن ملک سلمان و صعود سریع محمد بنسلمان، فضای سیاسی عربستان دستخوش تغییرات اساسی شد. بنسلمان با اجرای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی تلاش کرد چهرهای نو از کشورش ارائه دهد، اما همزمان بسیاری از مخالفان، فعالان مدنی و شخصیتهای رسانهای با محدودیتهای جدی روبهرو شدند. جمال خاشقچی نیز از این روند مستثنی نبود و آرامآرام جایگاه خود در حلقه اصلی قدرت را از دست داد. انتقادات او از سیاستهای ولیعهد، بهویژه درباره جنگ یمن و تمرکز قدرت، حساسیتهای حکومتی را برانگیخت و حضور و قلم او در رسانهها محدود شد.
هنگامیکه خاشقچی در یک اندیشکده آمریکایی در واشینگتن دیدگاههای خود درباره سیاستهای دونالد ترامپ در خاورمیانه را بیان کرد، فشارها بیشتر شد. سعودیها در آن دوره کوشش داشتند رابطه با دولت جدید آمریکا را حفظ کنند و هرگونه نقد از سوی افرادی که پیشتر نزدیک به قدرت شناخته میشدند، تهدیدی برای این رابطه بهشمار میرفت. نتیجه آن شد که صدای خاشقچی در عربستان خاموش شد و خود او احساس کرد که نمیتواند در کشور بماند و امنیت و آزادی عمل خود را تضمین کند. این شرایط سبب شد او تصمیم به تبعید خودخواسته بگیرد و مسیر تازهای در زندگی و حرفه خود آغاز کند.

خاشقچی در سال ۲۰۱۷ عربستان را ترک کرد و در واشینگتن اقامت گزید. این مهاجرت نقطه عطف زندگی او بود. او در آمریکا توانست فارغ از محدودیتهای داخلی، همان دغدغههای رسانهای را با صدایی بلندتر دنبال کند. یادداشتهای او در واشینگتن پست، اشپیگل، فایننشال تایمز و دیگر رسانههای معتبر منتشر میشد و او بهسرعت به یکی از مطرحترین منتقدان سیاستهای ولیعهد عربستان تبدیل شد.
خاشقچی بارها درباره تمرکز قدرت، بازداشت شاهزادگان، محدودیتهای اجتماعی و سرکوب منتقدان نوشته بود. او در نوشتههایش تأکید داشت که توسعه واقعیست زمانی پایدار خواهد بود که همراه با احترام به آزادی بیان باشد. افزونبر این، او از نزدیکی روزافزون عربستان و اسرائیل نیز انتقاد میکرد؛ موضوعی که حساسیت بسیاری در منطقه برمیانگیخت.
پس از مرگ جمال خاشقچی، گزارشهایی منتشر شد که حاکی از آن بود او با شرکت تحلیلگر اسرائیلی «ویکیاسترت» همکاری داشته است. هرچند این موضوع طی سالها محل بحث و گمانهزنیهای فراوان بوده، روایتها درباره جزئیات این همکاری متفاوتاند و هیچ تصویر واحد و روشنی از آن ارائه نشده است.
در روز دوم اکتبر ۲۰۱۸، جمال خاشقچی برای ثبت مدارک ازدواج خود وارد کنسولگری عربستان در استانبول شد. نامزد او بیرون ساختمان منتظر ماند، اما خاشقچی هرگز از آنجا خارج نشد. چند ساعت بعد، خبرهای تکاندهندهای منتشر شد: مقامهای ترکیه اعلام کردند که او در داخل کنسولگری به قتل رسیده و جسدش تکهتکه شده است. این گزارش جهان را در شوک فرو برد و بحثها و نگرانیهای گستردهای در سطح بینالمللی به راه انداخت.
در آغاز، عربستان هرگونه اطلاع درباره سرنوشت خاشقچی را رد کرد و مدعی شد او کنسولگری را ترک کرده است. با این حال، پس از دو هفته، حکومت سعودی قتل او را تأیید کرد و مدعی شد که خاشقچی در جریان یک «مشاجره» جان خود را از دست داده است.
این روایت با واکنش شدید دولتها، رسانهها و سازمانهای حقوق بشری روبهرو شد و شک و تردیدهای زیادی ایجاد کرد. بسیاری براین باور بودند که تیم اعزامی از ریاض، به دستور مقامهای ردهبالا، ماموریت حذف او را بر عهده داشته است. مقامهای ترکیه نیز بارها تأکید کردند که قتل خاشقچی با برنامهریزی پیشین صورت گرفته و این حادثه تصادفی نبوده است.

ماجرای قتل جمال خاشقچی از حد یک حادثه محلی فراتر رفت و به موضوعی جهانی بدل شد. مقامهای ترکیه، آمریکا و نهادهای بینالمللی فشار آوردند تا حقیقت ماجرا روشن شود و پاسخگویی درباره این جنایت صورت گیرد. رسانهها هر روز بخش تازهای از جزئیات را منتشر میکردند و تلاش داشتند پرده از پشتپرده این قتل بردارند. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، اعلام کرد به این نتیجه رسیده که قتل خاشقچی به دستور مستقیم محمد بنسلمان انجام شده است؛ هرچند حکومت عربستان این ادعا را رد کرد و هرگونه ارتباط ولیعهد با این پرونده را انکار کرد.
در پی این حادثه، نام خاشقچی بهعنوان یکی از نمادهای روزنامهنگارانی که قربانی فشارهای سیاسی شدند مطرح شد. مجله تایم در سال ۲۰۱۸ او را همراه با چند روزنامهنگار دیگر «شخص سال» معرفی کرد و آنها را «نگهبانان حقیقت» خواند.
با اینکه چند سال از قتل خاشقچی گذشته، نام او همچنان هر از گاهی در رسانهها و محافل خبری مطرح میشود. تازهترین موج توجه به پرونده او، به دلیل اظهارنظر جنجالی دونالد ترامپ شکل گرفت. رئیسجمهور پیشین آمریکا در دیداری تازه با محمد بنسلمان، هنگامیکه از ماجرای قتل خاشقچی سخن گفت، جملهای کوتاه و بحثبرانگیز بیان کرد: «این چیزها اتفاق میافتد.»
این جمله، بار دیگر پرونده خاشقچی را به صدر اخبار بازگرداند و باعث شد بحثها درباره رابطه پیچیده آمریکا و عربستان سعودی، مسئولیتپذیری حکومتها و اهمیت جایگاه آزادی رسانه در خاورمیانه بیشتر شود. همزمان، واکنشها به این جمله نشان داد که پرونده خاشقچی نه تنها یادآور یک قتل وحشتناک است، بلکه نمادی از چالشهای سیاسی و رسانهای منطقه نیز محسوب میشود و پرسشهای بیپاسخ بسیاری درباره قدرت، عدالت و حقیقت هنوز باقی گذاشته است.