
اقتصاد۲۴- علی شادمان یکی از بازیگران شناختهشده سینما و تلویزیون ایران است که از کودکی وارد عرصه هنر شد و مسیر حرفهای خود را با تجربههای متعدد ادامه داده است. زندگی حرفهای و شخصی او تلفیقی از بازیگری، تحصیل در رشته کارگردانی و علاقهمندی به عکاسی است و طی سالها فعالیت، در آثار مختلف سینمایی، تلویزیونی و تئاتری حضور داشته است. در این مطلب، زندگی، تحصیلات، مسیر هنری، علاقهمندیها و برخی اتفاقات مهم زندگی علی شادمان مرور شده است.
علی شادمان متولد ۴ آذر ۱۳۷۵ در ایلام، از چهرههای شناختهشده سینما، تلویزیون و نمایش ایران است؛ بازیگری که از کودکی وارد این مسیر شد و قدمبهقدم در کنار تحصیل، تجربه و نقشآفرینیهای متعدد، جایگاه خود را تثبیت کرد. او فارغالتحصیل رشته کارگردانیست و دوران دبیرستان را در رشته تجربی گذراند. شادمان افزونبر بازیگری، از علاقهمندان جدی عکاسی هم هست و این هنر را به شکل حرفهای دنبال میکند.

شادمان بهعنوان فرزند نخست یک خانواده با اصالت کورد در ایلام به دنیا آمد.
پدرش مسعود شادمان، دارای دکترای تاریخ و استاد دانشگاه است و مادرش بتول رشنوادی، دبیر علوم. او یک خواهر کوچکتر به نام آرینا دارد. محیط خانوادگیاش همواره فضای پرورش استعداد و یادگیری بوده و همین بستر، همراهی مداومی در مسیر حرفهای او داشته است.

ورود او به سینما به سال ۱۳۸۴ و بازی در فیلم «میم مثل مادر» بازمیگردد؛ اثری به کارگردانی رسول ملاقلیپور. این انتخاب، بیمقدمه و بدون واسطه نبود؛ ملاقلیپور در سفرش به ایلام، بهصورت کاملا اتفاقی با خانواده شادمان آشنا شد و وقتی توانایی علی در نواختن ویولن را دید، تصمیم گرفت او را برای نقش اصلی انتخاب کند.
نقشی که در دل روایتی پس از بمباران شیمیایی سردشت شکل میگرفت و برای شادمان، نخستین جایزه مهمش یعنی بهترین بازیگر کودک جشنواره فیلم رشد را به همراه داشت.
او در ۱۰ سالگی و پس از درخشش در «میم مثل مادر»، مهمان برنامه فرزاد حسنی شد. این ویدیو سالها بعد و همزمان با دیدهشدن نقش او در «یاغی»، دوباره در فضای مجازی بازنشر شد و توجه بسیاری را جلب کرد.
شادمان در ۱۳ تا ۱۵ سالگی درگیر تولید سریال «سرزمین مادری» بود؛ سریالی که باید دو نقش در آن بازی میکرد. با توجه به شرایط سنیاش و تغییرات دوران بلوغ، مدتی داروهای هورمونی مصرف کرد تا تولید اثر بدون تغییر چهره ادامه پیدا کند. این تجربه بعدها در گفتگوهایش بهعنوان مرحلهای دشوار، اما تعیینکننده یاد شد.
سال ۱۳۹۴ و حضور او در سریال «کیمیا» در نقش «کیوان پارسا» نقطه مهمی در مسیر کاریاش بود. این نقش، چهره متفاوتتری از او را به مخاطبان نشان داد و پیوندی تازه میان شادمان و تلویزیون ایجاد کرد.

او در سالهای بعد، با مجموعههایی، چون «محکومین» و «دیوار به دیوار ۱ و ۲» توجه بیشتری را جلب کرد. در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱، با حضور در سریالهای شبکه نمایش خانگی «میخواهم زنده بمانم» و «یاغی» نقشهایی ارائه داد که مورد تحسین گسترده قرار گرفت و نشان داد رشد حرفهایاش پایدار و واقعیست.
شادمان میگوید به عکاسی «دلبستگی عمیق» دارد و آن را حرفهای دنبال میکند. سوژههایش آزادند و خود را محدود به هیچ موضوع خاصی نمیکند. این علاقه، نوعی نگاه دوم در زندگی هنری اوست.
او از همان سالهای کودکی، بهدلیل حضور دائمی در پروژهها، تجربه کار منظم و استقلال را لمس کرد. خودش میگوید از ۱۰ سالگی مانند یک کارمند صبح به کار میرفته و عصر به خانه برمیگشته و همین روند، به استقلال زودهنگامش منجر شده است.

شادمان شهرتگریز نیست و معتقد است علاقه به شهرت موضوعی انکارشدنی نیست. بعد از «میم مثل مادر» موج بزرگی از توجه را تجربه کرد، اما با گذر زمان و تغییر چهره، چهرهاش کمتر شناختهشد؛ تا اینکه با «کیمیا» دوباره در مرکز توجه قرار گرفت.
او اهل کتاب و فیلم است، دایره دوستانش محدود و انتخابشدهست و با اینکه از اجتماع گریزان نیست، ترجیح میدهد بیشتر وقت خود را در خانه یا باشگاهی نزدیک محل زندگیاش بگذراند.
گرچه رشته دانشگاهیاش کارگردانیست، اما تأکید میکند که دغدغه اصلیاش بازیگریست. کارگردانی را ابزاری برای تقویت نگاه و بازی خود میداند؛ گرچه احتمال ورودش به این عرصه را دور از ذهن نمیبیند.
او خود را «خوششانسترین بدشانس» توصیف کرده است؛ چون در آثار ارزشمندی بازی کرده که برخی از آنها به دلایل مختلف دیده نشدند.
از جمله:
«صد سال به این سالها» که توقیف ماند
«زمانی برای دوست داشتن» که تنها در جشنوارهها دیده شد
بیشتر بخوانید: سیدامیر کاظمی کیست؟/ از تیم ملی اسکیت تا تلویزیون
«رویای سینما» که اصلا اکران نشد
توقف پخش «سرزمین کهن» پس از چند قسمت
اکران نامناسب «اروند»
شادمان تئاتر را لذتی «وصفناشدنی» میداند و تلاش کرده هر سال با یک اثر نمایشی تازه روی صحنه باشد. صحنه برای او جایی برای تنفس و تجربه است، نه صرفا بخشی از کارنامه هنری.

در ۱۵ سالگی تصمیم گرفت مدتی بازی نکند؛ چون باور داشت دوران بلوغ برای بسیاری از بازیگران دشوار بوده و تغییر چهره تماشاگر را دچار بیپذیرشی میکند. دو سال به ایلام بازگشت و دور از پروژهها ماند تا اینکه با فیلم «رویای سینما» در سال ۱۳۹۰ به مسیر خود برگشت.
شادمان مدیوم تلویزیون را بهدلیل مخاطب گستردهاش جذاب میداند و باور دارد دیدهشدن توسط میلیونها نفر فرصتی چشمگیر است. با اینحال سینما برایش مرتبهای بالاتر دارد و تجربه حضور روی پرده را لذتی متفاوت میداند.
در ۸ آذر ۱۴۰۴ گزارشی از بازداشت چند بازیگر در یک مهمانی منتشر شد که گفته میشد به مناسبت تولد او برگزار شده است. در این گزارش، نام چند چهره شناختهشده دیگر نیز مطرح شد. این موضوع بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشت و برای مدتی نام شادمان را در صدر جستوجوها قرار داد.
به گزارش فارس، جشن تولد شب جمعه «ع. ش» هنرمند سینما به مجلس شرب خمر بدل شد. در این مراسم پارتی که در خانه یکی از بازیگران با حضور تعدادی از هنرمندان زن و مرد از جمله «س. د» و «س. پ» «ن. د» و «آ. پ» و دو بازیگر مشهور دیگر در حال برگزاری بود ۳۸ لیتر مشروبات الکلی دستساز کشف شد. گزارشها حاکی از بد شدن حال یکی از بازیگران حاضر در جمع، پس از مصرف این نوشیدنیها بوده است.
اخبار رسید نشان میدهد یکی از بازیگران با قید تعهد آزاد شده، اما ۶ بازیگر دیگر شب گذشته را در بازداشتگاه سپری کردند، اما امروز تعدادی از آنان با قید وثیقه آزاد شدند. گزارشها از بازداشت بیش از بیست تن در این پارتی حکایت دارد.

افتخارات
بهترین بازیگر کودک برای «میم مثل مادر» – جشنواره فیلم رشد (۱۳۸۶)
پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان برای «زمانی برای دوست داشتن» – جشنواره کودک (۱۳۸۷)
جایزه ویژه جشنواره سینهکید هلند – (۱۳۸۷)
پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان برای «رویای سینما» – (۱۳۹۰)
کارنامه تلویزیونی
دیوار به دیوار ۲ – ۱۳۹۷
دیوار به دیوار ۱ – ۱۳۹۶
محکومین – ۱۳۹۶
ماه و پلنگ – ۱۳۹۵
کیمیا – ۱۳۹۴
سرزمین مادری – ۱۳۹۲
شبکه خانگی
بلیط یکطرفه – ۱۴۰۳
مهمونی – ۱۴۰۱
یاغی – ۱۴۰۱
میخواهم زنده بمانم – ۱۳۹۹
سینما
تابستان همان سال (۱۴۰۲)، شنای پروانه (۱۳۹۸)، مردن در آب مطهر (۱۳۹۸)، مهمانخانه ماه نو (۱۳۹۷)، جان دار (۱۳۹۷)، ما همه با هم هستیم (۱۳۹۷)، شین (۱۳۹۷)، ویلاییها (۱۳۹۵) , اروند (۱۳۹۴)، یتیمخانه ایران (۱۳۹۴)، ساکن طبقه وسط (۱۳۹۲)، رویای سینما (۱۳۹۰)، کلانتری غیرانتفاعی (۱۳۸۷)، زمانی برای دوست داشتن (۱۳۸۶)، صد سال به این سالها (۱۳۸۶)، میم مثل مادر (۱۳۸۵)
تئاتر
قصر موروثی خاندان فرانکنشتاین (۱۳۹۸)، بداهه – آروند دشتآرای (۱۳۹۸)، شاهماهی (۱۳۹۸)، زهرماری (۱۳۹۷)، طناب (۱۳۹۷)، سماعیزاده (۱۳۹۶)، زبان تمشکهای وحشی (۱۳۹۶)، نمایشنامهخوانی «حشره» (۱۳۹۵)، مردگان بیکفن و دفن (۱۳۹۴)، خشم اژدها (۱۳۹۴)