
اقتصاد۲۴- مسعود پزشکیان در مراسم روز دانشجو، همزمان که از فیلترینگ انتقاد میکرد، از صدور دستور خود برای مسدودسازی «سیمکارتهای سفید» خبر داد! اقدامی که از نظر بسیاری از منتقدان، نه گامی در جهت عدالت، بلکه تعمیم محدودیت و پاککردن صورتمسئله تلقی میشود.
پزشکیان، پیشتر رفع فیلترینگ را بهعنوان یکی از جدیترین وعدههای انتخاباتی خود مطرح کرده بود؛ همان وعدههایی که برای تحقق آن گردنش را گرو گذاشت. حالا، اما شاهدیم که بیش از یک سال از عمر دولت گذشته و نه تنها هیچ خبری از رفع فیلتر نیست بلکه از یک سو معاون اجرایی رئیس جمهور آب پاکی را روی دست مردم میریزد که دولت امکان رفع فیلتر را ندارد و از سوی دیگر شخص رئیس جمهور به جای رفع محدویتها روشی معکوس و عجیب را پیش میگیرد!
آقای پزشکیان امروز خیلی با افتخار گفت که دستور سیاه کردن سیم کارتهای سفید را داده، اما احتمالا فکر نمیکرد که تا این حد مورد نقد قرار بگیرد.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در واکنش به این اظهارات نوشت: اگر رئیسجمهور توان صدور دستور برای سیاهکردن سیمکارتهای سفید را دارد، قاعدتاً باید اقتدار لازم برای «سفیدکردن سیمکارتهای سیاه» را هم داشته باشد.
او با طعنه نوشت در شرایطی که مردم از اینترنت آزاد محرومند، «در بیابان کفشکهنه هم غنیمت است» و اینکه اکنون حتی اهالی رسانه نیز از این دسترسیهای خاص محروم شوند، بهمعنای توزیع عادلانه محرومیت، نه رفع تبعیض است.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، با ادبیاتی تندتر نوشت که رئیسجمهور برای «سفیدکردن» آمده بود، نه «سیاهکردن». او از پزشکیان خواست صریحاً اعلام کند چه نهادهایی مانع رفع فیلترینگ میشوند و حتی خواستار اعلام اسامی افراد و نهادهای مخالف شد.
مهاجری تاکید کرد که سیاهکردن اینترنت ویژه برخی افراد، شاید شکلی از رفع تبعیض باشد، اما در واقع صورتمسئله را پاک میکند و دولت به جای حل ریشهای مشکل، سادهترین و پرهزینهترین مسیر را انتخاب کرده است.
واکنشها، اما به همین جا محدود نبود و شاهد بودیم که موجی از انتقاد در شبکههای اجتماعی به خصوص توییتر راه افتاد، بسیاری از کاربران اصلاح طلب و حامی دولت نیز از این رویکرد پزشکیان تعجب و انتقاد کردند. در این میان کاربری خطاب به رئیس جمهور نوشت که پیش از صدور چنین دستوری، رئیسجمهور باید با بدنه حامیان خود هماهنگ میکرد تا این طور پشتش را خالی نکنند؛ و در عین حال یادآور شد که «اینترنتهای سفید» بر اساس دستور قضایی ایجاد شدهاند و از منظر حقوقی، دولت حق دخالت مستقیم در این حوزه را ندارد.
بابک زنجانی که این روزها دائما در فضای مجازی فعال شده نیز در این قضیه ساکت نماند و با لحنی انتقادی نوشت که وظیفه رئیسجمهور حل مسئله است نه گسترش آن، و نتیجه طبیعی چنین تصمیمی، نه عدالت ارتباطی بلکه رونق بیشتر بازار فروش VPN و ابزارهای دور زدن فیلترینگ خواهد بود.
مجموع این واکنشها یک واقعیت را برجسته میکند: مسئله دیگر فقط «سیمکارت سفید» نیست، بلکه بحران اعتماد عمومی به سیاست اینترنتی دولت است. منتقدان میگویند دولتی که از ناتوانی خود برای رفع فیلترینگ سخن میگوید، چگونه قادر است در نقطه مقابل، محدودیتهای جدیدی را با سرعت اجرایی کند؟
پرسش محوری که امروز در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی پررنگ شده، این است: آیا واقعاً قرار است همه «سفیدها» سیاه شوند، یا سازوکار تازهای از استثناها شکل خواهد گرفت که در آن، منتقدان و رسانهها حذف شوند و حلقههای قدرت همچنان از دسترسی آزاد برخوردار بمانند؟
در نهایت، آنچه از دل این جدال بیرون آمده، نه «عدالت اینترنتی»، بلکه تصویر پررنگتری از شکاف میان گفتار و کردار دولت است؛ شکافی که بهگفته بسیاری از ناظران، بیش از فیلترینگ، سرمایه اجتماعی دولت را نشانه گرفته است.