
اقتصاد۲۴- ابوالفضل اقبالی، مدرس «زیست عفیفانه» و از هواداران قوانین سختگیرانه حجاب، با طرح ادعاهایی همزمان و متناقض درباره جایگاه زن در خانواده و وضعیت سلامت جنسی نوجوانان، به کانون یک جنجال حقوقی-اجتماعی تبدیل شده است. او در یک مناظره، تنها وظیفه زن را تمکین جنسی بیقید و شرط دانست و رضایت او را نامهم خواند، و در عین حال، جامعه را متهم کرد که به دلیل غلبه «زیست اروتیک» در معرض آسیب گسترده خودارضایی در میان جوانان قرار دارد؛ روایتی که منتقدان آن را تلاشی برای توجیه کنترل کامل بر جسم زن و حمله به آزادیهای اجتماعی میدانند.
محور اصلی اظهارات اقبالی، تقلیل جایگاه زن در خانواده به یک معامله اقتصادی-جنسی بود. او در مناظره با شیما قوشه وکیل دادگستری و از فعالان حوزه زنان، در رد جایگاه رضایت زن در روابط زناشویی، تصریح کرد که تنها تکلیف زن در ازای حقوق مالی دریافتی (نفقه و مهریه)، «تمکین جنسی» است و زن در هر حالتی ملزم به انجام آن است.
اقبالی تأکید کرد: «تنها وظیفه زن، تمکین جنسی است و در هر حالتی باید تمکین کند؛ رضایت زن مهم نیست. مرد تنها یک حق دارد که نیاز جنسیاش پاسخ داده شود. در ازای آن حقوق مالی، زن باید خود را در اختیار مرد بگذارد.» وی صراحتاً هدف از این حکم را ایجاد «انگیزه» برای مرد جهت پرداخت نفقه و مهریه دانست.
این دیدگاه با وجود انتقاد طرف مقابل مبنی بر اینکه این نوع نگاه، اسلام را به شیانگاری زن متهم میکند، تغییری نکرد. اقبالی هرچند به شکلی مبهم «تمکین نامتعارف» را رد کرد و مدعی شد که اسلام زن را شی حساب نمیکند، اما بلافاصله اصرار ورزید که مسئله رضایت زن در اصل تمکین، محلی از اعراب ندارد و این تکلیف، تنها وظیفه او در خانواده است. منتقدان معتقدند حذف عنصر رضایت، هرگونه ادعای عدم شیانگاری را باطل میکند.
در بخشی دیگر از سخنان خود، اقبالی با فاصله گرفتن از بحث حقوق خانواده، به طور افراطی به یک آسیب اجتماعی در حوزه جوانان پرداخت و سعی کرد آن را به فضای عمومی کشور نسبت دهد. او با طرح ادعایی صریح و جنجالی، مدعی شد که پدیده خودارضایی زیر پوست شهر «غوغا میکند» و به وفور عمومیت دارد.
او علت این شیوع گسترده را نه ناکارآمدی ساختارهای حمایتی، بلکه غلبه «زیست اروتیک اجتماعی و رسانهای» در کشور دانست.
نکته جنجالی، تعریف این پدیده به عنوان یک عمل خشونتآمیز بود: «این شرایط، مصداق یک خشونتی است که علیه پسران و علیه نوجوانانی است که دسترسی به ارضای نیاز جنسیشان ندارند و مجبور به خودارضایی میشوند.»
وی با استناد به نمونهای از لایو اینستاگرامی یک سلبریتی، این وضعیت را «افتضاح» خواند و مدعی شد که به نمایندگی از نوجوانان این موضوع را اعلام میکند.
اظهارات همزمان ابوالفضل اقبالی، تصویر روشنی از رویکرد جریان فکری او را نشان میدهد؛ استفاده از افراطیترین تفسیرهای فقهی برای کنترل زنان و بهرهبرداری از بحرانهای اجتماعی برای توجیه اِعمال سیاستهای سختگیرانه اجتماعی.
تناقض آشکارآنجاست که این فعال اصولگرا از سویی ادعا میکند اسلام زن را شی قلمداد نمیکند، اما عملاً با حذف «رضایت» که اساسیترین رکن کرامت انسانی است، زن را به کالایی در ازای نفقه تقلیل میدهد. از سوی دیگر، او خودارضایی جوانان را «خشونت» ناشی از فضای اروتیک میداند و خواستار کنترل بیشتر جامعه است؛ در حالی که منتقدان میگویند سیستمی که وی مبلغ آن است (نیاز جنسی مرد حق انحصاری و بیقید و شرط است)، خود عامل تشدید فشارهای روانی و ناکامیهای جنسی در جامعه است.
به نظر میرسد هدف نهایی این اظهارات، ایجاد یک پاردایم بحرانی دوگانه است؛ جامعه در خطر «سقوط جنسی» (به دلیل زیست اروتیک) قرار دارد، پس باید با قوانین سختگیرانه (مانند حجاب اجباری) کنترل شود؛ و در داخل خانواده نیز، ساختار سنتی باید بدون هیچگونه مصالحهای (مانند رضایت زن) حفظ شود تا مردان انگیزه لازم برای ایفای نقش اقتصادی خود را داشته باشند. این روایت دوگانه، عملاً تلاش برای تثبیت یک «زیست عفیفانه» بسیار افراطی و بسته، با هزینههای سنگین بر حقوق و آزادیهای زنان و سلامت روان جوانان است.