یکی از کارکردهای اساسی رسانهها، بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است. تصویری که ما به مثابه یک مخاطب از پدیدههای مختلف داریم، در موارد زیادی ناشی از تجربه مواجه با گزارشها و تصاویری است که به وسیله رسانهها ارائه شده است.
اقتصاد24- لباس پوشیدن شانی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریبا به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیای امروزی زمین، گسترش دارد. پوشش در هر جامعه، بارز ترین عنصر و نماد فرهنگ و ارزشهای آن جامعه است.
در واقع پوشش به مثابه یک نشانه عمل میکند که به وسیله آن میتوان به جایگاه و شخصیت اجتماعی هر فرد پی برد. پوشش، در عین حالی که سلیقههای شخصی کنشگر را نشان میدهد، در سطحی کلانتر، تحولات اجتماعی هر دوره را نیز نشان میدهد، چرا که انسان در انتخاب کنشهای خود به میزان زیادی فرزند زمانه خویش است و در حیطه ارزشها و هنجارهای همان دوره عمل میکند.
پژوهشی که در خصوص "بازنمایی زنان چادری در سریالهای تلویزیونی ایران" توسط تیم پژوهشگران متشکل از مهدخت بروجردی علوی(عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی)، سید محمد مهدیزاده طالشی(عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) و محسن شاکرینژاد(دانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) انجام شده، آمده است:« در سال های پس از انقلاب اسلامی تصویر مطلوبی از زنان چادری در تلویزیون ارائه نشده است، بهطوری که زنان چادری یا اساسا حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند یا اگر دارند اغلب دارای ضعفها و مشکلات مختلفی هستند که در مقایسه با شخصیتهای زن غیر چادری نمود پررنگتری دارد. زنان چادری به گونه ای معنا دار؛ مسن، بدون تحصیلات دانشگاهی، از طبقه متوسط و پایین جامعه، دارای مشکلات روحی و روانی و دارای چهرهای متوسط و زشته به تصویر کشیده شدهاند.»
در این پژوهش که با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، شخصیتهای چادری 40 سریال از پربینندهترین سریالهای پخش شده از تلویزیون ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته، آمده است:« امروزه چادر تنها یک پوشش هنجاری نیست، بلکه یک ارزش است و ارزشها نیازمند نگهداری، مراقبت و توسعه فرهنگی هستند. بدیهی است ارزشهای مذهبی در جامعه اسلامی ما از ارزشهای محوری هستند که علاوه بر نظام اسلامی و دستگاههای فرهنگی آن، آحاد جامعه نیز متعهد به حفظ و دفاع از آنها هستند. این مهم گرچه بر عهده تک تک نهادهای فرهنگی و اجتماعی است ولی در این میان جایگاه رسانهها به دلیل نقش آنها در فرهنگسازی و انتقال میراث فرهنگی از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است. عملکرد رسانهها، بویژه تلویزیون میتواند به تقویت یا تضعیف این نماد ملی و مذهبی، در سطح جامعه بیانجامد؛ اینجاست که بررسی عملکرد رسانه ملی در این زمینه ضرورت و اهمیتی دوچندان پیدا میکند.»
پژوهشگران میگویند:« بازنمایی پوشش در سریالهای تلویزیونی در فاصله بین دودهه 1370 و 1380، تغییراتی را در رمزگذاری فرهنگی به خود دیده است. از سوی دیگر، بازنمایی مانتو در این بازه بیست ساله از پوششی بلند، گشاد و غالبا تیره به تدریج، به پوششی کوتاهتر، تنگتر و رنگارنگ تر تبدیل شده است. اگر در اوایل دهه 70، پوشش مانتو، بیشتر ابزاری برای تمایز از چادر بود، اما در اواخر دهه 80، مانتو نه تنها ابزاری برای نمایش زیباییهای زن، که فراتر از آن، حتی گاهی وسیله ای برای نمایش بدن نیز شده است.»
یافتهها نشان میدهند:«در جامعه ایرانی به دلیل غلبه فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب، تلویزیون یکی از پربیننده ترین رسانههای جمعی است و نقشهای متفاوتی را از آموزش، جامعهپذیری و انتقال فرهنگ تا توانایی تغییر اجتماعی ایفاء میکند. تلویزیون میتواند با برنامههایی که ارائه میدهد، برخی ارزشها و هنجارها را به تصویر کشد و تعمیق بخشد.
علاوه بر این مسئله مهم در بازنمایی واقعیت توسط رسانهها اینجاست که یک رسانه هیچگاه ابزار خنثی و یک میانجی بی طرف در ارائه تصویر به حساب نمیآید. بازنمایی حوادث توسط رسانهها، جدای از بحث اخلاقی و غیر اخلاقی بودن آن، سوگیری ایدئولوژیک دارد و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژهای گام برمیدارد.»
در نتایج این پژوهش آمده است:«شاخصهای جامعه شناختی ارائه شده در مورد زنان محجبه چادری، تصویری را از ایشان ارائه میدهد که متناسب با شان و منزلت زن مسلمان نیست. زنان چادری بیشتر متاهل دارای فرزند یا بیوه، بدون تحصیلات دانشگاهی، مسن، بدقیافه، از سطح متوسطه به پایین جامعه و دارای مشکلات روحی و روانی بازبینی شده اند. بدیهی است این نوع پرداخت به چادر وزنان چادری، باعث ایجاد نگاه منفی به این نوع پوشش در مخاطب میشود و کمتر مخاطبی تمایل به همذات پنداری و احیانا الگوبرداری از چنین پوششی میشود.»
رسانه ملی در خصوص ترویج چادر به عنوان یک نماد پوشش ایرانی اسلامی، در قالب سریالهای تلویزیونی، عملکرد مطلوبی نداشته است و ایفای نقش بهینه این نهاد بسیار مهم و موثر فرهنگی، مستلزم دقت، نظارت، برنامهریزی و بازنگری جدی در این رویکردها و عملکردها دراین زمینه است.»
این پژوهش در شماره بیست و نهم فصلنامه علمی رسانه های دیداری و شنیداری منتشر شده است.