پانید فاضلیان، اقتصاد ۲۴- دوران سربالایی شدن مسیر صادرات نفت ایران دوباره در حال نزدیک شدن است؛ نفتی که عواید فروش آن بیش از چهل است شالوده اصلی اقتصادِ سیاسی در ایران محسوب میشود؛ از دهه ۵۰ خورشیدی که نفت در بازارهای جهانی گران شد تا به امروز پول خوبی عاید دولتهای حاکم بر ایران کرده است.
حتی در روزگاری که صادرات نفت ایران با دشواری میسر بود، درآمدهای نفتی با فاصله معناداری در جلوی صف منابع مالی دولتها قرار داشتهاند؛ برای همین برنامهریزیهای اقتصادی در ایران سالهاست که بوی نفت میدهد.
در تمام این سالها حضور پررنگ درآمدهای نفتی همانقدر که سطح توقعاتِ به جای اقتصادی و اجتماعی مردم را از دولتها افزایش داده است باعث نگرانی شماری از اقتصاددانها نیز شده است؛ در این میان، اما دولتها رفتار و گفتار دوگانه نسبت به ماجرا داشتهاند و هرقدر که به صورت تئوریک از ضرورت تقویت سایر منابع درآمدی سخن گفتهاند در عمل بیشتر و بیشتر وابسته نفت شدهاند.
برای همین میتوان گفت که صحبتهای اخیر محمد قاسمی، سرپرست مرکز پژوهشهای مجلس در جمع اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران چندان تازگی ندارد؛ صحبتهایی در مورد اینکه باید در ایران به سمت «حکمرانی منهای نفت » حرکت کند چراکه اعمال تحریمهای اقتصادی، درآمدهای نفتی را کاهش داده است و دولت برای برآورده کردن مطالبات بهداشتی، آموزشی و... مردم منابع مالی کافی ندارد.
حرفِ خوبی که هرگز عملیاتی نشد
ابراهیم رزاقی، اقتصاددان نهادگرایی که مدتهاست به نحوه برنامه ریزی اقتصادی در ایران انتقاد دارد نیز درباره ضرورت کنار گذاشته شدن نفت از حمکرانی در ایران به خبرنگار اقتصاد ۲۴ میگوید: این صحبتها اگر عملیاتی شود خیلی خوب است، اما با این روال بعید است که بتوان مدیریت کشور را از وابستگی به نفت نجات داد.
وی که باور دارد از زمان تولید صنعتی، جهان به دو گروه اقلیت کشورهای صنعتی و اکثریت کشورهای فروشنده مواد خام تقسیم شدهاند، میگوید: تک محصولی شدن اقتصاد ایران نیز در راستای همین تقسیمبندی است؛ به استثناء دوران جنگ هشت ساله در تمامی این سالها درآمدهای کلان نفتی صرف تامین ارز ارزان قیمت برای واردات کالاهایی شدهاند که یا مشابه آنها در کشور ساخت میشد و یا فرصت تولید آنها در ایران وجود داشت، نتیجه این وضعیت رشد ضعیف بخش صنایع غیر نفتی در ایران است.
مجلسی ها در این وابستگی هم مقصرند
این استاد دانشگاه میگوید: صحبتهای اخیر سرپرست مرکز پژوهشهای مجلس از این بابت عجیب است که در تمامی این سالها بخشی از تقصیرات متوجه نهاد قانونگذاری بوده است؛ مگر نه اینکه نمایندگان کنونی و ادوار مجلس قوانین مرتبط با برنامه ریزی اقتصادی در ایران را تصویب کرده اند؛ خب در همین قوانین به دولتها اجازه داده شد تا درآمد نفتی را صرف اموری کنند که جز ضعیف شدن صنایع و وابستگی اقتصادی ایران نتیجه دیگری نداشت.
وی ادامه میدهد: حتی بر فرض اینکه مصوبات با اقدامات دولتها مغایرت داشته است؛ باید پرسید که چرا این نمایندگان از بازخواست کردن دولت کوتاهی کرده اند
؟
به باور رزاقی مدتهاست که نویسندگان و مجریان قانون در ایران به عارضه خود استعماری مبتلا هستند؛ این خانه از پای بست ویران است؛ در بهترین حالت آنها ندانسته مسیر را ترسیم کرده اند که در آن خبری از خود اتکایی اقتصادی نیست؛ این مسیر غلط در تمامی این سالها از تریبونهای رسمی تبلیغ شده است؛ برای خیلیها که تحت تاثیر همین تبلیغات بوده اند، خودکفایی اقتصادی عجیب و غریب است، بنابراین در چنین شرایطی نمیتوان ادعای حکمرانی منهای نفت را داشت.
استثنایی به نام نمونه های موفق اقتصاد
او در عین حال قائل به این است که در اقتصاد سرتاپا وابسته و تک محصولی امروز ایران یک استثنا وجود دارد؛ حوزه صنایع استراتژیک و دفاعی تنها حوزهای است که دولتها آن را مستقل و خود اتکا نگه داشته اند؛ اگر با همین رویکرد برای مدیریت صنایع دیگری مثل نساجی، خودروسازی، لوازم خانگی، غذایی و... برنامه ریزی میشد امروز شاهد فهرست طولانی از کارخانههای مختلف نبودیم.
این اقتصاددان ادامه داد: برای ایران نفت یک موهبتی است که باید از آن برای تقویت سایر بخشهای صنعتی استفاده کرد؛ این فرآیندی است که زمانبر است؛ باید وقت گذاشت تا قوانین در این جهت نوشته و اجرا شوند؛ باید مراقب مزاحمتها و مداخلات احتمالی بود تا انحرافی پیش نیاید؛ اگر این اتفاق بیفتاد دیگر هیچ اصلی در قانون اساسی در حد آرمان و آرزو نمیماند و به جای آن که عواید اقتصادی منحصر به یک اقلیت خاص باشد و شکاف طبقاتی میان فقیر و غنی روز به روز گستردهتر شود، همه انسانها از حقوق قانونی خود بهرمند خواهند شد.
رزاقی همچنین در مورد وضعیت کشورهایی که از آنها به عنوان نمونه موفق اجرای برنامههای اقتصاد سرمایه داری یاد میشود گفت: غیر از هشت کشور صنعتی که در مناسبات اقتصادی امروز جهان دست بالا را دارند؛ معدودی کشوری وجود دارد که در گروه اکثریت کشورهای فروشنده مواد خام جای دارند، اما به دلایلی که کمتر اقتصادی بوده و بیشتر به ریشههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بازمی گردد امروز در زمره اقتصادهای موفق جهان شناخته شده اند؛ باید گفت اینها استثنا هستند و شرایطشان قابل تعمیم به همه کشورها نیست؛ برای اقتصاد ایران توریسم و گردشگری نیز نمیتواند به اندازه خودکفایی صنعتی مفید باشد؛ مادامی که گردشگری و توریسم با یک اَخم و تَخم بازیگران جهانی دچار شوک میشود نمیتواند شالوده اقتصاد یک جامعه باشد.