اقتصاد۲۴- اقتصاد ایران در سال ۹۸ اتفاقهای بسیاری را در خود دید؛ از سیل و تحریم گرفته تا لیست سیاه FATF و کرونا همه باعث شد تا سال سختی به لحاظ معیشتی و اقتصادی برای مردم ایران رقم بخورد. در عین حال با توجه به قرائن موجود چشم انداز سال ۹۹ هم چندان امیدوارکننده نیست. با این همه، اما برخی تحلیل گران معتقدند میتوان از سال ۹۹ هم با سختی کمتری عبور کرد اگر تدابیر لازم را برای آن اندیشید.
خبرنگار اقتصاد ۲۴ ، سال ۹۸ پر حادثه را با پیمان مولوی دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران بررسی کرده و با او درباره چرایی اتفاقهای پیش آمده در اقتصاد سال ۹۸ به گفتگو نشسته است که در ادامه میخوانید:
* سال ۹۸ به لحاظ اقتصادی سال دشواری بود و اتفاقهای بسیاری در این سال پیش آمد. به نظر شما چه عواملی باعث سخت شدن راه اقتصاد در سال گذشته شد؟
- در وهله نخست باید حتماً تحلیل کنیم که ما چگونه به این نقطه رسیدیم و اگر ما این تحلیل را نداشته باشیم با قضاوت صحبت خواهیم کرد. اما باید گفت بعد از برجام یک فرصت خوبی در اقتصاد ما ایجاد شد و امید زیادی را در کسب و کارها، تولیدکنندگان، حوزۀ تولید و حوزۀ صنعت تزریق کرد. به نظر میرسد اگر آن فضا باقی میماند حداقل به این شدت اقتصاد ایران دچار آزار نمیشد؛ بنابراین ما باید قبول کنیم که تحریمها اقتصاد ایران را دچار مشکل کرده است، این جمله که تحریمها تاثیری در اقتصاد ایران نداشته است، از اساس غلط است و البته امروز میبینیم که تحریمها بر اقتصاد ایران تاثیرگذار است. تردیدی نیست که اقتصاد ما ناگزیر باید به اقتصاد تمام دنیا متصل باشد. پس نکتۀ اول وصل بودن اقتصاد ایران به اقتصاد جهان است؛ بالاخره ما صادرکننده و واردکننده داریم و اقتصاد ما وصل است.
به بیان دیگر اقتصاد ایران اقتصادی است که در تعامل با جهان معنی پیدا میکند و تفاوتی هم ندارد کره جنوبی، ترکیه، چین یا آمریکا باشد، اقتصادی که در تعامل نباشد و ارتباط نداشته باشد نمیتواند از ظرفیتهای بالقوۀ خودش خوب استفاده کند. برجام باعث شد که این فضا بهتر شود و رتبۀ اعتباری ایران از ۷ به ۶ رسید و از ۶ به ۵ رسید. اما از آنجایی که پیشبینیهای سیاسی در ایران این بود که ترامپ رئیس جمهور نمیشود و من نمیدانم به چه دلیلی این پیشبینی ارائه میشد هرچند خیلی از تحلیل گران در جهان هم این پیش بینی را نمیکردند؛ اما در نهایت ترامپ رئیس جمهور شد و از بسیاری از معاهدات مانند برجام و پاریس خارج شد. او شرایط را به این سمت برد و تحریمهای زیانباری را به اقتصاد ایران تحمیل کرد.
نکتۀ اول این است که پذیرش تحریمها برای اقتصاد ایران مشکلات زیادی ایجاد کرده است، پس افرادی که سالهای قبل میگفتند تحریم مشکل اقتصاد ایران نیست باید صادقانه بتوانند این تحلیل را داشته باشند که اتفاقاً تحریمهای اولیه که پیش از سی و خردهای سال است که بر اقتصاد ایران سوار شده است، یک عامل مهم برای مشکلات اقتصادی ایران هستند.
* یکی دیگر از مشکلات اقتصادی ایران مربوط به ساختارهاست چرا هیچ گاه اصلاحات ساختاری صورت نگرفت؟
- بله اقتصاد ما زیر بار رِفرم و اصلاحات نمیرود، دلیلش هم عدم نیاز به این رفرم است، مثلاً اگر شما به موضوع کرونا نگاه کنید و بحث قرنطینهای که پیش آمده، خیلیها میگویند قرنطینه کنید، ولی واقعیتش این است که اقتصاد ایران تحمل قرنطینه را ندارد و قرنطینه به لحاظ اقتصادی یک پیشفرضها و یک توانمندیهایی نیاز دارد. اقتصاد ایران، چون مشکلات را مدام انباشت کرده است امروز دیگر توان اصلاح ندارد. در حال حاضر درآمد خیلی از افراد روزانه است و خریدهایشان هم روزانه است یعنی اگر امروز نتوانند کار کنند، نمیتوانند هزینههایشان را تامین کنند، پس شما نمیتوانید چنین فردی را داخل خانه نگه دارید. اینجاست که باز باید گفت یکی از آثار تحریم در اقتصاد ایران اینجا خود را نشان میدهد، حداقل در این یکی دو سال به خاطر تحریم ۱۰ درصد اقتصاد ایران کوچکتر شده است، اگر اقتصاد ایران ۴۲۵ میلیارد دلار بوده، نزدیک ۴۰ میلیارد دلار اقتصاد ایران کوچکتر شده است و کوچک شدن اقتصاد ایران یعنی درآمد سرانۀ ایرانی کم شده است و قدرت خریدش کم شده است.
از سوی دیگر ما به دنبال اصلاحات ساختاری نرفتیم، چون اصلاحات ساختاری برای سیاستگذاران هزینه دارند و میتواند تبعاتی داشته باشد و برای همین زیر بار آن نرفتند، یک نمونه آن، بحث بنزین بود که شما دیدید بدترین نوع آن اجرا شد، اما وقتی اجرا شد، تبعات زیادی را به بار آورد.
* راهکاری که در شرایط فعلی میتواند اقتصاد ایران را از بحران خارج کند، چیست؟
- اقتصاد ایران اگر به اقتصاد بینالمللی پیوند بخورد و اگر در اقتصاد بینالمللی تعریف شود و در قواعد بینالمللی حضور پیدا بکند، صد درصد جزو اقتصادهایی خواهد بود که تولید ناخالص داخلی آن بعد از ۱۰ سال، دو برابر خواهد شد. پتانسیلهای نیروی انسانی، سرمایههای انسانی، سرمایهگذاریهایی که تا الان انجام شده، پتانسیلهایی که در کشور وجود دارد، تمام اینها کمک میکند که تولید ناخالص داخلی ایران در عرض ۱۰ سال تا دو برابر رشد کند، اما اگر منظورمان این است که سال ۹۹ به چه ترتیبی خواهد بود باید بگویم اگر با همین دست فرمان و با همین دیدگاه بخواهیم پیش برویم، همین پایه پول و همین نقدینگی اضافه شود، شرایط خوبی نخواهد بود. وقتی نقدینگی اضافه شود و رشد ناخالص داخلی نداشته باشیم که نداریم و نخواهیم داشت، به احتمال زیاد سال آینده با وجود بیماری کرونا بین ۳ تا ۵ درصد رشد منفی اقتصادی منفی خواهیم داشت.
این اتفاق باعث میشود که شرایط ما متزلزلتر شود چرا که تبعات ویروس کرونا هم به مشکلات اضافه خواهد کرد و مشکلات خرد به بحث اقتصاد کلان، شرکتهای بزرگ و متوسط ما نیز سرایت خواهد کرد.
به نظر میرسد دشواریهای خیلی زیادی وجود دارد البته این کلان است، ولی در حوزههای مختلف باید جداگانه بررسی شود مثلاً در حوزه بازار سرمایه، در حوزه بانکی، در حوزه کسب و کارهای مختلف باید جداگانه بررسی شود؛ ولی در آینده چشمانداز روشنی وجود ندارد این را من نمیگویم، آقای رئیسجمهور، وزرا و دوستان همه اتکا دارند که سال ۹۹ سالِ سختی خواهد بود.
* یعنی سختتر از سال ۹۸؟
- ببینید ما سال ۹۸ را با سیل شروع کردیم و سال ۹۹ را هم با کرونا شروع خواهیم کرد، کرونا در تمام جهان حداقل یک دوره ۳، ۴ ماه را خواهد داشت که تبعات آن ممکن است تا ۶ ماه طول بکشد و اقتصاد ایران نیاز دارد که پکیج نجات ملی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط و بزرگ را تعریف کند، ولی دست دولت هم بسته است، چون منابع مالی او محدود است و محدودتر میشود.
* خیلی از کارشناسان میگویند افزایش نقدینگی معمولاً در اقتصاد ایران یک مسئله طبیعی است و همیشه هم بوده است، ولی سال گذشته بخشی از این نقدینگی به سمت بازار سرمایه و بورس سرازیر شد که یکسری رکوردهایی را هم بازار سرمایه شکست و شاخص نیممیلیونی شد؛ با توجه به شرایط موجود و این نقدینگیای که به قول شما همچنان روند افزایشی اش ادامه پیدا خواهد کرد، چشمانداز بازار سرمایه همچنان میتواند به روال سال ۹۸ باشد؟
- اگر بازار سرمایه مثل اقداماتی که در دو هفته قبل سازمان بورس انجام داد، انجام ندهد و بگذارد بازار کار خودش را کند، نقدینگی وارد بازار سرمایه میشود که ایمنترین و بهترین جا برای سرمایهها است و از بازارهای دیگر بهتر است و اینکه باید با عرضه شرکتهای توانمند و حضورشان در بازار سرمایه به این بازار عمق بیشتری بخشید. باید کمک شود به اینکه نقدینگی به جای اینکه در بازار طلا و ارز و دیگر بازارها خودنمایی کند وارد بازار سرمایه شود، منوط به اینکه تصمیمات درست گرفته شود، شتابزده تصمیم گرفته نشود، بازار دستکاری نشود و به دیدگاه سرمایهگذاران احترام بگذاریم و در کنار آن حتماً لازم است فرهنگسازی شده و گفته شود که بازار سرمایه یک بازار پرریسک است و بزرگترین خطر برای بازار سرمایه این است که به سرمایهگذاران خرد گفته شود بازار سرمایه یک بازار بدون ریسک و خیلی مطمئن است. بله این یک بازار مطمئن است، اما برای کسانی که دانش و سواد آن را دارند، مشاوره میگیرند و اینها باید در بازار سرمایه مشخص شود.
در نهایت، اما به نظر من اگر اتفاقی نیفتد بازار رشد خودش را خواهد داشت، چون ما در مورد ۱۵۰ میلیارد دلار نقدینگی صحبت میکنیم.
* این فرصتی که به وجود آمده و نقدینگی به سمت بازار سرمایه آمده است، آیا در سال ۹۸ توانستیم از این فرصت برای عمقبخشی و توسعۀ تولید استفاده بکنیم؟
- این دو بحث است یکی اینکه تعدادی از شرکتها در بیرون بازار سرمایه هستند که همین الان هم دارند کار میکنند. ما باید بتوانیم آنها را وارد بازار سرمایه کنیم که تامین مالی آنها با همین حجم تولیدی که دارند از طریق بازار سرمایه انجام شود. پولی که در بازار سرمایه است باید به رشد و توسعه برخی شرکتها تبدیل شود، این صنعت با صنعت پرداخت تفاوت دارد، مثلاً در صنعت پرداخت، اقتصاد دیجیتال یا در حوزههایی که بازار رو به رشد است، میتواند با رشد این بازارها توام باشد.
اما عمق بخشیدن به معنای این است که حضور افراد بیشتر در بازار سرمایه با سواد مالی در کنار ورود شرکتهای جدید به بازار سرمایه صورت گیرد که به لحاظ پتانسیل توانمند هستند و بازار سرمایه بتواند کمکی که سیستم بانکی نمیتواند به آنها کند را انجام بدهد. آن هم احتیاج دارند که شرکتهایی که در آن طرف هستند و میخواهند وارد بازار سرمایه شوند با اهرمهای بازار سرمایه و ابزارهایی که بازار سرمایه به آنها میدهد آشنا شوند و بالاخره یک شرکتی که بورسی است و خارج از بورس است حاکمیت شرکتی آن، نحوۀ استراتژی مهم است که این شرکتها از سنتی به شرکتهایی که مدرنتر هستند دگردیسی داشته باشند.
* سال گذشته ایران وارد لیست سیاه FATF شد، آیا واقعاً FATF هم تاثیری بر اقتصاد ندارد؟!
- من تصمیم گرفتم در این مورد صحبتی نکنم، ولی نداشتن تاثیر را باید از دوستانی پرسید که گفتند تاثیر ندارد، مگر میشود تاثیر نداشته باشد. اثر آن بر اقتصاد واضح و روشن است. بسیاری از کشورها با این نهاد همکاری میکنند و البته این موضوع در کنار سایر مسائل مانند تحریم مربوط روابط خارجی ما میشود.
* در نهایت اگر بخواهید یک اتفاق خوب و یک اتفاق بد در حوزۀ اقتصادی در سال ۹۸ نام ببرید چیست؟
- به نظرم اتفاق خوب در اقتصاد ایران این است که همه در حال قبول واقعیتها هستند یعنی بالاخره واقعیتهای اقتصادی دارد خودش را به تمام دیدگاههای دیگر تحمیل میکند. واقعیت ها خود را به همه نشان می دهد. ما بحثی را تحت عنوان خطای بقا داریم که میگوید خیلیها پیشبینیهایشان را دست بالاتر میگیرند، میگویند این اتفاقات برای ما نمیافتد و ما الان فهمیدیم این خطای بقا خیلی محرز است، یک ویروسی مانند کرونا، اقتصاد جهان را به سمت فلج شدن برده است و داریم میبینیم همۀ کشورهای توسعهیافته مانند انگلستان، فرانسه، آمریکا و چین دارند با یک روش استاندارد با این پدیده مقابله میکنند، پس یک واقعیتی اتفاق افتاده است و من احساسم این است که بزرگترین اتفاق مثبت این است که همه دارند واقعبینانه نگاه میکنند، چون دیگر قدرت پول نفت وجود ندارد این واقعبینی بیشتر شده است و این واقعبینی کمک خواهد کرد که تصمیمات صحیحتری گرفته شود با اینکه بسیار سخت خواهد بود.
اتفاق بد کاهش قدرت خرید مردم است، قدرت خرید همۀ ما کمتر شده است به خاطر همین این بدترین اتفاقی است که میتواند برای یک کشور بیفتد، کاهش قدرت خرید یعنی کاهش رفاه مردم و امیدواریم جهتگیری اقتصادی جهتگیری به سمت افزایش درآمد سرانه و افزایش رفاه بشود.