اقتصاد۲۴- ۱۰ سال پیش در سالروز آزادسازی خرمشهر، رییسجمهور وقت ایران در این شهر حضور مییابد و در سخنرانی از همان شعارهای معروف که هر ساله در سخنرانیهای سالروز آزادی خرمشهر بیان کرده، استفاده میکند. این یک سنت هر ساله و بارها تکرار شده است. اما مردمی که در این سخنرانی حضور داشتند با فریاد «بیکاری بیکاری» به عملکرد دستگاههای اجرایی اعتراض میکنند.
محمود احمدینژاد نیز در پاسخ اعتراضها باز هم با همان لحن شعارگونه ادامه میدهد که «انشاءالله با برنامهریزی گسترده و با همت جوانان خوزستان و خرمشهر، ریشه بیکاری در خوزستان از بین خواهد رفت.» این جمله او با کف و سوت و تشویق شرکتکنندگان همراه نبود. نزدیک به سه دهه از زمانی که بازسازی شهرشان آغاز شده بود، میگذشت و هنوز «بیکاری» معضل اصلی و حل نشده شهرشان باقی مانده بود. حالا هم که یک دهه از آن سخنرانی میگذرد، در میان آمارها، این خرمشهر است که جزو ۲۰ شهر اول دارای نرخ بیکاری بالا در کشور قرار دارد. بندری که در مرز مشترک ایران و عراق است و مدتها در اشغال نیروهای دشمن بود و هنوز جای گلولههای جنگ بر بدنه آن خودنمایی میکند. گرچه، مردم خرمشهر از سالهای پایانی دهه ۶۰ به دنبال بازسازی شهر زیبای خود بودند؛ اما در این سه دهه، این روند بازسازی همواره مورد نقد آنها بوده است. در این باره بارها مطالب و گزارشهایی نیز نوشته و پرداخته شده است. شاید اینگونه گزارشها اندکی پس از سالگرد آزادسازی خرمشهر به فراموشی سپرده شود و یکسال دیگر هم بگذرد و «عروس شهرهای خوزستان»، در کناره اروند به زندگی سخت و مشقتبار خود ادامه دهد. اما به هر حال این گزارش تلاش میکند تا تصویری متفاوت از اقتصاد خرمشهر در پس این سالها ارایه کند.
بیشتر بخوانید:حل معضل ساکنان ساختمان شش طبقه خرمشهر با اقامت در یک ساختمان جدید
جای پای دولت
در تمام تاریخ اقتصادی خرمشهر، ردپای دولتها در شکلگیری نظام اقتصادی این شهر دیده میشود. در تاریخ جنگ تحمیلی بیش از ۳۴ درصد از خسارات ناشی از جنگ، فقط به استان خوزستان وارد شده و در تمام این سالها، دولت بار اصلی جبران این خسارات و روند بازسازی اقتصاد بحرانزده شهر خرمشهر را به عهده گرفته است. خرمشهر، در ابتدای شکلگیری، یک «بندر» نبوده است. شهری بوده به نام «محمره» که زمینهای آن در اختیار بزرگ خاندان «بنیکعب» قرار داشته است، اما در زمان قاجار، انگلیسیها که به خوبی از اهمیت این شهر باخبر بودند، دست به ساخت بندر و اسکله در خرمشهر میزنند. اعتبار تبدیل شهر به بندری با موقعیت تجاری و نظامی، از جیب دولت وقت ایران تامین شده است. در دوره رضاخان، بندر خرمشهر به واسطه حضور آلمانیها و به عنوان سنگر دفاعی در مقابل قوای متفقین، باز هم با اعتبار و حمایت دولتی گسترش پیدا کرده و در زمان پهلوی دوم، به واسطه درآمدهای سرشار نفتی، اقدامات دولتی برای استحکام موقعیت بندر خرمشهر، به اوج خود رسیده است. بعد از سالهای جنگ نیز اعتبارات دولتی برای بازسازی خرمشهر، سرازیر شده است. حتی این غلبه نگاه دولتی بر بازسازی خرمشهر را میتوان در معافیت ۲۰ درصدی عوارض واردات کالا از خرمشهر به وضوح مشاهده کرده که به نوعی دست دیگر بخشها را برای حضور در روند بازسازی این شهر بسته است.
تغییر نگاه
به نظر میرسد که تا پیش از دهه ۴۰ خورشیدی، مهمترین بندر تجاری منطقه، خرمشهر بوده و نگاه حاکمیت، از این سالها، به این طرف به سمت بندرعباس و بندر انزلی چرخیده است. در برنامه عمرانی دوم که طی سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۱ در ایران اجرا شده، تجهیز و ظرفیتسازی بندر انزلی با اعتبارات دولتی در دستور کار قرار گرفته است. در سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۶ یعنی برنامه عمرانی سوم که عمدتا نسخهای امریکایی از برنامههای توسعهای بوده است، ظرفیت تجاری بندر خرمشهر در سطح ۹۷۰ هزار تن باقی ماند و در مقابل، ظرفیت بندر انزلی (شاهپور) از ۶۰۰ هزار تن به یک میلیون تن و بندر عباس از ۷۵۰ هزار تن به ۵/۱ میلیون تن افزایش پیدا کرد. این سیاست هم با اعتبارات دولتی و از طریق ساخت اسکلهها و تجهیز بنادر یاد شده انجام گرفت. طی سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ یعنی برنامه پنجم عمرانی نیز دو بندر دیگر به جمع رقیبان اضافه شد: بندر چابهار و بندر بوشهر. به گونهای که در این دو بندر اسکلهای جدید نصب شد و همزمان بندرعباس نیز مجهز به اسکلههای جدید شد. در گزارشی که شرکت مشاور سوئدی «سوئه کو» برای دولت وقت ایران در این سالها تهیه کرد، نقش بنادر «آلترناتیو» خرمشهر، یعنی بندرعباس، بندر انزلی، بندر بوشهر و بندر چابهار به عنوان یک نوع «بدیلسازی» برای بندر خرمشهر عنوان شده که به مهجور ماندن این شهر دامن زده است.
نقش سیاست خارجی
به نظر میرسد که سیاستگذاران عرصه دیپلماسی کشور با نوعی دوراندیشی، دست به این «بدیلسازی» زده باشند و نقش اقتصادی بندر خرمشهر به عمد و به دلیل برخی مصلحتهای منطقهای «کم انگاشته» شد. نگاهی به رویدادهایی که در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۰ خورشیدی در منطقه خاورمیانه رخ داد، نشان میدهد که این استراتژی چندان هم بیراه نبوده است. ابتدا جنگ هشت ساله ایران و عراق رخ میدهد و خرمشهر تا پایان جنگ، به عنوان یک بندر استراتژیک محل نزاع است. در ابتدای دهه ۷۰ خورشیدی عراق به کویت حمله میکند و این احتمال وجود داشت که نیروهای عراقی بار دیگر به سمت خرمشهر حرکت کنند. در تهاجم اول امریکاییها به عراق، نیروهای ارتش این کشور از کویت عقبنشینی میکنند و در تهاجم دوم، عراق اشغال و صدام سرنگون میشود. در تمام این تحولات منطقهای، خرمشهر حضور دارد و باید به عنوان یک پایگاه نظامی و نه «تجاری» به زندگی خود ادامه دهد.
یک مقایسه
اینچنین است که گرچه بازسازی خرمشهر از سال ۱۳۷۲ خورشیدی آغاز میشود، اما بندرعباس، جایگاه بهتری در میان بنادر تجاری ایران پیدا کرده است. در عین حال مطالعات مستقل نشان میدهد که مردم خرمشهر نیز در مقایسه با دیگر مردم استان خوزستان، روحیه مشارکتجویی کمتری در روند بازسازی شهرشان داشته و بیشتر چشم به اعتبارات دولتی داشتهاند. به عنوان مثال، شهر دزفول در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، دارای ۱۲۱ هزار و ۲۵۱ نفر جمعیت بوده است. این رقم نزدیک به ۲۰ هزار نفر با جمعیت خرمشهر در همین سال فاصله دارد. دزفول در زمان جنگ، هدف بیشترین میزان حملات موشکی نیروهای عراقی قرار گرفت، اما ساکنان خود را از دست نداد. اهالی این شهر، به گواه مستندات با رفت و برگشتهای متعدد و ایجاد سرپناههای موقتی، تا پایان جنگ دوام آوردند و پس از جنگ نیز با روحیهای مشارکتجویانه دست به بازسازی شهر، منازل مسکونی و کسب و کار خود زدند. حالا که سه دهه از آن زمان میگذرد، به گواه مشاهدات عینی، اثری از جنگ در شهر دزفول دیده نمیشود. روندی که درست برخلاف شهر خرمشهر است که دورانی را به اشغال گذرانده است. همین اتفاق برای شهر «اندیمشک» نیز رخ داده است. این شهر، یکی از پایگاههای اصلی خط مقدم جبههها بود و از آن به عنوان «محل استقرار و عبور نیروهای خودی» استفاده میشد. پس بدیهی است که این شهر، آماج حملات نیروهای دشمن قرار گیرد. اما مردم خود این شهر معتقدند که «اندیمشک به دلیل جنگ آباد شده است»، چراکه جمعیت شهرنشین در این قسمت طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵ نزدیک به ۵/۳ برابر افزایش پیدا کرده است.
دلایل
شاید این سوال پیش بیاید که چرا میزان مشارکت اقتصادی شهروندان خرمشهری در مقایسه با دیگر نقاط خوزستان پایینتر است؟ پاسخ به این سوال قدری پیچیده است. بخش عمده این پایین بودن مشارکت در بازسازی خرمشهر ظرف ۲۵ سال اخیر، به فقدان نهادهای مدنی فعال در این شهر بازمیگردد. نهادهای مدنی، خیریهها و حتی تشکلهای صنفی، بستری برای بروز آمال و آرزوهای یک توده جمعیتی ایجاد میکنند تا میل به مشارکت در ساختوساز و بازسازی ویرانیها بالا برود. خرمشهر از این لحاظ در فقر مطلق به سر برده میبرد. جمعیتی که به خرمشهر بازگشته است، عمدتا روستایی و متعلق به عشیرههای مختلف اعراب خوزستان است. این جمعیت، جایگزین جمعیت شهری شده که پیش از انقلاب در خرمشهر میزیستند و از الفبای مدیریت و مشارکت سر در میآوردند. این جمعیتی است که به دلیل ناتوانی در خلق فرصت در مشارکت اقتصادی، از شهرهای دیگر طرد شده و به خرمشهر بازگشته و پتانسیل بالایی برای بهبود شرایط این شهر ندارد. در عین حال، گفته میشود که مدیریت پاییندستی شهر خرمشهر نیز عمدتا در اختیار افراد غیربومی قرار گرفته است. مدیرانی که بدون مطالعهای عمیق از شرایط اقتصادی و حال و روز امروز خرمشهر و حتی همسایه آن، آبادان، از پشتوانه قابل اتکایی برای طراحی استراتژی آینده اقتصاد این شهر برخوردار نبودهاند.
منبع: روزنامه اعتماد