نظر محمدرضا باهنر درباره اسکار فرهادی و سینمای ایران
محمدرضا باهنر، نایب رئیس سابق مجلس شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است سوژههای زیاد و متنوعی وجود دارد که فیلمسازان باید با نگاهی درست برای ساخت فیلمهایشان به سراغ آنها بروند.
اقتصاد24- عالم فیلم و سینما جذابیتهای زیادی دارد، جذابیتهایی که حتی سیاسیون را هم به تماشای فیلمها و آثار ساخته شده در سینمای ایران سوق میدهد. در ایام برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر چهرههای سیاسی زیادی برای تماشای فیلمهای سینمایی این دوره از جشنواره به سالن نمایش فیلمهای اصحاب رسانه آمدند. محمدرضا باهنر نیز یکی از این چهرهها بود که برای تماشای فیلم سینمایی «بیست و سه نفر» به پردیس ملت آمد و درباره این فیلم نیز نظر مثبتی داشت. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که کم و بیش پیگیر آثار سینمای ایران است و در سالن سینما به تماشای آنها مینشیند در گفتوگو با خبرآنلاین، درباره وضعیت کنونی سینمای ایران، فیلمهایی که ساخته میشوند و جوایز بینالمللی که فیلمسازان مطرح برای کشورمان به ارمغان آورند نکات خواندنی را گفته که در ادامه میخوانید.
آقای باهنر چقدر اهل فیلم و سینما هستید؟
سینما را دوست دارم و گاه گاهی به سینما میروم و فیلم میبینم.
این علاقه به سینما به دلیل ارتباطی است که ممکن است در حوزه کاری خودتان با این عرصه وجود داشته باشد یا کاملا شخصی است؟
باید این واقعیت را بپذیریم که سینما هنری است که جایگزین ندارد، البته با تغییرات سریع و سرسامآور تکنولوژی قاعدتاً به نظر میرسید که سینما باید به سرعت محو شود، در واقع با وضعیتی که در حال حاضر فضای مجازی دارد و ارتباطات چند بعدی که در این فضا پیش آمده سالن سینماها باید خلوت میشد و فکر میکنم که این مسائل نیز بیتاثیر نبوده و تا حدودی توانسته سالنهای سینما را خلوت کند. اما مهم این است که آنهایی که دستاندرکار سینما هستند باید پیامهایی را تولید کنند پیامهایی که محتوای جذاب باشد.
علاقه شما بیشتر به چه سبک فیلمهایی است؟ به نظر میرسد فیلمهای اجتماعی را بیشتر میپسندید؟
بله کاملا.
وضعیت حال حاضر سینمای ایران و محتوا و مضمونی که فیلمها دارند را چطور ارزیابی میکنید؟
سوژههای زیادی در فرهنگ ایران، اسلام، دفاع مقدس، تحریمهایی که اتفاق میافتد، مبارزاتی که با تروریسم شکل گرفته وجود دارد. منطقه ژئوپلتیک ایران و این کشور وسیع و گستردهای که به اصطلاح چهار فصل است سوژهها و ایدههای بسیار متنوعی دارد، فکر میکنم دست اندرکاران این هنر باید خیلی بیش از این، از این سوژهها استفاده کنند. در قیاس تاریخی اگر نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم برخی از ایدئولوژیها که حتی پوک و سطحی بودند، باعث و بانی خلق آثار ماندگاری در تاریخ هنر ادبیات و سینما شدند. همه اینها در حالی است که اصل آن ایده و ایدئولوژی، ایدئولوژی پوکی بوده که با فطرت آدم ها خیلی همخوانی نداشت اما بی شک توانستند موفق باشند. الحمدالله جشنواره فجر نیز باعث یک دستگیری بسیار خوبی شد برای آنهایی که می خواهند پیامی ارائه دهند و به همین منظور نیز فیلم میسازند و حالا مییینیم که آثار خوبی را ارائه میدهند.
سینمای ایران یکی از اجتماعیترین سینماهاست، فیلمهای زیادی در طول سال ساخته میشوند که به موضوعات و معضلات اجتماعی میپردازد، معضلاتی که برگرفته از رنج و درد مردم همین جامعه است. اساسا چقدر این نوع سینما را میپسندید؟ فکر میکنید بیان این معضلات و مشکلات در قالب یک فیلم بتواند راه حلی برای مقابله با این مشکلات باشد و چقدر دست سینماگران برای اینکه به این سوژهها بپردازند بسته است؟
من در این بحث نیز مانند مسائل سیاسی با آگراندیسمان کردن برخی از مطالب حاشیهای خیلی موافق نیستنم. در واقع معتقدم یک فیلمساز که میخواهد پیامی را از یک بخشی از جامعه ما بگیرد و آن را به بقیه مخاطبان منتقل کند با اغراقگویی در سینما نمی تواند این کار را انجام دهد. در واقع این اغراق گویی در سینما به نظر من خیلی جایی ندارد.
فیلمهای جشنواره امسال فجر را چطور ارزیابی میکنید؟
در جشنواره فجر امسال موفق نشدم تعداد زیادی فیلم ببینم، اما از بین چند فیلمی که دیدم احساس کردم یکی دو فیلم موضوعشان کاملا با فرهنگ ما بیگانه است. در جمعیت هفتاد میلیونی اما انواع و اقسام اقوام و قومیتها زندگی میکنند، ممکن است در همین بین در صفحه حوادث هم مسائل و مواردی را ببینیم و بخوانیم، مثلا اینکه یک پدر فرزندش را کشته، ممکن است این اتفاق هم بیفتد و آن را رد نمیکنم اما این مسئله فرهنگ ما نیست، چنین مسئلهای یک اتفاق یا حادثه است، این حادثه ممکن است در هر کشوری هم بیفتد اما اینکه کسی بخواهد این را به عنوان یک فرهنگ ایرانی معرفی کند را نمیپسندم. من با اینکه به نظر و نتیجه کار خیلی از فیلمسازان احترام میگذارم اما فکر می کنم گاهی کارهای عجیب و غریبی میسازند. برخی از کارها ممکن است در جامعه بینالملل هم جوایزی بگیرند یا از آنها تعاریفی شود، به نظر من آنهایی که جایزه میدهند اگر سوءظن نداشته باشند و مبنا را بر حسن ظنشان بگذاریم نهایتا میگویند این فیلمساز یک معضل از معضلات موجود در جامعه را منعکس کرده، در حالی که در واقع قضیه اتفاق نیفتاده است. مثلا جایزه اسکاری که چند وقت پیش بردیم، را وقتی بررسی میکنیم، منظورم جایزهای است که به فیلم «فروشنده» آقای فرهادی تعلق گرفت، متوجه میشویم که فیلم بسیار خوب ساخته شده، صحنههای ویژه بسیار خوبی دارد، اما درباره داستان و قصه فیلم به نظرم حتی اگر در جامعه پایش کنیم این سوال به وجود میآید که در طول این چهل سال چند مورد اینچنینی در جامعه اتفاق افتاده است. من فکر میکنم این مسائل و موارد دیگر ظلم به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی است.
در آستانه چهل سالگی انقلاب هستیم اما به نظر میرسد که هر سال در این ایام کار ویژهای صورت نمی گیرد و اغلب به تکرار مکررات بسنده میکنیم. این خلاء نه تنها در سینما بلکه در تلویزیون و دیگر حوزهها نیز به وضوح دیده میشود. این قضیه به نظر شما چقدر میتواند آسیبزا باشد و چه راهکاری وجود دارد تا بتوانیم در این ایام نوآورانهتر جلو رویم؟
این مسئله از ضروریات غیر قابل اجتناب نظام ماست، امروز نزدیک به ۸۰ درصد از شهروندان ما افرادی هستند که قبل از انقلاب قدرت تمییز و تشخیص نداشتند یعنی بچههایی که قبل از انقلاب ۸ یا ۱۰ سال داشتند و در حال حاضر آنها ۸۰ درصد جمعیت ما را تشکیل میدهند، آنها نه قبل از انقلاب را به خاطر دارند، نه انقلاب را دیدند، نه جنگ را به یاد دارند. بنابراین این پیام باید از راه درست به نسلهای بعدی برسد، اینکه چه قهرمانیها و ایثارهایی اتفاق افتاده، چه جنگهای نابرابری اداره شده تا ما به امروز رسیدیم. من معتقدم اگر نقاط مثبت را میگوییم باید بخش خالی لیوان را هم ببینیم و به آن اشاره کنیم. عادلانه و عالمانه و بدور از هرگونه افراط و تفریط و واقعبینانه به تمام نقاط ضعف و قوت اشاره کنیم و مسیر را مشخص کنیم تا نسل های آینده بتوانند راه را ادامه دهند.