اقتصاد۲۴ - بار و بندیلشان را میبندند و با یک هیات همراه و حداقل یک دوربین عکاسی به راه میافتند از این شهر به شهر دیگر و از این استان به استان دیگر؛ حکایتی که در رفتار برخی از مسئولان در همه ادوار میتوان مشاهده کرد البته در برخی با شدت بیشتر و در برخی کمتر.
در این میان اگر صدای پای انتخابات هم به گوش برسد که دیگر اغلب پا در رکاب میشوند تا هر طور شده است رای را حتی در دورترین نقاط کشور به دست بیاوردند، اما سوال اینجاست سفرهای استانی در معادلات مدیریتی کشور کدام نقطه و جایگاه را به خود اختصاص میدهد؟
اکبر ترکان که زمانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دولت اول هاشمی و وزیر راه دولت دوم او بود درباره سفرهای استانی سران قوا میگوید: «در زمان باهنر و رجایی سفرهای استانی وجود داشت، اما آن زمان برای حل مشکل بود، اما سفرهای استانی که امروز اتفاق میافتد به یکسری از کارهای سیاسی تبدیل شد که از ماهیت خودش دور شد.»
او در این گفتگو از مشاهداتش در سفرهای استانی و رفتار برخی مقامات که اسکناس ۵۰ هزارتومانی بین افرادی که آمده بودند توزیع میکردند گفت.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این مصاحبه است.
سفرهای استانی از زمان احمدینژاد اوج گرفت و حتی نامههای مردمی هم دریافت میکردند و امروز هم رویه سفرهای استانی را از سوی سران قوا به ویژه رئیس مجلس مشاهده میکنیم این سفرهای استانی چه جایگاهی در سیاست ما دارد؟
مگر ما سفرهای استانی شهید باهنر و شهید رجایی را نداشتیم آنها به سفر میرفتند بدون انگیزه تبلیغاتی و واقعا برای حل مشکلات آن منطقه چاره اندیشی میکردند؛ بنابراین باید گفت سفرهای استانی به ذات خودش حل کننده مشکلات است و موجب تعامل مستقیم و شناخت نزدیک مساله میشود، اما یکسری رفتار سیاسی هم همراه آن است.
درواقع باید گفت سفرهای استانی برای شناخت نزدیک مساله خیلی مفید است که مقامات تصمیم گیرنده مرکز بدانند که استانها با چه مسائلی مواجه هستند. من از سال ۶۰ تا سال ۶۴ استاندار بودم؛ آن زمان این سفرها خیلی مؤثر بود، چون مسائل مناطق به وزرا منتقل میشد و وزرا نیز به حل این مسائل منطقهای کمک میکردند. بعدها هم که این کار در دولتهای بعدی ادامه پیدا کرد همین نقش را داشت؛ هدف این بود که با مساله رو در رو شوند و تصمیم مناسب اتخاذ کنند. اما در دورههای بعدی به یکسری از کارهای سیاسی تبدیل شد که از ماهیت خودش دور شد؛ مثلا بعضیها مراجعه میکردند و زمانی که یک چیزی میگفتند دست در جیبشان میکردند و یک اسکناس ۵۰ هزار تومانی میدادند.
من شاهد بودم که بعضی از رؤسا در سفرهایشان زمانی که مردم از آنها تقاضایی داشتند دست در جیب میکردند و یک اسکناس ۵۰ هزار تومانی میدادند یا مثلا یک سرمایه گذار پتروشیمی در عسلویه نامهای برای رؤسای بازدید کننده نوشته بود و این نامه به صورت اتوماتیک به آنجا رفته بود و روی آن یک یادداشتی گذاشته بودند که کار شما به جریان افتاد و یک اسکناس ۵۰ هزارتومانی هم ضمیمه آن کرده بودند و برای آن سرمایه گذار فرستاده بودند و آن شخص یک سرمایه گذار پتروشیمی و یک میلیاردر بود و برایش سؤال پیش آمده بود که این ۵۰ هزار تومان برای چیست، معلوم بود که اصلا محتوای نامه او را نخوانده اند.
اینها زمانی که تعداد نامهها زیاد میشد اصلا نامهها را نمیخواندند، در سفرهای استانی نامهها را با گونی جمع میکردند و زمانی که گونیها را به اینجا میآوردند آن را به دفتر میبردند و تعدادی از بچهها تند تند بدون اینکه نامه را بخوانند آن را مهر میکنند و با یک اسکناس ۵۰ هزار تومانی برای آن شخص ارسال میکردند و این کار را برای این میکردند، چون عموما متقاضی کمک مالی بودند و آنها هم برای آنها یک ۵۰ هزار تومانی میفرستادند. همین اتفاق برای یکی از سرمایه گذران هم افتاده بود که یک ۵۰ هزار تومانی با یک یاد داشت برایش رفته بود، بنابراین این سفرها کجا و سفرهای اول پیروزی انقلاب کجا؟ خیلی باهم تفاوت دارند. اینها در ماهیت خودش خوب و مفید است، ولی به تدریج از ماهیت خودش دور شده است و تبدیل به یکسری مسائل تشریفاتی شده است.
** چه اتفاقی افتاد که این سفرهای استانی از آن هدف اولیه اش فاصله گرفت؟ یعنی چه اتفاقی افتاد که بین سفرهای استانی شهید رجایی و باهنر تا امروز تفاوت ایجاد شد؟
-آن زمان برای حل مساله به سفرهای استانی میرفتند و دیدارهای مردمی و دنبال ماشین دویدن و ... نداشت. ما الان یکسری روابط داریم که معلوم نیست چقدر درست است؛ آیا مردم ما باید پا برهنه به دنبال ماشین مقامات بدوند؟ این کار تحقیر مردم است و سبک شدن آنها را به دنبال دارد، این احترام به مردم نیست.
زمانی که ماشین یکی از مقامات در خیابان میآید دیده اید که چه اتفاقی میافتد؟ یا مثلا در استادیوم برای دیدار مردمی میروند و مردم آنجا ایستاده اند، میگویند شما از ساعت ۹ آمده اید؟ میگوید نه! میگویند از ۸ آمده اید؟ از ۷ آمده اید و ...؛ اینها نماد مقاومت نیست و چیز بیخودی از آن در میآید. به نظر من آن مدلی که در اول پیروزی انقلاب بود که دولت و وزرا به مناطق میرفتند و مدیران و مسؤلان مناطق مینشستند و مهمترین مسائل منطقه را پهن میکردند و برای آن تصمیم میگرفتند، خیلی بهتر بود.
بیشتر بخوانید: هدف قالیباف از سفرهای استانی چیست؟
بعدها همان بودجههای استانی که خود اینها در استانها تصویب کرده بودند را فهرست کردند و همراه رئیس جمهور که به استان میرفتند، این فهرست بودجه را که برای خودشان بود و نیاز نبود که منتش را بر سر کسی بگذارند، را میخواندند و مثلا میگفتند که در این سفر تصمیم گرفتیم که ۶ تا را ۸ تا کنیم، ما از این طرف خجالت میکشیدیم که اینها که در بودجهها خودشان است و اصلا نیاز به گفتن ندارد.
** با این حساب میتوانیم بگوییم که الان کارکرد این سفرهای استانی بیشتر از اینکه کارکرد مدیریتی داشته باشد کارکرد پوپولیستی دارد. درست است؟
-بهتر است به جای کارکرد مدیریتی از کار کرد حل مساله استفاده کنیم، اینها قرار بوده که کارکرد حل مساله باشد، اما الان کارکردهای پوپولیستی دارد.
** چطور میتوان این سفرهای استانی را به محور اصلی خود یا همان کارکرد حل مسئله بازگرداند؟
-نمیخواهم بگوید اثرگذاری سفرهای استانی این روزهای مقامات صفر است، اما این با چیزهای دیگری قاطی شده است. البته این را بگویم که اصل آن لازم و ضروری است و کجیهای آن را باید اصلاح کرد.
**این کجیها کجا و چگونه باید اصلاح شود؟
-این کجیها باید به صداقت و درستی و راست گویی تبدیل شود و باید از دغل بازی و فیلم بازی کردن برای مردم پرهیز کنیم. ما به جای نان و پنیر باید روی واقعیتهایی بیاییم که مشکل مردم را حل میکند.
**تحلیلی از سفرهای استانی آقای قالیباف دارید چیست؟ به نظر شما چقدر آن قرار است در کارکرد مخصوص به خودش باشد و چقدرش میتواند پوپولیستی باشد؟
-من نمیدانم نقش قانون گذار یا رئیس مجلس در سفر استانی چیست و دارم در مورد آن فکر میکنم تا بفهمم که رئیس مجلس و قانون گذار در سفر استانی چگونه میتواند کمک کند.
**این هم برای خودش یک مساله است، چون در سفرهای استانی معمولا یکسری وعدههایی داده میشود که بار هزینهای برای دولت دارد و یک مقداری این قضیه منافات پیدا میکند. آیا این سفرها میتواند برای دولت هزینه زا باشد؟
-مجلس، قوه مجریه نیست. کار مجلس قانون گذاری صحیح و نظارت بر اجرای قانون است؛ اگر در سفرهای استانی پی بردند که یک قانونی در مرحله نظارت خوب اجرا نشده است و اگر این را کنترل کردند تا خوب اجرا شود، این مفید است. اگر به نتیجه رسیدند که قانونی وجود دارد که نقایصی دارد و باید ابعاد این نقص را برطرف کرد، این هم خوب است؛ منتهی اگر تصمیم گرفتند و گفتند که ما دستور میدهیم اینجا جاده بسازند، این مداخله در کار قوه مجریه است.
**آقای ترکان الان بحث خود نمایندهها هم است، اینکه نماینده یک حوزه سفرهای استانی به حوزههای دیگر دارد، به نظر شما این کار چقدر میتواند تعریف شده باشد و اینکه آیا میشود به این قضیه نگاه مثبت داشت یا بحث انتخاباتی بودن آن مطرح میشود؟
-مداخلات نمایندهها در امور اجرایی مثل این است که در از پاشنه خارج شده است، مثلا نمایندهای که در یک منطقهای رای میآورد اگر در دوران رقابت انتخاباتی اش، مدیرکلی کارهایی که این فرد مورد نظرش بوده و به نفعش بوده است را انجام نداده باشد، بعد از رای آوردن با تمام ظرفیت به سمت خط عوض کردن آن مدیر کل میرود. چون او میخواسته این کارها را به نفع او انجام دهد، اما یا نکرده است یا به نفع رقیبش انجام داده است؛ بنابراین آن کسی که رای آورده است میرود تا ریشه او را بکند و این یک تعداد از مداخلات است و فقط در حد مدیر کل نیست، آنها وارد شرکتها میشوند و تا جایی به شرکتها فشار میآوردند که مثلا این آقا را باید مدیر خرید بگذارید یا این آقا را باید مدیر فروش بگذارید (موارد آن را دیده ام)؛ آیا به نظر شما اینکه آنها فشار وارد میکنند تا فرد مورد نظرشان در سمتهایی که میگویند قرار بگیرند برای ثواب آن است؟ یا از آن آقا یک انتظاراتی دارند؟ خرج انتخابات را چه کسی میدهد؟ به نظر شما ۴ سال حقوق نمایندگی جوابگوی خرج تبلیغات انتخاباتی است؟
** نه به هیچ عنوان حقوق نمایندگی به اندازه هزینه انتخاباتی نیست و...
-پس طرف از کجا میتواند خرج تبلیغات انتخابات را بدهد؟ به نظر شما آیا ارث پدر مرحومشان را خرج میکنند؟ یا از یک افرادی این پول را میگیرند؟ و آیا آن افراد این پول هزینه تبلیغات را برای ثواب آن میدهند که خداوند در آخرت به آنها اجر دهد؟ یا این پولها را میدهند تا بعد از اینکه طرف رای آورد به او بگویند حاج آقا سلام علیکم، من همانی هستم که آنجا آن کارها را کردم!
آیا او باید برای آن فرد جبران کند یا خیر؟ بنابراین آن فردی که رای آورده است دست آن کسی که هزینه تبلیغاتش را داده است میگیرد و به اتاق من میآورد و میگوید که مثلا فلان پروژه را به این آقا دهید، پس کسی برای دعا و ثواب کاری برای کسی انجام نمیدهد. این کار یکجور داد و ستد است که در دنیا راه حل دارد؛ در دنیا قانون گذاشته اند که همه کسانی که در رقابتهای انتخابات شرکت میکنند باید ترازنامه دهند و آشکارا بگویند که از چه کسانی پول گرفته اند و آن پول را برای چه مواردی مصرف کرده اند.
مثلا اگر شما از یک شرکتی پول گرفته باشید و او به انتخابات شما ۱۰ میلیون کمک کرده باشد، اگر فردا روزی ببینند که شما به سمت این شرکت لاستیک سازی رفته اید، همه میفهمند که یک مساله مشکوکی در کار است؛ در دنیا قانون وجود دارد و به نظر من ما باید این قانون را محکم کنیم که هرکسی که کاندیدا میشود باید به دادستان ترازنامه دهد و آشکارا بگوید که از چه کسانی کمک گرفته است و آن را کجا خرج کرده است که اگر این اتفاق بیفتد احتمال فساد پایین میآید.