اقتصاد۲۴ - برای بزرگترها دیدن کتابهای دانش آموزان ابتدایی همیشه جذابیتی نوستالژیک دارد، حتی اگر شکل و محتوای کتاب در ویراستهای انجام شده بعدی از اساس کن فیکون شده باشد بازهم محال است که وسوسه تورق آن دست از سر آدمی که سالها از گرفتن مدرک سیکلش میگذرد، بردارد.
تصویر فوق که بهانهای شد برای نوشتن این مطلب، مربوط است به بخشی از کتاب ریاضی سوم دبستان که به احتمال قریب به یقین کارکردی غیر از آشنایی مقدماتی دانش آموزان ایرانی با مفهوم پول ملی کشورشان ندارد؛ همان ریالی یا تومانی که این روزها ارزش اقتصادی آن بیش از هر زمان دیگری در حال سقوط آزاد است.
شاید اگر مولفان کتاب ریاضی سوم سال دبستان ذرهای با واقعیتهای زندگی روزمره آگاهی داشتند و میدانستند عن قریب روزی فرا خواهد رسید که در مراودات اقتصادی مردم هیچ چیزی بی ارزشتر از ریال یا همان تومان نخواهد بود، در چاپ اخیر این کتاب تجدیدنظری اساسی به عمل میآوردند و دستکم با اصلاح یا حتی حذف این تمرین ارزش کاری خود را در نزد آموزگاران والدین دانش آموزان و سایر بزرگترهای کنجکاوی که ممکن است از سر تصادف کتابشان را تورق کنند حفظ میکردند.
کاری به این نداریم که اساسا سالهاست اسکناس ۱۰۰ تومانی آنهم با این شکل و شمایل از روابط پولی ایرانیان حذف شده است و در معدود معاملات باقیمانده هم بیشتر به شکل سکه تادیه و پرداخت میشود؛ آنچه که مایه حیرت و تعجب خوانندگان بزرگسال این کتاب خواهد شد این است که مگر هنوز در بازارهای مختلف کشور، کالا و خدماتی باقیمانده است که ارزش ریال آن ۱۰۰۰ ریال یا همان صد تومان باشد؟ با صد تومان مدتهاست که دیگر نمیتوان یک قرص نان لواش یا یک عدد گوجه فرنگی خرید؛ این پول حتی به اندازهای نیست که بتوان با آن سوار اتوبوسهای شرکت واحد شد و اگر دقت کرده باشید کسانی که این روزها پشت هر چراغ قرمز با تمیز کردن شیشه خودروهای عبوری امرار معاش میکنند راضی به گرفتن چنین پولی نیستند.
زمانی که نگاه تیزبین پدیدآورندگان کتابهای درسی به برچیده شدن تصویر چند دختربچه بازیگوش از روی کتابهای درسی منجر شد و عذرخواهی رسمی وزیر آموزش و پرورش را به دنبال داشت، چطور این تمرین مضحک و بی معنی از نظرها دورماند و چاپ شد؟
به گزارش اقتصاد۲۴، محض یادآوری بی ارزش بودن مبلغ ۱۰۰ تومان، همین چند روز پیش بود که بانک مرکزی از تصمیم جدید خود برای افزایش کارمزدهای خدمات بانکی رونمایی کرد و معلوم شد که بهزودی هزینه یک کارت به کارت کردن ناقابل کمتر از ۲۴۰ تومان نخواهد بود که ارزش اقتصادی آن به همان زبان ساده ریاضی میشود ۲.۴ برابر همان اسکناس نوستالژیک صد تومانی یا نصف ارزش همان اسکناس ۵۰۰ تومانی که در نایاب بودن دست کمی ندارد یا یک چهارم ارزش اسکناس هزار تومانی که زمانی نو و تانخورده آن را لای قرآن میگذاشتند تا به وقت دیدوبازدید نوروزی عیدی دهند و حالا مدتهاست از ارزش و اعتبار گذشته است جز افسانه چیزی باقی نمانده است.
در ادامه این نوشتار جا دارد تا یک انتقاد دیگر را هم با احتیاط مطرح کرد: بزرگترها دیگر حکم نسل سوختهای را دارند که مدتهاست آب ازسرشان گذشته اما کودکان دانش آموزان چه گناهی کرده اند که باید بازهم چوب تعارض میان ارزشهای رسمی و غیر رسمی سیاست پولی کشور را بخورند؟
بالاخره پولی ملی کشور یا ریال است یا تومان؛ اما این کار دست کمی از آزار ندارد که بخواهند به کودکان در مدارس حساب و کتاب را به ریال بیاموزند و همزمان در کوچه و خیابان به تومان از آنها حساب پس بگیرند.
البته در این میان نه مولفان کتاب ریاضی سال سوم ابتدایی که متولیان سیاستهای پولی کشور مقصر اصلیاند که هنوز نتوانستهاند برای برچیدن صفرهای اضافی ریال رسمی ایران و نزدیک کردن آن به تومان کوچه و بازار اقدامی عاجل کنند با اینکه میدانند که حتی در آمارهای رسمی هم دیگر ریال کارکرد چندانی ندارد و غالبا به وقت دادن گزارشهای اقتصادی از لفظ تومان برای بیان بزرگی یا کوچکی هزینههای خرد و کلان استفاده میشود.