اقتصاد۲۴ - گزینههای مطرح شده برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تا به اینجای کار یا نظامی بوده اند و یا سبقه نظامی داشته اند. سردار دهقان به عنوان نخستین فردی که اعلام حضور کرد، یک نظامی است و البته گزینههایی که مطرح میشوند نیز مانند محمدباقر قالیباف، سردار محمد، محسن رضایی و رستم قاسمی نیز یا نظامی هستند و یا سابقه نظامیگری دارند.
اما فارغ از اینکه حضور نظامیها در انتخابات درست یا غلط باشد، موضوع مهمتر بحث اقتصادی حضور نظامیها در راس قوه مجریه است. به بیان دیگر وضعیت اقتصادی کشور از یک آشفتگی مزمن رنج میبرد که برخی در این میان معتقدند شاید یک نظامی بتواند نسخه نجات آن را برای کشور بپیچد. طرفداران حضور چهرههای نظامی معتقدند همان طور که در صنایع دفاعی و نظامی، این افراد موثر و موفق بوده اند میتوان روی آنها برای اقتصاد هم حساب باز کرد.
بیشتر بخوانید: محسن رضایی و انتخابات ۱۴۰۰؛ نظامی سابق که دیدگاههای اقتصادیاش جدی گرفته نمیشود
اما از سوی دیگر مخالفان با اشاره به تجربههای سایر کشورها معتقدند اقتصاد قواعد و اصول خود را دارد که نمیتوان با قواعد ساخت موشک و پیشرفت صنایع نظامی آن را مقایسه کرد.
محسن رفیق دوست، اولین وزیر سپاه و از فرماندهان سابق سپاه پاسداران پیش از این گفته بود: «اگر یکی از برادران سپاهی رییس جمهور شود و تابع حرف رهبری باشد و این موانع را بردارد، یک ساله مشکلات کشور حل میشود.»
اما از سوی دیگر حتی برخی چهرههای اصلاح طلب یا معتدل نیز از آمدن یک نظامی در انتخابات استقبال کرده اند. سعید لیلاز روزنامه نگار سابق و اقتصاددان در این باره گفته بود «از آنجا که سپاه قویترین سازمان سیاسی و امنیتی است، باید یک دوره ریاست جمهوری در دست این ارگان باشد تا ببینند که کشور با چه بحرانهایی روبرو است و کمک کنند که کشور به شکل بهتر و منسجم تری اداره شود». اما آیا به راستی یک نظامی میتواند اقتصاد ایران را نجات دهد؟
مرتضی افقه، استاد دانشگاه و اقتصاددان در این خصوص به اقتصاد۲۴ میگوید: این دو مقوله ربطی به هم ندارند؛ این مسئله به معنای آن نیست که مخالف حضور نظامیها در انتخابات باشم، موضوع آن جداگانه قابل تحلیل است؛ اما توفیق در حوزه نظامی لزوماً به معنای موفقیت در اقتصاد نیست.
بیشتر بخوانید: محمدباقر قالیباف؛ سیاستمداری که بوی پوپولیسم از شعارهای اقتصادیاش به مشام میرسد
وی میافزاید: معادلات اقتصادی کاملاً متفاوت است. به خصوص شرایط اقتصادی ایران به شدت با مسائل سیاسی و روابط بین الملل مرتبط شده است که نیاز به اقتضائات دیگری دارد.
افقه تصریح میکند: این درهم تنیدگی اقتصاد با سایر مسائل، شرایط را آنقدر پیچیده کرده است که اتفاقاً تفکر اصولگرایی با راهبرد سیاسی خود، سبب ایجاد مشکلات اقتصادی شده و بعید است بخواهند آن تفکر را تغییر دهند و در نتیجه مشکلات اقتصادی حل شود. این مسئله ربطی به نظامی یا غیر نظامی بودن آن هم ندارد.
این اقتصاددان همچنین تاکید میکند: در حال حاضر اقتصاد ایران به دلیل وابستگی به نفت و از سوی دیگر به دلیل نیاز بخشهای تولیدی به واردات به شدت با روابط بین المللی عجین شده است. در این شرایط قوه مجریه تقریباً چندان تاثیرگذار در شاخصهای اقتصادی نیست؛ در حدی که بودجه را به بخشهای مختلف تخصیص دهد که بخشهایی از همان بودجه هم به حوزههای غیر اجرایی اختصاص داده میشود؛ بنابراین نقش دولت از هر جناحی که باشند چندان تاثیرگذار نیست.
بیشتر بخوانید: سردار دهقان ؛ سرداری که میخواهد مردم را «نجات» دهد!
وی درباره کاهش حجم پول و امیدواری درباره کاهش نرخ تورم در ماههای آینده نیز میگوید: مشکل در حال حاضر این است که تولید دچار مشکل شده است. اینکه نقدینگی از تولید سبقت گرفته مشکلی است که باید حل شود و تولید به آن برسد.
افقه میافزاید: اینکه به اصرار برخی اقتصادانان در کوتاه مدت نقدینگی را کم یا سرکوب کنیم و البته چارهای هم جز این نیست، تنها به رکود بیشتر منجر خواهد شد که تبعات آن اضافه شدن انبوه بیکاران و سقوط طبقه متوسط و اضافه شدنش به طبقه فقیر جامعه است.
بیشتر بخوانید: از دیدگاههای اقتصادی سعید محمد کاندیدای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ چه میدانیم؟
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: در این شرایط حتی اگر تورم تک رقمی شود هنر چندانی نیست. به نظر میرسد مسائل اقتصادی باید همهجانبهتر واکاوی شود. کاهش شاخص تورم به خودی خود کافی نیست بلکه باید با افزایش تولید و ایجاد اشتغال همراه باشد.