تاریخ انتشار: ۰۰:۰۱ - ۲۰ مهر ۱۳۹۹

مشکلات یک زناشویی سرد و راه حل آن!

۷ سال است که ازدواج کرده‌ایم، ولی تا کنون ارتباط زناشویی نداشته‌ایم! آیا با وجود مشکلات زناشویی مریم و دلسردی و نارضایتی محسن، این زندگی دوام خواهد داشت؟

 زناشویی سرد

اقتصاد۲۴ - آیا با وجود مشکلات دردناک زناشویی مریم و دلسردی و نارضایتی محسن، این زندگی دوام خواهد داشت؟

زن: " ما هرگز روابط زناشویی نداشته‌ایم"

مریم، ۳۳ ساله، مدیر حسابداری یک شرکت تبلیغاتی است. او می‌گوید: " همه فکر می‌کنند من زندگی ایده آلی دارم... البته از خیلی جهات همینطور هم هست. من و همسرم " محسن"، هر دو شغل‌های خوبی داریم و از کارمان لذت می‌بریم. به تازگی خانه خریده‌ایم. تعطیلات تابستان با گروه بزرگی از دوستان به مسافرت رفتیم. به هر دوی ما خیلی خوش گذشت. ولی ما یک مشکل خیلی بزرگ داریم، و آنهم این است که ما هرگز ارتباط زناشویی نداشته‌ایم و من هنوز هم یک دوشیزه هستم".
بیشتر بخوانید:سرد مزاجی جنسی و راهکار طب سنتی
" دست خودم نیست، بنظر می‌رسد که بدنم اجازه نمی‌دهد که ارتباط زناشویی داشته باشم. نمی‌دانم مشکل چیست. این مشکل نمی‌تواند مشکل جسمی و فیزیکی باشد، چون در معاینات پزشک زنان، دچار مشکل نمی‌شوم. مسئلۀ عدم تمایل من به همسرم یا به روابط زناشویی نیز مطرح نیست. چون به محسن متمایل می‌شوم و میل به رابطه پیدا می‌کنم. "

" تا آنجاییکه به یاد دارم، هیچ پیشینه‌ای نداشته‌ام که این مشکل مرا توجیه کند. من در خانواده‌ای در سطح متوسط بدنیا آمدم و تنها یک خواهر بزرگتر از خودم داشتم. پدرم مدیر یک فروشگاه بزرگ بود و مادرم نیز یکی از فروشنده‌های همان فروشگاه بود. هرگز به هیچ کدام از آن‌ها خیلی نزدیک نبودم. پدرم از نظر احساسی و عاطفی آدم سردی بود و مادرم بیش از حد احساساتی و گرم بود. وجود من همیشه تحت الشعاع خواهرم بود. پدر و مادرم تمام توجه و عواطف خود را روی خواهرم متمرکز می‌کردند. خواهرم از ابتدای تولد فلج بود و مدام تحت درمان بود. همۀ وقت آزاد پدر و مادرم به مشکلات خواهرم می‌گذشت. من عمدتا" روی پای خودم بزرگ شدم. هر وقت از این وضعیت گلایه‌ای می‌کردم، مادرم می‌گفت مثل بچه‌ها نق نزن و خدا را شکر کن که سالمی؛ تو باید درک کنی، خواهرت مشکلات زیادی دارد.

۱۱ سال پیش با محسن آشنا شدم. ما هر دو در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کردیم. من ۲۲ ساله بودم و محسن ۲۵ ساله. خیلی سریع به او علاقمند شدم. او پسری زیبا و پر انرژی بود. ما علائق مشترک متعددی داشتیم - ورزش، فیلم تماشا کردن، کوهنوردی و دوچرخه سواری. محسن یک عاشق پیشۀ واقعی بود. او یادداشت‌های عاشقانۀ بی نظیری می‌نوشت و روی میز من می‌گذاشت و مرا حسابی غافلگیر و شگفت زده می‌کرد.

زن ادامه می‌دهد: ۴ سال بود که ازدواج کرده بودیم، ولی بار‌ها سعی کرده بودیم ارتباط زناشویی داشته باشیم، ولی من نمی‌توانستم. محسن مدام زیر گوشم نجوا‌های آرامش‌بخش و عاشقانه می‌کرد تا به من کمک کند. اما هربار به محض آنکه محسن می‌خواست کاری فراتر از نوازش و لمس کردن انجام دهد دوباره همان حالت تکرار می‌شد. "

طولی نکشید که دعوا‌ها و مشاجرات ما بر سر همین موضوع آغاز شد. طبیعی بود که او از این بابت عصبی و کلافه بود. وقتی به او می‌گفتم بگذار در یک فرصت مناسب امتحان کنیم و بعد برای آنکه چشمم به چشم‌های آزردۀ او نیفتد پشتم را می‌کردم و وانمود می‌کردم که خوابیده‌ام او بیش از پیش متلاطم و خشمناک می‌شد. من نمی‌خواستم او را اذیت کنم. واقعا" دوست داشتم در اختیارش باشم، اما نمی‌توانستم. در همان اوایل محسن از من خواست برای معالجه نزد پزشک برویم، اما من از اینکه راز خود را با هر کس دیگری در میان بگذارم خجالت می‌کشیدم حتی با پزشک زنان. من فقط امیدوار بودم و به محسن هم امیدواری می‌دادم که بزودی این مشکل حل خواهد شد.

" در ماه عسل هم من همان وضعیت را داشتم. این مساله سال‌ها ادامه داشت. محسن مثل بمبی شده بود که هر لحظه منفجر می‌شد. "

" فکر می‌کنم این آخرین فرصت من است و در غیر اینصورت او را از دست خواهم داد"

" سه سال پیش، اوضاع خیلی وخیم شده بود. هر بار که سعی می‌کردیم تجربه‌ای ناموفق به تجربیات قبلی ما اضافه می‌شد. محسن من را همخونه صدا می‌کرد و کم کم عادت کرده بود در اتاق پذیرایی بخوابد. او به بن بست رسیده بود و به من هشدار داده بود اگر در سالگرد ازدواجمان یا روز تولد من به من تمکین نکنی، از تو جدا خواهم شد. وقتی آن روز‌ها هم آمد و گذشت محسن من را دروغگو خطاب می‌کرد و من از ته دل گریه می‌کردم تا به هق هق می‌افتادم. "

"حالا دیگر در یک دور باطل افتاده‌ایم. هرقدر محسن تلخ‌تر و عصبانی‌تر می‌شود، بیشتر از خودم نا امید می‌شوم و وقتی مثل کلاف به هم پیچیده در هم گره می‌خوریم ناتوان‌تر می‌شوم. این روز‌ها تصور آنکه او ممکن است به من خیانت بکند مشکلات مرا پیچیده‌تر نیز کرده است. مدام وحشت دارم که مبادا مرا فریب بدهد و سراغ کس دیگری برود. البته من او را سرزنش نمی‌کنم، چون این من هستم که نمی‌توانم نیاز زناشویی او را برآورده کنم. گاهی همۀ زندگی و روزهایم به تفکر در مورد این قضیه می‌گذرد. حالا به بیماری‌های متعددی مبتلا شده ام مثل میگرن شدید، حالت تهوع و دل آشوب دائمی و بی خوابی‌های غیر عادی. "

" دیروز محسن مرا تهدید کرد که اگر پیش روانشناس نروم مرا طلاق خواهد داد. احساس کردم این آخرین فرصت است و برای همین هم الآن اینجا هستم. "

مرد: "من واقعا" صبوری کردم"

محسن، ۳۶ ساله، مدیر برجسته و خلاق یکی از شرکت‌های تبلیغاتی می‌گوید: " من نمی‌خواهم او را طلاق بدهم، اما دیگر تحمل ازدواج ناقص هم برایم مشکل است. ۷ سال است که با صبوری تحمل کرده ام. هر بار که مریم قول می‌دهد تمکین کند به او اطمینان می‌کنم. من در اینترنت جستجو کرده ام و هر اطلاعاتی که در مورد حالت‌های مریم پیدا کرده ام را دانلود کرده‌ام؛ به این امید که او ببیند زنان دیگری که مشکل او را داشته‌اند اقدام به معالجه کرده‌اند و موفق نیز شده‌اند و اکنون زندگی عادی خود را دارند. اما او حتی حاضر نیست به این مقاله‌ها و اطلاعات نگاه کند. از ملاقات با روانشناس هم امتناع می‌کند. دیگر باید چه می‌کردم؟ "

" گاهی احساس می‌کنم مثل یک تنۀ درخت، بی خاصیت هستم. من عاشق مریم هستم، ما با هم دوستان بسیار خوبی بودیم. تنها مورد اختلاف بین ما مسئلۀ ارتباط زناشویی است و همۀ مشکلات و دعوا‌های ما در مورد همین قضیه است. با وجودیکه هنوز هم او را به شدت دوست دارم، ولی پذیرفته‌ام اگر او نخواهد مشکلش را حل کند باید از او جدا شوم. از سرکوب نیاز‌های طبیعی‌ام خسته شده‌ام. از اینکه مدام وانمود کنم مشکلی نیست و این موضوع اهمیت چندانی برایم ندارد خسته شده‌ام. مریم همسر من است و من حق دارم از او بخواهم به من تمکین کند. "

" دوران بچگی من دوران آرام و معمولی بوده است. یک خواهر بزرگتر از خودم و یک برادر کوچکتر داشتم. اما ارتباط چندان نزدیک و صمیمی‌ای با پدر و مادرم نداشتم. پدرم رانندۀ کامیون بود. او مرد شوخ و بذله گویی بود و برای ما بیشتر شبیه یکی از دوستان معمولی بود تا یک پدر. مادرم خانه دار بود و نوع روابط ما با او بیشتر به حال و هوای او بستگی داشت. به عنوان مثال حتی یک بار به دبیرستان ما سر نزده بود، چون خارج از منطقۀ محل سکونتمان رانندگی نمی‌کرد. وقتی ازدواج کردم نیز به نوعی من را به خود واگذاشت. من همیشه آرزو می‌کردم مادرم به زندگی من بیشتر اهمیت می‌داد، ولی او از نظر احساسی از من دور بود. "

" ازهمان لحظۀ اول که چشمم به مریم افتاد از او خوشم آمد. او دختری ریز نقش و زیبا باهوش و با نشاط بود و روابط عمومی خوبی داشت. علاقه‌ای که بین ما بوجود آمده بود پایۀ یک دوستی محکم و عاشقانه شد. اولین باری که در این مورد با او صحبت کردم و عکس العمل منطقی و با وقار او را دیدم، احساس کردم به شدت عاشقش شده ام. "

مرد ادامه می‌دهد: " عصبانیت من فقط به این خاطر نیست که هرگز رابطه زناشویی نداشته‌ایم، بیشتر از این ناراحتم که مریم هر بار زیر قولش می‌زند. او ادعا می‌کند از این که مشکل خود را نتوانسته حل کند متنفر است، اما هیچ اقدامی برای رهایی از این وضعیت نمی‌کند. من مدام از نظر زناشویی و احساسی خودم را کنترل می‌کنم و از این وضعیت خسته شده ام. مدتهاست بعد از تمام شدن کارم وقتم را با دوستانم می‌گذرانم، چون نمی‌خواهم با او تنها باشم و انگیزه‌ای برای خانه آمدن ندارم. "

" آخرین باری که به مریم اولتیماتوم دادم، قبول کرد که کار درمانی را آغاز کنیم. از تعجب دهانم باز مانده بود، جدا" می‌گویم تا چند دقیقه آنچه را که شنیده بودم را باور نمی‌کردم. "

مشاور می‌گوید: مشاور می‌گوید: " حق با محسن بود، مریم نمی‌توانست به تنهایی مشکلش را حل کند. او از یک بیماری روان تنی به نام Vaginismus رنج می‌برد. برای درمان این بیماری مریم باید به یک پزشک متخصص بیماری‌های زنان مراجعه می‌کرد. اما قبل از آن، آن‌ها نیاز داشتند که با هم به یک روانشناس مراجعه کنند تا ابتدا روابط آسیب دیدۀ میان آن‌ها ترمیم شود. "

تحقیقات نشان داده است که حدود %۱۷ از زنانی که برای درمان مشکل آمیزشی خود به پزشک مراجعه می‌کنند به این بیماری مبتلا هستند. افراد مبتلا بر دو دسته‌اند: دستۀ اول افرادی هستند که از بدو تولد مبتلا بوده‌اند و دستۀ دوم کسانی هستند که مثل مریم در اثر بوجود آمدن شرایطی خاص به این بیماری مبتلا می‌شوند؛ و رابطه زناشویی برای آن‌ها غیر ممکن است. علل بروز این بیماری متفاوت است: محیط رشد مذهبی سخت گیرانه (این افراد در دوران کودکی همیشه دیده اند که با روابط زناشویی به شدت مقابله می‌شود و ذهنیت مناسبی از آمیزش ندارند)؛ تجاوز یا سوء استفاده‌های زناشویی؛ اختلال در روابط زناشویی مثلا" در اثر خیانت؛ تنش‌های عصبی یا خویشتن داری از دوران بچگی. در بعضی موارد علت بیماری هیچ یک از موارد مذکور نیست و هنوز ناشناخته مانده است.

" من بیماران زیادی داشته‌ام که از این بیماری رنج می‌برده‌اند، اما علل بیماری همۀ آن‌ها یا سخت گیری‌های خودشان بوده و یا ذهنیت بدی که در مورد روابط زناشویی دارند در مواردی تجاوز و سوء استفاده‌های جسمی؛ ولی مریم یک مورد استثنایی بود. خشم او نسبت به والدینی که همۀ وقت و توجه خود را معطوف خواهر بیمارش می‌کرده اند و نادیده گرفته شدن او توسط والدینش مرا متوجه این فرضیه کرد که بروز این بیماری نتیجۀ برخوردها، نابرابری‌ها و مشکلات عاطفی در خانوادۀ وی بوده است. علاوه بر آن ذهنیت او برای رابطه زناشویی تجربه‌ای منفی و دردناک بوده است و احتمالا" همین امر موجب تشدید این بیماری در وجود مریم شده است. "

" بی‌اعتنایی علنی مادر به مریم احساس رها شدگی را در مریم بوجود آورده و همین امر موجب شده که او برای محافظت از خود و آسیب ندیدن در اثر تنهایی، احساسات خود را کنترل کند و با درون گرایی افراطی احساس گناه کاذب خود را مخفی کند (عکس العمل طبیعی بچۀ سالمی که خواهر یا برادری با معلولیت حاد دارد). از آنجاییکه مریم در خانه هیچ تاثیرگذاری نداشت، نمی‌توانست والدین خود را متوجه نیاز خودش کند. او می‌خواسته که پدر و مادرش مشکلات، زندگی و حضور او را جدی‌تر بگیرند تا احساس کند که برای خانواده مهم است و به او توجه می‌شود؛ ولی وقتی نمی‌توانسته خانواده اش را هدایت و کنترل کند پس وجود و بدن خودش را کنترل کرده است. حتی اگر مریم می‌خواسته که با محسن ارتباط زناشویی داشته باشد، مجبور بوده که جسم خود را رها کند و به بدنش اجازه دهد که لذت ببرد در حالیکه فکر کردن به روابط زناشویی برای او اضطراب آور است و همین مسئله باعث واکنش بدن می‌شود. "

" Vaginismus در اکثریت قریب به اتفاق موارد قابل درمان است. اما طبق تجربیات من روابط آسیب دیدۀ مریم و محسن می‌توانست زمان درمان را طولانی‌تر کند. "

مشاور ادامه می‌دهد: درمان مریم در ۳ مرحله انجام شد:

تمرینات جسمی برای آماده کردن بدن مریم برای روابط زناشویی
جلسات معالجۀ فردی برای درمان روحی و روانی
جلسات معالجۀ دونفره باحضور محسن برای ترمیم روابط فی مابین آنها"

درمان جسمی که آن را دورۀ حساسیت زدایی می‌نامند

برای نتیجه گیری از این مرحله هیچ محدودیت زمانی تعیین نشد. من به محسن گفتم:" باید اجازه دهیم مریم با میل خود و به هر شکلی که راحت‌تر است این مرحله را طی کند. اگر او را مجبور کنی که عجله کند، ممکن است به روند درمان او آسیب بزنی. "

" مریم به شدت وحشت داشت که موفق نشود؛ بعد از مدتی بالاخره توانست با اتکا به نفس موفق شود. اضطراب او فروکش کرد و متعاقب آن سایر علائمی که او را آزار می‌داد مثل بی خوابی، میگرن و حالت تهوع از بین رفت و به طور کلی در وضعیت آرامی قرار گرفت. علاوه بر این مراحل درمانی، مریم از طریق اینترنت اطلاعات خود را درباره این بیماری کامل کرد و توانست بر این بیماری فائق آیند. او متوجه شد که تنها نیست و افراد دیگری نیز به این بیماری مبتلا هستند. "

" در جلسات مشاوره به مریم کمک کردم که از بروز احساسات خود نهراسد و خود را گناهکار نداند. به او گفتم:" تو باید از زندگی خودت لذت ببری. بیماری خواهرت تقصیر تو نیست. تو وظیفۀ خودت را انجام داده‌ای و حالا وقت آن است که به خودت، زندگی خودت و همسرت فکر کنی. "

" من همیشه عاشق او بوده‌ام، اما حالا دوباره عشقی جدید را تجربه می‌کنم"

" درضمن محسن نیز می‌بایست اهمیت نقش خود را در حل مشکلات زناشویی خود می‌دانست. برخلاف بسیاری از مردانی که زندگی زناشویی بدون رابطۀ زناشویی دارند، محسن صبوری و ماندن را انتخاب کرده بود؛ اما در عین حال اشتباهاتی نیز کرده بود که مشکل را حادتر می‌کرد مثل دعوا کردن با مریم که شبیه مشاجرات دوران مجردی اش با مادرش بود. گاه بعضی افراد با تکرار و ادامۀ جنگ و دعوا‌های گذشته اشان در مشکلات خود درجا می‌زنند و گاه دعوا‌ها و مشاجرات دوران مجردی خود را به زندگی بعد از ازدواج نیز می‌کشانند. محسن در تمام طول زندگی خود با دعوا و مشاجره سرو کار داشته است. در دوران تجرد علت این مشاجرات این بوده که او نمی‌توانسته مادرش را قانع کند که با او مهربانانه‌تر رفتار کند و در زندگی کنونی او نیز علت مشاجرات، عدم موفقیت او در برقراری یک ارتباط کامل زناشویی با همسرش بوده است؛ اما در عین حال روش‌ها و تاکتیک‌های او صحیح نبوده است. "

من بی پرده به او گفتم: " اگر به تشنج در زندگی خود ادامه دهی، نه تنها مشکلات حل نخواهد شد بلکه احتمال طلاق و جدایی بیشتر نیز خواهد شد. هر چقدر بیشتر او را مضطرب و عصبی کنی، احتمال امتناع از رابطه زناشویی از طرف او بیشتر خواهد شد. "

" به این ترتیب آزار و اذیت‌های محسن متوقف شد و حتی وقتی گاه به گاه در طول درمان پیشرفتی در کار مریم دیده نمی‌شد نیز محسن با بردباری تحمل می‌کرد و امیدوار بود و این صبوری و آرامش، اتکا به نفس مریم را بالا می‌برد. با پیشرفت روند درمانی مریم، محسن مرتب امیدوارتر می‌شد. به تدریج محسن مثل سابق به مریم ابراز علاقه می‌کرد. دست‌های او را می‌گرفت و به او محبت می‌کرد. در یکی از جلسات مشاوره محسن گفت: زندگی ما قطعا" شیرین و لذت بخش‌تر از قبل خواهد شد، چون مریم با انگیزه و مصمم در جادۀ سلامتی پیش می‌رود. من همیشه عاشق او بوده ام، اما حالا عشقی دوباره را تجربه می‌کنم. "
بعد از ۱۸ ماه، معالجات مریم به پایان رسید. سه روز قبل از نهمین سالگرد ازدواجشان این زن و شوهر توانستند مشکل خود را حل کنند. روابط زناشویی آن‌ها به مرور بهتر و بهتر شد و تا امروز که چند سال از آن دوران می‌گذرد هرگز مشکلی نداشته‌اند. اکنون آن‌ها تصمیم گرفته‌اند که برای بچه دار شدن برنامه‌ریزی کنند. مریم همین چند روز پیش به من می‌گفت: " من عمیقا" اعتقاد پیدا کرده‌ام که رابطۀ زناشویی بنیان خانواده را مستحکم‌تر می‌کند و ازدواج را معنی دار می‌کند. حالا می‌توانم بفهمم که چرا محسن اینقدر برای معالجه اصرار داشت. " مریم اکنون به شدت تاسف می‌خورد که چرا زودتر به متخصصین مراجعه نکرده و سال‌ها باعث آزار و اذیت خود و همسرش شده است. مریم صادقانه افزود: " با این وجود مطمئنم آینده‌ای روشن در انتظار ما است و سعی می‌کنم هرگز حسرت گذشته را نخورم. حالا دیگر ما منتظر فرزندمان هستیم و با بدنیا آمدن او خوشبختی ما دو چندان خواهد شد.
 
منبع: سیمرغ
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

نظر سید احمد خمینی درباره سید محمد خاتمی

بهترین دلیل برای نوشیدن آب کافی در طول روز

پدر علم اقتصاد ایران کیست؟

این ویتامین سبب کاهش کلسترول می‌شود

۸ عادت میلیاردرهای موفق جهان کدامند؟/ این عادت‌ها می‌تواند به موفقیت‌تان کمک کنند

واکنش دولت به توهین یک فرماندار به خبرنگاران

عکس/ استوری مدافع استقلال برای قلعه نویی

ادعای جدید چهره نزدیک به سعید جلیلی درباره فیلترینگ

پوتین: به آزمایش موشک‌های بالستیک مافوق صوت ادامه خواهیم داد

زاینده‌رود از امشب بازگشایی می شود

روسیه: قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام، هدیه بایدن به ترامپ است

انتقام قتل برادر در هلیلان

پرونده بازگشت عادل فردوسی‌پور به صدا و سیما بسته شد

وضعیت آب و هوای تهران طی روز‌های آینده

تخلیه برخی مدارس اصفهان به‌دلیل فرونشست

عکس/اولین واکنش به دیدار پزشکیان با مولوی عبدالحمید

آیت‌الله سید علی سیستانی کیست؟

افزایش تولید هیچ ارتباطی به حوزه وکالت ندارد/ قانون تسهیل باید از مسیر قانونی خود اصلاح شود

قانون تسهیل لطمات جبران‌ناپذیری بر پیکره نهاد وکالت زد/ حرفه وکالت را باید به جایگاه اصلی خود رساند

عکس/آقای ‎عراقچی، قرار نیست مملکت را نجات بدهید؟

پیش بینی قیمت سکه و طلا فردا ۳ آ‌ذر ۱۴۰۳/ دو شوک جدید به بازار طلا

پیش بینی بورس فردا شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

ماسکرانو سرمربی مسی شد

قتل هولناک در پارک قیطریه تهران

کنایه محسن رضایی به اروپایی‌ها بعد از صدور قطعنامه علیه ایران

سید محمود علوی دستیار ویژه رییس‌جمهور کیست؟

ورثه منتظر واریزی سود سهام عدالت باشند

این نقطه آلوده‌ترین جای ایران شد

پیش بینی قیمت دلار فردا ۳ آذر ۱۴۰۳/ سیگنال جدید برای دلار؛ تتر صعودی شد

معنای قطعنامه جدید آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای چیست؟

وزیر خارجه عراق: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم صهیونیستی علیه عراق وجود دارد

اجرای همسان سازیِ ۴۰ درصدی برای همه بازنشستگان از آذرماه

توییت مهم پزشکیان بعد از سفر به سیستان و بلوچستان

پایان زودهنگام رویای بیرانوند و رفقا در تبریز

حمله موشکی حزب‌الله به پایگاه حیفا

ذاکر: افزایش قیمت بنزین سوپر شاید مقدمه‌ای بر بالا رفتن نرخ بنزین باشد

امام جمعه قم: حرمت قم نسبت به شهرهای دیگر چند برابر است

علم الهدی بالاخره پس از ۳ سال دولت رئیسی نگران گرانی ها شد

عکس/ عملکرد پرسپولیس و استقلال در ۱۰ دوره اخیر جام حذفی

مشخصات هواپیمای هشدار زودهنگام A-۵۰

مسعود جمعه مهاجم کنیایی و جدید استقلال کیست؟

لطفعلی خان زند کیست و چگونه به سلطنت رسید؟

کریمخان زند کیست و دوران سلطنتش چگونه گذشت؟

عکس / استوری بازیکنان تیم ملی برای تولد امیر قلعه نویی

اینفوگرافی/ مقایسه نرخ عوارض آزادراهی در ایران با سایر کشورها

اینفوگرافی/ فهرست پنجاه خوراک برتر جهان با گوشت گوسفندی!

مصرف مالیات برای توسعه با نظارت و انتخاب مستقیم مؤدیان

دلیل سفر کوتاه پزشکیان به سیستان‌وبلوچستان چه بود؟

توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودرو

همتی: دولت مصمم به اجرای اصلاحات اساسی است