اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر - سفری به کاشان که بروید و لیستی از آثار تاریخی را جستجو کنید، یکی از آن آثار تاریخی خانه لاجوردی هاست. خانه ایی در بافت قدیمی شهر و با فاصله کمی از خانههای غفاری، بلال زاده و … که با سبک معماری گودال باغچه و یک حیاط مرکزی ساخته شده است. هر چند که بسیاری از توریستهای داخلی و خارجی که در میان دیدنیهای کاشان به دیدن این خانه دلباز و زیبا نیز میروند، اما هیچگاه اطلاعی از زندگی و سرنوشت ساکنانش نداشته و ندارند.
شاید روزگاری که سیدمحمد لاجوردی در دکان بزازی در بازار اصفهان همراه برادرش به کار نیل فروشی مشغول بود، خودش نیز تصور نمیکرد که برای حدود یک صد سال نام خاندان وی با صنعت و بازرگانی ایران گره خواهد خورد.
سید محمد لاجوردی که حالا از اولین نسل لاجوردیها در تاریخ صنعت و بازرگانی ایران شناخته میشود فرزند میرزاابولقاسم خان و خانم بزرگ بود. مادرش به سنت همه زنان آن روزگار زن اندرونی و خانه بود و پدرش شغل بزاری را دنبال میکرد، اما در میان فرزندان تقدیر سیدمحمد قرار بود متفاوت باشد.
قصه روزگار تازه این خاندان با سیدمحمد لاجوردی بود که آغاز شد.
فروش نیل از اولین فعالیتهای بازرگانی این خاندان بود. در آن دوران نیل بهعنوان ماده اولیه صنعت قالیبافی از هندوستان به اصفهان میآمد و سیدمحمد این ماده اولیه را به رنگرزیهای کاشان میفروخت. همچنین تخم پیله را از رشت به کاشان میبرد و در میان کشاورزان پخش میکرد تا کلاف ابریشم ماده اولیه صنعتگران فرشبافی رشته شود.
سید محمد هم چنین در روستا ابی کاشان املاک داشت که اجاره میداد و در مقابل گندم یا محصول دیگر وصول میکرد و در نهایت بخشی از اموالش را برای امور خیریه باقی گذاشت و من سرانجام در سال ۱۳۲۹ در ۸۲ سالگی در گذشت.
سید محمد تا زمانی که برادر بزرگش، سیدعلی محمد لاجوردیان در حیات بود در فعالیتهای بازرگانی شریک و همراه اش بود، اما در آن زمان سازمانی وجود نداشت تا به شرکت رسمیت بخشد. سیدمحمد، اما در نهایت در سال ۱۳۱۴ «تجارتخانه سید محمدلاجوردیان و پسران» را در تهران تاسیس و آن را به پسرانش واگذار کرد.
سید محمد همه تلاش خود را کرده بود که میراثی درخور برای فرزندانش به جا بگذارد، اما در میان فرزندان این «سیدمحمود لاجوردی» بود که بیشترین سهم در افزایش شهرت نام خانواده را از آن خود کرد. حاج سیدمحمودلاجوردی در ۱۲۷۴ در محله گلچغانه کاشان به دنیا آمد و در ۱۶ سالگی و در سال ۱۲۹۰ با سرمایه ۶۰تومان برای کاسبی به تهران آمد. «سیدمحمود»، اما در بازرگانی روشی نو داشت و به مقتضای زمانه خرید و فروش میکرد و آن سنت تاریخی که هر کسی رستهای را انتخاب میکرد و همیشه بر آن پایه ادامه میداد را نه در خاندان که شاید در نگاه تجار ایرانی شکست. او اسیر جنس و فصل خاص نبود.
سرمایه را همیشه به جریان میانداخت و حتی اگر سود کمتری میبرد در عوض معامله بیشتری میکرد و اعتبار افزونتر نیز کسب میکرد. سیدمحمود در سال ۱۲۹۶ «باروری تجارت» محمود لاجوردی راهاندازی شد. او از عرضهکننده دستاول خرید میکرد و اجناس را از محلی به محل دیگر میفرستاد. برای نمونه او بهار، از مازندرانیها در تهران گلگاوزبان میخرید و به کاشان میفرستاد؛ بنابراین سیدمحمود لاجوردی توانست امتیاز عمده خرید گلگاوزبان را از آن خود کند. همچنین او توانست در سال ۱۲۹۸ فعالیتهای تجاری خود را به خارج از کشور منتقل کند و به واردات کالا بپردازد.
بیشتر بخوانید: نگاهی به زندگی علمی هاله لاجوردی
محمود لاجوردی دستی نیز بر آتش سیاست داشت و در ۱۸سالگی وارد حزب دموکرات شد و عضویتش در این حزب تا جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد. در آن دوران تجار بهدلیل معافیت کارشان در بیشتر موارد با حکومت همکاری میکردند و محمود لاجوردی نیز از آن جمله بود.
این، اما تنها ساختار شکنی «سیدمحمود» جوان در تجارت نبود. بلکه او کمتر از یک دهه پس از آن که کار بازرگانی را پیشه خود کرده بود دیگر نگاهش به سوی کاشان و رشت و اصفهان نبود و به دنبال راههای تجارت خارج از ایران میگشت.
او در سال ۱۳۲۳ نخستین شرکت تجاری خود با نام «آرین» را ثبت کرد و سه سال بعد از آن برادرش سیداکبر نیز به وی پیوست. اکبر لاجوردیان یکی دیگر از فرزندان سیدمحمد نیلفروش بود که در ۱۳۰۲ در کاشان متولد شد. اکبر لاجوردیان در تاسیس کارخانههای نساجی خانوادگی لاجوردیان حضوری فعال داشت و از سال ۱۳۵۰ مدیر عامل کارخانههای مخمل کاشان، راوند کاشان و پلیاکریل بود.
سال ۱۳۳۰ بود که این دو برارد به عرصه صنعت نیز پیوستند و بعدها به تولید روغن نباتی، نخ، پارچه، قالی، فلاسک، کشتیرانی و خدمات مالی مانند تاسیس بانک و شرکتهای خدمات کامپیوتری پرداختند. ۱۸ سال پس از این تاریخ بود که اتاق بازرگانی ایران سیدمحمودلاجوردیان را به عنوان بازرگانی نمونه معرفی کرد.
او هم چنین در سال ۱۳۴۱ بنیاد خیریه لاجوردی را کرده بود. هر چند که بعد از انقلاب اموال سیدمحمود مصادره شدو اکثر اعضای خانواده او بعد از ترور پسرش سیداحمدلاجوردی به خارج از کشور رفتند، ولی سیدمحمود در ایران ماند و قصد ترک کشور را نداشت و تنها پس از ابتلایش به بیمارس سرطان و در سال ۱۳۶۳ بود که بهخاطر بیماری از ایران مهاجرت کرد و چند سال بعد در ایالت ویرجینیا آمریکا از دنیا رفت.
اما سیدمحمود لاجوردی تنها نام آور در نسل دوم خاندان لاجوردیها نبود، اکبر لاجوردی فرزند دیگر سیدمحمد لاجوردی و بتولخانم مرتضوی بود که همراه برادر به فعالیت پرداخت. اکبر لاجوردی مانند برادر خود محمودلاجوردی به فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی مشغول بودو هم او بود که برای حمایت از برادرش در جلسات اتاق بازرگانی شرکت میکرد. بعدها و پس از خروج محمود از اتاق بازرگانی نقش او در فعالیتهای صنفی اتاق پررنگتر و عضوی موثر در اتاق بازرگانی تهران و کمی بعدتر رئیس سندیکای نساجی ایران شد.
اکبر لاجوردی مدتی نیز در آمریکا و ژاپن اقامت داشت و فعالیتهای تجاری خانواده را سروسامان میداد و در تاسیس کارخانه نساجی لاجوردیها یکی از اعضای فعال بود و از سال ۱۳۵۰ مدیریت کارخانههای مخمل کاشان، راوند کاشان و پلیاکریل کاشان را بر عهده گرفت. یکی دیگر از اقدامات اکبر لاجوردی، دادن بورس تحصیلی به دانشجویان نساجی بود. او همیشه این سوال را داشت که چرا ایران تنها دارای یک دانشگاه برای آموزش نساجی است؟ در حالی که این کشور میتوانست همچون ژاپن بازارهای جنوب شرقی را در زمینه صنعت نساجی تسخیر کند! او هم چنین مدیریت عقبمانده و استفاده نادرست از نیروی انسانی و مواد خام و عدم استاندارد کالا را از مشکلات بزرگ تولید ایران میدانست.
سید اکبر لاجوردی بعد از انقلاب از ایران نرفت و در پی مصادره اموال لاجوردیها، چند نامه اعتراضآمیز در جهت انکار وابستگی به رژیم و مونتاژ بودن کارخانهها نوشت. اکبر لاجوردی برای بازگرداندن اموال و داراییهای خاندان خود بسیار تلاش کرد.
تمایلات سیاسی او بسیار کم و تنها اقدامات و ارتباطاتش در سیاست به شرکت در جلسات اتاق بازرگانی و اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران ختم میشد. او در بیشتر مراسم بهعنوان فعال صنفی شرکت میکرد. اکبر لاجوردی تا اواخر تابستان ۱۳۵۹ در ایران زندگی کرد و پس از آن به آمریکا رفت و در بوستون آمریکا به فعالیتهای اقتصادی ادامه داد.
پیش از آن که به مساله توقیف اموال لاجوردیها برسیم، باید کم بیشتر به عقب بازگردیم. هنوز راه درازی برای خاندان لاجوردیها در پیش است. شاید بسیاری تصور میکنند نسل دوم خانواده لاجوردی پس از سیدمحمد به اوج توانایی خود در صنعت و بازرگانی دست یافته اند، اما به نظر میرسد برای خود این خاندان این تازه آغاز یک روند بود. «سیدمحمود لاجوردی» اگر چه در ۷۴ سالگی عنوان بازرگان نمونه را به دست میآورد، اما پسرانش احمد، قاسم و حبیب گویا سوداهای بزرگ تری در سر داشتند.
«سیداحمد» در سال ۱۲۹۹ در محله چهارسوق کوچک، واقع در بازار تهران متولد شد. او اولین فرزند سیدمحمود لاجوردی و از نسل سوم خاندان لاجوردی بود. او که تابستانها در تجارتخانه پدرش مشغول به کار بود و در نوجوانی به اصرار پدرش به تجارتخانهاش در سرای ملاعلی بازار تهران میرفت.
احمد و برادرش قاسم روشهای جدید حسابداری را که در دبیرستان بازرگانی آموخته بودند در حجره پدر پیاده میکردند و تقریبا کل محاسبات اقتصادی در خانواده را با مدلهای تازه حسابداری انجام میدادمد. وی بعدها در سال ۱۳۲۸ به آمریکا رفت و تا دو سال بعد نیز به تجارت و تحصیل مشغول بود. او پس از بازگشت از سفر آمریکا به ایران در سال ۱۳۳۱ در شرکت «محمود لاجوردیان» کارش را آغاز کرد و یکی از ۳ رییس ارشد شرکت توسعه صنایع بهشهر شد.
او در کنار عمویش اکبر لاجوردی و برادرش قاسم لاجوردی تا سال ۱۳۵۷ یکی از سه مدیر اصلی توسعه صنایع بهشهر محسوب میشدند. او علاوه بر شرکت صنعتی بهشهر که نزدیک به ۲۵ درصد روغننباتی ایران را در دهه ۱۳۵۰ تولید میکرد، در چند شرکت صنعتی دیگر از جمله شرکت پاکسان و بهپاک عضو هیاتمدیره بود.
احمد لاجوردی به همراه تعدادی از مهندسان شرکت و دو پسرش به نامهای حمید و علی اقدام به تاسیس ۱۵ شرکت به نام آکامها کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ احمد لاجوردی هم چنان در ایران بود. در نیمههای تیرماه ۱۳۵۸، قانون حفاظت و توسعه صنایع از تصویب شورای انقلاب اسلامی گذشت و بر اساس آن اموال و داراییهای او به همراه ۵۱ سرمایهدار دیگر به اتهام داشتن روابط غیرقانونی با رژیم پهلوی و انباشت سرمایه و ثروت از راههای نامشروع مصادره شد. احمد که معتقد بود رابطهاش در سیاست تنها به حضور در مراسم رسمی ختم میشده، به همراه پدر و عمویش نسبت به این حکم اعتراض کردند. تلاشهای خاندان لاجوردی در این زمینه به نتیجه نرسید.
اوضاع زمانی برای خانواده سختتر شد که کمی بعد از ترور کازرونی از بنیانگذاران صنعت نساجی مدرن در ایران، گروه فرقان به سراغ احمد لاجوردی رفت. در این ترور احمد و رانندهاش در تهران زخمی شدند. با توجه به این که گروههای سیاسی ترورهای گروه فرقان را محکوم میکردند، اما ترور ناکام احمد لاجوردی مورد توجه این گروهها قرار نگرفت. احمد پس از ترور برای درمان به خارج از کشور رفت و با توجه به منع هرگونه معامله و مصادره اموالش بازگشتش به ایران منتفی شد. سرانجام او در اردیبهشت ۱۳۸۸ دور از ایران درگذشت.
«سیدقاسم لاجوردی» دیگر فرزند محمودلاجوردی در سال ۱۳۲۱ از دانشسرای عالی فارغ التحصیل شد و در ۱۳۲۴ برای تحصیل در رشته اقتصاد به آمریکا رفت. سید قاسم با همکاری «علیاصغر محلوجی» شرکت مستقلی به نام «شرکت سهامی تجارتی ایران» را تشکیل داد. قاسم در ۱۳۳۵ برای تجارت به ژاپن رفت و رییس اتحادیه ایرانیان مقیم ژاپن شد. او بعدها و در آبان ۱۳۵۲ جایزه اقتصادی مرکوری را که سمبل سرعت و پیشرفت اقتصادی بود را به عنوان عضو شورای مدیران گروه صنعتی بهشهر در پاریس دریافت کرد.
قاسم برخلاف برادران و پدرانش در سیاست فعال بود و حتی به عنوان عضو هیات اجرایی حزب رستاخیز انتخاب شد. ثروت خانواده او در اسفند ۱۳۴۶، ۱۲میلیون تومان بود که ۱۰ سال بعد و در آستانه انقلاب ایران به ۸۷میلیون تومان رسید.
«حبیب لاجوردی» فرزند دیگر محمود لاجوردی نیز از نسل سوم این خاندان محسوب میشود. فرزندی که شاید چندان در پی اقتصاد و صنعت نبود، اما یکی از ارزشمندترین پروژههای تاریخ شفاهی ایران را در دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد راهاندازی کرد.
حبیب لاجوردی از دانشآموختگان دانشگاههای «هاروارد» و «ییل» در رشته MBA و اقتصاد بود. او در سال ۱۳۴۸ از فعالیتهای اقتصادی در ایران دست کشید و به کارهای پژوهشی در حوزه اقتصاد پرداخت و بعدها نیز مرکز مطالعات مدیریت را در تهران تأسیس کرد و تا سال ۱۳۵۷ نیز خود در این مرکز به تدریس میپرداخت. پس از انقلاب او به مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد رفت.
فعالیت سه نسل از لاجوردیها در بخش بازرگانی و صنعتی سرمایه کافی را در اختیار خاندان لاجوردی قرار داده بود. لاجوردیها از دهه ۱۳۴۰ که منابع مالیشان در اقتصاد بیشتر جریان پیدا کرد، بهدنبال راههای مختلفی برای سرمایهگذاری بودند. از جمله این راهها تاسیس بانک و صندوق توسعه سرمایهگذاری بود.
به گزارش «رسانه فن آوریهای مالی ایران» در اسناد خصوصی لاجوردیها در اسفند ۱۳۲۹ طرح بانکی ارائه شده بود که آن را بانک آرجا نامیده بودند.
تاسیس این بانک تحقق نیافت و فعالیت صنعتی لاجوردیها تا سال ۱۳۳۸ به شرکت مخمل کاشان، شرکت صنعتی بهشهر و شرکت پنبهپاککنی که از شرکتهای صنعتی بهشهر بود، محدود شد.
اما تحولات مهمی در سال ۱۳۳۸ رخ داد و این تحول حاصل همکاری نزدیک بین سرمایههای بانکی و سرمایههای صنعتی از طریق تشکیل بانکهای تامین مالی صنعتی بود.
«بانک بینالمللی ایران و ژاپن» اولین بانکی بود که توسط خاندان لاجوردی به همراه تعداد دیگری از سرمایهداران داخلی و خارجی در سال ۱۳۳۸ تاسیس شد. این بانک با مشارکت ژاپنیها به میزان ۳۵ درصد شروع به کار کرد.
تاسیس بانک بینالمللی ایران و ژاپن باعث شد تا اعطای وام، انجام کارهای بانکی، اعطای اعتبارات ارزی و بسیاری فعالیتهای دیگر آسانتر شود. این بانک بعد از تاسیس، بیش از ۴۰ شعبه در ایران ایجاد کرد و امور بانکی بیش از ۷۰ شرکت لاجوردیها توسط این بانک انجام میشد. در شهرهایی که گروه بهشهر در آن فعال بودند، شعبی از این بانک نیز به چشم میخورد. همچنین بانک ایران و ژاپن در سایر شرکتها سهامدار بود و صاحب ۲۲۵ هزار سهم از شرکتهای سرمایهگذار در بانکهای ایران بود.
بیشتر بخوانید: دفاع احسان طبری از واگذاری نفت شمال به شوروی/ خروج جلال آلاحمد از صفوف تظاهرات حزب توده
پس از آن بود که بانک توسعه و سرمایهگذاری در سالهای ۱۳۵۱ توسط «غلامرضا مقدم» که از کار دولتی کنارهگیری کرده بود، تاسیس شد. از خانواده لاجوردی، حبیب لاجوردی، فرزند محمود، بهعنوان نماینده، شرکت توسعه صنایع بهشهر در بین اعضای هیاتمدیره و از سهامداران این بانک بود.
«قاسم لاجوردی نیز» در بانک داریوش که در بانک ملت ادغام شد و نیز بانک پاسارگاد، به خرید سهام میپرداخت. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ سیاست کمکهای مالی به صنایع خصوصی از طریق دو بانک مالی صنعتی قدرتمند به نام بانک دولتی اعتبارات صنعتی و بانک خصوصی توسعه صنعتی و معدنی ایران ادامه یافت.
نقش لاجوردیها در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران را نمیتوان حتی کمرنگ دانست. لاجوردیها بهویژه از نسل دوم به بعد که اتاق بازرگانی شکل منسجم و قانونیتری به خود گرفت، نقش بسیار موثری در تحولات آن پیدا کردند. در مواردی که نقش خانواده لاجوردیها در اتاق کم شده است، جایگاه کارآفرینی آنها بیشتر بوده است. از اساس به نظر میرسد که بررسی تحولات اتاق بازرگانی غیرمستقیم به خانواده لاجوردیها برمیگردد.
۱۲ مهرماه ۱۳۰۵ اتاق تجاری ایران در وزارت بازرگانی تهران آغاز به کار کرد. از بهمن ۱۳۰۶ تا مرداد ۱۳۰۸ صورتجلسات اتاق بازرگانی در ماهنامه عصر جدید منتشر میشد که بعدها نامش به راهنمای تجارت ایران تغییر یافت.
در دهه۱۳۲۰ بود که نیکپور رئیس اتاق بازرگانی فعالیت سیاسی خود را بهعنوان عضو مجلس موسسان که کار انتقال سلطنت را از قاجاریه به سلسله پهلوی در دستور کار خود داشت، شروع کرد. او با خاندان لاجوردی در رقابت بود و قاسم لاجوردی علت نارضایتی او را از لاجوردیها تاسیس بانک بینالمللی ایران و ژاپن توسط این خانواده در سال ۱۳۳۸ دانست؛ چراکه نیکپور نمیتوانست پیشتازی بانک دیگری را بر بانک پارس ببیند.
بیشتر بخوانید: تمام درآمدهای دولت شاه عباس / کالایی که حکم نفت امروز را داشت
با ورود اکبر لاجوردی به اتاق حضور لاجوردیها در اتاق بازرگانی پررنگتر شد و به انتخاب برادرش سیدمحمود کمک زیادی کرد. عضو دیگری که سیدمحمود را در اتاق یاری میکرد، قاسم لاجوردی بود که مربوط به نسلی از خاندان لاجوردی میشد که در صنعت فعالیت داشتند. او فرزند محمود لاجوردی بود و در آن دوران تنها با حمایتهای برادرش به اتاق بازرگانی راه یافته بود.
در سال ۱۳۳۶ اکبر لاجوردی مجددا به اتاق راه یافت و با همکاری اکبر محلوجی، علی خوئی و محمد خسروشاهی سعی در شکستن انحصار ریاست داشت. در نتیجه ۱۳ نفر که هر کدام روی فعالیتهای اقتصادی خاصی کار میکردند، از سال ۱۳۳۶ به بعد نقش اساسی در اتاق بازرگانی بازی کردند. در همان زمان و وقتی که ایران به سمت صنعتیشدن پیش میرفت، تلاشهای زیادی در راستای تشکیل اتاق صنایع و معادن جدای از اتاق بازرگانی انجام شد. این طرح بالاخره در مهرماه ۱۳۴۱ به تصویب هیات دولت رسید.
اولین شرکتی که توسط خانواده لاجوردیها تاسیس شد، «شرکت آرین» بود. دومین شرکت نیز «شرکت جاوید» بود. آرین در واردات و فروش لوازمخانگی فعالیت داشت و جاوید در صادرات پنبه به ژاپن و اروپا فعال بود. سومین ثبت این خانواده «شرکت تضامنی حاج سیدمحمود و شرکا» بود و بعد از آن خانواده لاجوردیها ۲۰ شرکت تجاری دیگر نیز تاسیس کردند.
شرکت «سهامی کسری» در راستای ترخیص کالاهای وارداتی و صادراتی تاسیس شد.
سال ۱۳۳۰ شرکت سهامی «پنبهپاککنی بهشهر» آغاز به کار کرد.
یکی دیگر از فعالیتهای لاجوردیها تاسیس صنایع بستهبندی بود. آنها سه شرکت در این زمینه راهاندازی کردند. یکی از این سه شرکت و نیز شرکت توسعه صنایع بهشهر و مخمل کاشان توانستند به بورس وارد شوند.
خاندان لاجوردی نخستین شرکت را در حوزه موادشوینده تاسیس و در سه شرکت دیگر مانند «آلبا شیمی»، «آکام شیمی» و «ریلیاکریل» سرمایهگذاری کردند.
بیشتر بخوانید: نخستین نمایشگاه حمایت از کالای ایرانی در سال ۱۳۰۲/ تقسیم ساعت کار نمایشگاه، برای جلوگیری از اختلاط زنان و مردان
«شرکت پاکسان» نیز در سال ۱۳۴۲ توسط این خانواده تاسیس شد. خانواده لاجوردیها در شرکت «تهران کمیکال» نیز که در سال ۱۳۴۷جهت تهیه سولفات دوسدیم تاسیس شده بود، سرمایهگذاری کردند.
آنها در اطراف کهریزک معدنی خریدند و با نصب ماشینآلات سعی کردند به تولید نمک گلابور هم بپردازند.
لاجوردیها در صنعت نساجی نیز فعال بودند و در حوزه پخش بافتهها، رنگهای نساجی، واردات و صادرات پارچه در طول ۱۸ ماه اقدام به تاسیس چند شرکت کردند.
از دیگر شرکتهای مورد نیاز لاجوردیها وجود شرکتهای حملونقل بود که آنها در سال ۱۳۵۰ اقدام به تاسیس «شرکت کشتیرانی پرستانکر» به کمک دو شرکت «روغننباتی بهشهر» و «پارس» کردند.
تاسیس شرکتهایی در بخش خدمات بیمه و شرکتهای تبلیغاتی آمیکو از دیگر اقدامات آنها بود.
همچنین تاسیس شرکت کامپیوتری نیز یکی دیگر از شاخصهایی بود که میتوان بهرهمندی لاجوردیها را در فناوریهای نوین مشاهده کرد.
آنان از نخستین فعالینی بودند که سعی کردند شرکت واردکننده کامپیوتر به ایران را تاسیس کنند.
لاجوردیها با تاسیس شرکتی به نام نوزستان در زمینه خریدوفروش سهام فعالیت و با ایجاد شرکت امیرآباد در بخش ساختمان نیز ورود پیدا کردند؛ آنها همچنین شرکت سیمان غرب را راهاندازی کردند.
قصه خاندان لاجوردیها هر چند با تلخی توقیف اموال و تلاش ناکامشان گره خورده است، اما با سه برادر لاجوردیها خاتمه نمییابد.
دو برادر دیگر علی و حمید، فرزندان سیداحمد لاجوردی نیز بخشی از تکمیل کننده پازل تصویر این خاندان محسوب میشوند.
«علی لاجوردی» متولد ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۶ فرزند احمد لاجوردی است که به همراه برادرش حمید که متولد ۱۳۲۷ است تحصیلات دبیرستان و دانشگاه را در آمریکا گذراند. آنها به مدت ۵ سال در فعالیتهای اقتصادی حضور داشتند و رشته تحصیلیشان فوق لیسانس مدیریت بازرگانی بود.
«حمید لاجوردی» نیز در سال ۱۹۷۱ مدرک لیسانس در علوم اقتصادی، سیاسی دانشگاه خود را از دانشگاه کالیفرنیا گرفت. در سال ۱۳۵۲ نیز مدرک M.B.A را از دانشگاهها وارد دریافت کرد. علی، نایب رئیس تهران بتول، مدیر عامل نصب زمینه و ... بود حمید نیز مدیر عامل ایران لایکا خزانه دار در مشاور در آمدی بود.
بیشتر بخوانید: درآمد نفت ایران برای نخستین بار از یک میلیارد دلار عبور کرد/ تصمیم محرمانه شاه برای خلع ید کامل از کنسرسیوم
هر دو آنان پس از وقوع انقلاب در ایران بودند علی و حمید در سال ۱۳۵۷ با شروع کاهش مداوم قیمت سهام توسعه صنایع بهشهر اقدام به خرید شهام کردند، تا سهم خود را در ایران شرکت افزایش دهند. علی سرانجام ایران را یکسال بعد از انقلاب ترک کردو در انگلستان به فعالیت اقتصادی را ادامه داد.
خروج حمید نیز منوط به اجازه وزیران دولت بازرگان بود. حمید لاجوردی پس از خروج از کشور در آمریکا در کار بورس و بانکداری فعال بود.
نسل چهارم، اما اسامی دیگری نیز میتوانست در این فهرست داشته باشد، اما به نظر میرسد پس از ترور نافرجام سیداحمد لاجوردی، اعضای دیگر خاندان نیز ناچار به مهاجرت شدند. مهاجرتی که خودشان نیز اذعان میکنند با این انگیزه بود که درس بخوانند و تحصیلاتشان را تکمیل کنند و به ایران بازگردند. فرصتی که دیگر هرگز برایشان فراهم نشد و قصه ۱۰۰ سال حضور لاجوردیها در صنعت و بازرگانی و بانکداری ایران نیز با نسل چهارم به پایان رسید. حالا شاید از همه آن چه این خاندان سعی کرد در صنعت ایران بنا کند، گروه توسعه صنایع بهشهر است که باقی مانده است. از نساجی پیشرویی که این خانواده یکی از بنیان گذارنش بود تا دهها تلاش ریز و درشت دیگر در صنعت ایران تقریبا در دو دهه پس از توقیف کارخانهها از بین رفت و آن چه باقی ماند بازخوانی تاریخ بروز و رشد یک خاندان و در نهایت افول و ناکامی انان و بخشی از صنعت رو به رشد ایران است.